۱۱۱٬۴۸۹
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
[[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] یکی از بحثبرانگیزترین شاعران ایران است که به دلیل استفاده از ایهامهای فراوان و گوناگون، فضایی در شعری پدید آورده که هر کسی میتواند بنا بر ذوق، حال روحی یا تمایل فکری خودش برداشتی مستقل از گفتههای او داشته باشد. از عوامالناسی که به دیوانش تفأل میزند تا کسانی که سعی میکنند در شعر او به دنبال تفسیری ماورائی بگردند. فاصله و تناقض این برداشتها به اندازهای است که گاه به سختی میتوان باور کرد همۀ این نگرشها در مورد یک نفر و یک شعر واحد ارائه شده باشند. | [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] یکی از بحثبرانگیزترین شاعران ایران است که به دلیل استفاده از ایهامهای فراوان و گوناگون، فضایی در شعری پدید آورده که هر کسی میتواند بنا بر ذوق، حال روحی یا تمایل فکری خودش برداشتی مستقل از گفتههای او داشته باشد. از عوامالناسی که به دیوانش تفأل میزند تا کسانی که سعی میکنند در شعر او به دنبال تفسیری ماورائی بگردند. فاصله و تناقض این برداشتها به اندازهای است که گاه به سختی میتوان باور کرد همۀ این نگرشها در مورد یک نفر و یک شعر واحد ارائه شده باشند. | ||
با وجود فصل مشترک بیشتر گفتگوها حول محور [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]]، بر سر این نکته که [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] چه گفته و چگونه گفته، کمتر تمرکز شده است؛ البته گاهی صحبتهایی در خصوص فنون شعری حافظ مطرح شده که آنها هم بیشتر بر صنایع ادبی متکی بودهاند و فقط به این نکته پرداختهاند که برای مثال فلان ترکیبش تشبیه مضمر دارد یا تعداد ایهامها در شعرش فلان اندازه است و ..... . | با وجود فصل مشترک بیشتر گفتگوها حول محور [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]]، بر سر این نکته که [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] چه گفته و چگونه گفته، کمتر تمرکز شده است؛ البته گاهی صحبتهایی در خصوص فنون شعری حافظ مطرح شده که آنها هم بیشتر بر صنایع ادبی متکی بودهاند و فقط به این نکته پرداختهاند که برای مثال فلان ترکیبش تشبیه مضمر دارد یا تعداد ایهامها در شعرش فلان اندازه است و...... | ||
در مواجهه با ایهامهای [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] دو نکته گفتنی است: | در مواجهه با ایهامهای [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] دو نکته گفتنی است: | ||
الف) ایهام حافظ فقط به تعریف کلاسیکی که از این صنعت در کتب بلاغی ذکر شده، محدود نمیشود. تشبیه و استعاره و ایهام و .... مختص به حافظ نیست و شاید حتی بتوان در برخی موارد شاعرانی دیگر چون خاقانی را از لحاظ برخورداری از صنایع ادبی غنیتر از شعر حافظ یافت. اساساً چندپهلویی و چندمعنایی یکی از عناصر تشکیلدهندۀ گفتمان ادبی به شمار میرود؛ ولی [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] حتی همان ایهام را با رندانهترین طرز ممکن به کار گرفته است؛ یعنی آگاهانه تلاش کرده هر ایهام را تا حد ممکن با دیگر اجزای شعر پیوند دهد و افقی که در مقابل مخاطب خود میگشاید را تا بدانجایی گسترش داده که بعضاً تمرکز حواس خودمان را در راه رسیدن به یک جمعبندی ساده هم از دست میدهیم. ب) ایهام و استعاره از انواع تشبیه به شمار میروند. یکی از اساسیترین ارکان صنعت تشبیه، وجه شبه است. پس باید دید چه وجه شبهی باعث میشود مثلاً چهرۀ معشوق به ماه تشبیه شود؟ به لحاظ منطقی باید ارتباطی بین وجه شبه و مشبهبه وجود داشته باشد. بین اشعار فارسی کمتر شعری را میتوان یافت که به اندازۀ غزل [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] تعبیرها و تفسیرهای متنوعی را به خودش جلب کرده باشد. | الف) ایهام حافظ فقط به تعریف کلاسیکی که از این صنعت در کتب بلاغی ذکر شده، محدود نمیشود. تشبیه و استعاره و ایهام و.... مختص به حافظ نیست و شاید حتی بتوان در برخی موارد شاعرانی دیگر چون خاقانی را از لحاظ برخورداری از صنایع ادبی غنیتر از شعر حافظ یافت. اساساً چندپهلویی و چندمعنایی یکی از عناصر تشکیلدهندۀ گفتمان ادبی به شمار میرود؛ ولی [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] حتی همان ایهام را با رندانهترین طرز ممکن به کار گرفته است؛ یعنی آگاهانه تلاش کرده هر ایهام را تا حد ممکن با دیگر اجزای شعر پیوند دهد و افقی که در مقابل مخاطب خود میگشاید را تا بدانجایی گسترش داده که بعضاً تمرکز حواس خودمان را در راه رسیدن به یک جمعبندی ساده هم از دست میدهیم. ب) ایهام و استعاره از انواع تشبیه به شمار میروند. یکی از اساسیترین ارکان صنعت تشبیه، وجه شبه است. پس باید دید چه وجه شبهی باعث میشود مثلاً چهرۀ معشوق به ماه تشبیه شود؟ به لحاظ منطقی باید ارتباطی بین وجه شبه و مشبهبه وجود داشته باشد. بین اشعار فارسی کمتر شعری را میتوان یافت که به اندازۀ غزل [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] تعبیرها و تفسیرهای متنوعی را به خودش جلب کرده باشد. | ||
منظور از «بلاغت حافظ» آن بلاغتی نیست که در معنی کلام و فصاحت در الفاظ و چگونگی آنهاست. منظور بلاغتی است که ویژۀ حافظ است؛ یعنی سبکی در گفتار و شعرسرایی که در آن افزون بر مطرح نمودن والاترین مفاهیم انسانی، پیچیدهترین و هنرمندانهترین ظرافتهای هنری نیز اعمال شده است. نگارنده کوشیده تا بابی را بگشاید در جهت دستیابی به نگاهی زیباییشناسانه در برخورد با شعر [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] و بلاغت کلامش. | منظور از «بلاغت حافظ» آن بلاغتی نیست که در معنی کلام و فصاحت در الفاظ و چگونگی آنهاست. منظور بلاغتی است که ویژۀ حافظ است؛ یعنی سبکی در گفتار و شعرسرایی که در آن افزون بر مطرح نمودن والاترین مفاهیم انسانی، پیچیدهترین و هنرمندانهترین ظرافتهای هنری نیز اعمال شده است. نگارنده کوشیده تا بابی را بگشاید در جهت دستیابی به نگاهی زیباییشناسانه در برخورد با شعر [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] و بلاغت کلامش. |