شرف‌الدین، سید عبدالحسین: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'شرف‌الدين (ابهام زدایی)' به 'شرف‌الدين (ابهام‌زدایی)')
     
    (۱۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۲۳: خط ۲۳:
    |-
    |-
    |نام پدر  
    |نام پدر  
    | data-type="authorfatherName" |سيد يوسف شرف‌الدين
    | data-type="authorfatherName" |سید یوسف شرف‌الدین
    |-
    |-
    |متولد  
    |متولد  
    خط ۳۲: خط ۳۲:
    |-
    |-
    |رحلت  
    |رحلت  
    | data-type="authorDeathDate" |1336 ش یا ۸ جمادی‌الثانی ۱۳۷۷ ه‍.ق یا 1958‌م  
    | data-type="authorDeathDate" |1336ش یا ۸ جمادی‌الثانی ۱۳۷۷ ه‍.ق یا 1958‌م  
    |-
    |-
    |اساتید
    |اساتید
    | data-type="authorTeachers" |[[آقا رضا اصفهانی]]، [[نجف، محمدطه|شيخ محمدطه نجفی]]، [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|آخوند خراسانی]]، [[نوری، حسین بن محمدتقی|ميرزا حسين نوری]]، [[سید محمدکاظم طباطبایی یزدی]]  
    | data-type="authorTeachers" |[[آقا رضا اصفهانی]]، [[نجف، محمدطه|شیخ محمدطه نجفی]]، [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|آخوند خراسانی]]، [[نوری، حسین بن محمدتقی|میرزا حسین نوری]]، [[سید محمدکاظم طباطبایی یزدی]]  
    |-
    |-
    |برخی آثار
    |برخی آثار
    | data-type="authorWritings" |المراجعات، الفصول المهمة، النص و الاجتهاد
    | data-type="authorWritings" |[[مسایل فقهیه]]
    [[المسح علی الأرجل أو غسلها في الوضوء|المسح علی الأرجل أو غسلها فی الوضوء]]
     
    [[الكلمة الغراء في تفضيل الزهراء عليهاالسلام و عقيلة الوحي|الکلمة الغراء فی تفضیل الزهراء علیهاالسلام و عقیلة الوحی]]
     
    [[المراجعات، رهبری امام علی(ع) در قرآن و سنت]]
     
    [[اجتهاد در مقابل نص]]
     
    [[الفصول المهمة في تألیف الأمة|الفصول المهمة فی تألیف الأمة]]
     
    [[المراجعات]]
     
    [[موسوعة الإمام السيد عبدالحسين شرف‌الدين|موسوعة الإمام السید عبدالحسین شرف‌الدین]]
     
    [[گفت و شنودهای مذهبی حق جو و حق شناس]]
     
    [[مؤلفو الشيعة في صدر الإسلام|مؤلفو الشیعة فی صدر الإسلام]]
    |- class="articleCode"
    |- class="articleCode"
    |کد مؤلف
    |کد مؤلف
    خط ۴۴: خط ۶۱:
    |}
    |}
    </div>
    </div>
    {{کاربردهای دیگر|شرف‌الدين (ابهام‌زدایی)}}
    '''سید عبدالحسین شرف‌الدین''' (1290-1377ق)، فقیه، مجتهد، اصولی، ادیب، محدث، مدافع تقریب مذاهب، نویسنده کتاب مشهور [[المراجعات]] در دفاع از عقاید تشیع


    == ولادت ==


    {{کاربردهای دیگر|شرف‌الدين (ابهام زدایی)}}
    در یکی از روزهای سال 1290ق، در شهر کاظمین دیده به جهان گشود. وی در دامان پرمهر مادر پاک‌دامن و مهربانش زهرا صدر و تحت نظارت پدر عالم و روحانی‌اش، «سید یوسف شرف‌الدین» پرورش یافت.
     


    '''سيد عبدالحسين شرف‌الدين''' (1290-1377ق)، فقیه، مجتهد، اصولی، ادیب، محدث، مدافع تقریب مذاهب، نویسنده کتاب مشهور المراجعات در دفاع از عقاید تشیع
    مادرش زهرا صدر دختر [[آیت‌الله سید هادی صدر]] و خواهر [[صدر، سید حسن|سید حسن صدر]]، عالم دینی معروف و صاحب کتاب [[تأسيس الشيعة لعلوم الإسلام|تأسیس الشیعة لعلوم الإسلام]] بود.


    == ولادت ==
    پدر بزرگوارش یوسف بن جواد بن إسماعیل بن محمد بن محمد بن إبراهیم شرف‌الدین موسوی شحوری فقیه و عالم متوفای 1334ق که در روستای شحور در ناحیه صور لبنان ساکن بود.


    در يكی از روزهای سال 1290ق، در شهر كاظمين ديده به جهان گشود. وی در دامان پرمهر مادر پاک‌دامن و مهربانش، «زهرا صدر» و تحت نظارت پدر عالم و روحانی‌اش، «سيد يوسف شرف‌الدين» پرورش يافت.
    ==تحصیلات ==


    ==تحصيلات ==
    یک‌ساله بود که پدرش تصمیم گرفت برای گذراندن مراحل عالی تحصیل به نجف اشرف مهاجرت کند و به این ترتیب، سید عبدالحسین به‌همراه پدر و مادر، راهی آن دیار شد. شش سال داشت که در نجف اشرف به مکتب‌خانه رفت تا قرآن را از معلمان متدین و عالم فراگیرد.


    يك‌ساله بود كه پدرش تصميم گرفت برای گذراندن مراحل عالی تحصيل به نجف اشرف مهاجرت كند و به اين ترتيب، سيد عبدالحسين به‌همراه پدر و مادر، راهی آن ديار شد. شش سال داشت كه در نجف اشرف به مكتب‌خانه رفت تا قرآن را از معلمان متدين و عالم فراگيرد.
    در هشت‌سالگی و پس از بازگشت خانواده به جبل عامل، در محضر پدر عالم و روحانی خود، به خواندن ادبیات عرب پرداخت و سال‌ها به فراگیری صرف، نحو، لغت، معانی، بیان، بدیع، شعر، انشاء، تاریخ و خط مشغول شد و با تمرین و ممارست معلوماتش را به کمال رسانید. پس از آنکه در ادبیات، منطق و اصول فقه معلومات لازم و ضروری را کسب کرد، در محضر پدر به تحصیل فقه پرداخت و با عزمی جزم کتاب‌های فقهی «[[نجاة العباد (با حاشیه یزدی و صدر اصفهانی)|نجاة العباد]]»، «[[المختصر النافع في فقه الإمامية|المختصر النافع فی الفقه الإمامیة]]» و «[[شرائع الإسلام في مسائل الحلال و الحرام (محشی حسینی شیرازی)|شرائع الإسلام]]» را به‌نحو شایسته‌ای فراگرفت.


    در هشت‌سالگی و پس از بازگشت خانواده به جبل عامل، در محضر پدر عالم و روحانی خود، به خواندن ادبيات عرب پرداخت و سال‌ها به فراگيری صرف، نحو، لغت، معانی، بيان، بديع، شعر، انشاء، تاريخ و خط مشغول شد و با تمرين و ممارست معلوماتش را به كمال رسانيد. پس از آنكه در ادبيات، منطق و اصول فقه معلومات لازم و ضروری را كسب كرد، در محضر پدر به تحصيل فقه پرداخت و با عزمی جزم كتاب‌های فقهی «[[نجاة العباد (با حاشیه یزدی و صدر اصفهانی)|نجاة العباد]]»، «[[المختصر النافع في فقه الإمامية|المختصر النافع في الفقه الإمامية]]» و «[[شرائع الإسلام في مسائل الحلال و الحرام (محشی حسینی شیرازی)|شرائع الإسلام]]» را به‌نحو شايسته‌ای فراگرفت.
    سید علاوه بر این کتاب‌ها در زمینه‌های ادبیات، تاریخ، تفسیر، فقه، اصول، منطق، اخلاق، اعتقادات و... با شور و شوق جوشانی به مطالعات دامنه‌دار و عمیقی دست زد، استعداد درخشان خویش را پروراند و به دانستنی‌های سرشاری نائل آمد. در همین سال‌ها بود که وی به پیشنهاد پدر و مادر، با دختر عموی خویش پیمان زناشویی بست.


    سيد علاوه بر اين كتاب‌ها در زمينه‌های ادبيات، تاريخ، تفسير، فقه، اصول، منطق، اخلاق، اعتقادات و... با شور و شوق جوشانی به مطالعات دامنه‌دار و عميقی دست زد، استعداد درخشان خويش را پروراند و به دانستنی‌های سرشاری نائل آمد. در همين سال‌ها بود كه وی به پيشنهاد پدر و مادر، با دختر عموی خويش پيمان زناشويی بست.
    ==اساتید ==


    ==اساتيد ==
    در سال 1310ق، به‌همراه مادر، همسر و برادرش رخت سفر به عراق بربست و در پی توصیه پدربزرگش آیت‌الله سید هادی صدر و دیگر آشنایانش، به‌همراه خانواده‌اش به سامرا رفت. شرف‌الدین پس از گفتگو و تبادل نظر با دایی فرزانه و عالم خود آیت‌الله [[صدر، سید حسن|سید حسن صدر]]، تحصیلات فقهی و اصولی خویش را در نزد دو استاد معروف حوزه علمیه سامرا، شیخ حسن کربلایی (متوفی 1322ق) و شیخ باقر حیدر (متوفی 1333ق) آغاز کرد. همچنین هر صبح جمعه، وی با شور و رغبت وصف‌ناپذیری، پای درس اخلاق حکیم الهی آیت‌الله شیخ فتحعلی سلطان‌آبادی حضور می‌یافت و دل عطشناکش را از آن سرچمشه عشق حق سیراب می‌ساخت.


    در سال 1310ق، به‌همراه مادر، همسر و برادرش رخت سفر به عراق بربست و در پی توصيه پدربزرگش آيت‌الله سيد هادی صدر و ديگر آشنايانش، به‌همراه خانواده‌اش به سامرا رفت. شرف‌الدين پس از گفتگو و تبادل نظر با دايی فرزانه و عالم خود آيت‌الله [[صدر، سید حسن|سيد حسن صدر]]، تحصيلات فقهی و اصولی خويش را در نزد دو استاد معروف حوزه علميه سامرا، شيخ حسن كربلايی (متوفی 1322ق) و شيخ باقر حيدر (متوفی 1333ق) آغاز كرد. همچنين هر صبح جمعه، وی با شور و رغبت وصف‌ناپذيری، پای درس اخلاق حكيم الهی آيت‌الله شيخ فتحعلی سلطان‌آبادی حضور می‌يافت و دل عطشناكش را از آن سرچمشه عشق حق سيراب می‌ساخت.
    پس از گذشت یک سال و در هنگامی که مرجع تقلید شیعیان جهان [[میرزای شیرازی، سید محمدحسن|آیت‌الله میرزای شیرازی]] بنا به عللی سامرا را به قصد نجف ترک کرد، شرف‌الدین نیز با دیگر عالمان و مدرسان حوزه عملیه سامرا، راهی نجف، دیار عشق و قبله طالبان علم شد. وی برای تحصیل دوره‌های عالی فقه، اصول، حدیث، کلام و... سال‌ها پای درس عالمان و فقیهان بزرگ حوزه علمیه نجف نشست از جمله:
     
    پس از گذشت يك سال و در هنگامی كه مرجع تقليد شیعیان جهان [[میرزای شیرازی، سید محمدحسن|آيت‌الله ميرزای شيرازی]] بنا به عللی سامرا را به قصد نجف ترك كرد، شرف‌الدين نيز با ديگر عالمان و مدرسان حوزه عمليه سامرا، راهی نجف، ديار عشق و قبله طالبان علم شد. وی برای تحصيل دوره‌های عالی فقه، اصول، حديث، كلام و... سال‌ها پای درس عالمان و فقيهان بزرگ حوزه علميه نجف، از جمله:
    # آقا رضا اصفهانی (متوفی 1322ق)؛
    # آقا رضا اصفهانی (متوفی 1322ق)؛
    # شيخ محمدطه نجف (متوفی 1323ق)؛
    # شیخ محمدطه نجف (متوفی 1323ق)؛
    # [[آخوند خراسانى]] (متوفی 1329ق)؛غ
    # [[آخوند خراسانى]] (متوفی 1329ق)؛غ
    # [[شریعت اصفهانی، فتح‌الله|شيخ‌الشريعه اصفهانی]] (متوفی 1303ق)؛
    # [[شریعت اصفهانی، فتح‌الله|شیخ‌الشریعه اصفهانی]] (متوفی 1303ق)؛
    # شيخ عبدالله مازندرانی (متوفی 1330ق)؛
    # شیخ عبدالله مازندرانی (متوفی 1330ق)؛
    # [[یزدی، محمدکاظم بن عبدالعظیم|سید محمدکاظم طباطبایی یزدی]] (متوفی 1337ق)؛
    # [[یزدی، محمدکاظم بن عبدالعظیم|سید محمدکاظم طباطبایی یزدی]] (متوفی 1337ق)؛
    # [[میرزا حسین نوری]] (متوفی 1320ق).
    # [[میرزا حسین نوری]] (متوفی 1320ق).


    ==مرجعيت ==
    ==مرجعیت ==


    شرف‌الدين پس از دوازده سال تحصيل، تحقيق و مناظرات علمی و اعتقادی و در نهايت شوق و تلاش و پشتكار ويژه طلبگی، به مرتبه بلند فقاهت و اجتهاد دست يافت و از سوی فقهای طراز اول نجف، صاحب اجازات و تأييدات اجتهادی شد و در سی و دو سالگی، اجتهاد مطلق او مورد قبول و تأييد همه مجتهدان بزرگ حوزه علميه نجف، كاظمين، كربلا و سامرا قرار گرفت. او در اين مدت، در كنار تحصيلات علمی و فقهی، با جديت تمام به فعاليت‌های ادبی و تلاش در جهت تسلط كامل بر رموز بلاغت، صنايع ادبی و شيوه‌های سخنوری، نويسندگی و بحث دست زد و در اين فنون نيز ممتاز گشت.
    شرف‌الدین پس از دوازده سال تحصیل، تحقیق و مناظرات علمی و اعتقادی و در نهایت شوق و تلاش و پشتکار ویژه طلبگی، به مرتبه بلند فقاهت و اجتهاد دست یافت و از سوی فقهای طراز اول نجف، صاحب اجازات و تأییدات اجتهادی شد و در سی و دو سالگی، اجتهاد مطلق او مورد قبول و تأیید همه مجتهدان بزرگ حوزه علمیه نجف، کاظمین، کربلا و سامرا قرار گرفت. او در این مدت، در کنار تحصیلات علمی و فقهی، با جدیت تمام به فعالیت‌های ادبی و تلاش در جهت تسلط کامل بر رموز بلاغت، صنایع ادبی و شیوه‌های سخنوری، نویسندگی و بحث دست زد و در این فنون نیز ممتاز گشت.
    وی در تاريخ نهم ربيع‌الأول سال 1322ق، همراه با خانواده‌اش، نجف اشرف را ترك كرد و از راه دمشق رهسپار جبل عامل شد و در ميان امواج خروشان احساسات و عواطف پاک هم‌وطنانش، به وطن قدم نهاد. ابتدا در «شحور» اقامت كرد و در كنار پدر بزرگوارش به ارشاد مردم و تدريس، تعليم و تربيت نسل جوان همت گماشت. پس از سه سال، به دعوت مردم «صور»، راهی آنجا شد. وی با تأسيس حسینیه صور، آنجا را به مركزی برای برگزاری برنامه‌های گوناگون دينی و اجتماعی تبديل كرد.
    وی در تاریخ نهم ربیع‌الأول سال 1322ق، همراه با خانواده‌اش، نجف اشرف را ترک کرد و از راه دمشق رهسپار جبل عامل شد و در میان امواج خروشان احساسات و عواطف پاک هم‌وطنانش، به وطن قدم نهاد. ابتدا در «شحور» اقامت کرد و در کنار پدر بزرگوارش به ارشاد مردم و تدریس، تعلیم و تربیت نسل جوان همت گماشت. پس از سه سال، به دعوت مردم «صور»، راهی آنجا شد. وی با تأسیس حسینیه صور، آنجا را به مرکزی برای برگزاری برنامه‌های گوناگون دینی و اجتماعی تبدیل کرد.


    ==منادی وحدت ==
    ==منادی وحدت ==


    شرف‌الدين، به‌مثابه عالمی آگاه به زمان، روشن‌بين و آشنا به حقايق اصيل مكتب آسمانی اسلام، از روزگار جوانی، از اوضاع نابسامان و آشفته آن روز جوامع اسلامی و اختلافات بيهوده و تأسف‌بار مسلمانان رنج می‌برد. او نه‌تنها به اصلاح و سازندگی جوامع شيعی می‌انديشيد، بلكه از آغاز اقدام‌های اجتماعی و دينی خود، در انديشه اصلاح و عزت‌بخشی به همه ممالك اسلامی و ايجاد اتحاد و برادری در بين فرقه‌های مختلف مسلمانان بود. وی نيم قرن تمام با همه توان علمی و معنوی‌اش و با قلم، بيان و عمل صادقانه‌اش، در متحد ساختن امت محمد(ص) كوشيد و از هيچ سعی و تلاشی دريغ نورزيد.
    شرف‌الدین، به‌مثابه عالمی آگاه به زمان، روشن‌بین و آشنا به حقایق اصیل مکتب آسمانی اسلام، از روزگار جوانی، از اوضاع نابسامان و آشفته آن روز جوامع اسلامی و اختلافات بیهوده و تأسف‌بار مسلمانان رنج می‌برد. او نه‌تنها به اصلاح و سازندگی جوامع شیعی می‌اندیشید، بلکه از آغاز اقدام‌های اجتماعی و دینی خود، در اندیشه اصلاح و عزت‌بخشی به همه ممالک اسلامی و ایجاد اتحاد و برادری در بین فرقه‌های مختلف مسلمانان بود. وی نیم قرن تمام با همه توان علمی و معنوی‌اش و با قلم، بیان و عمل صادقانه‌اش، در متحد ساختن امت محمد(ص) کوشید و از هیچ سعی و تلاشی دریغ نورزید.


    نخستين گام بلند و سنگين وی در راه وحدت امت اسلامی، تأليف كتاب گران‌قدر «[[الفصول المهمة في تأليف الأمة]]» بود كه در سال 1327ق، در شهر صور به زيور طبع درآمد. از اين تاريخ تا پايان عمر (1377ق)، همواره به دنبال تحقق اين آرمان الهی خويش حركت كرد و به نتايج درخشان و ثمربخشی دست يافت.
    نخستین گام بلند و سنگین وی در راه وحدت امت اسلامی، تألیف کتاب گران‌قدر «[[الفصول المهمة في تأليف الأمة|الفصول المهمة فی تألیف الأمة]]» بود که در سال 1327ق، در شهر صور به زیور طبع درآمد. از این تاریخ تا پایان عمر (1377ق)، همواره به دنبال تحقق این آرمان الهی خویش حرکت کرد و به نتایج درخشان و ثمربخشی دست یافت.


    در اواخر سال 1329ق، برای ديدار از مصر و آشنايی با علمای دينی، دانشمندان، متفكران و نويسندگان آن ديار و مساعد كردن زمينه ايجاد اتحاد ملت اسلام، راهی آن ديار شد. وی دريافته بود كه بهترين نقطه حركتش دانشگاه «الأزهر»، بزرگ‌ترين مركز علمی و دينی مسلمانان اهل سنت است.
    در اواخر سال 1329ق، برای دیدار از مصر و آشنایی با علمای دینی، دانشمندان، متفکران و نویسندگان آن دیار و مساعد کردن زمینه ایجاد اتحاد ملت اسلام، راهی آن دیار شد. وی دریافته بود که بهترین نقطه حرکتش دانشگاه «الأزهر»، بزرگ‌ترین مرکز علمی و دینی مسلمانان اهل سنت است.


    دست تقدير، شرف‌الدين را با مفتی بزرگ و استاد معروف دانشگاه الأزهر، شيخ سليم بشری مالكی، آشنا كرد. ثمره اين آشنايی علمی و مذهبی، مباحثات و مكاتبات شورانگيز و شگفتی‌زايی بود كه در تاريخ اسلام می‌تواند در راه اتحاد ملل مسلمان و دست يافتن به حقايق و وقايع تاريخ، سرمشق عالمان و متفكران مسلمان باشد.
    دست تقدیر، شرف‌الدین را با مفتی بزرگ و استاد معروف دانشگاه الأزهر، شیخ سلیم بشری مالکی، آشنا کرد. ثمره این آشنایی علمی و مذهبی، مباحثات و مکاتبات شورانگیز و شگفتی‌زایی بود که در تاریخ اسلام می‌تواند در راه اتحاد ملل مسلمان و دست یافتن به حقایق و وقایع تاریخ، سرمشق عالمان و متفکران مسلمان باشد.


    بيست و پنج سال بعد از آن واقعه، در سال 1355ق، شرف‌الدين مجموعه مكاتبات خود و شيخ سليم را كه 112 نامه بود، به‌همراه مقدمه‌ای روشنگر، به‌صورت كتابی با نام «[[المراجعات]]»، در شهر صيدا به چاپ رساند.
    بیست و پنج سال بعد از آن واقعه، در سال 1355ق، شرف‌الدین مجموعه مکاتبات خود و شیخ سلیم را که 112 نامه بود، به‌همراه مقدمه‌ای روشنگر، به‌صورت کتابی با نام «[[المراجعات]]»، در شهر صیدا به چاپ رساند.


    از ويژگی‌های اين كتاب، كاربرد واژه‌های نو و پرمعنا، جملات كوتاه و آهنگين، تعبيرات بديع و دلنشين و پربار كردن مطالب از اشعار و امثال عرب، افزون بر جنبه‌های علمی و استدلالی كتاب است كه اين اثر را در نوع خود بی‌نظير ساخته است.
    از ویژگی‌های این کتاب، کاربرد واژه‌های نو و پرمعنا، جملات کوتاه و آهنگین، تعبیرات بدیع و دلنشین و پربار کردن مطالب از اشعار و امثال عرب، افزون بر جنبه‌های علمی و استدلالی کتاب است که این اثر را در نوع خود بی‌نظیر ساخته است.
    در مصر، شرف‌الدين ضمن مكاتبه با شيخ سليم بشری، با ديگر عالمان و دانشوران اهل سنت نيز ملاقات و مباحثات علمی، دينی و فلسفی داشت و بزرگان آنان مانند شيخ محمد نجيب، شيخ محمد سلموطی، شيخ محمد عبده و شيخ عبدالكريم الكتانی ادريسی، با نوشتن اجازات و تأييدات علمی، مقام علمی و فكری شرف‌الدين را گرامی داشتند و از او تجليل كردند.
    در مصر، شرف‌الدین ضمن مکاتبه با شیخ سلیم بشری، با دیگر عالمان و دانشوران اهل سنت نیز ملاقات و مباحثات علمی، دینی و فلسفی داشت و بزرگان آنان مانند شیخ محمد نجیب، شیخ محمد سلموطی، شیخ محمد عبده و شیخ عبدالکریم الکتانی ادریسی، با نوشتن اجازات و تأییدات علمی، مقام علمی و فکری شرف‌الدین را گرامی داشتند و از او تجلیل کردند.


    ==مبارزات علامه ==
    ==مبارزات علامه ==


    در اواخر سال 1330ق، وی پس از انجام رسالت خويش و فتح دل‌های مخالفان، از مصر عازم لبنان شد. در آن زمان، مردم لبنان نيز بسان ديگر مردم سرزمين‌های اسلامی، خواستار استقلال كشورشان و رهايی از زير سلطه عثمانی‌ها بودند.
    در اواخر سال 1330ق، وی پس از انجام رسالت خویش و فتح دل‌های مخالفان، از مصر عازم لبنان شد. در آن زمان، مردم لبنان نیز بسان دیگر مردم سرزمین‌های اسلامی، خواستار استقلال کشورشان و رهایی از زیر سلطه عثمانی‌ها بودند.
    برای اولين بار و با تأييد حركت گروه‌های استقلال‌طلب، شرف‌الدين وارد ميدان مبارزات سياسی و درگيری‌های اجتماعی شد. در دوران جنگ‌های استقلال لبنان، وی در كنار مردم ماند و رهبری دينی و سياسی و پناه دادن به مردم بی‌پناه جبل عامل را تقبل كرد. او برای شكل دادن به قيام همگانی و هماهنگ كردن حركت‌های ضد فرانسوی در سرتاسر كشور، علما و رهبران جبل عامل را برای تشكيل يك كنگره عمومی در شهر «وادی الحجير» - در مرز لبنان و سوريه - فراخواند و در ضمن سخنرانی در اين كنگره، عليه فرانسویان فتوای جهاد داد.
    برای اولین بار و با تأیید حرکت گروه‌های استقلال‌طلب، شرف‌الدین وارد میدان مبارزات سیاسی و درگیری‌های اجتماعی شد. در دوران جنگ‌های استقلال لبنان، وی در کنار مردم ماند و رهبری دینی و سیاسی و پناه دادن به مردم بی‌پناه جبل عامل را تقبل کرد. او برای شکل دادن به قیام همگانی و هماهنگ کردن حرکت‌های ضد فرانسوی در سرتاسر کشور، علما و رهبران جبل عامل را برای تشکیل یک کنگره عمومی در شهر «وادی الحجیر» - در مرز لبنان و سوریه - فراخواند و در ضمن سخنرانی در این کنگره، علیه فرانسویان فتوای جهاد داد.


    در پی جستجوی فرانسویان برای دستگيری شرف‌الدين، وی ابتدا به جبل عامل و سپس به دمشق هجرت كرد و در اجتماعات سياسی، علمی و دينی دمشق حضور يافت. چون آوازه علمی و سياسی‌اش آفاق كشورهای اسلامی را پر كرده بود، هر جا می‌رفت قدر می‌ديد و بر صدر می‌نشست. او علما، دانشمندان، سياستمداران، روشنفكران و مبارزان را راهنمايی می‌كرد و راه درست مبارزات سياسی را به آنان نشان می‌داد. فرانسویان كه به شرف‌الدين دست نيافتند، خانه و كتابخانه‌اش را آتش زدند و بسياری از آثار خطی او را سوزاندند.!
    در پی جستجوی فرانسویان برای دستگیری شرف‌الدین، وی ابتدا به جبل عامل و سپس به دمشق هجرت کرد و در اجتماعات سیاسی، علمی و دینی دمشق حضور یافت. چون آوازه علمی و سیاسی‌اش آفاق کشورهای اسلامی را پر کرده بود، هر جا می‌رفت قدر می‌دید و بر صدر می‌نشست. او علما، دانشمندان، سیاستمداران، روشنفکران و مبارزان را راهنمایی می‌کرد و راه درست مبارزات سیاسی را به آنان نشان می‌داد. فرانسویان که به شرف‌الدین دست نیافتند، خانه و کتابخانه‌اش را آتش زدند و بسیاری از آثار خطی او را سوزاندند.!


    شرف‌الدين علاوه بر فعاليت‌های سياسی و اجتماعی در دمشق، به اوضاع تبعيديان مسلمان لبنانی و غير لبنانی رسيدگی می‌كرد. او و ديگر مبارزان لبنانی، مدتی را در دمشق گذراندند، تا اينكه فرانسویان توطئه‌طلب و تجاوزكار، دامنه تجاوزات خود را گسترش دادند و خاک سوريه را نيز اشغال كردند. شرف‌الدين به‌همراه خانواده‌اش به فلسطين رفت و در شهر «حيفا» سكنی گزيد. چندی بعد در سال 1338ق، با لباس مبدل و برای دومين بار عازم مصر شد. وی علاوه بر حضور در مساجد و محافل علمی، سياسی و ادبی، هر روز با افراد و گروه‌های مختلفی ديدار و گفتگو می‌كرد و اكثر سخنانش در نشريات آن روز مصر به چاپ می‌رسيد.
    شرف‌الدین علاوه بر فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی در دمشق، به اوضاع تبعیدیان مسلمان لبنانی و غیر لبنانی رسیدگی می‌کرد. او و دیگر مبارزان لبنانی، مدتی را در دمشق گذراندند، تا اینکه فرانسویان توطئه‌طلب و تجاوزکار، دامنه تجاوزات خود را گسترش دادند و خاک سوریه را نیز اشغال کردند. شرف‌الدین به‌همراه خانواده‌اش به فلسطین رفت و در شهر «حیفا» سکنی گزید. چندی بعد در سال 1338ق، با لباس مبدل و برای دومین بار عازم مصر شد. وی علاوه بر حضور در مساجد و محافل علمی، سیاسی و ادبی، هر روز با افراد و گروه‌های مختلفی دیدار و گفتگو می‌کرد و اکثر سخنانش در نشریات آن روز مصر به چاپ می‌رسید.


    در يكی از سخنرانی‌های پرشور خود جمله پرمحتوا و عميقی گفت كه حقيقت وحدت اسلامی را بيان می‌كرد. سيد رشيد رضا، عالم و نویسنده مشهور مصری كه در آن محفل حضور داشت، آن جمله را با خط درشتی در مجله خود «المنار» چاپ كرد و آن جمله اين بود:
    در یکی از سخنرانی‌های پرشور خود جمله پرمحتوا و عمیقی گفت که حقیقت وحدت اسلامی را بیان می‌کرد. سید رشید رضا، عالم و نویسنده مشهور مصری که در آن محفل حضور داشت، آن جمله را با خط درشتی در مجله خود «المنار» چاپ کرد و آن جمله این بود:


    «شيعه و سنی را روز نخست، سياست (و مطامع سياسی)، از هم جدا كرده است و اكنون نيز بايد سياست (و مصالح سياسی اسلام و مسلمانان) آن دو را در كنار هم بنشاند و متحدشان كند».
    «شیعه و سنی را روز نخست، سیاست (و مطامع سیاسی)، از هم جدا کرده است و اکنون نیز باید سیاست (و مصالح سیاسی اسلام و مسلمانان) آن دو را در کنار هم بنشاند و متحدشان کند».
    شرف‌الدين مدتی در مصر ماند، سپس بر آن شد تا در نزدیک ‌ترين نقطه لبنان حضور يابد و از نزدیک برای آزادی كشور و ملتش تلاشی شايسته را به انجام رساند.
    شرف‌الدین مدتی در مصر ماند، سپس بر آن شد تا در نزدیک ‌ترین نقطه لبنان حضور یابد و از نزدیک برای آزادی کشور و ملتش تلاشی شایسته را به انجام رساند.


    وقتی وارد بيروت شد، فرانسویان خواستند مقدمات عزيمت او را به شهر صور زودتر فراهم كنند، ولی شرف‌الدين در بيروت توقف كرد تا برای آزادی ديگر مبارزان و آزادی‌خواهان مهاجر، تبعيدی و متواری، با حاكمان مذاكره و گفتگو كند. به‌هرتقدير، با آزادی و بازگشت ديگر مبارزان و آزادی‌خواهان موافقت به عمل آمد و شرف‌الدين با خيالی آسوده، آهنگ صور كرد.
    وقتی وارد بیروت شد، فرانسویان خواستند مقدمات عزیمت او را به شهر صور زودتر فراهم کنند، ولی شرف‌الدین در بیروت توقف کرد تا برای آزادی دیگر مبارزان و آزادی‌خواهان مهاجر، تبعیدی و متواری، با حاکمان مذاکره و گفتگو کند. به‌هرتقدیر، با آزادی و بازگشت دیگر مبارزان و آزادی‌خواهان موافقت به عمل آمد و شرف‌الدین با خیالی آسوده، آهنگ صور کرد.


    روز بازگشت شرف‌الدين به وطن، از ايام به‌يادماندنی تاريخ لبنان است. مردم مبارز و مسلمانی كه حدود يك سال از نعمت حضور عينی رهبر دينی و انقلابی خود محروم بودند، به هنگام بازگشت شكوهمند او، تمام احساسات درونی خويش را با شور و هيجان و تظاهرات و شعر و خطابه اظهار می‌كردند.
    روز بازگشت شرف‌الدین به وطن، از ایام به‌یادماندنی تاریخ لبنان است. مردم مبارز و مسلمانی که حدود یک سال از نعمت حضور عینی رهبر دینی و انقلابی خود محروم بودند، به هنگام بازگشت شکوهمند او، تمام احساسات درونی خویش را با شور و هیجان و تظاهرات و شعر و خطابه اظهار می‌کردند.


    شرف‌الدين مردانه با استيلای بيگانگان غربی به مخالفت برخاست و تا خروج آخرين عمال آنان از لبنان و به رسميت شناختن استقلال اين كشور در سال 1945م، مبارزه كرد. در دورانی كه او با سلطه فرانسه در لبنان مبارزه می‌كرد، فلسطين تحت سيطره انگلستان قرار داشت و هنوز مسئله فلسطين به‌صورتی كه بعد از سال 1948م، مطرح شد، درنيامده بود، ولی زمينه آن آماده می‌شد. در آن دوران، شرف‌الدين مهاجرت يهوديان جهان به خاک فلسطين را برای آينده آن كشور خطرناك می‌دانست و به همين جهت، همواره خطر يهوديان صهيونيست را برای فلسطين تذكر می‌داد.
    شرف‌الدین مردانه با استیلای بیگانگان غربی به مخالفت برخاست و تا خروج آخرین عمال آنان از لبنان و به رسمیت شناختن استقلال این کشور در سال 1945م، مبارزه کرد. در دورانی که او با سلطه فرانسه در لبنان مبارزه می‌کرد، فلسطین تحت سیطره انگلستان قرار داشت و هنوز مسئله فلسطین به‌صورتی که بعد از سال 1948م، مطرح شد، درنیامده بود، ولی زمینه آن آماده می‌شد. در آن دوران، شرف‌الدین مهاجرت یهودیان جهان به خاک فلسطین را برای آینده آن کشور خطرناک می‌دانست و به همین جهت، همواره خطر یهودیان صهیونیست را برای فلسطین تذکر می‌داد.


    ==مسافرت‌های علامه ==
    ==مسافرت‌های علامه ==


    حج سال 1340ق، از باشكوه‌ترين مراسم حج بود كه تاريخ به ياد دارد. حضور شرف‌الدين در اين كنگره عظيم جهانی مسلمانان، جلوه و صفای ديگری به آن داده بود. به تقاضای ملك حسين، نماز جماعت به امامت يك عالم شيعه در مسجد الحرام برگزار می‌شد.
    حج سال 1340ق، از باشکوه‌ترین مراسم حج بود که تاریخ به یاد دارد. حضور شرف‌الدین در این کنگره عظیم جهانی مسلمانان، جلوه و صفای دیگری به آن داده بود. به تقاضای ملک حسین، نماز جماعت به امامت یک عالم شیعه در مسجد الحرام برگزار می‌شد.


    پس از پايان مراسم حج، شرف‌الدين با هم‌وطنانش و در ميان مشايعت، احترام و اكرام دولت‌مردان عربستان، به جبل عامل عزيمت كرد.
    پس از پایان مراسم حج، شرف‌الدین با هم‌وطنانش و در میان مشایعت، احترام و اکرام دولت‌مردان عربستان، به جبل عامل عزیمت کرد.
    در اواخر سال 1355ق، پا در ركاب سفر نهاد و به عراق رفت. ابتدا وارد بغداد شد و سپس برای زيارت امامان معصوم(ع) عازم نجف، كاظمين، سامرا و كربلا گرديد.
    در اواخر سال 1355ق، پا در رکاب سفر نهاد و به عراق رفت. ابتدا وارد بغداد شد و سپس برای زیارت امامان معصوم(ع) عازم نجف، کاظمین، سامرا و کربلا گردید.


    در واپسين روزهای سال 1355ق، مقارن 1315ش، شرف‌الدين از عراق راهی ايران شد تا مرقد هشتمين پيشوای شیعیان، [[امام رضا(ع)|حضرت ابوالحسن علی بن موسی الرضا(ع)]] را زيارت كند. در تهران عده زيادی از علما، روحانیون و شخصيت‌های علمی و دينی از او استقبال كردند. همچنين مردم دين‌دار و عالمان شهر به ديدار و زيارت او شتافتند و به اكرام و احترامش همت گماشتند.
    در واپسین روزهای سال 1355ق، مقارن 1315ش، شرف‌الدین از عراق راهی ایران شد تا مرقد هشتمین پیشوای شیعیان، [[امام رضا(ع)|حضرت ابوالحسن علی بن موسی الرضا(ع)]] را زیارت کند. در تهران عده زیادی از علما، روحانیون و شخصیت‌های علمی و دینی از او استقبال کردند. همچنین مردم دین‌دار و عالمان شهر به دیدار و زیارت او شتافتند و به اکرام و احترامش همت گماشتند.


    شرف‌الدين از تهران به قم عزيمت كرد تا مرقد پاک حضرت فاطمه معصومه(ع)، دخت والاگهر امام موسی كاظم(ع) را زيارت كند و از نزدیک با حوزه علميه و علما و فقهای قم كه به‌سختی تحت فشار اختناق و استبداد رضاخانی بودند، آشنا شود. پس از اين زيارت و ديدار، رخت سفر به ديار خراسان كشيد و عازم شهر شهادت، مشهد مقدس شد و بوسه به آستان قدس [[امام رضا(ع)|حضرت امام رضا(ع)]]<nowiki/>زد... و به آرزوی ديرين خويش دست يافت. سفر شرف‌الدين به ايران، نزدیک به يك ماه طول كشيد و در اوايل سال 1356ق، به وطن خود بازگشت.
    شرف‌الدین از تهران به قم عزیمت کرد تا مرقد پاک حضرت فاطمه معصومه(ع)، دخت والاگهر امام موسی کاظم(ع) را زیارت کند و از نزدیک با حوزه علمیه و علما و فقهای قم که به‌سختی تحت فشار اختناق و استبداد رضاخانی بودند، آشنا شود. پس از این زیارت و دیدار، رخت سفر به دیار خراسان کشید و عازم شهر شهادت، مشهد مقدس شد و بوسه به آستان قدس [[امام رضا(ع)|حضرت امام رضا(ع)]]<nowiki/>زد... و به آرزوی دیرین خویش دست یافت. سفر شرف‌الدین به ایران، نزدیک به یک ماه طول کشید و در اوایل سال 1356ق، به وطن خود بازگشت.


    ==سرچشمه هدايت ==
    ==سرچشمه هدایت ==


    شرف‌الدين برای مقابله با وضع آشفته و نابسامان فرهنگی و آموزشی در لبنان كه در اثر گسترش و تحكيم سلطه خيانت‌آميز استعمارگران غربی در اين ديار به وجود آمده بود، تصميم به اصلاح دستگاه‌های آموزش و پرورش جامعه خود گرفت. وی تصميم گرفت مدرسه‌ای در صور بسازد. در اين كار از تمام كسانی كه امكان كمك مادی داشتند، دعوت به همكاری كرد.
    شرف‌الدین برای مقابله با وضع آشفته و نابسامان فرهنگی و آموزشی در لبنان که در اثر گسترش و تحکیم سلطه خیانت‌آمیز استعمارگران غربی در این دیار به وجود آمده بود، تصمیم به اصلاح دستگاه‌های آموزش و پرورش جامعه خود گرفت. وی تصمیم گرفت مدرسه‌ای در صور بسازد. در این کار از تمام کسانی که امکان کمک مادی داشتند، دعوت به همکاری کرد.


    ابتدا در سال 1357ق، مدرسه‌ای ابتدايی برای آموزش و پرورش دانش‌آموزان مسلمان با نام «المدرسة الجعفرية» بنا نهاد. اين مدرسه به‌طور رايگان اداره می‌شد و علاوه بر تعليم درس‌های جديد، از درس‌های معارف و اخلاق اسلامی نيز بهره می‌جست.
    ابتدا در سال 1357ق، مدرسه‌ای ابتدایی برای آموزش و پرورش دانش‌آموزان مسلمان با نام «المدرسة الجعفریة» بنا نهاد. این مدرسه به‌طور رایگان اداره می‌شد و علاوه بر تعلیم درس‌های جدید، از درس‌های معارف و اخلاق اسلامی نیز بهره می‌جست.


    شرف‌الدين در مقام يك مصلح دلسوز و آگاه، باشگاه مجلل و زيبای «نادی الإمام الصادق(ع)» را تأسيس كرد تا بدين طريق از شركت جوانان در محافل دشمنان و بدخواهان جلوگيری كند. علاوه بر آن، مسجدی در نزدیک ی مدرسه جعفريه و باشگاه [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] ساخت تا دانش‌آموزان و كسانی كه به باشگاه می‌آيند، فرايض دينی خود را در مسجد انجام دهند.
    شرف‌الدین در مقام یک مصلح دلسوز و آگاه، باشگاه مجلل و زیبای «نادی الإمام الصادق(ع)» را تأسیس کرد تا بدین طریق از شرکت جوانان در محافل دشمنان و بدخواهان جلوگیری کند. علاوه بر آن، مسجدی در نزدیک ی مدرسه جعفریه و باشگاه [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] ساخت تا دانش‌آموزان و کسانی که به باشگاه می‌آیند، فرایض دینی خود را در مسجد انجام دهند.
    شرف‌الدين خوب می‌دانست كه دختران امروز، مادران فردايند و در تربيت فرزندان مسلمان نقشی اساسی دارند. با احساس اين نياز و پس از تهيه مقدمات، در سال 1361ق، مدرسه دخترانه «الزهراء» را تأسيس كرد. پس از مدتی، مخالفان سياسی او كه از دست‌نشاندگان فرانسه بودند، با توسل به زور و كمك دولت وابسته لبنان و سربازان دولتی، مدرسه الزهراء را بستند، اما شرف‌الدين بدون هيچ ترس و يأسی، كلاس‌های آن سال را در خانه خود برپا كرد و تا آخر ادامه داد و سال بعد، مجددا مدرسه بازگشايی شد و در كنار مدرسه جعفريه، كار خود را آغاز كرد. بعدها دانشكده جعفريه را نيز تأسيس كرد.
    شرف‌الدین خوب می‌دانست که دختران امروز، مادران فردایند و در تربیت فرزندان مسلمان نقشی اساسی دارند. با احساس این نیاز و پس از تهیه مقدمات، در سال 1361ق، مدرسه دخترانه «الزهراء» را تأسیس کرد. پس از مدتی، مخالفان سیاسی او که از دست‌نشاندگان فرانسه بودند، با توسل به زور و کمک دولت وابسته لبنان و سربازان دولتی، مدرسه الزهراء را بستند، اما شرف‌الدین بدون هیچ ترس و یأسی، کلاس‌های آن سال را در خانه خود برپا کرد و تا آخر ادامه داد و سال بعد، مجددا مدرسه بازگشایی شد و در کنار مدرسه جعفریه، کار خود را آغاز کرد. بعدها دانشکده جعفریه را نیز تأسیس کرد.


    شرف‌الدين به اندازه توان مادی خويش همواره در جهت رفع نياز فقرا و مستمندان می‌كوشيد. خانه‌اش در صور پناهگاه تهيدستان و حاجتمندان بود. وی در ادامه راه اصلاح و سازندگی اجتماعی خويش، مؤسسه خيريه‌ای را به نام «انجمن نيكوكاری و احسان» به همين منظور در سال 1365ق، تأسيس كرد. تأسيس اين مؤسسه از كارهای بسيار درخشان، كارساز و اساسی شرف‌الدين در سال‌های آخر عمرش بود.
    شرف‌الدین به اندازه توان مادی خویش همواره در جهت رفع نیاز فقرا و مستمندان می‌کوشید. خانه‌اش در صور پناهگاه تهیدستان و حاجتمندان بود. وی در ادامه راه اصلاح و سازندگی اجتماعی خویش، مؤسسه خیریه‌ای را به نام «انجمن نیکوکاری و احسان» به همین منظور در سال 1365ق، تأسیس کرد. تأسیس این مؤسسه از کارهای بسیار درخشان، کارساز و اساسی شرف‌الدین در سال‌های آخر عمرش بود.


    ==اجتهاد در مقابل نص ==
    ==اجتهاد در مقابل نص ==


    كار علمی و تحقيقی مهم ديگری كه شرف‌الدين در واپسين سال‌های عمرش به انجام آن موفق شد، نوشتن كتاب مشهور و شگفت‌انگيز «النص و الاجتهاد» بود. اين كتاب يكی ديگر از آثار وحدت‌آفرين شرف‌الدين است.
    کار علمی و تحقیقی مهم دیگری که شرف‌الدین در واپسین سال‌های عمرش به انجام آن موفق شد، نوشتن کتاب مشهور و شگفت‌انگیز «النص و الاجتهاد» بود. این کتاب یکی دیگر از آثار وحدت‌آفرین شرف‌الدین است.


    در اين كتاب، وی حدود صد مورد اجتهاد در مقابل نص (اعمال نظر شخصی در مقابل كلام صريح پيامبر) را كه خلفا، حاكمان و برخی از بستگان آنان، در زمان رسول خدا يا بعد از رحلت آن حضرت مرتكب شدند، بر اساس كتاب‌های معتبر اهل سنت برمی‌شمارد و در مورد هريك، نظريات علمی، تحقيقی و منتقدانه خود را بيان می‌كند. نوشتن چنين كتاب ارزشمندی، در ادامه راه اصلاح و سازندگی فرهنگی امت جدش، آخرين كار جاودان و حسن ختام يك عمر تلاش او برای خوشبختی و سعادت و وحدت مسلمانان جهان محسوب می‌شود.
    در این کتاب، وی حدود صد مورد اجتهاد در مقابل نص (اعمال نظر شخصی در مقابل کلام صریح پیامبر) را که خلفا، حاکمان و برخی از بستگان آنان، در زمان رسول خدا یا بعد از رحلت آن حضرت مرتکب شدند، بر اساس کتاب‌های معتبر اهل سنت برمی‌شمارد و در مورد هریک، نظریات علمی، تحقیقی و منتقدانه خود را بیان می‌کند. نوشتن چنین کتاب ارزشمندی، در ادامه راه اصلاح و سازندگی فرهنگی امت جدش، آخرین کار جاودان و حسن ختام یک عمر تلاش او برای خوشبختی و سعادت و وحدت مسلمانان جهان محسوب می‌شود.


    ==وفات ==
    ==وفات ==


    شرف‌الدين هيچ‌گاه ناتوانی‌های جسمی و بيماری‌های مربوط به دوران سال‌خوردگی را بهانه قرار نداد و شانه از زير بار مسئوليت‌های شرعی و اجتماعی خالی نكرد. هنگامی كه در بيمارستان بيروت بستری بود، هر روز مردم بسياری از اقشار مختلف و از همه شهرهای لبنان، برای عيادتش می‌آمدند.
    شرف‌الدین هیچ‌گاه ناتوانی‌های جسمی و بیماری‌های مربوط به دوران سال‌خوردگی را بهانه قرار نداد و شانه از زیر بار مسئولیت‌های شرعی و اجتماعی خالی نکرد. هنگامی که در بیمارستان بیروت بستری بود، هر روز مردم بسیاری از اقشار مختلف و از همه شهرهای لبنان، برای عیادتش می‌آمدند.


    روزها در بيم و اميد و اضطراب می‌گذشت تا اينكه در صبح روز دوشنه 8 جمادی‌الثانی سال 1377ق، آن شعله فروزان و آن چشم هميشه بيدار، پس از 87 سال درخشش خيره‌كننده خاموش شد.
    روزها در بیم و امید و اضطراب می‌گذشت تا اینکه در صبح روز دوشنبه 8 جمادی‌الثانی سال 1377ق، آن شعله فروزان و آن چشم همیشه بیدار، پس از 87 سال درخشش خیره‌کننده خاموش شد.
    خبر درگذشت شرف‌الدين در دنيای اسلام، انعكاس غم‌انگيزی داشت و مردم صور برای هميشه در حسرت ديدن دوباره آن چهره درخشان الهی و اميد دل‌ها، سوختند.


    سرانجام دو روز پس از وفات و تشييع مجلل و چشمگير در بيروت، بغداد، كاظمين و نجف، پيكر پاک شرف‌الدين در سمت جنوبی صحن [[امام على(ع)]] و مجاور آرامگاه استادش، فقيه بزرگ سيد محمدكاظم يزدی به خاک سپرده شد.
    خبر درگذشت شرف‌الدین در دنیای اسلام، انعکاس غم‌انگیزی داشت و مردم صور برای همیشه در حسرت دیدن دوباره آن چهره درخشان الهی و امید دل‌ها، سوختند.
     
    سرانجام دو روز پس از وفات و تشییع مجلل و چشمگیر در بیروت، بغداد، کاظمین و نجف، پیکر پاک شرف‌الدین در سمت جنوبی صحن [[امام على(ع)]] و مجاور آرامگاه استادش، فقیه بزرگ [[یزدی، سید محمدکاظم بن عبدالعظیم|سید محمدکاظم یزدی]] به خاک سپرده شد.


    ==آثار ==
    ==آثار ==
    # الفصول المهمة؛
    # الفصول المهمة؛
    # الكلمة الغراء في تفضيل الزهراء؛
    # الکلمة الغراء فی تفضیل الزهراء؛
    # المراجعات؛
    # المراجعات؛
    # النص و الاجتهاد؛
    # النص و الاجتهاد؛
    # أبوهريرة؛
    # أبوهریرة؛
    # المجالس الفاخرة في ماتم العترة الطاهرة؛
    # المجالس الفاخرة فی ماتم العترة الطاهرة؛
    # فلسفة الميثاق و الولاية؛
    # فلسفة المیثاق و الولایة؛
    # أجوبة مسائل جارالله؛
    # أجوبة مسائل جارالله؛
    # مسائل فقهية؛
    # مسائل فقهیة؛
    # كلمة حول الرؤية؛
    # کلمة حول الرؤیة؛
    # إلی المجمع العلمي العربي بدمشق؛
    # إلی المجمع العلمی العربی بدمشق؛
    # ثبت الأثبات في سلسله الرواة؛
    # ثبت الأثبات فی سلسله الرواة؛
    # مؤلفوا الشيعة في صدر الإسلام؛
    # مؤلفوا الشیعة فی صدر الإسلام؛
    # زينب الكبری؛
    # زینب الکبری؛
    # بغية الراغبين في أحوال آل شرف‌الدين.
    # بغیة الراغبین فی أحوال آل شرف‌الدین.


    ==منابع مقاله ==
    ==منابع مقاله ==


    گلشن ابرار، تهيه و تدوين: جمعی از پژوهشگران حوزه علميه قم، زير نظر: پژوهشكده باقرالعلوم وابسته به سازمان تبليغات اسلامی، قم، نشر معروف، ج 2، ص 654، چاپ اول، تابستان 1379.
    گلشن ابرار، تهیه و تدوین: جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم، زیر نظر: پژوهشکده باقرالعلوم وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی، قم، نشر معروف، ج 2، ص 654، چاپ اول، تابستان 1379.


    {{علامه شرف‌الدین}}
    {{سرور زنان جهان}}
    {{سرور زنان جهان}}
    {{فقیهان شیعه}}
    {{فقیهان شیعه}}
    {{متکلمان شیعه}}


    ==وابسته‌ها==
    ==وابسته‌ها==
    خط ۱۸۷: خط ۲۰۷:


    [[المراجعات، رهبری امام علی(ع) در قرآن و سنت]]  
    [[المراجعات، رهبری امام علی(ع) در قرآن و سنت]]  
    [[مناظرات، ترجمه المراجعات]]


    [[اجتهاد در مقابل نص]]  
    [[اجتهاد در مقابل نص]]  
    خط ۲۲۲: خط ۲۴۴:
    [[مناظره دو رهبر مذهبی، مذهب و رهبر ما (ترجمه کتاب المراجعات)]]  
    [[مناظره دو رهبر مذهبی، مذهب و رهبر ما (ترجمه کتاب المراجعات)]]  


    [[الـمسح علي الأرجل أو غسلها في الوضوء]]  
    [[المسح علي الأرجل أو غسلها في الوضوء]]  


    [[الفصول المهمة في تأليف الأمة و يليه الکلمة الغراء في تفضيل الزهراء عليهاالسلام]]  
    [[الفصول المهمة في تأليف الأمة و يليه الکلمة الغراء في تفضيل الزهراء عليهاالسلام]]  
    خط ۲۳۰: خط ۲۵۲:
    [[رؤية الله و فلسفة الميثاق و الولاية]]  
    [[رؤية الله و فلسفة الميثاق و الولاية]]  


    [[سوکنامه امام حسين و يارانش، به انضمام گزيده ای از سيره مقدس پيامبر و امام علي(ع)]]  
    [[سوکنامه امام حسين و يارانش، به انضمام گزيده‌ای از سيره مقدس پيامبر و امام علي(ع)]]  


    [[المراجعات (أبحاث جديدة في أصول المذهب و الإمامة العامة)]]  
    [[المراجعات (أبحاث جديدة في أصول المذهب و الإمامة العامة)]]  
    خط ۲۶۲: خط ۲۸۴:


    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:متکلمان شیعه]]
    [[رده:شاگردان آخوند خراسانی]]
    [[رده:فقیهان شیعه]]
    [[رده:ادیبان]]
    [[رده:نویسندگان]]
    [[رده:شاگردان آیت‌الله شیخ‌الشریعه اصفهانى]]
    [[رده:منادیان وحدت اسلامی]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۱۳ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۳:۳۷

    شرف‌الدین، سید عبدالحسین
    نام شرف‌الدین، سید عبدالحسین
    نام‎های دیگر ج‍ب‍ل‌ ع‍ام‍ل‍ی‌، ع‍ب‍د ال‍ح‍س‍ی‍ن‌

    ش‍رف‌ال‍دی‍ن‌ ع‍ام‍ل‍ی‌، ع‍ب‍د ال‍ح‍س‍ی‍ن‌

    ع‍ام‍ل‍ی‌، ع‍ب‍د ال‍ح‍س‍ی‍ن‌ ش‍رف‌ال‍دی‍ن‌

    ع‍ب‍د ال‍ح‍س‍ی‍ن‌ ش‍رف‌ ال‍دی‍ن‌

    م‍وس‍وی‌، ش‍رف‌ ال‍دی‍ن‌

    م‍وس‍وی‌، ع‍ب‍د ال‍ح‍س‍ی‍ن‌ ش‍رف‌ال‍دی‍ن‌

    م‍وس‍وی‌ ج‍ب‍ل‌ع‍ام‍ل‍ی‌، ع‍ب‍د ال‍ح‍س‍ی‍ن‌

    ع‍ام‍ل‍ی‌، ش‍رف‌ال‍دی‍ن

    نام پدر سید یوسف شرف‌الدین
    متولد 1873‌م / ۱۲۹۰ق
    محل تولد کاظمین
    رحلت 1336ش یا ۸ جمادی‌الثانی ۱۳۷۷ ه‍.ق یا 1958‌م
    اساتید آقا رضا اصفهانی، شیخ محمدطه نجفی، آخوند خراسانی، میرزا حسین نوری، سید محمدکاظم طباطبایی یزدی
    برخی آثار مسایل فقهیه

    المسح علی الأرجل أو غسلها فی الوضوء

    الکلمة الغراء فی تفضیل الزهراء علیهاالسلام و عقیلة الوحی

    المراجعات، رهبری امام علی(ع) در قرآن و سنت

    اجتهاد در مقابل نص

    الفصول المهمة فی تألیف الأمة

    المراجعات

    موسوعة الإمام السید عبدالحسین شرف‌الدین

    گفت و شنودهای مذهبی حق جو و حق شناس

    مؤلفو الشیعة فی صدر الإسلام

    کد مؤلف AUTHORCODE00199AUTHORCODE

    سید عبدالحسین شرف‌الدین (1290-1377ق)، فقیه، مجتهد، اصولی، ادیب، محدث، مدافع تقریب مذاهب، نویسنده کتاب مشهور المراجعات در دفاع از عقاید تشیع

    ولادت

    در یکی از روزهای سال 1290ق، در شهر کاظمین دیده به جهان گشود. وی در دامان پرمهر مادر پاک‌دامن و مهربانش زهرا صدر و تحت نظارت پدر عالم و روحانی‌اش، «سید یوسف شرف‌الدین» پرورش یافت.

    مادرش زهرا صدر دختر آیت‌الله سید هادی صدر و خواهر سید حسن صدر، عالم دینی معروف و صاحب کتاب تأسیس الشیعة لعلوم الإسلام بود.

    پدر بزرگوارش یوسف بن جواد بن إسماعیل بن محمد بن محمد بن إبراهیم شرف‌الدین موسوی شحوری فقیه و عالم متوفای 1334ق که در روستای شحور در ناحیه صور لبنان ساکن بود.

    تحصیلات

    یک‌ساله بود که پدرش تصمیم گرفت برای گذراندن مراحل عالی تحصیل به نجف اشرف مهاجرت کند و به این ترتیب، سید عبدالحسین به‌همراه پدر و مادر، راهی آن دیار شد. شش سال داشت که در نجف اشرف به مکتب‌خانه رفت تا قرآن را از معلمان متدین و عالم فراگیرد.

    در هشت‌سالگی و پس از بازگشت خانواده به جبل عامل، در محضر پدر عالم و روحانی خود، به خواندن ادبیات عرب پرداخت و سال‌ها به فراگیری صرف، نحو، لغت، معانی، بیان، بدیع، شعر، انشاء، تاریخ و خط مشغول شد و با تمرین و ممارست معلوماتش را به کمال رسانید. پس از آنکه در ادبیات، منطق و اصول فقه معلومات لازم و ضروری را کسب کرد، در محضر پدر به تحصیل فقه پرداخت و با عزمی جزم کتاب‌های فقهی «نجاة العباد»، «المختصر النافع فی الفقه الإمامیة» و «شرائع الإسلام» را به‌نحو شایسته‌ای فراگرفت.

    سید علاوه بر این کتاب‌ها در زمینه‌های ادبیات، تاریخ، تفسیر، فقه، اصول، منطق، اخلاق، اعتقادات و... با شور و شوق جوشانی به مطالعات دامنه‌دار و عمیقی دست زد، استعداد درخشان خویش را پروراند و به دانستنی‌های سرشاری نائل آمد. در همین سال‌ها بود که وی به پیشنهاد پدر و مادر، با دختر عموی خویش پیمان زناشویی بست.

    اساتید

    در سال 1310ق، به‌همراه مادر، همسر و برادرش رخت سفر به عراق بربست و در پی توصیه پدربزرگش آیت‌الله سید هادی صدر و دیگر آشنایانش، به‌همراه خانواده‌اش به سامرا رفت. شرف‌الدین پس از گفتگو و تبادل نظر با دایی فرزانه و عالم خود آیت‌الله سید حسن صدر، تحصیلات فقهی و اصولی خویش را در نزد دو استاد معروف حوزه علمیه سامرا، شیخ حسن کربلایی (متوفی 1322ق) و شیخ باقر حیدر (متوفی 1333ق) آغاز کرد. همچنین هر صبح جمعه، وی با شور و رغبت وصف‌ناپذیری، پای درس اخلاق حکیم الهی آیت‌الله شیخ فتحعلی سلطان‌آبادی حضور می‌یافت و دل عطشناکش را از آن سرچمشه عشق حق سیراب می‌ساخت.

    پس از گذشت یک سال و در هنگامی که مرجع تقلید شیعیان جهان آیت‌الله میرزای شیرازی بنا به عللی سامرا را به قصد نجف ترک کرد، شرف‌الدین نیز با دیگر عالمان و مدرسان حوزه عملیه سامرا، راهی نجف، دیار عشق و قبله طالبان علم شد. وی برای تحصیل دوره‌های عالی فقه، اصول، حدیث، کلام و... سال‌ها پای درس عالمان و فقیهان بزرگ حوزه علمیه نجف نشست از جمله:

    1. آقا رضا اصفهانی (متوفی 1322ق)؛
    2. شیخ محمدطه نجف (متوفی 1323ق)؛
    3. آخوند خراسانى (متوفی 1329ق)؛غ
    4. شیخ‌الشریعه اصفهانی (متوفی 1303ق)؛
    5. شیخ عبدالله مازندرانی (متوفی 1330ق)؛
    6. سید محمدکاظم طباطبایی یزدی (متوفی 1337ق)؛
    7. میرزا حسین نوری (متوفی 1320ق).

    مرجعیت

    شرف‌الدین پس از دوازده سال تحصیل، تحقیق و مناظرات علمی و اعتقادی و در نهایت شوق و تلاش و پشتکار ویژه طلبگی، به مرتبه بلند فقاهت و اجتهاد دست یافت و از سوی فقهای طراز اول نجف، صاحب اجازات و تأییدات اجتهادی شد و در سی و دو سالگی، اجتهاد مطلق او مورد قبول و تأیید همه مجتهدان بزرگ حوزه علمیه نجف، کاظمین، کربلا و سامرا قرار گرفت. او در این مدت، در کنار تحصیلات علمی و فقهی، با جدیت تمام به فعالیت‌های ادبی و تلاش در جهت تسلط کامل بر رموز بلاغت، صنایع ادبی و شیوه‌های سخنوری، نویسندگی و بحث دست زد و در این فنون نیز ممتاز گشت. وی در تاریخ نهم ربیع‌الأول سال 1322ق، همراه با خانواده‌اش، نجف اشرف را ترک کرد و از راه دمشق رهسپار جبل عامل شد و در میان امواج خروشان احساسات و عواطف پاک هم‌وطنانش، به وطن قدم نهاد. ابتدا در «شحور» اقامت کرد و در کنار پدر بزرگوارش به ارشاد مردم و تدریس، تعلیم و تربیت نسل جوان همت گماشت. پس از سه سال، به دعوت مردم «صور»، راهی آنجا شد. وی با تأسیس حسینیه صور، آنجا را به مرکزی برای برگزاری برنامه‌های گوناگون دینی و اجتماعی تبدیل کرد.

    منادی وحدت

    شرف‌الدین، به‌مثابه عالمی آگاه به زمان، روشن‌بین و آشنا به حقایق اصیل مکتب آسمانی اسلام، از روزگار جوانی، از اوضاع نابسامان و آشفته آن روز جوامع اسلامی و اختلافات بیهوده و تأسف‌بار مسلمانان رنج می‌برد. او نه‌تنها به اصلاح و سازندگی جوامع شیعی می‌اندیشید، بلکه از آغاز اقدام‌های اجتماعی و دینی خود، در اندیشه اصلاح و عزت‌بخشی به همه ممالک اسلامی و ایجاد اتحاد و برادری در بین فرقه‌های مختلف مسلمانان بود. وی نیم قرن تمام با همه توان علمی و معنوی‌اش و با قلم، بیان و عمل صادقانه‌اش، در متحد ساختن امت محمد(ص) کوشید و از هیچ سعی و تلاشی دریغ نورزید.

    نخستین گام بلند و سنگین وی در راه وحدت امت اسلامی، تألیف کتاب گران‌قدر «الفصول المهمة فی تألیف الأمة» بود که در سال 1327ق، در شهر صور به زیور طبع درآمد. از این تاریخ تا پایان عمر (1377ق)، همواره به دنبال تحقق این آرمان الهی خویش حرکت کرد و به نتایج درخشان و ثمربخشی دست یافت.

    در اواخر سال 1329ق، برای دیدار از مصر و آشنایی با علمای دینی، دانشمندان، متفکران و نویسندگان آن دیار و مساعد کردن زمینه ایجاد اتحاد ملت اسلام، راهی آن دیار شد. وی دریافته بود که بهترین نقطه حرکتش دانشگاه «الأزهر»، بزرگ‌ترین مرکز علمی و دینی مسلمانان اهل سنت است.

    دست تقدیر، شرف‌الدین را با مفتی بزرگ و استاد معروف دانشگاه الأزهر، شیخ سلیم بشری مالکی، آشنا کرد. ثمره این آشنایی علمی و مذهبی، مباحثات و مکاتبات شورانگیز و شگفتی‌زایی بود که در تاریخ اسلام می‌تواند در راه اتحاد ملل مسلمان و دست یافتن به حقایق و وقایع تاریخ، سرمشق عالمان و متفکران مسلمان باشد.

    بیست و پنج سال بعد از آن واقعه، در سال 1355ق، شرف‌الدین مجموعه مکاتبات خود و شیخ سلیم را که 112 نامه بود، به‌همراه مقدمه‌ای روشنگر، به‌صورت کتابی با نام «المراجعات»، در شهر صیدا به چاپ رساند.

    از ویژگی‌های این کتاب، کاربرد واژه‌های نو و پرمعنا، جملات کوتاه و آهنگین، تعبیرات بدیع و دلنشین و پربار کردن مطالب از اشعار و امثال عرب، افزون بر جنبه‌های علمی و استدلالی کتاب است که این اثر را در نوع خود بی‌نظیر ساخته است. در مصر، شرف‌الدین ضمن مکاتبه با شیخ سلیم بشری، با دیگر عالمان و دانشوران اهل سنت نیز ملاقات و مباحثات علمی، دینی و فلسفی داشت و بزرگان آنان مانند شیخ محمد نجیب، شیخ محمد سلموطی، شیخ محمد عبده و شیخ عبدالکریم الکتانی ادریسی، با نوشتن اجازات و تأییدات علمی، مقام علمی و فکری شرف‌الدین را گرامی داشتند و از او تجلیل کردند.

    مبارزات علامه

    در اواخر سال 1330ق، وی پس از انجام رسالت خویش و فتح دل‌های مخالفان، از مصر عازم لبنان شد. در آن زمان، مردم لبنان نیز بسان دیگر مردم سرزمین‌های اسلامی، خواستار استقلال کشورشان و رهایی از زیر سلطه عثمانی‌ها بودند. برای اولین بار و با تأیید حرکت گروه‌های استقلال‌طلب، شرف‌الدین وارد میدان مبارزات سیاسی و درگیری‌های اجتماعی شد. در دوران جنگ‌های استقلال لبنان، وی در کنار مردم ماند و رهبری دینی و سیاسی و پناه دادن به مردم بی‌پناه جبل عامل را تقبل کرد. او برای شکل دادن به قیام همگانی و هماهنگ کردن حرکت‌های ضد فرانسوی در سرتاسر کشور، علما و رهبران جبل عامل را برای تشکیل یک کنگره عمومی در شهر «وادی الحجیر» - در مرز لبنان و سوریه - فراخواند و در ضمن سخنرانی در این کنگره، علیه فرانسویان فتوای جهاد داد.

    در پی جستجوی فرانسویان برای دستگیری شرف‌الدین، وی ابتدا به جبل عامل و سپس به دمشق هجرت کرد و در اجتماعات سیاسی، علمی و دینی دمشق حضور یافت. چون آوازه علمی و سیاسی‌اش آفاق کشورهای اسلامی را پر کرده بود، هر جا می‌رفت قدر می‌دید و بر صدر می‌نشست. او علما، دانشمندان، سیاستمداران، روشنفکران و مبارزان را راهنمایی می‌کرد و راه درست مبارزات سیاسی را به آنان نشان می‌داد. فرانسویان که به شرف‌الدین دست نیافتند، خانه و کتابخانه‌اش را آتش زدند و بسیاری از آثار خطی او را سوزاندند.!

    شرف‌الدین علاوه بر فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی در دمشق، به اوضاع تبعیدیان مسلمان لبنانی و غیر لبنانی رسیدگی می‌کرد. او و دیگر مبارزان لبنانی، مدتی را در دمشق گذراندند، تا اینکه فرانسویان توطئه‌طلب و تجاوزکار، دامنه تجاوزات خود را گسترش دادند و خاک سوریه را نیز اشغال کردند. شرف‌الدین به‌همراه خانواده‌اش به فلسطین رفت و در شهر «حیفا» سکنی گزید. چندی بعد در سال 1338ق، با لباس مبدل و برای دومین بار عازم مصر شد. وی علاوه بر حضور در مساجد و محافل علمی، سیاسی و ادبی، هر روز با افراد و گروه‌های مختلفی دیدار و گفتگو می‌کرد و اکثر سخنانش در نشریات آن روز مصر به چاپ می‌رسید.

    در یکی از سخنرانی‌های پرشور خود جمله پرمحتوا و عمیقی گفت که حقیقت وحدت اسلامی را بیان می‌کرد. سید رشید رضا، عالم و نویسنده مشهور مصری که در آن محفل حضور داشت، آن جمله را با خط درشتی در مجله خود «المنار» چاپ کرد و آن جمله این بود:

    «شیعه و سنی را روز نخست، سیاست (و مطامع سیاسی)، از هم جدا کرده است و اکنون نیز باید سیاست (و مصالح سیاسی اسلام و مسلمانان) آن دو را در کنار هم بنشاند و متحدشان کند». شرف‌الدین مدتی در مصر ماند، سپس بر آن شد تا در نزدیک ‌ترین نقطه لبنان حضور یابد و از نزدیک برای آزادی کشور و ملتش تلاشی شایسته را به انجام رساند.

    وقتی وارد بیروت شد، فرانسویان خواستند مقدمات عزیمت او را به شهر صور زودتر فراهم کنند، ولی شرف‌الدین در بیروت توقف کرد تا برای آزادی دیگر مبارزان و آزادی‌خواهان مهاجر، تبعیدی و متواری، با حاکمان مذاکره و گفتگو کند. به‌هرتقدیر، با آزادی و بازگشت دیگر مبارزان و آزادی‌خواهان موافقت به عمل آمد و شرف‌الدین با خیالی آسوده، آهنگ صور کرد.

    روز بازگشت شرف‌الدین به وطن، از ایام به‌یادماندنی تاریخ لبنان است. مردم مبارز و مسلمانی که حدود یک سال از نعمت حضور عینی رهبر دینی و انقلابی خود محروم بودند، به هنگام بازگشت شکوهمند او، تمام احساسات درونی خویش را با شور و هیجان و تظاهرات و شعر و خطابه اظهار می‌کردند.

    شرف‌الدین مردانه با استیلای بیگانگان غربی به مخالفت برخاست و تا خروج آخرین عمال آنان از لبنان و به رسمیت شناختن استقلال این کشور در سال 1945م، مبارزه کرد. در دورانی که او با سلطه فرانسه در لبنان مبارزه می‌کرد، فلسطین تحت سیطره انگلستان قرار داشت و هنوز مسئله فلسطین به‌صورتی که بعد از سال 1948م، مطرح شد، درنیامده بود، ولی زمینه آن آماده می‌شد. در آن دوران، شرف‌الدین مهاجرت یهودیان جهان به خاک فلسطین را برای آینده آن کشور خطرناک می‌دانست و به همین جهت، همواره خطر یهودیان صهیونیست را برای فلسطین تذکر می‌داد.

    مسافرت‌های علامه

    حج سال 1340ق، از باشکوه‌ترین مراسم حج بود که تاریخ به یاد دارد. حضور شرف‌الدین در این کنگره عظیم جهانی مسلمانان، جلوه و صفای دیگری به آن داده بود. به تقاضای ملک حسین، نماز جماعت به امامت یک عالم شیعه در مسجد الحرام برگزار می‌شد.

    پس از پایان مراسم حج، شرف‌الدین با هم‌وطنانش و در میان مشایعت، احترام و اکرام دولت‌مردان عربستان، به جبل عامل عزیمت کرد. در اواخر سال 1355ق، پا در رکاب سفر نهاد و به عراق رفت. ابتدا وارد بغداد شد و سپس برای زیارت امامان معصوم(ع) عازم نجف، کاظمین، سامرا و کربلا گردید.

    در واپسین روزهای سال 1355ق، مقارن 1315ش، شرف‌الدین از عراق راهی ایران شد تا مرقد هشتمین پیشوای شیعیان، حضرت ابوالحسن علی بن موسی الرضا(ع) را زیارت کند. در تهران عده زیادی از علما، روحانیون و شخصیت‌های علمی و دینی از او استقبال کردند. همچنین مردم دین‌دار و عالمان شهر به دیدار و زیارت او شتافتند و به اکرام و احترامش همت گماشتند.

    شرف‌الدین از تهران به قم عزیمت کرد تا مرقد پاک حضرت فاطمه معصومه(ع)، دخت والاگهر امام موسی کاظم(ع) را زیارت کند و از نزدیک با حوزه علمیه و علما و فقهای قم که به‌سختی تحت فشار اختناق و استبداد رضاخانی بودند، آشنا شود. پس از این زیارت و دیدار، رخت سفر به دیار خراسان کشید و عازم شهر شهادت، مشهد مقدس شد و بوسه به آستان قدس حضرت امام رضا(ع)زد... و به آرزوی دیرین خویش دست یافت. سفر شرف‌الدین به ایران، نزدیک به یک ماه طول کشید و در اوایل سال 1356ق، به وطن خود بازگشت.

    سرچشمه هدایت

    شرف‌الدین برای مقابله با وضع آشفته و نابسامان فرهنگی و آموزشی در لبنان که در اثر گسترش و تحکیم سلطه خیانت‌آمیز استعمارگران غربی در این دیار به وجود آمده بود، تصمیم به اصلاح دستگاه‌های آموزش و پرورش جامعه خود گرفت. وی تصمیم گرفت مدرسه‌ای در صور بسازد. در این کار از تمام کسانی که امکان کمک مادی داشتند، دعوت به همکاری کرد.

    ابتدا در سال 1357ق، مدرسه‌ای ابتدایی برای آموزش و پرورش دانش‌آموزان مسلمان با نام «المدرسة الجعفریة» بنا نهاد. این مدرسه به‌طور رایگان اداره می‌شد و علاوه بر تعلیم درس‌های جدید، از درس‌های معارف و اخلاق اسلامی نیز بهره می‌جست.

    شرف‌الدین در مقام یک مصلح دلسوز و آگاه، باشگاه مجلل و زیبای «نادی الإمام الصادق(ع)» را تأسیس کرد تا بدین طریق از شرکت جوانان در محافل دشمنان و بدخواهان جلوگیری کند. علاوه بر آن، مسجدی در نزدیک ی مدرسه جعفریه و باشگاه امام صادق(ع) ساخت تا دانش‌آموزان و کسانی که به باشگاه می‌آیند، فرایض دینی خود را در مسجد انجام دهند. شرف‌الدین خوب می‌دانست که دختران امروز، مادران فردایند و در تربیت فرزندان مسلمان نقشی اساسی دارند. با احساس این نیاز و پس از تهیه مقدمات، در سال 1361ق، مدرسه دخترانه «الزهراء» را تأسیس کرد. پس از مدتی، مخالفان سیاسی او که از دست‌نشاندگان فرانسه بودند، با توسل به زور و کمک دولت وابسته لبنان و سربازان دولتی، مدرسه الزهراء را بستند، اما شرف‌الدین بدون هیچ ترس و یأسی، کلاس‌های آن سال را در خانه خود برپا کرد و تا آخر ادامه داد و سال بعد، مجددا مدرسه بازگشایی شد و در کنار مدرسه جعفریه، کار خود را آغاز کرد. بعدها دانشکده جعفریه را نیز تأسیس کرد.

    شرف‌الدین به اندازه توان مادی خویش همواره در جهت رفع نیاز فقرا و مستمندان می‌کوشید. خانه‌اش در صور پناهگاه تهیدستان و حاجتمندان بود. وی در ادامه راه اصلاح و سازندگی اجتماعی خویش، مؤسسه خیریه‌ای را به نام «انجمن نیکوکاری و احسان» به همین منظور در سال 1365ق، تأسیس کرد. تأسیس این مؤسسه از کارهای بسیار درخشان، کارساز و اساسی شرف‌الدین در سال‌های آخر عمرش بود.

    اجتهاد در مقابل نص

    کار علمی و تحقیقی مهم دیگری که شرف‌الدین در واپسین سال‌های عمرش به انجام آن موفق شد، نوشتن کتاب مشهور و شگفت‌انگیز «النص و الاجتهاد» بود. این کتاب یکی دیگر از آثار وحدت‌آفرین شرف‌الدین است.

    در این کتاب، وی حدود صد مورد اجتهاد در مقابل نص (اعمال نظر شخصی در مقابل کلام صریح پیامبر) را که خلفا، حاکمان و برخی از بستگان آنان، در زمان رسول خدا یا بعد از رحلت آن حضرت مرتکب شدند، بر اساس کتاب‌های معتبر اهل سنت برمی‌شمارد و در مورد هریک، نظریات علمی، تحقیقی و منتقدانه خود را بیان می‌کند. نوشتن چنین کتاب ارزشمندی، در ادامه راه اصلاح و سازندگی فرهنگی امت جدش، آخرین کار جاودان و حسن ختام یک عمر تلاش او برای خوشبختی و سعادت و وحدت مسلمانان جهان محسوب می‌شود.

    وفات

    شرف‌الدین هیچ‌گاه ناتوانی‌های جسمی و بیماری‌های مربوط به دوران سال‌خوردگی را بهانه قرار نداد و شانه از زیر بار مسئولیت‌های شرعی و اجتماعی خالی نکرد. هنگامی که در بیمارستان بیروت بستری بود، هر روز مردم بسیاری از اقشار مختلف و از همه شهرهای لبنان، برای عیادتش می‌آمدند.

    روزها در بیم و امید و اضطراب می‌گذشت تا اینکه در صبح روز دوشنبه 8 جمادی‌الثانی سال 1377ق، آن شعله فروزان و آن چشم همیشه بیدار، پس از 87 سال درخشش خیره‌کننده خاموش شد.

    خبر درگذشت شرف‌الدین در دنیای اسلام، انعکاس غم‌انگیزی داشت و مردم صور برای همیشه در حسرت دیدن دوباره آن چهره درخشان الهی و امید دل‌ها، سوختند.

    سرانجام دو روز پس از وفات و تشییع مجلل و چشمگیر در بیروت، بغداد، کاظمین و نجف، پیکر پاک شرف‌الدین در سمت جنوبی صحن امام على(ع) و مجاور آرامگاه استادش، فقیه بزرگ سید محمدکاظم یزدی به خاک سپرده شد.

    آثار

    1. الفصول المهمة؛
    2. الکلمة الغراء فی تفضیل الزهراء؛
    3. المراجعات؛
    4. النص و الاجتهاد؛
    5. أبوهریرة؛
    6. المجالس الفاخرة فی ماتم العترة الطاهرة؛
    7. فلسفة المیثاق و الولایة؛
    8. أجوبة مسائل جارالله؛
    9. مسائل فقهیة؛
    10. کلمة حول الرؤیة؛
    11. إلی المجمع العلمی العربی بدمشق؛
    12. ثبت الأثبات فی سلسله الرواة؛
    13. مؤلفوا الشیعة فی صدر الإسلام؛
    14. زینب الکبری؛
    15. بغیة الراغبین فی أحوال آل شرف‌الدین.

    منابع مقاله

    گلشن ابرار، تهیه و تدوین: جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم، زیر نظر: پژوهشکده باقرالعلوم وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی، قم، نشر معروف، ج 2، ص 654، چاپ اول، تابستان 1379.

    وابسته‌ها

    مسایل فقهیه

    المسح علی الأرجل أو غسلها في الوضوء

    الكلمة الغراء في تفضيل الزهراء عليهاالسلام و عقيلة الوحي

    المراجعات، رهبری امام علی(ع) در قرآن و سنت

    مناظرات، ترجمه المراجعات

    اجتهاد در مقابل نص

    الفصول المهمة في تألیف الأمة

    المراجعات

    موسوعة الإمام السيد عبدالحسين شرف‌الدين

    گفت و شنودهای مذهبی حق جو و حق شناس

    مؤلفو الشيعة في صدر الإسلام

    إلی المجمع العلمي العربي بدمشق

    مقدمة المجالس الفاخرة في ماتم العترة الطاهرة

    النص و الاجتهاد (اسوه)

    النص و الاجتهاد (انگلیسی)

    النص و الإجتهاد

    تلاش حق: حضرت علامه سید شرف‌الدین موسوی کی المراجعات کا خلاصه

    ترجمه المراجعات

    فاطمه عليهاسلام برترين بانو

    سخني شيوا در برتري حضرت زهراء(س)

    مناظرات شيعه و سني (ترجمه المراجعات)

    مناظره دو رهبر مذهبی، مذهب و رهبر ما (ترجمه کتاب المراجعات)

    المسح علي الأرجل أو غسلها في الوضوء

    الفصول المهمة في تأليف الأمة و يليه الکلمة الغراء في تفضيل الزهراء عليهاالسلام

    رهبري امام علي(ع) در قرآن و سنت (ترجمه المراجعات سال 1382 ش)

    رؤية الله و فلسفة الميثاق و الولاية

    سوکنامه امام حسين و يارانش، به انضمام گزيده‌ای از سيره مقدس پيامبر و امام علي(ع)

    المراجعات (أبحاث جديدة في أصول المذهب و الإمامة العامة)

    در راه تفاهم مسلمانان (ترجمه: الفصول المهمه)

    جواب اشکالات موسی جارالله ترجمه اجوبه مسائل جارالله

    أبو هریرة

    مسائل فقهیه

    ابوهریره

    النص و الاجتهاد: متن و تفسیر

    راه راست

    راه راست: ترجمة المراجعات

    فاطمه عليهاالسلام برترين بانو

    راه وحدت امت اسلامی

    أجوبة مسائل جارالله

    الفصول المهمة فی تألیف الأمة

    السيدة زينب في تاريخ الإسلام