احسان نراقی: تنهای در جمع: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    جز (جایگزینی متن - ' .' به '.')
     
    (یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
    خط ۳۰: خط ۳۰:


    ==گزارش کتاب==
    ==گزارش کتاب==
    هرچه از انقلاب مشروطه پیش‌تر می‌آییم، رویارویی و کارزار دو دیدگاه در روشنفکری ایران شدیدتر می‌شود؛ شمار روشنفکران اصلاح‌گرا کاهش می‌یابد و بر روشنفکرانی افزوده می‌شود که همواره بر تغییر بنیادی شکل، ماهیت و کارکرد نظام‌های سیاسی باور داشته‌اند. حکومت قاجار «سلطنت معطله» و غیرقابل اصلاح معرفی می‌شود و روشنفکران و گروه‌هاسی سیاسی و نظامی، خیزی بلند برای «خلع قاجاران» برمی‌دارند. برآمدن رضاشاه برای این گروه از روشنفکران ایرانی تجربه‌ای بسیار ناگوار بود. به‌زودی بخش مهمی از آنان یا به انزوا رانده یا راهی زندان شدند. اما اگر در دورۀ رضاشاه روشنفکرانی مانند تقی ارانی، ایرج اسکندری، مرتضی یزدی، بزرگ علوی و ... متأثر از اندیشه‌های سوسیالیسم به مخالفت با حکومت پهلوی می‌پرداختند، در مقابل بسیاری دیگر چون [[فروغی، محمدعلی|محمدعلی فروغی]]، [[علی‌اکبر سیاسی]]، [[تقی‌زاده، حسن|سید حسن تقی‌زاده]]، [[اسماعیل مرآت]]، [[رشید یاسمی، غلامرضا|رشید یاسمی]]، [[ولی‌الله نصر]]، [[فرهودی، سعید|فرهودی]]، [[علی شایگان]]، [[عیسی صدیق]]، [[صادق رضازادۀ شفق]]، [[فروزانفر، بدیع‌الزمان|بدیع‌الزمان فروزانفر]] و ... که در بدنۀ حکومت قرار گرفتند یا در «سازمان پرورش افکار» و دیگر نهادهای آموزشی و فرهنگی دورۀ پهلوی اول فعال بودند. هر یک از روشنفکران در آخرین سال‌های سلطنت رضاشاه وقتی استبداد سیاسی و فکری در ایران بیداد می‌کرد، به فراخور توان خود در ایجاد تحول اجتماعی در ایران تلاش می‌کردند.
    هرچه از انقلاب مشروطه پیش‌تر می‌آییم، رویارویی و کارزار دو دیدگاه در روشنفکری ایران شدیدتر می‌شود؛ شمار روشنفکران اصلاح‌گرا کاهش می‌یابد و بر روشنفکرانی افزوده می‌شود که همواره بر تغییر بنیادی شکل، ماهیت و کارکرد نظام‌های سیاسی باور داشته‌اند. حکومت قاجار «سلطنت معطله» و غیرقابل اصلاح معرفی می‌شود و روشنفکران و گروه‌هاسی سیاسی و نظامی، خیزی بلند برای «خلع قاجاران» برمی‌دارند. برآمدن رضاشاه برای این گروه از روشنفکران ایرانی تجربه‌ای بسیار ناگوار بود. به‌زودی بخش مهمی از آنان یا به انزوا رانده یا راهی زندان شدند. اما اگر در دورۀ رضاشاه روشنفکرانی مانند تقی ارانی، ایرج اسکندری، مرتضی یزدی، بزرگ علوی و... متأثر از اندیشه‌های سوسیالیسم به مخالفت با حکومت پهلوی می‌پرداختند، در مقابل بسیاری دیگر چون [[فروغی، محمدعلی|محمدعلی فروغی]]، [[علی‌اکبر سیاسی]]، [[تقی‌زاده، حسن|سید حسن تقی‌زاده]]، [[اسماعیل مرآت]]، [[رشید یاسمی، غلامرضا|رشید یاسمی]]، [[ولی‌الله نصر]]، [[فرهودی، سعید|فرهودی]]، [[علی شایگان]]، [[عیسی صدیق]]، [[صادق رضازادۀ شفق]]، [[فروزانفر، بدیع‌الزمان|بدیع‌الزمان فروزانفر]] و... که در بدنۀ حکومت قرار گرفتند یا در «سازمان پرورش افکار» و دیگر نهادهای آموزشی و فرهنگی دورۀ پهلوی اول فعال بودند. هر یک از روشنفکران در آخرین سال‌های سلطنت رضاشاه وقتی استبداد سیاسی و فکری در ایران بیداد می‌کرد، به فراخور توان خود در ایجاد تحول اجتماعی در ایران تلاش می‌کردند.


    پس از سقوط رضاشاه، روشنفکری ایرانی دوباره خود را در رابطه‌اش با سیاست و قدرت سیاسی بازتعریف کرد. این آغاز سیاسی‌شدن «اندیشه» و پیامد «سیاسی‌شدن» همۀ امور اجتماعی، فرهنگ ـ آموزشی و اقتصادی شد که تا انقلاب 57 ادامه داشت. دوقطبی‌شدن روشنفکری ایرانی به‌ویژه در آخرین سال‌های دودمان پهلوی از نتایج این رویکرد سیاسی متأثر از اردوگاه سوسیالیسم بود.
    پس از سقوط رضاشاه، روشنفکری ایرانی دوباره خود را در رابطه‌اش با سیاست و قدرت سیاسی بازتعریف کرد. این آغاز سیاسی‌شدن «اندیشه» و پیامد «سیاسی‌شدن» همۀ امور اجتماعی، فرهنگ ـ آموزشی و اقتصادی شد که تا انقلاب 57 ادامه داشت. دوقطبی‌شدن روشنفکری ایرانی به‌ویژه در آخرین سال‌های دودمان پهلوی از نتایج این رویکرد سیاسی متأثر از اردوگاه سوسیالیسم بود.
    خط ۵۳: خط ۵۳:
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:مقالات(مرداد) باقی زاده]]  
    [[رده:مقالات(مرداد) باقی زاده]]  
    [[رده:مقالات بازبینی نشده2]]
    [[رده:مقالات بازبینی شده2 شهریور 1403]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۵۲

    احسان نراقی: تنهای در جمع
    احسان نراقی: تنهای در جمع
    پدیدآوراندلفانی، محمود (نویسنده)
    ناشرروزبهان
    مکان نشرتهران
    سال نشرزمستان 1400
    چاپاول
    شابک8ـ174224ـ600ـ978
    کد کنگره

    احسان نراقی: تنهای در جمع گردآوری و تدوین: محمود دلفانی؛ تأمل‌های نراقی نظمی منطقی دارد که دغدغه‌های او را در حوزه‌های مختلف جامعۀ ایرانی نمایان می‌کند؛ بدون آنکه دل‌نگران پذیرش و تأیید مخاطب باشد. آنچه نگاشته و گفته است، برای بیان چیزهایی است که حقیقت و درست می‌پنداشته است. به همین دلیل نوشته‌ها و گفته‌های این جامعه‌شناس ایرانی آمیخته با گونه‌ای از عقلانیت، متانت، روشمندی و بردباری علمی و نزدیک به واقعیت‌های اجتماعی است.

    ساختار

    کتاب در سه فصل نگاشته شده است.

    گزارش کتاب

    هرچه از انقلاب مشروطه پیش‌تر می‌آییم، رویارویی و کارزار دو دیدگاه در روشنفکری ایران شدیدتر می‌شود؛ شمار روشنفکران اصلاح‌گرا کاهش می‌یابد و بر روشنفکرانی افزوده می‌شود که همواره بر تغییر بنیادی شکل، ماهیت و کارکرد نظام‌های سیاسی باور داشته‌اند. حکومت قاجار «سلطنت معطله» و غیرقابل اصلاح معرفی می‌شود و روشنفکران و گروه‌هاسی سیاسی و نظامی، خیزی بلند برای «خلع قاجاران» برمی‌دارند. برآمدن رضاشاه برای این گروه از روشنفکران ایرانی تجربه‌ای بسیار ناگوار بود. به‌زودی بخش مهمی از آنان یا به انزوا رانده یا راهی زندان شدند. اما اگر در دورۀ رضاشاه روشنفکرانی مانند تقی ارانی، ایرج اسکندری، مرتضی یزدی، بزرگ علوی و... متأثر از اندیشه‌های سوسیالیسم به مخالفت با حکومت پهلوی می‌پرداختند، در مقابل بسیاری دیگر چون محمدعلی فروغی، علی‌اکبر سیاسی، سید حسن تقی‌زاده، اسماعیل مرآت، رشید یاسمی، ولی‌الله نصر، فرهودی، علی شایگان، عیسی صدیق، صادق رضازادۀ شفق، بدیع‌الزمان فروزانفر و... که در بدنۀ حکومت قرار گرفتند یا در «سازمان پرورش افکار» و دیگر نهادهای آموزشی و فرهنگی دورۀ پهلوی اول فعال بودند. هر یک از روشنفکران در آخرین سال‌های سلطنت رضاشاه وقتی استبداد سیاسی و فکری در ایران بیداد می‌کرد، به فراخور توان خود در ایجاد تحول اجتماعی در ایران تلاش می‌کردند.

    پس از سقوط رضاشاه، روشنفکری ایرانی دوباره خود را در رابطه‌اش با سیاست و قدرت سیاسی بازتعریف کرد. این آغاز سیاسی‌شدن «اندیشه» و پیامد «سیاسی‌شدن» همۀ امور اجتماعی، فرهنگ ـ آموزشی و اقتصادی شد که تا انقلاب 57 ادامه داشت. دوقطبی‌شدن روشنفکری ایرانی به‌ویژه در آخرین سال‌های دودمان پهلوی از نتایج این رویکرد سیاسی متأثر از اردوگاه سوسیالیسم بود.

    در این کتاب بخش‌هایی از اندیشۀ یکی از پیشگامان روشنفکران «اصلاح‌گرا» ارائه شده است تا از شیوۀ دیگری از اندیشیدن به تحول‌های اجتماعی و سیاسی در ایران آگاهی حاصل شود. از این‌رو تأمل بر اندیشه‌های احسان نراقی، جامعه‌شناس نام‌آشنا در ایران و اروپا، در روزگار کنونی اهمیت ویژه‌ای دارد؛ چراکه تحلیل‌ها و نگاه جامعه‌شناسانۀ او در حوزۀ روشنفکری خردپذیر و عمل‌گرا و به عنوان پژوهشگر اجتماعی می‌تواند در کنار کسانی هم‌اندیشۀ او، یکی از پیشنهادها و پذیره‌ها برای گذر از بن‌بست و بحران سیاسی ـ اجتماعی در ایران برای کسانی باشد که به آزادی و آبادانی ایران می‌اندیشند. زندگی و تکاپوهای احسان نراقی بیانگر باور او به سنتی کهن در روشنفکری و «حکمت‌گرایی» در چارچوب «قدرت سیاسی» است.

    پس از آزادی، احسان نراقی همانند دورۀ پهلوی همواره تلاش کرده است تا جریان‌های سیاسی و اجتماعی و طبقه‌های گوناگون جامعۀ ایرانی پیش و پس از انقلاب 1357، به عنوان موضوع‌های تحقیقی بررسی کند. او در تقابل با این موضوع‌های پژوهی صرفاً به دیدۀ یک پژوهشگر و جامعه‌شناس به آنها نگاه نکرده است، بلکه آنها را تجربه کرده و زیسته است. ارزش تحلیل‌های احسان نراقی به همین رویکرد و ویژگی و فراگیری واقع‌گرایی اوست؛ از دربار تا کوچه و خیابان، از روشنفکران تا رجال سیاسی، از گروه‌های چپ تا تشکل‌های اسلامی و ملی موضوع بررسی جامعه‌شناسانۀ او بوده‌اند. گروه‌های اجتماعی مانند دانشجویان، زنان و جریان‌های سیاسی مانند اصلاح‌طلبان و محافظه‌کاران از جمله طبقه‌ها، گروه‌ها و نهادهایی‌اند که نراقی بر آنها تأملی ویژه کرده است.

    تأمل‌های نراقی نظمی منطقی دارد که دغدغه‌های او را در حوزه‌های مختلف جامعۀ ایرانی نمایان می‌کند؛ بدون آنکه دل‌نگران پذیرش و تأیید مخاطب باشد. آنچه نگاشته و گفته است، برای بیان چیزهایی است که حقیقت و درست می‌پنداشته است. به همین دلیل نوشته‌ها و گفته‌های این جامعه‌شناس ایرانی آمیخته با گونه‌ای از عقلانیت، متانت، روشمندی و بردباری علمی و نزدیک به واقعیت‌های اجتماعی است. شوریدگی با شعور، عقلانیت غربی آمیخته با ژرف‌اندیشی شرقی، روشمندی او، نوشته‌ها و گفته‌هایش را دارای هویت و قابل توجه برای همگان کرده است؛ چراکه بی‌هیاهو اما با دغدغه دربارۀ ایران و فرهنگ و تمدن ایرانی می‌اندیشد. این شیوه از او شخصیتی برساخته است که تأثیرگذاری اجتماعی و سیاسی گفتار او را بسیار گسترده و ژرف کرده است.

    این کتاب در سه بخش گردآوری شده است. بخش نخست دربردارندۀ نوشته‌های احسان نراقی در موضوع‌های گوناگون است. آنچه سنجه برای برگزیدن این نوشته‌ها بوده است، پیشینه یا تازکی آن نبوده است، بلکه کوشیده شده در یک بخش از کتاب، جنبه‌های گوناگون اندیشه‌های احسان نراقی ارائه شود. بخش دوم جنگی از گفتگوهای احسان نراقی با رسانه‌های مختلف ایرانی است که به آنچه احسان نراقی می‌اندیشد و بر آنچه می‌اندیشد، تمرکز کرده است. بخش سوم دربرگیرندۀ گفته‌ها و نوشته‌های اندیشمندان و روشنفکران ایرانی و اروپایی دربارۀ شخصیت و اندیشۀ احسان نراقی است. این بخش از میان ده‌ها نقد و نظر گزینش شده است. در پایان کتاب نیز سال‌شمار زندگی نراقی آورده شده است.[۱]

    پانويس


    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها