چالشهای ایران و افغانستان در عصر پهلوی: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURچالشهای ایران و افغانستان در عصر پهلویJ1.jpg | عنوان =چالشهای ایران و افغانستان در عصر پهلوی | عنوانهای دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = موسوی، سید بهرام (نویسنده) |زبان | زبان = | کد کنگره = | موضوع = |ناشر | ناشر...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''چالشهای ایران و افغانستان در عصر پهلوی''' تألیف سید بهرام | '''چالشهای ایران و افغانستان در عصر پهلوی''' تألیف [[موسوی، سید بهرام|سید بهرام موسوی]]؛ این کتاب در چهار فصل شامل بررسی زمینههای تاریخی روابط ایران و افغانستان، چالشهای سیاسی ـ جغرافیایی، چالشهای اعتقادی ـ فرهنگی و چالشهای اقتصادی تهیه شده و کوشش شده تا حد امکان این موانع با بهرهگیری از منابع ایرانی و افغان تبیین گردد. | ||
==ساختار== | ==ساختار== |
نسخهٔ ۳۰ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۲۲
چالشهای ایران و افغانستان در عصر پهلوی | |
---|---|
پدیدآوران | موسوی، سید بهرام (نویسنده) |
ناشر | عرفان |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1399 |
شابک | 4ـ658052ـ600ـ978 |
کد کنگره | |
چالشهای ایران و افغانستان در عصر پهلوی تألیف سید بهرام موسوی؛ این کتاب در چهار فصل شامل بررسی زمینههای تاریخی روابط ایران و افغانستان، چالشهای سیاسی ـ جغرافیایی، چالشهای اعتقادی ـ فرهنگی و چالشهای اقتصادی تهیه شده و کوشش شده تا حد امکان این موانع با بهرهگیری از منابع ایرانی و افغان تبیین گردد.
ساختار
کتاب در چهار فصل تدوین شده است.
گزارش کتاب
با سقوط دولت صفوی، طوایف مناطق شرقی و خطۀ خراسان، بر طبل جدایی و انتزاع از پیکرۀ گذشتۀ تاریخی خود فروکوبیدند. ظهور نادرشاه افشار و سیاست بایستۀ او در بهرهمندی از نیروی کارآمد سپاهیان افغان خراسان و در پیش گرفتن تسامح اعتقادی، تا حدود زیادی جدایی افغانان خراسانی را به محاق فرو برد. با قتل نادرشاه افشار، احمدخان درّانی از خلأ قدرت و آشفتگی کشور بهره برده، نخستین نغمههای استقلال را سر داد. خان افغان با همراهی رهبران طایفۀ ابدالی (درّانی) ضمن اعلام استقلال و برگزاری مراسم تاجگذاری، عملاً قسمتهایی از خراسان را جدا کرد. در این دوران جانشینان نادر غالباً به درگیری مشغول و از ادارۀ امور مملکت غافل بودند؛ بنابراین کشور عرصۀ قدرتنمایی حکومتگرانی شد که توان حل مشکلات آن را نداشتند. آشفتگی موجود سبب شد تا احمدشاه درّانی با لشکرکشی به قسمتهای غربی خراسان بزرگ، به نیت تصرف تمام ایران برآید. در تداوم نابسامانیهای دامنگیر، قدرت از افشاریه به خاندان زند رسید. کریمخان نیز از فتنۀ افغانستانیها در امان نبود؛ آزادخان افغان که از بازماندگان سران نادرشاه افشار بود، با تصرف قسمتی از آذربایجان، بر دایرۀ دشواریهای کشور بیسامان ایران میافزود. خان زند در کنشی زیرکانه، فرمان قتل عام افغانان معترض را صادر و موج افغانکشی ابتدا از تهران و سرانجام شهرهای اصفهان، یزد، قم، کاشان و رشت را نیز دربر گرفت و تا حدودی از دشواریهای موجود فرو کاسته شد.
با پایان سلطنت زندیه و طلیعۀ قدرت در ایل قاجار، صفحات شرقی ایران و افغانستان محل تصادمات فراوان و نزاعهای ویرانگری شد که از رهگذر آن افزون بر هدم و نابودی نیروهای انسانی و اقتصادی، توأم با دخالت گستردۀ نیروهای بیگانه و بهویژه دولتهای مداخلهجوی انگلستان و روسیه شد. مسئلۀ مرزهای شرقی ایران و شهر استراتژیک هرات، همواره از دغدغههای بنیادین حکومت بود. در دوران سلطنت ناصرالدین شاه کشاکشها همچنان پابرجا بود تا آنکه سرانجام دولت بریتانیا با عقد پیمان پاریس، برای همیشه سرزمین افغانستان که قسمتی از خاور ایران محسوب میشد را از پیکرۀ اصلی خود منفک و دو واحد مستقل سیاسی سر برآوردند و طرفه آنکه در طی دهههای بعد در عصر قاجار و سپس پهلوی همواره تنشها و منازعات سیاسی، اقتصادی، ارضی و اعتقادی روابط دو کشور را تحتالشعاع قرار داد.
در دوران پهلوی، تاریخ دو دولت ایران و افغانستان با آنکه هیچگاه از روابط سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی بیبهره نماند، با این وجود موانع و چالشهای جدی در عرصۀ سیاسی مانند تبلیغات ضدایرانی در افغانستان، عدم استقبال شایان از امانالله شاه در سفر به ایران، سکوت معنادار رضاشاه از سقوط وی و در ادامه تعرض نیروهای افغان به مناطق سرحدی ایران در خراسان و سیستان و کاهش حقابۀ ایران از رودخانۀ هیرمند، مسئلۀ جلگۀ هشتادان و نزاع دو کشور بر سر این منطقه، دخالت دولتهای بیگانه بهویژه داوری مکلین بریتانیایی و نادیدهانگاشتن حقوق تاریخی ایران و در نهایت حکمیت ژنرال آلتای ترک به نفع رقیب از موانع مهم بر سر راه توسعۀ روابط بود. عقد پیمان تدافعی سعدآباد که افغانستانیها با وجود میل باطنی در آن شرکت و هرگز به مفاد آن پایبند نبوده و فراتر از آن در جریان جنگ جهانی دوم باوجود اشغال ایران از سوی قوای متفقین به مناطق مرزی ایران تعرض و به قاچاق سوخت و مواد خوراکی نیز اقدام مینمودند. چالشهای مرزی ایران و افغانستان در سیستان، مداخلهجویی بریتانیا و روسیه و عقد قراردادهای متعدد مانع از درازدستی دولت افغانستان و اتباع این کشور به این منطقه نشد. شاید در میان چالشهای سیاسی ـ جغرافیایی موضوعی به اندازۀ مسئلۀ حقابۀ رودخانۀ هیرمند محل نزاع و تنش میان دو کشور نبوده باشد. موضوعی که از عصر قاجار آغاز، در دوران پهلوی تداوم و حتی اکنون نیز به قوت خود باقی مانده است.
در موضوع چالشهای اعتقادی ـ فرهنگی، آنچه بیش از هر مسئلهای میتوانست دستمایۀ موانع و کاهش روابط میان دو کشور باشد، مسئلۀ بحثبرانگیز مذهب تشیع و تسنن بود؛ بهگونهای که حاکمان افغانستان حسب شرایط اجتماعی و قدرت فراوان رهبران مذهبی در این کشور که همواره از پایهها و ارکان قدرت محسوب میشوند، در جهت تحدید قدرت شیعیان افغانستان و در مقابل افزایش توان اجتماعی، سیاسی و اقتصادی اهل سنت از هیچ ستم و اجحافی در حق شیعیان آن کشور دریغ نداشتند و طبیعتاً عکسالعمل حکومت ایران، مردم و بهویژه عالمان دین را به همراه میداشت. به نظر میرسد دولت افغانستان و رهبران مذهبی قدرتمند و منتفذ آن در سیاست شیعهکشی از تأثیر عوامل خارجی و دسیسههای دول بیگانه نیز برکنار نبوده باشند. پشتونگرایی سیاسی و نادیدهانگاری سایر اقوام و گروههای قومی بهویژه هزارهها، قزلباشان و فارسیزبانان از سیاستهای دیگر دولت افغانستان در عصر پهلوی بود که در تلاشی گسترده بر آن بود تا افزون بر حذف گروههای پرطرفدار روابط با ایران، به تسویۀ حسابهای قومی و مذهبی در افغانستان اقدام کند که این مسئله میتوانست سطح روابط دو کشور را تحتالشعاع قرار دهد.
در بحث چالشهای اقتصادی، سوای زیرساختهای اقتصادی ضعیف دو کشور، نبود راههای مناسب و سیستم حملونقل کارآمد، سیاستهای اقتصادی دولتهای قدرتمند اروپایی مانند شوروی و انگلستان که برنامههای اقتصادی ایران و افغانستان را راهبری میکردند، از اساسیترین دلایل ضعف و ناکارآمدی روابط اقتصادی میان دو کشور بود. افزون بر اینکه ناامنی مرزهای دو کشور و راههای منتهی به گمرکات باعث میگردید تا دو حکومت اشتیاق چندانی به افزایش و بهبود روابط تجاری نداشته باشند.
این کتاب در چهار فصل شامل بررسی زمینههای تاریخی روابط ایران و افغانستان، چالشهای سیاسی ـ جغرافیایی، چالشهای اعتقادی ـ فرهنگی و چالشهای اقتصادی تهیه شده و کوشش شده تا حد امکان این موانع با بهرهگیری از منابع ایرانی و افغان تبیین گردد. نوشتار روایتی کوتاه، اما بسیار مهم و درازآهنگ از بیتوجهی رهبران سیاسی و دخالت دولتهای غربی و منطقهای در ایجاد روابطی شکننده میان ایران و افغانستان در دوران مورد مطالعه است.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات