روجا: اشعار تبری نیما یوشیج: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURروجاJ1.jpg | عنوان =روجا | عنوانهای دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = یوشیج، نیما (نویسنده) مهدیپور عمرانی، روحالله (محقق) قیصری، جلیل (محقق) |زبان | زبان = | کد کنگره = | موضوع = |ناشر | ناشر =رسانش نوین | مکان ن...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
||
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
|زبان | |زبان | ||
| زبان = | | زبان = | ||
| کد کنگره = | | کد کنگره =PIR ۸۲۷۱/ع۶ر۹ | ||
| موضوع = | | موضوع =شعر مازندرانی,مازندرانی,شعر فارسی, -- واژهنامهها, -- قرن ۱۴, -- قرن ۱۴ | ||
|ناشر | |ناشر | ||
| ناشر =رسانش نوین | | ناشر =رسانش نوین | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''روجا: اشعار تبری نیما یوشیج''' تألیف نیما | '''روجا: اشعار تبری نیما یوشیج''' تألیف [[یوشیج، نیما|نیما یوشیج]]، به کوشش [[مهدیپور عمرانی، روحالله|روحالله مهدیپور عمرانی]]، [[قیصری، جلیل|جلیل قیصری]]؛ دوبیتیهای تبری نیما، تابلویی از تاریخ زندگی کوهنشینانی است که جانشان به کوه و رود و چرا و چمن و چارپایانشان بند است و به دلباختگیهای پاک و ساده و به زیبایی ترانههایی که کنار آتش شعلهور میشوند. | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
کار نیما یوشیج در ادبیات شعری، کاری است کارستان. انقلابی که نیما در شعر فارسی به راه انداخت و پی گرفت و بر آن پای فشرد تا آن را به سامان رساند، از چنان ارجی برخوردار است که بهجرئت میتوان شعر فارسی را در یک بررسی اساسی به دوران پیشانیما و پسانیما بخشبندی کرد. | کار [[یوشیج، نیما|نیما یوشیج]] در ادبیات شعری، کاری است کارستان. انقلابی که نیما در شعر فارسی به راه انداخت و پی گرفت و بر آن پای فشرد تا آن را به سامان رساند، از چنان ارجی برخوردار است که بهجرئت میتوان شعر فارسی را در یک بررسی اساسی به دوران پیشانیما و پسانیما بخشبندی کرد. | ||
نیما میگوید: «قدیمترین آوازی که مرغ خواند، یادش نیست. بعدها بادها او را از روی درخت عبور داده به سرزمینهای دوردست بردند. من یاد ندارم که قدیمیترین شعر من کدام بود؟ ولی در مرگ "روجا" گام خودمان، شعری را در حضور پدر خواندم. پدرم به من گفت آفرین. باید تیراندازی را هم یاد بگیری و اشاره به تیرو کمان کهنه که به دیوار آویزان بود، کرد؛ اما خودش با آلات دیگری تیراندازی میکرد». | [[یوشیج، نیما|نیما]] میگوید: «قدیمترین آوازی که مرغ خواند، یادش نیست. بعدها بادها او را از روی درخت عبور داده به سرزمینهای دوردست بردند. من یاد ندارم که قدیمیترین شعر من کدام بود؟ ولی در مرگ "روجا" گام خودمان، شعری را در حضور پدر خواندم. پدرم به من گفت آفرین. باید تیراندازی را هم یاد بگیری و اشاره به تیرو کمان کهنه که به دیوار آویزان بود، کرد؛ اما خودش با آلات دیگری تیراندازی میکرد». | ||
بسیاری از شعرهای نیما مانند کار شب پا، آقا توکا، تا صبحدمان، مانلی، خانۀ سریویلی، قوقولی قو و شعرهایی با مضامین شیطان و نامرد و هول و وصف توفان و دریا و نگاه هستیشناسانه و سیاسی ـ اجتماعی و عاشقانه و ... نیما ریشه در دوبیتیهای بومی او دارند. | بسیاری از شعرهای نیما مانند کار شب پا، آقا توکا، تا صبحدمان، مانلی، خانۀ سریویلی، قوقولی قو و شعرهایی با مضامین شیطان و نامرد و هول و وصف توفان و دریا و نگاه هستیشناسانه و سیاسی ـ اجتماعی و عاشقانه و... نیما ریشه در دوبیتیهای بومی او دارند. | ||
نیما به زبان و فرهنگ تبری و اولین خانۀ هستیاش دلبستگی ویژهای داشت؛ چنانکه بنا به دستنوشتهاش اولین شعرش را برای گاوشان «روجا» گفت و بعدها مضامین طبیعی و زبانزد و توتم و تابوها و اسطورههای بومی و نامها و مکانها با چربش زبان مادری در فرم و محتوا در شعرهای پارسیاش تکرار میشود. میتوان ذهن و زبان تبری را در شعرهای فارسی نیما بهروشنی دید. شاید نیما هرگز بر زبان نیاورد که بومی میاندیشد و فارسی مینویسد؛ اما اینگونه بود. | [[یوشیج، نیما|نیما]] به زبان و فرهنگ تبری و اولین خانۀ هستیاش دلبستگی ویژهای داشت؛ چنانکه بنا به دستنوشتهاش اولین شعرش را برای گاوشان «روجا» گفت و بعدها مضامین طبیعی و زبانزد و توتم و تابوها و اسطورههای بومی و نامها و مکانها با چربش زبان مادری در فرم و محتوا در شعرهای پارسیاش تکرار میشود. میتوان ذهن و زبان تبری را در شعرهای فارسی نیما بهروشنی دید. شاید نیما هرگز بر زبان نیاورد که بومی میاندیشد و فارسی مینویسد؛ اما اینگونه بود. | ||
نیمای روجا را میتوان با امیر پازواری در مازندران و شرفشاهی دولایی در گیلان و مختومقلی فراغی در ترکمنصحرا همانند و همتراز دانست. با این تفاوت که نیما برساختۀ دورۀ نوگرایی و روزگار سدۀ بیستم است و آن دیگران به سدههای هشتم، دهم و یازدهم وابستهاند. در بومیسرودهای نیما، نمادها و نمودهای زندگی در روزگار نوین و برآمده از جنگهای جهانگیر دوم نقشی بسامدی دارند؛ درحالیکه شعرهای امیر پازواری و شرفشاه و مختومقلی، زاد و زیست دوران زمینداری را بازتاب میدهند. | نیمای روجا را میتوان با امیر پازواری در مازندران و شرفشاهی دولایی در گیلان و مختومقلی فراغی در ترکمنصحرا همانند و همتراز دانست. با این تفاوت که نیما برساختۀ دورۀ نوگرایی و روزگار سدۀ بیستم است و آن دیگران به سدههای هشتم، دهم و یازدهم وابستهاند. در بومیسرودهای نیما، نمادها و نمودهای زندگی در روزگار نوین و برآمده از جنگهای جهانگیر دوم نقشی بسامدی دارند؛ درحالیکه شعرهای امیر پازواری و شرفشاه و مختومقلی، زاد و زیست دوران زمینداری را بازتاب میدهند. | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
دوبیتیهای تبری نیما، تابلویی از تاریخ زندگی کوهنشینانی است که جانشان به کوه و رود و چرا و چمن و چارپایانشان بند است و به دلباختگیهای پاک و ساده و به زیبایی ترانههایی که کنار آتش شعلهور میشوند. روجای نیما، افسانههای امروزین انسانهایی است که دل در گرو سادگی و راستی و درستی دارند و شاعرشان دوست دارد زندگی را به تمامت در شعرهای شیفتگی و شوق و اشتیاق را در نهیبهای فلسفی با زبانی نرم و نازک و مهر و کین را در نبردی که با طبیعت در کار است و این همه را با قول و غزلهای ایلیاتی درهم آمیزد و آمیزهای طرفه و تازه به دست دهد. | دوبیتیهای تبری نیما، تابلویی از تاریخ زندگی کوهنشینانی است که جانشان به کوه و رود و چرا و چمن و چارپایانشان بند است و به دلباختگیهای پاک و ساده و به زیبایی ترانههایی که کنار آتش شعلهور میشوند. روجای نیما، افسانههای امروزین انسانهایی است که دل در گرو سادگی و راستی و درستی دارند و شاعرشان دوست دارد زندگی را به تمامت در شعرهای شیفتگی و شوق و اشتیاق را در نهیبهای فلسفی با زبانی نرم و نازک و مهر و کین را در نبردی که با طبیعت در کار است و این همه را با قول و غزلهای ایلیاتی درهم آمیزد و آمیزهای طرفه و تازه به دست دهد. | ||
در این کتاب 475 سرودۀ تبری نیما با توضیح واژگان، ترجمه، آوانوشت، بیان سوژه و گاهی شرح شعر آورده شده است. کوشندگان کوشیدهاند نزدیکترین برگردان به فارسی امروز را به دست دهند. در برگردان دوبیتیها نیز کوشیده شده است با استفاده از گنجایشهای زبان فارسی، نزدیکترین برابرها آورده شود. | در این کتاب 475 سرودۀ تبری [[یوشیج، نیما|نیما]] با توضیح واژگان، ترجمه، آوانوشت، بیان سوژه و گاهی شرح شعر آورده شده است. کوشندگان کوشیدهاند نزدیکترین برگردان به فارسی امروز را به دست دهند. در برگردان دوبیتیها نیز کوشیده شده است با استفاده از گنجایشهای زبان فارسی، نزدیکترین برابرها آورده شود. | ||
کوشیده شده است آوانویسی نزدیکتر به متن شعرها آورده شود. با توجه به نوع گویش و تفاوتهای گفتاری و نوشتاری شعرهای روجا که به لهجۀ نوری و کجوری است، به نظر میرسد خواندن و درک مفاهیم شعرها برای بسیاری از مردم مازندران هم دشوار باشد؛ بنابراین کوشیده شده با آوردن توضیحاتی، همانندیها و ناهمانندیهای واژگان نشان داده شود. | کوشیده شده است آوانویسی نزدیکتر به متن شعرها آورده شود. با توجه به نوع گویش و تفاوتهای گفتاری و نوشتاری شعرهای روجا که به لهجۀ نوری و کجوری است، به نظر میرسد خواندن و درک مفاهیم شعرها برای بسیاری از مردم مازندران هم دشوار باشد؛ بنابراین کوشیده شده با آوردن توضیحاتی، همانندیها و ناهمانندیهای واژگان نشان داده شود. | ||
برای هر شعر سوژهای در نظر گرفته شده است و در آوردن سوژۀ سعی شده بارزترین سویۀ آن در نظر گرفته شود. همچنین کوشیده شده در بعضی از رباعیها یا چهارگانهها، ساختهای ادبی و آرایههای فنی یادآوری شود.<ref> [https://literaturelib.com/books/13185 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | برای هر شعر سوژهای در نظر گرفته شده است و در آوردن سوژۀ سعی شده بارزترین سویۀ آن در نظر گرفته شود. همچنین کوشیده شده در بعضی از رباعیها یا چهارگانهها، ساختهای ادبی و آرایههای فنی یادآوری شود.<ref> [https://literaturelib.com/books/13185 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | ||
==پانويس == | ==پانويس == | ||
<references /> | <references /> | ||
خط ۶۰: | خط ۵۸: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:زبانشناسی، زبان و ادبیات]] | |||
[[رده:زبان و ادبیات شرقی (آسیایی)]] | |||
[[رده:زبان و ادبیات فارسی]] | |||
[[رده:مقالات(آذر) باقی زاده]] | [[رده:مقالات(آذر) باقی زاده]] | ||
[[رده:مقالات بازبینی | [[رده:مقالات بازبینی شده2 آذر 1403]] | ||
[[رده:فاقد اتوماسیون]] | [[رده:فاقد اتوماسیون]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۲ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۴۵
روجا | |
---|---|
پدیدآوران | یوشیج، نیما (نویسنده)
مهدیپور عمرانی، روحالله (محقق) قیصری، جلیل (محقق) |
ناشر | رسانش نوین |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1402 |
شابک | 9ـ07ـ5726ـ622ـ978 |
موضوع | شعر مازندرانی,مازندرانی,شعر فارسی, -- واژهنامهها, -- قرن ۱۴, -- قرن ۱۴ |
کد کنگره | PIR ۸۲۷۱/ع۶ر۹ |
روجا: اشعار تبری نیما یوشیج تألیف نیما یوشیج، به کوشش روحالله مهدیپور عمرانی، جلیل قیصری؛ دوبیتیهای تبری نیما، تابلویی از تاریخ زندگی کوهنشینانی است که جانشان به کوه و رود و چرا و چمن و چارپایانشان بند است و به دلباختگیهای پاک و ساده و به زیبایی ترانههایی که کنار آتش شعلهور میشوند.
گزارش کتاب
کار نیما یوشیج در ادبیات شعری، کاری است کارستان. انقلابی که نیما در شعر فارسی به راه انداخت و پی گرفت و بر آن پای فشرد تا آن را به سامان رساند، از چنان ارجی برخوردار است که بهجرئت میتوان شعر فارسی را در یک بررسی اساسی به دوران پیشانیما و پسانیما بخشبندی کرد.
نیما میگوید: «قدیمترین آوازی که مرغ خواند، یادش نیست. بعدها بادها او را از روی درخت عبور داده به سرزمینهای دوردست بردند. من یاد ندارم که قدیمیترین شعر من کدام بود؟ ولی در مرگ "روجا" گام خودمان، شعری را در حضور پدر خواندم. پدرم به من گفت آفرین. باید تیراندازی را هم یاد بگیری و اشاره به تیرو کمان کهنه که به دیوار آویزان بود، کرد؛ اما خودش با آلات دیگری تیراندازی میکرد».
بسیاری از شعرهای نیما مانند کار شب پا، آقا توکا، تا صبحدمان، مانلی، خانۀ سریویلی، قوقولی قو و شعرهایی با مضامین شیطان و نامرد و هول و وصف توفان و دریا و نگاه هستیشناسانه و سیاسی ـ اجتماعی و عاشقانه و... نیما ریشه در دوبیتیهای بومی او دارند.
نیما به زبان و فرهنگ تبری و اولین خانۀ هستیاش دلبستگی ویژهای داشت؛ چنانکه بنا به دستنوشتهاش اولین شعرش را برای گاوشان «روجا» گفت و بعدها مضامین طبیعی و زبانزد و توتم و تابوها و اسطورههای بومی و نامها و مکانها با چربش زبان مادری در فرم و محتوا در شعرهای پارسیاش تکرار میشود. میتوان ذهن و زبان تبری را در شعرهای فارسی نیما بهروشنی دید. شاید نیما هرگز بر زبان نیاورد که بومی میاندیشد و فارسی مینویسد؛ اما اینگونه بود.
نیمای روجا را میتوان با امیر پازواری در مازندران و شرفشاهی دولایی در گیلان و مختومقلی فراغی در ترکمنصحرا همانند و همتراز دانست. با این تفاوت که نیما برساختۀ دورۀ نوگرایی و روزگار سدۀ بیستم است و آن دیگران به سدههای هشتم، دهم و یازدهم وابستهاند. در بومیسرودهای نیما، نمادها و نمودهای زندگی در روزگار نوین و برآمده از جنگهای جهانگیر دوم نقشی بسامدی دارند؛ درحالیکه شعرهای امیر پازواری و شرفشاه و مختومقلی، زاد و زیست دوران زمینداری را بازتاب میدهند.
دوبیتیهای تبری نیما، تابلویی از تاریخ زندگی کوهنشینانی است که جانشان به کوه و رود و چرا و چمن و چارپایانشان بند است و به دلباختگیهای پاک و ساده و به زیبایی ترانههایی که کنار آتش شعلهور میشوند. روجای نیما، افسانههای امروزین انسانهایی است که دل در گرو سادگی و راستی و درستی دارند و شاعرشان دوست دارد زندگی را به تمامت در شعرهای شیفتگی و شوق و اشتیاق را در نهیبهای فلسفی با زبانی نرم و نازک و مهر و کین را در نبردی که با طبیعت در کار است و این همه را با قول و غزلهای ایلیاتی درهم آمیزد و آمیزهای طرفه و تازه به دست دهد.
در این کتاب 475 سرودۀ تبری نیما با توضیح واژگان، ترجمه، آوانوشت، بیان سوژه و گاهی شرح شعر آورده شده است. کوشندگان کوشیدهاند نزدیکترین برگردان به فارسی امروز را به دست دهند. در برگردان دوبیتیها نیز کوشیده شده است با استفاده از گنجایشهای زبان فارسی، نزدیکترین برابرها آورده شود.
کوشیده شده است آوانویسی نزدیکتر به متن شعرها آورده شود. با توجه به نوع گویش و تفاوتهای گفتاری و نوشتاری شعرهای روجا که به لهجۀ نوری و کجوری است، به نظر میرسد خواندن و درک مفاهیم شعرها برای بسیاری از مردم مازندران هم دشوار باشد؛ بنابراین کوشیده شده با آوردن توضیحاتی، همانندیها و ناهمانندیهای واژگان نشان داده شود.
برای هر شعر سوژهای در نظر گرفته شده است و در آوردن سوژۀ سعی شده بارزترین سویۀ آن در نظر گرفته شود. همچنین کوشیده شده در بعضی از رباعیها یا چهارگانهها، ساختهای ادبی و آرایههای فنی یادآوری شود.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات