ابن حبیب، محمد بن حبیب: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' )' به ')'
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - ' )' به ')')
خط ۴۰: خط ۴۰:
حكايت اين روابط، يكى از نادر رواياتى است كه دربارۀ ابن حبيب به دست ما رسيده است و نشان مى‌دهد كه وى، با آنكه چندين سال از ثعلب بزرگ‌تر بود، از حضور او در مجلس خويش بيمناك بود و از «املاء» خوددارى مى‌كرد، به خصوص كه يك بار وى در توضيح بيتى از حسّان فرو ماند و ثعلب به جاى او پاسخ گفت (ابو الطيب، 97؛ زبيدى، 153، 154؛خطيب، 278/2). با اينهمه از اين روايات، هيچ بوى خصومت و رقابت به مشام نمى‌رسد و گويى هم حضور ثعلب در مجلس او و هم سكوت ابن حبيب، از باب احترام متقابل بوده است. اما نمى‌دانيم مجلس درس ابن حبيب چگونه بود. غالبا گفته‌اند ([[خطيب بغدادى]]، ابن نديم، همانجاها؛سيوطى، بغيه، 73) وى آموزگار بود.
حكايت اين روابط، يكى از نادر رواياتى است كه دربارۀ ابن حبيب به دست ما رسيده است و نشان مى‌دهد كه وى، با آنكه چندين سال از ثعلب بزرگ‌تر بود، از حضور او در مجلس خويش بيمناك بود و از «املاء» خوددارى مى‌كرد، به خصوص كه يك بار وى در توضيح بيتى از حسّان فرو ماند و ثعلب به جاى او پاسخ گفت (ابو الطيب، 97؛ زبيدى، 153، 154؛خطيب، 278/2). با اينهمه از اين روايات، هيچ بوى خصومت و رقابت به مشام نمى‌رسد و گويى هم حضور ثعلب در مجلس او و هم سكوت ابن حبيب، از باب احترام متقابل بوده است. اما نمى‌دانيم مجلس درس ابن حبيب چگونه بود. غالبا گفته‌اند ([[خطيب بغدادى]]، ابن نديم، همانجاها؛سيوطى، بغيه، 73) وى آموزگار بود.


ياقوت از ابن ابى روبه نقل مى‌كند كه وى در مكتب خود فرزندان عباس بن محمّد را درس مى‌داده است و تنها شعرى كه از وى مى‌شناسيم دو بيت در بيان حال نابسامان «معلم» است كه بر اثر معاشرت با كودكان عقل خود را نيز از دست مى‌دهد (112/18). نكتۀ جالب توجه آنكه وى با پدر ابن رومى (د 283 ق896/ م) دوستى داشت و شاعر نيز در جوانى نزد او درس خوانده است (ياقوت، /18 114؛قس: /585 II , SAG ).
ياقوت از ابن ابى روبه نقل مى‌كند كه وى در مكتب خود فرزندان عباس بن محمّد را درس مى‌داده است و تنها شعرى كه از وى مى‌شناسيم دو بيت در بيان حال نابسامان «معلم» است كه بر اثر معاشرت با كودكان عقل خود را نيز از دست مى‌دهد (112/18). نكتۀ جالب توجه آنكه وى با پدر ابن رومى (د 283 ق896/ م) دوستى داشت و شاعر نيز در جوانى نزد او درس خوانده است (ياقوت، /18 114؛قس: /585 II , SAG).


همگان (قفطى، 119/3؛خطيب، 277/2-278؛ابن نديم، سمعانى، همانجاها؛[[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، 325/2؛ابن تغرى بردى، 321/2 و از همه مهم‌تر سيوطى، بغيه، همانجا)، وى را عالم به أنساب و اخبار و راوى مورد اعتمادى دانسته‌اند، امّا در اين ميان مرزبانى كه از تكريم و تمجيد او فروگذار نكرده است (ياقوت، 112/18)، روايت شگفتى آورده مبنى بر اينكه وى آثار ديگران را مى‌گرفت و به نام خود مى‌ساخت و به عنوان نمونه از کتاب اسماعيل بن ابى عبد الله نام برده كه ابن حبيب آن را سراسر نقل كرده و سپس نام شعرايى را كه به بيتى از ابيات خود شهرت يافته‌اند، به آن افزوده و آن مجموعه را متعلق به خود خوانده است (ياقوت، 113/18). اين داستان را اگر چه [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] (326/2) و ابن قاضى شهبة (ص 81) و [[سيوطى]] (بغيه، همانجا) به اختصار آورده‌اند، اما گويى چندان مورد تأييد دانشمندان نيست، به خصوص كه مى‌بينيم غالب نويسندگان به روايات او استناد كرده‌اند، مثلا [[ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین|ابو الفرج اصفهانى]] (276/21-403) 17 روايت از روايات مربوط به فرزدق را از قول او نقل كرده است. قابل ذكر آنكه او خود اكثر اين روايات را از اصمعى (د 215 ق830/ م) كه در شمار استادان او ياد نكرده‌اند، اخذ كرده است.
همگان (قفطى، 119/3؛خطيب، 277/2-278؛ابن نديم، سمعانى، همانجاها؛[[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، 325/2؛ابن تغرى بردى، 321/2 و از همه مهم‌تر سيوطى، بغيه، همانجا)، وى را عالم به أنساب و اخبار و راوى مورد اعتمادى دانسته‌اند، امّا در اين ميان مرزبانى كه از تكريم و تمجيد او فروگذار نكرده است (ياقوت، 112/18)، روايت شگفتى آورده مبنى بر اينكه وى آثار ديگران را مى‌گرفت و به نام خود مى‌ساخت و به عنوان نمونه از کتاب اسماعيل بن ابى عبد الله نام برده كه ابن حبيب آن را سراسر نقل كرده و سپس نام شعرايى را كه به بيتى از ابيات خود شهرت يافته‌اند، به آن افزوده و آن مجموعه را متعلق به خود خوانده است (ياقوت، 113/18). اين داستان را اگر چه [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] (326/2) و ابن قاضى شهبة (ص 81) و [[سيوطى]] (بغيه، همانجا) به اختصار آورده‌اند، اما گويى چندان مورد تأييد دانشمندان نيست، به خصوص كه مى‌بينيم غالب نويسندگان به روايات او استناد كرده‌اند، مثلا [[ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین|ابو الفرج اصفهانى]] (276/21-403) 17 روايت از روايات مربوط به فرزدق را از قول او نقل كرده است. قابل ذكر آنكه او خود اكثر اين روايات را از اصمعى (د 215 ق830/ م) كه در شمار استادان او ياد نكرده‌اند، اخذ كرده است.
خط ۸۳: خط ۸۳:
2. کتاب الشعراء و انسابهم، اين دو نسخه در حلب موجود است (سزگين 2 (1) 151/)  
2. کتاب الشعراء و انسابهم، اين دو نسخه در حلب موجود است (سزگين 2 (1) 151/)  


3. خلق الانسان، بروگلمان مى‌نويسد كه [[سيوطى]] از اين کتاب نقل كرده و به نسخه‌اى از آن در برلين اشاره مى‌كند (/105 I , S , LAG ).
3. خلق الانسان، بروگلمان مى‌نويسد كه [[سيوطى]] از اين کتاب نقل كرده و به نسخه‌اى از آن در برلين اشاره مى‌كند (/105 I , S , LAG).


برخى عناوين ديگر نيز جزء آثار او ذكر شده كه احتمالا بر اثر اختلاف روايت، به دو يا چند گونه نقل شده‌اند و شايد بر کتاب واحدى دلالت داشته باشند مانند: الامثال على افعل يا أفعل من فى الامثال (نك‍:حميد الله، «رسالتان لابن حبيب»، 36) كه شايد همان الامثال باشند كه در شمارۀ 10 و 11 ذكر كرديم.
برخى عناوين ديگر نيز جزء آثار او ذكر شده كه احتمالا بر اثر اختلاف روايت، به دو يا چند گونه نقل شده‌اند و شايد بر کتاب واحدى دلالت داشته باشند مانند: الامثال على افعل يا أفعل من فى الامثال (نك‍:حميد الله، «رسالتان لابن حبيب»، 36) كه شايد همان الامثال باشند كه در شمارۀ 10 و 11 ذكر كرديم.
خط ۱۰۵: خط ۱۰۵:
8. ديوان الاخطل (اشاره به نسخه در سزگين، /2 (3) 10/).
8. ديوان الاخطل (اشاره به نسخه در سزگين، /2 (3) 10/).


ديوانهاى ديگرى كه او جمع كرده و در منابع ما به آنها اشاره شده است عبارتند از (به جهت اختصار، تنها به سزگين ترجمۀ عربى ارجاع مى‌دهيم): ديوانهاى منسوب به كثيّر همراه با شرح (2 (3) 154/؛قس: /79 I , S , LAG )، محمد بن بشير خارجى (2 (3) 182/-183)، ابن الدمينة (2 (3) 22/)، اقيشر اسدى (2 (3) 22/)، سراقة بن مرداس (2 (3) 23/)، عجير سلولى (2 (3) 32/)، اعشى تغلبى (2 (3) 34/)، زفر بن حارث (2 (3) 40/)، نعمان بن بشير (2 (3) 63/)، ذو الرّمّة (2 (3) 131/)، عمرو بن شأس اسدى (2 (2) 209/) ؛نيز ديوان حسّان را ثعلب از او نقل كرده و سكّرى شرح نموده است (2 (2) 314/)، ديوان حطيئة را نيز سكّرى از او روايت كرده (2 (2) 224/-225). علاوه بر اين، جمع نقائض جرير و عمر بن لجأ را نيز به او نسبت داده‌اند (2 (1) 100/).
ديوانهاى ديگرى كه او جمع كرده و در منابع ما به آنها اشاره شده است عبارتند از (به جهت اختصار، تنها به سزگين ترجمۀ عربى ارجاع مى‌دهيم): ديوانهاى منسوب به كثيّر همراه با شرح (2 (3) 154/؛قس: /79 I , S , LAG)، محمد بن بشير خارجى (2 (3) 182/-183)، ابن الدمينة (2 (3) 22/)، اقيشر اسدى (2 (3) 22/)، سراقة بن مرداس (2 (3) 23/)، عجير سلولى (2 (3) 32/)، اعشى تغلبى (2 (3) 34/)، زفر بن حارث (2 (3) 40/)، نعمان بن بشير (2 (3) 63/)، ذو الرّمّة (2 (3) 131/)، عمرو بن شأس اسدى (2 (2) 209/) ؛نيز ديوان حسّان را ثعلب از او نقل كرده و سكّرى شرح نموده است (2 (2) 314/)، ديوان حطيئة را نيز سكّرى از او روايت كرده (2 (2) 224/-225). علاوه بر اين، جمع نقائض جرير و عمر بن لجأ را نيز به او نسبت داده‌اند (2 (1) 100/).


فهرست آثار ابن حبيب به اين جا ختم نمى‌شود، زيرا در منابع ما، روى هم رفته به بيش از 45 اثر اشاره شده است. اينك آنچه را كه ابن نديم (ص 119) آورده و قبلا نقل نكرده‌ايم، بر مى‌شماريم: کتاب النسب، السعود و العمور، العمائر و الرّبائل فى النسب، الموشح، المقتنى، غريب الحديث، الانواء، المشجر، الموشاء کتاب من استجيب دعوته، المفوف (المعفوف)، تاريخ الخلفاء (شايد همان المحبّر باشد)، کتاب من سمّى ببيت قاله، مقاتل الفرسان، العقل، السّماة (المسمّآة)، [ايام]جرير التى ذكرها فى شعره، امهات اعيان بنى عبد المطلب، المقتبس، امهات السّبعة (الشيعة) من قريش، الحيل (الخيل)، النبات، الارحام التى بين رسول الله (ص) و بين اصحابه سوى العصبة... و القاب اليمن (النّمر) و ربيعة و مضر.
فهرست آثار ابن حبيب به اين جا ختم نمى‌شود، زيرا در منابع ما، روى هم رفته به بيش از 45 اثر اشاره شده است. اينك آنچه را كه ابن نديم (ص 119) آورده و قبلا نقل نكرده‌ايم، بر مى‌شماريم: کتاب النسب، السعود و العمور، العمائر و الرّبائل فى النسب، الموشح، المقتنى، غريب الحديث، الانواء، المشجر، الموشاء کتاب من استجيب دعوته، المفوف (المعفوف)، تاريخ الخلفاء (شايد همان المحبّر باشد)، کتاب من سمّى ببيت قاله، مقاتل الفرسان، العقل، السّماة (المسمّآة)، [ايام]جرير التى ذكرها فى شعره، امهات اعيان بنى عبد المطلب، المقتبس، امهات السّبعة (الشيعة) من قريش، الحيل (الخيل)، النبات، الارحام التى بين رسول الله (ص) و بين اصحابه سوى العصبة... و القاب اليمن (النّمر) و ربيعة و مضر.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش