۱۴۴٬۵۹۹
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
||
| خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
سرایش شعر در قالب قصیده دارای پیشینهای به نسبت دیرین در تاریخ کهن ایران بوده و بهره جستن از قصیده برای بیان مضامینی چون مدح، هجو، حمد، نعت، وصف، فخر و .... نیز همواره سنتی معمول، مرسوم و مقبول در میان شاعران ایرانزمین محسوب شده است. چهبسا میتوان گفت قصیده دستکم تا پایان سدۀ ششم هجری، پرکاربردترین قالب شعری بوده و فرهنگمردان سخنپرور ایرانی چون [[سنایی، مجدود بن آدم|سنایی غزنوی]]، [[خاقانی، بدیل بن علی|خاقانی شروانی]]، [[انوری، محمد بن محمد|انوری ابیوردی]] و ... توانمندانه یارای آن یافته بودند ادب پربار فارسی را با قصاید نغز و ناب خویش غنایی دوچندان بخشند. | سرایش شعر در قالب قصیده دارای پیشینهای به نسبت دیرین در تاریخ کهن ایران بوده و بهره جستن از قصیده برای بیان مضامینی چون مدح، هجو، حمد، نعت، وصف، فخر و.... نیز همواره سنتی معمول، مرسوم و مقبول در میان شاعران ایرانزمین محسوب شده است. چهبسا میتوان گفت قصیده دستکم تا پایان سدۀ ششم هجری، پرکاربردترین قالب شعری بوده و فرهنگمردان سخنپرور ایرانی چون [[سنایی، مجدود بن آدم|سنایی غزنوی]]، [[خاقانی، بدیل بن علی|خاقانی شروانی]]، [[انوری، محمد بن محمد|انوری ابیوردی]] و... توانمندانه یارای آن یافته بودند ادب پربار فارسی را با قصاید نغز و ناب خویش غنایی دوچندان بخشند. | ||
در سدۀ هفتم هجری و همزمان با آغاز یورش خانمانسوز مغولان و در پی آن حکومت طولانیمدت جانشینان چنگیزی از میزان عنایت و توجه به قصیدهسرایی فروکاسته شد، دیگر آن رغبت روزافزون به این مسئله میان سخنسرایان مشاهده نشد و این قالبهای شعری غزل و مثنوی بودند که در طریق محبوبیت با برگرفته شدن گامهای بلند از سوی پرآوازگانی چون مولوی، سعدی، حافظ و .... گوی سبقت از قصیده را ربودند. با این حال نباید این را بدین معنی پنداشت که دیگر کسی در پی قصیدهسرایی برنیامد؛ زیرا کشتی قصیده هیچگاه در دریای ژرف شعر فارسی به گل ننشست و در دورههای مختلف زمانی به سبب حضور تاریخی نامآوران پیشگفته و همچنین پارسیسرایانی چون [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]]، [[ابن یمین، محمود بن یمینالدین|ابن یمین]]، [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] و .... ناگزیر از آن شد تا خود را از لنگرانداختن در لنگرگاه انزوا و گوشهنشینی وا رهاند. | در سدۀ هفتم هجری و همزمان با آغاز یورش خانمانسوز مغولان و در پی آن حکومت طولانیمدت جانشینان چنگیزی از میزان عنایت و توجه به قصیدهسرایی فروکاسته شد، دیگر آن رغبت روزافزون به این مسئله میان سخنسرایان مشاهده نشد و این قالبهای شعری غزل و مثنوی بودند که در طریق محبوبیت با برگرفته شدن گامهای بلند از سوی پرآوازگانی چون مولوی، سعدی، حافظ و.... گوی سبقت از قصیده را ربودند. با این حال نباید این را بدین معنی پنداشت که دیگر کسی در پی قصیدهسرایی برنیامد؛ زیرا کشتی قصیده هیچگاه در دریای ژرف شعر فارسی به گل ننشست و در دورههای مختلف زمانی به سبب حضور تاریخی نامآوران پیشگفته و همچنین پارسیسرایانی چون [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]]، [[ابن یمین، محمود بن یمینالدین|ابن یمین]]، [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] و.... ناگزیر از آن شد تا خود را از لنگرانداختن در لنگرگاه انزوا و گوشهنشینی وا رهاند. | ||
بازار قصیدهسرایی از سدۀ هفتم هجری و قرنها پس از آن، چندانکه باید و شاید رونق نداشت و عطف توجه منظومکنندگان کلام در کفۀ ترازو بیشتر به جانب قالبهایی چون غزل و مثنوی سنگینی مینمود. امیر علیشیر نوایی سیاستمدار و فرهنگمرد نامی سدۀ نهم هجری که در واپسین دهههای حکومت تیموریان میزیست و آثار منظوم و منثور بسیار به دو زبان ترکی (جغتایی) و فارسی از خود به یادگار نهاد، نیز بخش عمدهای از طبعآزماییهای شعری خویش را به پیروی از سنت رایج آن روزگار در قالبهایی چون غزل و مثنوی فرجام بخشید. با وجود این، او رخصت نداد ماه بخت قصیده به طور کامل در محاق افتد و با کشیدن کبدۀ سنگین کاری سترگ به پردازش کلام و سرایش سخن در این قالب هم دست یازید. | بازار قصیدهسرایی از سدۀ هفتم هجری و قرنها پس از آن، چندانکه باید و شاید رونق نداشت و عطف توجه منظومکنندگان کلام در کفۀ ترازو بیشتر به جانب قالبهایی چون غزل و مثنوی سنگینی مینمود. امیر علیشیر نوایی سیاستمدار و فرهنگمرد نامی سدۀ نهم هجری که در واپسین دهههای حکومت تیموریان میزیست و آثار منظوم و منثور بسیار به دو زبان ترکی (جغتایی) و فارسی از خود به یادگار نهاد، نیز بخش عمدهای از طبعآزماییهای شعری خویش را به پیروی از سنت رایج آن روزگار در قالبهایی چون غزل و مثنوی فرجام بخشید. با وجود این، او رخصت نداد ماه بخت قصیده به طور کامل در محاق افتد و با کشیدن کبدۀ سنگین کاری سترگ به پردازش کلام و سرایش سخن در این قالب هم دست یازید. | ||