۱۱۱٬۶۱۲
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '،ص' به '، ص') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'شریفالرضی، محمد بن حسین' به 'شریف رضی، محمد بن حسین') |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
# «مناط المزیة» (ملاک مزیت): پرسش اصلى در مطالعات بلاغى به ملاک و معیار برترى ادبى متن مربوط مىشود که آن را «المزیة» یا «الفضیلة» مىنامیدند. مزیت به ویژگى یک ساختار بر ساختارهاى مشابه در یک متن گفته مىشود که ممکن است به شیوه چینش نقشهاى دستورى یا به اصطلاح «نظم متن» مربوط شود و در علم معانى بحث مىشود یا به شیوه دلالت بر معانى که در علم بیان بحث مىشود. ادیبان زبان عربى در پاسخ به این پرسش که مزیت ادبى در چه نهفته است، به سه گروه تقسیم شدهاند: گروهى مزیت را در الفاظ و گروهى دیگر در معانى و گروهی نیز در هر دو دانستهاند. نویسنده به تبع [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] و [[قاضی عبدالجبار بن احمد|قاضی عبدالجبار]] و دیگران نظریه گروه سوم را پذیرفته و مزیت را متوجه نظم متن میداند<ref>مقدمه، ص 6-5</ref>. | # «مناط المزیة» (ملاک مزیت): پرسش اصلى در مطالعات بلاغى به ملاک و معیار برترى ادبى متن مربوط مىشود که آن را «المزیة» یا «الفضیلة» مىنامیدند. مزیت به ویژگى یک ساختار بر ساختارهاى مشابه در یک متن گفته مىشود که ممکن است به شیوه چینش نقشهاى دستورى یا به اصطلاح «نظم متن» مربوط شود و در علم معانى بحث مىشود یا به شیوه دلالت بر معانى که در علم بیان بحث مىشود. ادیبان زبان عربى در پاسخ به این پرسش که مزیت ادبى در چه نهفته است، به سه گروه تقسیم شدهاند: گروهى مزیت را در الفاظ و گروهى دیگر در معانى و گروهی نیز در هر دو دانستهاند. نویسنده به تبع [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] و [[قاضی عبدالجبار بن احمد|قاضی عبدالجبار]] و دیگران نظریه گروه سوم را پذیرفته و مزیت را متوجه نظم متن میداند<ref>مقدمه، ص 6-5</ref>. | ||
# نویسنده لازم دانسته است که بحث «تقدیم و تأخیر» را به پس از مبحث پیشین ارائه کند؛ چرا که این مبحث مزایای نظم را روشن کرده و نشان خواهد داد که تقدیم یا تأخیر لفظ، مزایا و ملاحظات بلاغی متعددی را به دنبال خواهد داشت. وی این مبحث را با بیان کلام [[جرجانی، عبدالقاهر بن عبدالرحمان|عبدالقاهر جرجانی]] در اهمیت آن آغاز کرده است. سپس اقسام تقدیم را از دیدگاه ابن اثیر نقل و بررسی کرده است. سپس آراء علمایی چون [[سکاکی، یوسف بن ابیبکر|سکاکی]]، [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانی]] و [[جرجانی، عبدالقاهر بن عبدالرحمان|جرجانی]] را در این موضوع مورد مطالعه و نقد قرار داده است<ref>همان، ص6</ref>. | # نویسنده لازم دانسته است که بحث «تقدیم و تأخیر» را به پس از مبحث پیشین ارائه کند؛ چرا که این مبحث مزایای نظم را روشن کرده و نشان خواهد داد که تقدیم یا تأخیر لفظ، مزایا و ملاحظات بلاغی متعددی را به دنبال خواهد داشت. وی این مبحث را با بیان کلام [[جرجانی، عبدالقاهر بن عبدالرحمان|عبدالقاهر جرجانی]] در اهمیت آن آغاز کرده است. سپس اقسام تقدیم را از دیدگاه ابن اثیر نقل و بررسی کرده است. سپس آراء علمایی چون [[سکاکی، یوسف بن ابیبکر|سکاکی]]، [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانی]] و [[جرجانی، عبدالقاهر بن عبدالرحمان|جرجانی]] را در این موضوع مورد مطالعه و نقد قرار داده است<ref>همان، ص6</ref>. | ||
# استعاره و تشبیه: در این مبحث آراء علما در تشبیه بلیغ بیان شده است. اگرچه بیشتر علمای بلاغت بین تشبیه و استعاره فرق گذاشتهاند اما برخی نیز بین تشبیه و استعاره خلط کرده و تشبیه را داخل در استعاره دانستهاند. در واقع تشبیه بلیغ آن است که ادات و وجه شبه حذف شود و دو طرف تشبیه باقی بماند؛ مانند: محمد اسد یا هند بدر. نویسنده، [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتیبه]]، [[رمانی، علی بن عیسی|رمانی]]، [[ابن جنی، عثمان بن جنی|ابن جنی]]، [[ابن فارس، احمد بن فارس|ابن فارس]] و [[عسکری، حسن بن عبدالله|ابوهلال]] و حتی [[ | # استعاره و تشبیه: در این مبحث آراء علما در تشبیه بلیغ بیان شده است. اگرچه بیشتر علمای بلاغت بین تشبیه و استعاره فرق گذاشتهاند اما برخی نیز بین تشبیه و استعاره خلط کرده و تشبیه را داخل در استعاره دانستهاند. در واقع تشبیه بلیغ آن است که ادات و وجه شبه حذف شود و دو طرف تشبیه باقی بماند؛ مانند: محمد اسد یا هند بدر. نویسنده، [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتیبه]]، [[رمانی، علی بن عیسی|رمانی]]، [[ابن جنی، عثمان بن جنی|ابن جنی]]، [[ابن فارس، احمد بن فارس|ابن فارس]] و [[عسکری، حسن بن عبدالله|ابوهلال]] و حتی [[شریف رضی، محمد بن حسین|سید رضی(ره)]] را از کسانی دانسته است که دچار این اشتباه شدهاند. فیّود پس از تبیین دقیق این موضوع، خلاصه بحث را نیز در آخر ارائه میکند<ref>همان، ص7-6، ص102</ref>. | ||
# اختلاف بین «تشبیه و تمثیل» نیز از جمله مباحثی است که ذهن علمای بلاغت را به خود مشغول داشته است. اساس اختلاف بین تشبیه و تمثیل، وجه شبه منتزع از طرفین تشبیه است. گروهی از ادباء به افراد و ترکیب وجه شبه، گروهی به عقلی و حسی بودن وجه شبه توجه داشتهاند. گروهی سوم نیز در تمثیل وجه شبه را مرکب عقلی دانسته و غیر از آن را تشبیه میدانند. در این بحث نویسنده دیدگاههای مختلف پیرامون این مسئله ارائه و سپس تحلیل و نقد شده است. | # اختلاف بین «تشبیه و تمثیل» نیز از جمله مباحثی است که ذهن علمای بلاغت را به خود مشغول داشته است. اساس اختلاف بین تشبیه و تمثیل، وجه شبه منتزع از طرفین تشبیه است. گروهی از ادباء به افراد و ترکیب وجه شبه، گروهی به عقلی و حسی بودن وجه شبه توجه داشتهاند. گروهی سوم نیز در تمثیل وجه شبه را مرکب عقلی دانسته و غیر از آن را تشبیه میدانند. در این بحث نویسنده دیدگاههای مختلف پیرامون این مسئله ارائه و سپس تحلیل و نقد شده است. | ||