جامعه شیعه نخاوله در مدینه منوره: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ابن بابویه، ابوجعفر، محمد بن علی' به 'ابن بابویه، محمد بن علی'
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - 'ابن بابویه، ابوجعفر، محمد بن علی' به 'ابن بابویه، محمد بن علی')
 
(۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۲۲: خط ۲۲:
| شابک =964-7007-88-4
| شابک =964-7007-88-4
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =  
| کتابخانۀ دیجیتال نور =16550
| کتابخوان همراه نور =16550
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
 
{{کاربردهای دیگر| شیعه (ابهام‌زدایی)}}
'''جامعه شيعه نخاوله در مدينه منوره'''، از آثار ارزنده آقاى ورنِر اِند (متولد 1937م) است كه آن را حجت‌الاسلام [[رسول جعفريان]] (متولد 1343ش) از زبان انگليسى به زبان فارسى ترجمه و با مقدمه و افزودن چند پيوست منتشر كرده است. در اين اثر، پيدايش و تاريخ و همچنين وضعيت فعلى شیعیان مقاوم و مظلوم «نخاوله» در عربستان سعودى مورد بررسى دقيق و مستند قرار گرفته است.
'''جامعه شيعه نخاوله در مدينه منوره'''، از آثار ارزنده آقاى ورنِر اِند (متولد 1937م) است كه آن را حجت‌الاسلام [[رسول جعفريان]] (متولد 1343ش) از زبان انگليسى به زبان فارسى ترجمه و با مقدمه و افزودن چند پيوست منتشر كرده است. در اين اثر، پيدايش و تاريخ و همچنين وضعيت فعلى شیعیان مقاوم و مظلوم «نخاوله» در عربستان سعودى مورد بررسى دقيق و مستند قرار گرفته است.


خط ۴۰: خط ۴۱:
#نویسنده با بيان اينكه بيشتر شیعیان هنگام حضور در مسجد نبوى، کتاب‌هاى متعلق به مذهب خود را همراه دارند و در آن‌جا مى‌خوانند و حتى يكى از آنان دست به توزيع كتاب «[[أكذوبة تحريف القرآن بين الشيعة و السنة]]» زد، چنين افزوده است كه: اين كتاب، اتهام تحريف قرآن را از شیعیان رد مى‌كند و آن را به اهل سنت نسبت مى‌دهد.
#نویسنده با بيان اينكه بيشتر شیعیان هنگام حضور در مسجد نبوى، کتاب‌هاى متعلق به مذهب خود را همراه دارند و در آن‌جا مى‌خوانند و حتى يكى از آنان دست به توزيع كتاب «[[أكذوبة تحريف القرآن بين الشيعة و السنة]]» زد، چنين افزوده است كه: اين كتاب، اتهام تحريف قرآن را از شیعیان رد مى‌كند و آن را به اهل سنت نسبت مى‌دهد.
#: مترجم در پاورقى كتاب در نقد اين مطلب مى‌نويسد: «چنين نسبتى كه نویسنده اين گزارش به موضع مؤلف داده، به هيچ روى درست نبوده و كذب محض است. بنده در اين كتاب، بر آن بوده‌ام تا نشان دهم، مجموع آنچه كه در کتاب‌هاى فريقين- سنى و شيعه- در اشاره به تحريف وجود دارد، فاقد اعتبار بوده و به لحاظ سندى و دلالت، بى‌پايه است و بنابراین نه سنى و نه شيعه، همان‌طور كه در عمل قائل به تحريف نيستند، به لحاظ مستندات نيز، كسى نمى‌تواند عقيده به تحريف را بر آنان تحميل كند»<ref>متن كتاب، ص153</ref>
#: مترجم در پاورقى كتاب در نقد اين مطلب مى‌نويسد: «چنين نسبتى كه نویسنده اين گزارش به موضع مؤلف داده، به هيچ روى درست نبوده و كذب محض است. بنده در اين كتاب، بر آن بوده‌ام تا نشان دهم، مجموع آنچه كه در کتاب‌هاى فريقين- سنى و شيعه- در اشاره به تحريف وجود دارد، فاقد اعتبار بوده و به لحاظ سندى و دلالت، بى‌پايه است و بنابراین نه سنى و نه شيعه، همان‌طور كه در عمل قائل به تحريف نيستند، به لحاظ مستندات نيز، كسى نمى‌تواند عقيده به تحريف را بر آنان تحميل كند»<ref>متن كتاب، ص153</ref>
#مترجم محترم در مورد مصاحبه با حجةالاسلام شيخ محمدعلى عمرى امام جماعت و روحانى معروف شیعیان مدينه نوشته است: اين مصاحبه در روز جمعه 1375/1/24ش- 23 ذى‌القعده 1416ق با حضور جناب حجةالاسلام آقاى دكتر [[حجتی، محمدباقر|محمدباقر حجتى]] و اينجانب در يكى از اطاقهاى منزلى مسكونى كه زيرزمين آن محل اقامه نماز جماعت ظهر شيخ بود، صورت گرفت. گزارش ذيل را دوست دانشمند و ارجمندم دكتر حجتى تهيه كرده و در مجله ميقات‌ش 24 به چاپ رساندند. برخى از نكات افزون بر آن را بنده در انتها افزوده‌ام»<ref>همان، ص121</ref>
#مترجم محترم در مورد مصاحبه با حجةالاسلام شيخ محمدعلى عمرى امام جماعت و روحانى معروف شیعیان مدينه نوشته است: اين مصاحبه در روز جمعه 1375/1/24ش- 23 ذى‌القعده 1416ق با حضور جناب حجةالاسلام آقاى دكتر [[حجتی، سید محمدباقر|محمدباقر حجتى]] و اينجانب در يكى از اطاقهاى منزلى مسكونى كه زيرزمين آن محل اقامه نماز جماعت ظهر شيخ بود، صورت گرفت. گزارش ذيل را دوست دانشمند و ارجمندم دكتر حجتى تهيه كرده و در مجله ميقات‌ش 24 به چاپ رساندند. برخى از نكات افزون بر آن را بنده در انتها افزوده‌ام»<ref>همان، ص121</ref>
#وى در مورد پيوست دوم نوشته است: اين بحث، بخشى از مقاله مفصل اينجانب تحت عنوان حج‌گزارى ايرانيان در دوره قاجار است كه در: مقالات تاريخى، دفتر هشتم (قم، دليل، 1379) به چاپ رسيده است.<ref>همان، ص133</ref>
#وى در مورد پيوست دوم نوشته است: اين بحث، بخشى از مقاله مفصل اينجانب تحت عنوان حج‌گزارى ايرانيان در دوره قاجار است كه در: مقالات تاريخى، دفتر هشتم (قم، دليل، 1379) به چاپ رسيده است.<ref>همان، ص133</ref>
#همچنين ايشان در مورد پيوست سوم نوشته است: اين گزارشى است كه بنده در كتاب با كاروان ابراهيم<ref>صص 227- 230</ref>كه گزارش حج سال 71 است، فراهم آورده‌ام<ref>تهران، نشر مشعر، 1371</ref>و<ref>همان، ص143</ref>
#همچنين ايشان در مورد پيوست سوم نوشته است: اين گزارشى است كه بنده در كتاب با كاروان ابراهیم<ref>صص 227- 230</ref>كه گزارش حج سال 71 است، فراهم آورده‌ام<ref>تهران، نشر مشعر، 1371</ref>و<ref>همان، ص143</ref>
#نویسنده درباره پيوست چهارم يادآور شده است: اين مختصر، اختصار شده گزارشى است كه يكى از علماى وهابى با نام ناصر بن سليمان العمر درباره فعاليت شیعیان در عربستان، براى عبدالله بن باز تهيه كرده و از قضا نسخه‌اى در اختيار برخى از دوستان قرار گرفت. متن حاضر در مجله ميقات‌ش 10<ref>صص 140- 147</ref>به چاپ رسيده است. در اين تلخيص، كه توسط دوستم آقاى [[اسلامی، حسن|سيد حسن اسلامى]] صورت گرفته، لحن تند مقاله همچنان حفظ شده است. عنوان اصلى گزارش «وضعيت رافضيان در سرزمين توحيد» نام دارد<ref>همان، ص147</ref>در بخشى از اين گزارش آمده است: «در آغاز سال 1413ق نمايشگاه كتابى در باشگاه ورزشى ابتسام در روستاى «ام الحمام» با مشاركت بيش از ده ناشر برگزار شد. عجيب آن كه اطلاعيه‌ها و پلاكاردهاى بازديد از اين نمايشگاه را در شهر دمام آويخته بودند و عجيب‌تر آن‌كه مدير كل آموزش و پرورش منطقه شرقى آن را افتتاح كرد. در اين نمايشگاه، كتاب‌هايى ديده مى‌شود كه از مذهب رافضيان سخن مى‌گويد، به آن دعوت مى‌كند، عقيده اهل توحيد را مخدوش و پيروان آن را نكوهش مى‌كند، با ستايش و غلو از اهل‌بيت، از ديگران با ناسزا ياد مى‌كند. از جمله مى‌توان اين کتاب‌ها را نام برد: التوحيد نوشته [[ابن‌بابویه، محمد بن علی|ابن بابويه]] قمى، موسوعة العتبات المقدسة، نوشته جعفر خليلى، صد و پنجاه صحابى ساختگى، نوشته [[عسکری، مرتضی|مرتضى عسكرى]] و الآيات البينات، نوشته محمدحسین کاشف‎الغطاء كه ردّى است بر وهابيت»<ref>همان، ص151- 152</ref>شايان ذكر است كه برخلاف گزارش مغرضانه مذكور پژوهشگران شيعى در كتاب‌هايى مانند «صد و پنجاه صحابى ساختگى»، با روش علمى و بدون تعصب و با استناد به منابع معتبر و ادله كافى تحقيق كرده و حقانيت تشيع را به اثبات رسانده‌اند.
#نویسنده درباره پيوست چهارم يادآور شده است: اين مختصر، اختصار شده گزارشى است كه يكى از علماى وهابى با نام ناصر بن سليمان العمر درباره فعاليت شیعیان در عربستان، براى عبدالله بن باز تهيه كرده و از قضا نسخه‌اى در اختيار برخى از دوستان قرار گرفت. متن حاضر در مجله ميقات‌ش 10<ref>صص 140- 147</ref>به چاپ رسيده است. در اين تلخيص، كه توسط دوستم آقاى [[اسلامی، حسن|سيد حسن اسلامى]] صورت گرفته، لحن تند مقاله همچنان حفظ شده است. عنوان اصلى گزارش «وضعيت رافضيان در سرزمين توحيد» نام دارد<ref>همان، ص147</ref>در بخشى از اين گزارش آمده است: «در آغاز سال 1413ق نمايشگاه كتابى در باشگاه ورزشى ابتسام در روستاى «ام الحمام» با مشاركت بيش از ده ناشر برگزار شد. عجيب آن كه اطلاعيه‌ها و پلاكاردهاى بازديد از اين نمايشگاه را در شهر دمام آويخته بودند و عجيب‌تر آن‌كه مدير كل آموزش و پرورش منطقه شرقى آن را افتتاح كرد. در اين نمايشگاه، كتاب‌هايى ديده مى‌شود كه از مذهب رافضيان سخن مى‌گويد، به آن دعوت مى‌كند، عقيده اهل توحيد را مخدوش و پيروان آن را نكوهش مى‌كند، با ستايش و غلو از اهل‌بيت، از ديگران با ناسزا ياد مى‌كند. از جمله مى‌توان اين کتاب‌ها را نام برد: التوحيد نوشته [[ابن بابویه، محمد بن علی|ابن بابويه]] قمى، موسوعة العتبات المقدسة، نوشته جعفر خليلى، صد و پنجاه صحابى ساختگى، نوشته [[عسکری، مرتضی|مرتضى عسكرى]] و الآيات البينات، نوشته محمدحسین کاشف‌الغطاء كه ردّى است بر وهابيت»<ref>همان، ص151- 152</ref>شايان ذكر است كه برخلاف گزارش مغرضانه مذكور پژوهشگران شيعى در كتاب‌هايى مانند «صد و پنجاه صحابى ساختگى»، با روش علمى و بدون تعصب و با استناد به منابع معتبر و ادله كافى تحقيق كرده و حقانيت تشيع را به اثبات رسانده‌اند.
#مترجم، نكته‌اى خواندنى در مورد يكى از نويسندگان مشهور ايرانى يادآور شده است: [[آل احمد، جلال|جلال آل احمد]] براى مدتى در حزب توده بود، اما در سال 1326ش به همراه تنى چند نفر از اعضاى برجسته حزب، از جمله خليل ملكى از حزب بيرون رفت. وى پس از سرخوردگى از جريانات روشنفكرى و غرب‌گرا، بار ديگر به مذهب روى آورده و ايمان مذهبى او در جريان نهضت روحانیت در سالهاى 41- 43ش بيشتر شد. سفر حج وى و حتى مكاتباتش با [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]](ره) نشان از گرايش مذهبى او دارد؛ چيزى كه سبب خشم روشنفكران لامذهب دوره اخير شده، به‌رغم سهم آشكار او در ادبيات داستانى معاصر، با كمال بى‌اعتنايى، با وى برخورد مى‌كنند. [[آل احمد، جلال|جلال آل احمد]] در كتاب «خسى در ميقات» از نخاوله ياد كرده و اهالى آن را اقليت شيعه اهل مدينه شمرده است.<ref>همان، ص99 پاورقى</ref>
#مترجم، نكته‌اى خواندنى در مورد يكى از نويسندگان مشهور ايرانى يادآور شده است: [[آل احمد، جلال|جلال آل احمد]] براى مدتى در حزب توده بود، اما در سال 1326ش به همراه تنى چند نفر از اعضاى برجسته حزب، از جمله خليل ملكى از حزب بيرون رفت. وى پس از سرخوردگى از جريانات روشنفكرى و غرب‌گرا، بار ديگر به مذهب روى آورده و ايمان مذهبى او در جريان نهضت روحانیت در سالهاى 41- 43ش بيشتر شد. سفر حج وى و حتى مكاتباتش با [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]](ره) نشان از گرايش مذهبى او دارد؛ چيزى كه سبب خشم روشنفكران لامذهب دوره اخير شده، به‌رغم سهم آشكار او در ادبيات داستانى معاصر، با كمال بى‌اعتنايى، با وى برخورد مى‌كنند. [[آل احمد، جلال|جلال آل احمد]] در كتاب «خسى در ميقات» از نخاوله ياد كرده و اهالى آن را اقليت شيعه اهل مدينه شمرده است.<ref>همان، ص99 پاورقى</ref>


خط ۵۰: خط ۵۱:


==پانويس ==
==پانويس ==
<references />
<references/>
== منابع مقاله ==
== منابع مقاله ==


خط ۵۶: خط ۵۷:




==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}