۱۰۶٬۳۳۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'امام سجاد(ع)' به 'امام سجاد (ع)') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابن بابویه، ابوجعفر، محمد بن علی' به 'ابن بابویه، محمد بن علی') |
||
(۳۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | |||
| تصویر =NUR17888J1.jpg | |||
| عنوان =رسالة الحقوق للإمام زینالعابدین علیهالسلام | |||
| عنوانهای دیگر = | |||
| | | پدیدآوران = | ||
[[علی بن حسین(ع)، امام چهارم]] (نویسنده) | |||
| | | زبان =عربی | ||
| کد کنگره =BP 248 /ع8ر5 | |||
| | | موضوع = | ||
احادیث اخلاقی | |||
|زبان | |||
|کد کنگره | |||
|موضوع | |||
اخلاق اجتماعی | اخلاق اجتماعی | ||
خط ۲۶: | خط ۱۵: | ||
روابط اجتماعی | روابط اجتماعی | ||
| ناشر = | |||
|ناشر | انتشارات بینالمللی الهدی | ||
| مکان نشر =تهران - ایران | |||
| سال نشر = 1421 ق یا 2000 م | |||
|مکان نشر | |||
|سال نشر | |||
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE17888AUTOMATIONCODE | |||
| چاپ =2 | |||
| تعداد جلد =1 | |||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =17888 | |||
| کتابخوان همراه نور =17888 | |||
| کد پدیدآور = | |||
| پس از = | |||
| پیش از = | |||
}} | |||
{{کاربردهای دیگر|رسالة الحقوق (ابهامزدایی)}} | |||
'''رسالة الحقوق'''، يكى از مكتوبات گرانسنگى است كه از سرچشمه وجود فياض [[امام سجاد (ع)]] جوشيده و پيرامون تشريح حقوقى است كه بر ذمه آدمى مىباشد. كتاب به زبان عربى و در قرن اول هجرى نوشته شده است. | |||
'''رسالة الحقوق للإمام زينالعابدين عليهالسلام'''، يكى از مكتوبات گرانسنگى است كه از سرچشمه وجود فياض [[امام سجاد(ع)]] جوشيده و پيرامون تشريح حقوقى است كه بر ذمه آدمى مىباشد. كتاب به زبان عربى و در قرن اول هجرى نوشته شده است. | |||
آنچه باعث اهميت هرچه بيشتر اين اثر مىشود، اين است كه رساله حقوق، دربردارنده اهم حقوق الهى و وظايف اخلاقى بوده و در هر حق نيز اهم جوانب آن بيان شده است. | آنچه باعث اهميت هرچه بيشتر اين اثر مىشود، اين است كه رساله حقوق، دربردارنده اهم حقوق الهى و وظايف اخلاقى بوده و در هر حق نيز اهم جوانب آن بيان شده است. | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
كتاب با مقدمه [[امام سجاد(ع)]] آغاز گرديده است. آن امام همام در اين منشور جاويد، پنجاه و يك حق الهى را در هفت دسته كلى، در دوازده بخش برشمرده است. اين هفت دسته عبارتند از: حق خداوند، حق نفس و اعضاى بدن، حق افعال عبادى، حق سائسان و رعايا، حقوق خويشاوندان، حقوق برخى اصناف اجتماعى و حق مالى. | |||
كتاب با مقدمه [[امام سجاد (ع)]] آغاز گرديده است. آن امام همام در اين منشور جاويد، پنجاه و يك حق الهى را در هفت دسته كلى، در دوازده بخش برشمرده است. اين هفت دسته عبارتند از: حق خداوند، حق نفس و اعضاى بدن، حق افعال عبادى، حق سائسان و رعايا، حقوق خويشاوندان، حقوق برخى اصناف اجتماعى و حق مالى. | |||
اين رساله مختصر، در حقيقت درسنامهاى اخلاقى است كه ترسيمكننده يك سلسله خط و مشىهاى رفتارى در حوزه تعاملات فردى و اجتماعى است. | اين رساله مختصر، در حقيقت درسنامهاى اخلاقى است كه ترسيمكننده يك سلسله خط و مشىهاى رفتارى در حوزه تعاملات فردى و اجتماعى است. | ||
خط ۵۶: | خط ۴۳: | ||
اين اثر، در منابع متعددى نقل شده است كه قديمىترين آنها عبارتند از: | اين اثر، در منابع متعددى نقل شده است كه قديمىترين آنها عبارتند از: | ||
#«تحف العقول»، اثر [[ابن شعبه، حسن بن علی|حسن بن على بن حسين بن شعبه حرانى]]؛ | |||
#«[[من لايحضره الفقيه]]»، اثر [[ابن بابویه، محمد بن علی|ابىجعفر محمد بن على بن حسين بابويه قمى]]، ملقب به [[شيخ صدوق]]؛ | |||
#«خصال» [[شيخ صدوق]]. | |||
هر سه كتاب از منابع معتبر، مورد استناد و متداول ميان شیعیان است. | |||
هر سه كتاب از منابع معتبر، مورد استناد و متداول ميان | |||
مطالعه اين كتاب به همه كسانى كه نمىخواهند در روز رستاخيز با كولهبارى از حقوق ادا نشده مردم، محشور شوند، توصيه مىشود. | مطالعه اين كتاب به همه كسانى كه نمىخواهند در روز رستاخيز با كولهبارى از حقوق ادا نشده مردم، محشور شوند، توصيه مىشود. | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
[[امام سجاد(ع)]] در مقدمه رساله حقوق خود، در بيان مبانى و فلسفه حقوق در اسلام مىفرمايد: | |||
[[امام سجاد (ع)]] در مقدمه رساله حقوق خود، در بيان مبانى و فلسفه حقوق در اسلام مىفرمايد: | |||
«بدان كه خداوند را بر تو حقوقى است كه در هر حركتى كه صورت دهى و هر سكونى كه بر آن بمانى و به هر مكانى كه درآيى و هر عضوى را كه بجنبانى و هر وسيلهاى كه به كار گيرى، آن حقوق تو را فراگرفته است. [اين حقوق، همه در يك پايه نيست، بلكه] پارهاى از آنها مهمتر و بزرگتر از پارهاى ديگر است. بزرگترين حقى كه خداى متعال براى خويش بر تو واجب ساخته، حق الله است كه اصل و بنيان همه حقوق است و بقيه حقوق، جملگى شاخه و برگهاى آن است. آنگاه خداوند، حقوق تو را، از فرق سر تا نوك پايت، به تفاوت اعضاى بدن تو بر خودت واجب كرده است». | «بدان كه خداوند را بر تو حقوقى است كه در هر حركتى كه صورت دهى و هر سكونى كه بر آن بمانى و به هر مكانى كه درآيى و هر عضوى را كه بجنبانى و هر وسيلهاى كه به كار گيرى، آن حقوق تو را فراگرفته است. [اين حقوق، همه در يك پايه نيست، بلكه] پارهاى از آنها مهمتر و بزرگتر از پارهاى ديگر است. بزرگترين حقى كه خداى متعال براى خويش بر تو واجب ساخته، حق الله است كه اصل و بنيان همه حقوق است و بقيه حقوق، جملگى شاخه و برگهاى آن است. آنگاه خداوند، حقوق تو را، از فرق سر تا نوك پايت، به تفاوت اعضاى بدن تو بر خودت واجب كرده است». | ||
خط ۷۵: | خط ۵۸: | ||
آن حضرت(ع) سپس به تبيين شاخههاى مختلف حقوق الهى، فردى و اجتماعى انسان پرداخته و آنها را به شرح زير برشمرده و در ذيل هريك از شاخههاى حقوق، فروع مختلفى را ذكر كردهاند: | آن حضرت(ع) سپس به تبيين شاخههاى مختلف حقوق الهى، فردى و اجتماعى انسان پرداخته و آنها را به شرح زير برشمرده و در ذيل هريك از شاخههاى حقوق، فروع مختلفى را ذكر كردهاند: | ||
#حقوق الهى بر انسان: حق برتر خداوند بر انسان اين است كه او را عبادت كند و كمترين شركى به او نورزد. اگر انسان، خداى خويش را خالصانه پرستش كند، خداوند نيز امور دنيا و آخرت او را كفايت خواهد كرد و آنچه محبوب و مطلوب آدمى است، برایش حفظ و تدارکمىكند. | |||
#حق انسان بر خويش: حق نفس آدمى بر او اين است كه آن را در اطاعت خداوند به كار گيرد، سرمايه وجود را هدر ندهد و صرف بيهودهگىها و گمراهىها نكند و حق زبان، گوش، چشم و دست و... را ادا كند و آنها را در مسير باطل و پوچ به كار نيندازند و در راستاى استفاده صحيح از اين امكانات خداوند يارى بجويد. | |||
#:اين حقوق، عبارتند از: | |||
