تنکلوشا: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۸ نوامبر ۲۰۲۴
جز
جایگزینی متن - 'شهرزوری (ابهام زدایی)' به 'شهرزوری (ابهام‌زدایی)'
جز (جایگزینی متن - 'شهرزوری (ابهام زدایی)' به 'شهرزوری (ابهام‌زدایی)')
 
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۹۵: خط ۹۵:
[[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن ندیم]] در ضمن روایتی کوتاه، مغشوش و افسانه‌وار از این شخصیت یاد کرده است. وی به نقل از [[ابوسهل بن نوبخت]]، از دو اختربین بابلی یکی تینکلوس نویسندۀ الوجوه و الحدود و دیگری طینقروس نگارندۀ الموالید علی الوجوه و الحدود نام برده است که ضحاک از 7 خانه‌ای که برای کواکب هفت‌گانه در نظر گرفته بود، به ترتیب خانه‌های مشتری و مریخ را به آنان سپرد.
[[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن ندیم]] در ضمن روایتی کوتاه، مغشوش و افسانه‌وار از این شخصیت یاد کرده است. وی به نقل از [[ابوسهل بن نوبخت]]، از دو اختربین بابلی یکی تینکلوس نویسندۀ الوجوه و الحدود و دیگری طینقروس نگارندۀ الموالید علی الوجوه و الحدود نام برده است که ضحاک از 7 خانه‌ای که برای کواکب هفت‌گانه در نظر گرفته بود، به ترتیب خانه‌های مشتری و مریخ را به آنان سپرد.


[[قفطی، علی بن یوسف|قفطی]] نیز دربارۀ «تینکلوش بابلی که گاه وی را تنکلوشا خوانند و وجه نخست درست‌تر است» و طینقروس همین مطالب را تکرار کرده است. همچنین [[شهرزوری (ابهام زدایی)|شهرزوری]] همان مطالب [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن ندیم]] را با اضافاتی آورده، جز اینکه گذشته از طیفورس (طینقروس؟)، هرمس بابلی را نیز از معاصران تنکلوشا دانسته است. حاجی خلیفه نیز از درج الفلک فی الاحکام تنکلوشاه(احتمالاً همین روایت عربی موجود منسوب به وی) و شرح شگفت «تنکلوشاه بابلی» بر کنز الاسرار و ذخائر الابرار هرمس الهرامسه یاد می‌کند.  
[[قفطی، علی بن یوسف|قفطی]] نیز دربارۀ «تینکلوش بابلی که گاه وی را تنکلوشا خوانند و وجه نخست درست‌تر است» و طینقروس همین مطالب را تکرار کرده است. همچنین [[شهرزوری (ابهام‌زدایی)|شهرزوری]] همان مطالب [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن ندیم]] را با اضافاتی آورده، جز اینکه گذشته از طیفورس (طینقروس؟)، هرمس بابلی را نیز از معاصران تنکلوشا دانسته است. حاجی خلیفه نیز از درج الفلک فی الاحکام تنکلوشاه(احتمالاً همین روایت عربی موجود منسوب به وی) و شرح شگفت «تنکلوشاه بابلی» بر کنز الاسرار و ذخائر الابرار هرمس الهرامسه یاد می‌کند.  


فرهنگهای فارسی چون مؤید الفضلاء، [[برهان قاطع]]، [[فرهنگ مجمع الفرس|مجمع الفرس]]، و [[غياث اللغات|غیاث اللغات]] غالباً با استناد به این بیت از قصیدۀ حبسیۀ خاقانی «به نام قیصران سازم تصانیف/ به از ارتنگ چین و تنکلوشا»، تنگلوشا/ تنکلوشا/ تنگلوش را ترکیبی اضافی به صورت «تَنگِ لوشا/ لوش» دانسته، و پنداشته‌اند که تنگ به معنی کتاب یا صفحه، و لوشا نیز حکیمی رومی یا بابلی بوده است و آورده‌اند که «تنگِ لوشا» کتابی در نقاشی و نمایندۀ سنت نقاشان مغرب، و در برابر و همچندِ ارتنگ( ارژنگ) مانی (نمایندۀ شیوۀ نقاشی شرقی) بوده است. فولرس نیز در فرهنگ فارسی ـ لاتینی خود توجیهاتی عامیانه دربارۀ ریشۀ واژۀ تنگلوشا آورده است.  
فرهنگهای فارسی چون مؤید الفضلاء، [[برهان قاطع]]، [[فرهنگ مجمع الفرس|مجمع الفرس]]، و [[غياث اللغات|غیاث اللغات]] غالباً با استناد به این بیت از قصیدۀ حبسیۀ خاقانی «به نام قیصران سازم تصانیف/ به از ارتنگ چین و تنکلوشا»، تنگلوشا/ تنکلوشا/ تنگلوش را ترکیبی اضافی به صورت «تَنگِ لوشا/ لوش» دانسته، و پنداشته‌اند که تنگ به معنی کتاب یا صفحه، و لوشا نیز حکیمی رومی یا بابلی بوده است و آورده‌اند که «تنگِ لوشا» کتابی در نقاشی و نمایندۀ سنت نقاشان مغرب، و در برابر و همچندِ ارتنگ(ارژنگ) مانی (نمایندۀ شیوۀ نقاشی شرقی) بوده است. فولرس نیز در فرهنگ فارسی ـ لاتینی خود توجیهاتی عامیانه دربارۀ ریشۀ واژۀ تنگلوشا آورده است.  


در 1648م کلاودیوس سالمسیوس/ کلود سومز، پژوهشگر فرانسوی که در شرح نصیرالدین طوسی بر ثمرۀ منسوب به بطلمیوس به نام تنکلوشا برخورده بود، بی‌آنکه از درج آن در الفهرست ابن ندیم و تاریخ الحکماء قفطی خبر داشته باشد، احتمال یکی بودن این نام و تئوکروس را مطرح کرد.  
در 1648م کلاودیوس سالمسیوس/ کلود سومز، پژوهشگر فرانسوی که در شرح نصیرالدین طوسی بر ثمرۀ منسوب به بطلمیوس به نام تنکلوشا برخورده بود، بی‌آنکه از درج آن در الفهرست ابن ندیم و تاریخ الحکماء قفطی خبر داشته باشد، احتمال یکی بودن این نام و تئوکروس را مطرح کرد.  
خط ۱۰۷: خط ۱۰۷:
[[اشتاین اشنایدر]] برآن است که نام تنکلوشا برساختۀ [[ابن وحشیّه، احمد بن علی|ابن وحشیه]] است و دیگر نویسندگان دورۀ اسلامی از وی پیروی کرده‌اند، هرچند که براساس گزارش ابن ندیم و قفطی، احتمال ترجمۀ کتاب تئوکروس به عربی را نیز از نظر دور نمی‌دارد. سرانجام فرانتس بول در 1903م قطعاتی از کتاب تئوکروس دربارۀ صور وجوه 36گانۀ منطقهالبروج را که در کتاب رتوریوس(سدۀ 6م) بر جای مانده بود، در کتاب خود منتشر کرد و با همکاری دورول، متن عربی «فصل نخست از قول ششم» المدخل الکبیر الى علم احکام النجوم ابومعشر را نیز بدان ضمیمه نمود. در این اثر منطقه البروج به 36 بخش متساوی(هریک 10 درجۀ کمانی) تقسیم می‌شود که بَهْرِ هریک از بروج دوازده‌گانه 3 بخش است. این سنت تقسیم‌بندی که روشی غیریونانی بوده، اصطلاحاً Paranatellonata/ Пαρανατέλοντα نامیده می‌شده است و در آثار عربی نیز به هریک از این بخشها «وجه» می‌گفته‌اند.  
[[اشتاین اشنایدر]] برآن است که نام تنکلوشا برساختۀ [[ابن وحشیّه، احمد بن علی|ابن وحشیه]] است و دیگر نویسندگان دورۀ اسلامی از وی پیروی کرده‌اند، هرچند که براساس گزارش ابن ندیم و قفطی، احتمال ترجمۀ کتاب تئوکروس به عربی را نیز از نظر دور نمی‌دارد. سرانجام فرانتس بول در 1903م قطعاتی از کتاب تئوکروس دربارۀ صور وجوه 36گانۀ منطقهالبروج را که در کتاب رتوریوس(سدۀ 6م) بر جای مانده بود، در کتاب خود منتشر کرد و با همکاری دورول، متن عربی «فصل نخست از قول ششم» المدخل الکبیر الى علم احکام النجوم ابومعشر را نیز بدان ضمیمه نمود. در این اثر منطقه البروج به 36 بخش متساوی(هریک 10 درجۀ کمانی) تقسیم می‌شود که بَهْرِ هریک از بروج دوازده‌گانه 3 بخش است. این سنت تقسیم‌بندی که روشی غیریونانی بوده، اصطلاحاً Paranatellonata/ Пαρανατέλοντα نامیده می‌شده است و در آثار عربی نیز به هریک از این بخشها «وجه» می‌گفته‌اند.  


این دو مصحح پس از مقایسۀ متن عربی و یونانی ثابت کردند که منقولات ابومعشر ]و نیز ابن هبنتا[ از تنکلوس/ تنکلوش واقعاً برگرفته از نوشتۀ تئوکروس بابلیِ یونانی‌نویس بوده است. ابومعشر بلخی در آن بخش از المدخل الکبیر، چند بار در شرح وجوه سه‌گانۀ هریک از 12 برج به دیدگاههای تنکلوس استناد کرده، و دو واژۀ فارسی دوشیزه و ماهیگیر را نیز از قول وی آورده است.  
این دو مصحح پس از مقایسۀ متن عربی و یونانی ثابت کردند که منقولات ابومعشر ]و نیز ابن هبنتا[ از تنکلوس/ تنکلوش واقعاً برگرفته از نوشتۀ تئوکروس بابلیِ یونانی‌نویس بوده است. ابومعشر بلخی در آن بخش از المدخل الکبیر، چند بار در شرح وجوه سه‌گانۀ هریک از 12 برج به دیدگاه‌های تنکلوس استناد کرده، و دو واژۀ فارسی دوشیزه و ماهیگیر را نیز از قول وی آورده است.  


[[ابن هبنتا]] نیز در المغنی فی احکام النجوم چنین آورده است: بزرگمهر در تفسیر ابزیدج فارسی تنها دلالتهای «رفتن خورشید بر هر یک از وجوه سه‌گانۀ حمل» را تفسیر کرده، و گفته است که این مطالب را از کتاب تنکلوش بابلی که یگانه مفسر این مطالب شریف است، نقل کرده. اما ]مفسر ابزیدج[ دربارۀ احوال دیگر ستارگان رونده و نیز احوال خورشید در برجهای دیگر چیزی نیاورده است، و ما چون به کتاب تنکلوش مراجعه کردیم، دریافتیم که وی احوال همۀ ستارگان رونده در یکایک وجوه را تفسیر کرده است. وی ضمن آوردن دیدگاههای مختلف دربارۀ وجوه 36 گانه نیز، چند بار از «تینکلوش/ تنکلوش» نام می‌برد. اما از سخن ابن هبنتا می‌توان دریافت که بهره‌گیری وی و ابومعشر از نظریات تینکلوس محدود به همین چند استناد نبوده، و چه بسا بیشتر مطالبی که بدون ارجاع صریح به هندیان یا بطلمیوس آمده، درواقع برگرفته از کتاب تئوکروس باشد. چنین می‌نماید که این دو، دیدگاههای تنکلوس/ تنکلوش را به عنوان دیدگاه ایرانی و همواره در برابر آراء هندی و یونانی یاد کرده‌اند. مقایسه‌های فرانتس بول میان آنچه ابومعشر از ایرانیان یا از تنکلوس نقل کرده است و قطعات باقی‌مانده از کتاب تئوکروس بر یکسانی این دیدگاهها گواهی می‌دهد.  
[[ابن هبنتا]] نیز در المغنی فی احکام النجوم چنین آورده است: بزرگمهر در تفسیر ابزیدج فارسی تنها دلالتهای «رفتن خورشید بر هر یک از وجوه سه‌گانۀ حمل» را تفسیر کرده، و گفته است که این مطالب را از کتاب تنکلوش بابلی که یگانه مفسر این مطالب شریف است، نقل کرده. اما ]مفسر ابزیدج[ دربارۀ احوال دیگر ستارگان رونده و نیز احوال خورشید در برجهای دیگر چیزی نیاورده است، و ما چون به کتاب تنکلوش مراجعه کردیم، دریافتیم که وی احوال همۀ ستارگان رونده در یکایک وجوه را تفسیر کرده است. وی ضمن آوردن دیدگاه‌های مختلف دربارۀ وجوه 36 گانه نیز، چند بار از «تینکلوش/ تنکلوش» نام می‌برد. اما از سخن ابن هبنتا می‌توان دریافت که بهره‌گیری وی و ابومعشر از نظریات تینکلوس محدود به همین چند استناد نبوده، و چه بسا بیشتر مطالبی که بدون ارجاع صریح به هندیان یا بطلمیوس آمده، درواقع برگرفته از کتاب تئوکروس باشد. چنین می‌نماید که این دو، دیدگاه‌های تنکلوس/ تنکلوش را به عنوان دیدگاه ایرانی و همواره در برابر آراء هندی و یونانی یاد کرده‌اند. مقایسه‌های فرانتس بول میان آنچه ابومعشر از ایرانیان یا از تنکلوس نقل کرده است و قطعات باقی‌مانده از کتاب تئوکروس بر یکسانی این دیدگاه‌ها گواهی می‌دهد.  


