۱۱۱٬۸۸۵
ویرایش
A-esmaeili (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR127641J1.jpg | عنوان = لطیفه غیبی | عنوانهای دیگر = حاوی توضیح اشعار مشکله حضرت خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی. بضمیمه بیان اصطلاحات اهل عرفان ** دیوان ** لطیفه غیبی: حاوی توضیح اشعار مشکله حضرت خواجه شمس الدین محمد حاف...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''لطیفه غیبی'''، تألیف محمد بن محمد دارابی (متوفی حدود 1130ق)، حاوی توضیح اشعار مشکله حافظ | '''لطیفه غیبی'''، تألیف [[دارابی، محمد بن محمد|محمد بن محمد دارابی]] (متوفی حدود 1130ق)، حاوی توضیح اشعار مشکله [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ شیرازی]]، بهضمیمه بیان اصطلاحات اهل عرفان است. کتاب با مقدمه مختصری از [[احمد عبدالحی مرتضوی تبریزی]] آغاز شده است. | ||
نویسنده، ساختار و محتوای کتاب را اینگونه توضیح میدهد: «القصه، معلوم شد که معظم اشعار خواجه حافظ سه قسم است بهحسب اعتراض ثلاثه، ولهذا این رساله که ترجمه لسانالغیب است و مسمّی به لطیفه غیبی است، مرتب بر مقدمه و سه باب و خاتمه شد. مقدمه، در بیان اصطلاحات اهل عرفان، باب اول، در بیان ابیات مشکله، باب دوم، در بیان معانی ابیاتی که به اصطلاح اهل عرفان است، باب سوم در بیان معانی ابیاتی که مخالف ظاهر است. خاتمه در بیان تفألات که از دیوان اعجازنشان آن سرحلقه ارباب عرفان نسبت به هرکسی ظهور یافته...»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص15-16</ref>. | نویسنده، ساختار و محتوای کتاب را اینگونه توضیح میدهد: «القصه، معلوم شد که معظم اشعار [[حافظ، شمسالدین محمد|خواجه حافظ]] سه قسم است بهحسب اعتراض ثلاثه، ولهذا این رساله که ترجمه لسانالغیب است و مسمّی به لطیفه غیبی است، مرتب بر مقدمه و سه باب و خاتمه شد. مقدمه، در بیان اصطلاحات اهل عرفان، باب اول، در بیان ابیات مشکله، باب دوم، در بیان معانی ابیاتی که به اصطلاح اهل عرفان است، باب سوم در بیان معانی ابیاتی که مخالف ظاهر است. خاتمه در بیان تفألات که از دیوان اعجازنشان آن سرحلقه ارباب عرفان نسبت به هرکسی ظهور یافته...»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص15-16</ref>. | ||
دارابی کتاب خود را با مقدمهای در ستایش و ارج فارس و شیراز آغاز میکند و به روایات متعدد، سلمان فارسی را نیز از اهالی شیراز میخواند و سپس به سراغ حکما و عرفا و شعرای این دارالعلم رفته، ستایش حافظ را آغاز میکند و آنگاه در ضرورت شرح برخی ابیات خواجه، میگوید: «... دیوان اعجازنشانش ترجمان لسانالغیب است که به تکرار، مکرر نمیشود و گلی چند از حقایق و معارف در گلستان دیوان همیشه بهارش شکفته که دماغ هوشمندان معراج فضیلت و خردمندان عرش المعرفه از استشمام آن عاجز است و توصیفش توضیح واضحات و تعریفش از قبیل تصویر معرفات است...»<ref>ر.ک: رضوی، سید مسعود، ص68</ref>. | دارابی کتاب خود را با مقدمهای در ستایش و ارج فارس و شیراز آغاز میکند و به روایات متعدد، سلمان فارسی را نیز از اهالی شیراز میخواند و سپس به سراغ حکما و عرفا و شعرای این دارالعلم رفته، ستایش [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] را آغاز میکند و آنگاه در ضرورت شرح برخی ابیات خواجه، میگوید: «... دیوان اعجازنشانش ترجمان لسانالغیب است که به تکرار، مکرر نمیشود و گلی چند از حقایق و معارف در گلستان دیوان همیشه بهارش شکفته که دماغ هوشمندان معراج فضیلت و خردمندان عرش المعرفه از استشمام آن عاجز است و توصیفش توضیح واضحات و تعریفش از قبیل تصویر معرفات است...»<ref>ر.ک: رضوی، سید مسعود، ص68</ref>. | ||
در ضمیمه کتاب، یعنی شرح اصطلاحات هم در کمال زیبایی و به سیاق فرهنگنامههای تصوف در این دوران، نظیر قواعد العرفای پوشنجی و...، بهتلخیص به توضیح پرداخته و مصطلحات را شرح داده است<ref>ر.ک: همان، ص69</ref>. | در ضمیمه کتاب، یعنی شرح اصطلاحات هم در کمال زیبایی و به سیاق فرهنگنامههای تصوف در این دوران، نظیر قواعد العرفای پوشنجی و...، بهتلخیص به توضیح پرداخته و مصطلحات را شرح داده است<ref>ر.ک: همان، ص69</ref>. | ||
ازآنجاکه خواجه شمسالدین محمد حافظ در سرودن غزلیات غالباً توجه به مضمون یک یا چند آیه از آیات قرآن مجید داشته، لذا در انتهای کتاب تطبیق برخی ابیات با آیات قرآن کریم ذکر شده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص143-152</ref>. | ازآنجاکه [[حافظ، شمسالدین محمد|خواجه شمسالدین محمد حافظ]] در سرودن غزلیات غالباً توجه به مضمون یک یا چند آیه از آیات قرآن مجید داشته، لذا در انتهای کتاب تطبیق برخی ابیات با آیات قرآن کریم ذکر شده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص143-152</ref>. | ||
==پانویس== | ==پانویس== |