#:الف) حق زبان و قوانين گفتار: حق زبان اين است كه از گرفتار شدن به گفتار زشت، مصون ماند و عادت بر خوبىها و سخنان نيك پيدا كند. زبان بايد كنترل و محبوس شود، جز آنها كه نيازى ارزشى باشد و در راستاى منافع دين و دنيا قرار گيرد. آن را از سخنان بيهوده و كمنتيجه و زيانآور بايد دور داشت. آنچه مشخص مىكند كه كجا بايد سخن گفت و زبان را به كار گرفت، عقل است. جمال انسان عاقل در شيوه گفتار او متجلى است؛ نيرويى نيست مگر متكى به خداوند بزرگ. جمله اخير [[امام سجاد(ع)]]؛ يعنى لا قوة الا بالله العلى العظيم، ظاهرا حكايت از دشوارى امر و ناتوانى انسان در مسير حفظ كامل زبان و تنظيم گفتار دارد و هشدارى است به اينكه براى موفقيت در اين راه بايد از حميت الهى، بهره گرفت و با استمداد از درگاه او به پيروزى رسيد. | |||
اين حقوق، عبارتند از: | #:ب) حق قواى شنوايى: حق قواى شنوايى است كه آن را از شنيدن سخنان آلوده و شنيدنىهاى مضر دور نگاه دارى. گوش، كانالى است بهسوى قلب - مركز ادراك، تصميمگيرى و تأثيرپذيرى - انسان. اين كانال را جز بر روى سخنان ارزشى و خيرآفرين مگشاى؛ سخنانى كه يا نتيجه مثبتى براى قلبت به ارمغان آورند و يا اخلاق كريمانهاى را به تو تعليم دهند. ابزار شنوايى، كانال و در ورودى قلب آدمى است و از اين طريق انواع معانى و مفاهيم به قلب مىرسد؛ خير باشد يا شر. | ||
#:ج) حق قواى بينايى: حق چشم اين است آن را به حرام ندوزى و جز در مسير عبرتآموزى و بينشيابى و دانشاندوزى به كارش نگيرى. همانا چشم گذرگاه عبرتها و درسآموزىهاست. | |||
الف) حق زبان و قوانين گفتار: حق زبان اين است كه از گرفتار شدن به گفتار زشت، مصون ماند و عادت بر خوبىها و سخنان نيك پيدا كند. زبان بايد كنترل و محبوس شود، جز آنها كه نيازى ارزشى باشد و در راستاى منافع دين و دنيا قرار گيرد. آن را از سخنان بيهوده و كمنتيجه و زيانآور بايد دور داشت. آنچه مشخص مىكند كه كجا بايد سخن گفت و زبان را به كار گرفت، عقل است. جمال انسان عاقل در شيوه گفتار او متجلى است؛ نيرويى نيست مگر متكى به خداوند بزرگ. جمله اخير [[امام سجاد (ع)]]؛ يعنى لا قوة الا بالله العلى العظيم، ظاهرا حكايت از دشوارى امر و ناتوانى انسان در مسير حفظ كامل زبان و تنظيم گفتار دارد و هشدارى است به اينكه براى موفقيت در اين راه بايد از حميت الهى، بهره گرفت و با استمداد از درگاه او به پيروزى رسيد. | #:د) حق پا، بهكارگيرى آن در مسير عزت و دين، است. حق پا اين است كه آن را به حرام دراز نكنى تا به كيفر الهى مبتلا نگردى و به راهى نكشانى كه صاحبش را به ذلت افكند. پا چونان استرى است راهوار كه مىبايست تو را در راه دين و پيروزى در ميدان ارزشها پيش برد. | ||
#:ه) حق دست، بازداشتن آن از تجاوز و ناحق است. حق دست اين است كه آن را به حرام دراز نكنى تا به كيفر الهى مبتلا نگردى و در دنيا از سوى مردم ملامت نشوى. دست از واجبات برمدار و با دور داشتن آن از حرام حرمتش را نگه دار. كارآيى آن را محدود به واجبات مساز، بلكه در ميدان ارزشهاى غير واجب - مستحبات - نيز به كارش گير. استفاده خردمندانه و شرافتمندانه از اين عضو مهم بدن - دست - پاداشهاى اخروى را به دنبال خواهد داشت. | |||
ب) حق قواى شنوايى: حق قواى شنوايى است كه آن را از شنيدن سخنان آلوده و شنيدنىهاى مضر دور نگاه دارى. گوش، كانالى است بهسوى قلب - مركز ادراك، تصميمگيرى و تأثيرپذيرى - انسان. اين كانال را جز بر روى سخنان ارزشى و خيرآفرين مگشاى؛ سخنانى كه يا نتيجه مثبتى براى قلبت به ارمغان آورند و يا اخلاق كريمانهاى را به تو تعليم دهند. ابزار شنوايى، كانال و در ورودى قلب آدمى است و از اين طريق انواع معانى و مفاهيم به قلب مىرسد؛ خير باشد يا شر. | #:و) حق شكم، آن است كه حرام وارد آن نكنى. | ||
#:ز) حق فرج، آن است آن را از غير حلال نگه دارى. | |||
ج) حق قواى بينايى: حق چشم اين است آن را به حرام ندوزى و جز در مسير عبرتآموزى و بينشيابى و دانشاندوزى به كارش نگيرى. همانا چشم گذرگاه عبرتها و درسآموزىهاست. | #حقوق افعال، شامل حق نماز، حج، روزه، صدقه و قربانى. | ||
#حقوق پيشوايان، شامل حق سلطان، معلم و مالك. | |||
د) حق پا، بهكارگيرى آن در مسير عزت و دين، است. حق پا اين است كه آن را به حرام دراز نكنى تا به كيفر الهى مبتلا نگردى و به راهى نكشانى كه صاحبش را به ذلت افكند. پا چونان استرى است راهوار كه مىبايست تو را در راه دين و پيروزى در ميدان ارزشها پيش برد. | #حقوق رعيت نسبت به سلطان، معلم، همسر و ملك اليمين. | ||
#حق خويشاوندى، شامل حق مادر، حق پدر، حق فرزند و حق برادر. | |||
ه) حق دست، بازداشتن آن از تجاوز و ناحق است. حق دست اين است كه آن را به حرام دراز نكنى تا به كيفر الهى مبتلا نگردى و در دنيا از سوى مردم ملامت نشوى. دست از واجبات برمدار و با دور داشتن آن از حرام حرمتش را نگه دار. كارآيى آن را محدود به واجبات مساز، بلكه در ميدان ارزشهاى غير واجب - مستحبات - نيز به كارش گير. استفاده خردمندانه و شرافتمندانه از اين عضو مهم بدن - دست - پاداشهاى اخروى را به دنبال خواهد داشت. | #حق الناس كه عبارتند از: حق آزادكننده برده، برده آزادشده، نيكوكار، اذانگو، امام جماعت، همنشين، همسايه، همصحبت، شريك، مال و دارایى، طلبكار و معاشر. | ||
#حق خصم، شامل حق طرف مدعى تو و حق كسى كه تو عليه او ادعا دارى. | |||
و) حق شكم، آن است كه حرام وارد آن نكنى. | #حق مشاورت و نصيحت، شامل حق مشورتكننده، مشورتشونده، اندرزخواه و اندرزگو. | ||
#حق سن، شامل حق سالخوردگان و خردسالان. | |||
ز) حق فرج، آن است آن را از غير حلال نگه دارى. | #حق سؤال، شامل حق سائل، مسئول، شادكننده، حق كسى كه از او به تو بدى رسيده. | ||
#حق بقيه مردم، شامل حق همكيشان و حق اهل ذمه. | |||
در اينجا مراد از حق، احكام و وظايفى است كه از سوى خداوند نسبت به اصناف مختلف، بر انسان جعل شده است. اين حقوق منحصر به وظايف الزامى مؤمن نيست و شامل احكام استحبابى نيز مىشود؛ بهعلاوه اين حقوق، منحصر به احكامى نيست كه نقض آنها معصيت (مستوجب مجازات اخروى) محسوب شود يا موجب اجراى مجازات دنيوى (حد و تعزير شرعى) گردد، بلكه رساله حقوق دربردارنده وظايف اخلاقى يك مؤمن است. | در اينجا مراد از حق، احكام و وظايفى است كه از سوى خداوند نسبت به اصناف مختلف، بر انسان جعل شده است. اين حقوق منحصر به وظايف الزامى مؤمن نيست و شامل احكام استحبابى نيز مىشود؛ بهعلاوه اين حقوق، منحصر به احكامى نيست كه نقض آنها معصيت (مستوجب مجازات اخروى) محسوب شود يا موجب اجراى مجازات دنيوى (حد و تعزير شرعى) گردد، بلكه رساله حقوق دربردارنده وظايف اخلاقى يك مؤمن است. | ||
خط ۱۲۸: | خط ۹۲: | ||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == | ||
#مقدمه و متن كتاب. | |||
#پاياننامه «شرح رسالة الحقوق [[امام سجاد(ع)]]»، نوشتهى «احمد فغانى»، فارغالتحصيل مقطع دكتراى رشته علوم قرآن و حديث دانشگاه قم كه در بهار 1383 دفاع شده است. | |||
{{نرمافزار کتابخانه دروس حوزوی (نسخه دوم)}} | |||
{{امام سجاد علیهالسلام}} | |||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[شرح رسالة الحقوق للإمام زينالعابدين عليهالسلام (قپانچی)]] | |||
[[ترجمه و شرح رسالة الحقوق امام سجاد(ع)]] | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | [[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | ||
[[رده:اخلاق اسلامی]] | [[رده:اخلاق اسلامی]] | ||
[[رده:احادیث و اخبار اخلاقی]] | [[رده:احادیث و اخبار اخلاقی]] | ||
[[رده:امام سجاد(ع)]] |