از آنچه گفته شد، می‌توان دریافت که مطابق حدس گوتشمید و تأکید نالینو و دیگر خاورشناسان روایتی پهلوی از کتاب تئوکروس وجود داشته که مفسر کتاب آنتولوگیای (گزیده‌های) وتیوس والنس یا همان تنظیم‌کنندۀ بزیدج(= گزیدۀ) فارسی(درواقع: پهلوی) نیز از آن بهره برده است. در این صورت این احتمال قوت می‌گیرد که نام تئوکروس به واسطۀ ترجمۀ پهلوی این اثر و بر اثر ابهامات موجود در نگارش و خوانش پهلوی از تئوکروس/ توکروس به صورت تنکلوس/ تینکلوس/ تنکلوش/ تینکلوش درآمده باشد. بیشتر تصحیفات رخ داده در این نام با توجه به ویژگیهای خط پهلوی قابل توجیه است. امروزه بیشتر پژوهشگران تاریخ اخترشماری نظریۀ ترجمۀ کتاب تئوکروس به پهلوی و سپس ترجمۀ آن از پهلوی به عربی و نیز بهره‌گیری ابومعشر از روایت پهلوی را پذیرفته‌اند، اما برخی چون بوریسف ترجمۀ آرامی را واسطۀ روایت پهلوی و ترجمۀ عربی دانسته‌اند.  
از آنچه گفته شد، می‌توان دریافت که مطابق حدس گوتشمید و تأکید نالینو و دیگر خاورشناسان روایتی پهلوی از کتاب تئوکروس وجود داشته که مفسر کتاب آنتولوگیای (گزیده‌های) وتیوس والنس یا همان تنظیم‌کنندۀ بزیدج(= گزیدۀ) فارسی(درواقع: پهلوی) نیز از آن بهره برده است. در این صورت این احتمال قوت می‌گیرد که نام تئوکروس به واسطۀ ترجمۀ پهلوی این اثر و بر اثر ابهامات موجود در نگارش و خوانش پهلوی از تئوکروس/ توکروس به صورت تنکلوس/ تینکلوس/ تنکلوش/ تینکلوش درآمده باشد. بیشتر تصحیفات رخ داده در این نام با توجه به ویژگیهای خط پهلوی قابل توجیه است. امروزه بیشتر پژوهشگران تاریخ اخترشماری نظریۀ ترجمۀ کتاب تئوکروس به پهلوی و سپس ترجمۀ آن از پهلوی به عربی و نیز بهره‌گیری ابومعشر از روایت پهلوی را پذیرفته‌اند، اما برخی چون بوریسف ترجمۀ آرامی را واسطۀ روایت پهلوی و ترجمۀ عربی دانسته‌اند.