۱۱۸٬۶۷۷
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'حج (ابهام زدایی)' به 'حج (ابهامزدایی)') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابن بابویه، ابوجعفر، محمد بن علی' به 'ابن بابویه، محمد بن علی') |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
فقه مقارن از علوم ارزشمند با جایگاه والا و فواید فراوانی است که علمای گذشته نفس شریفشان را در روایت و تنقیح و کتابت آن به زحمت انداختهاند؛ ولی شرایط سخت و طاقتفرسا که بر امت اسلامی گذشته آن را در زوایای گمنامی و فراموشی قرار داده است. فقه مقارن گاه بر گردآوری آراء مجتهدین در مسائل فقهی مختلف و البته در یک زمینه بدون اجرای موازنه بین آنها اطلاق میشود. گاه نیز بر گردآوری آراء فقهای مختلف و ارزیابی و موازنه آنها با ارائه ادله ایشان و ترجیح برخی از ادله بر برخی است<ref>ر.ک: تمهید، ص16-15</ref>. | فقه مقارن از علوم ارزشمند با جایگاه والا و فواید فراوانی است که علمای گذشته نفس شریفشان را در روایت و تنقیح و کتابت آن به زحمت انداختهاند؛ ولی شرایط سخت و طاقتفرسا که بر امت اسلامی گذشته آن را در زوایای گمنامی و فراموشی قرار داده است. فقه مقارن گاه بر گردآوری آراء مجتهدین در مسائل فقهی مختلف و البته در یک زمینه بدون اجرای موازنه بین آنها اطلاق میشود. گاه نیز بر گردآوری آراء فقهای مختلف و ارزیابی و موازنه آنها با ارائه ادله ایشان و ترجیح برخی از ادله بر برخی است<ref>ر.ک: تمهید، ص16-15</ref>. | ||
فقهای گذشته و حال با وجود اختلاف مذاهبشان موسوعههای ارزشمندی در زمینه فقه مقارن نوشتهاند؛ برخی از این آثار عبارتند از: «المبسوط» و «الخلاف» شیخ طوسی، «تذکرة الفقهاء» و «[[منتهی المطلب في تحقيق المذهب|المنتهی]]» [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]]، «المبسوط» سرخسی حنفی، «عمدة القاری» عینی حنفی، «المجموع» نووی شافعی، «حلیة العلماء» شاشی شافعی، «بدایة المجتهد» ابن رشد مالکی، «المغنی» ابن قدامه حنبلی و «المحلی» ابن حزم اندلسی<ref>ر.ک: همان، ص17</ref>. [[ابن خلدون، | فقهای گذشته و حال با وجود اختلاف مذاهبشان موسوعههای ارزشمندی در زمینه فقه مقارن نوشتهاند؛ برخی از این آثار عبارتند از: «المبسوط» و «الخلاف» شیخ طوسی، «تذکرة الفقهاء» و «[[منتهی المطلب في تحقيق المذهب|المنتهی]]» [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]]، «المبسوط» سرخسی حنفی، «عمدة القاری» عینی حنفی، «المجموع» نووی شافعی، «حلیة العلماء» شاشی شافعی، «بدایة المجتهد» ابن رشد مالکی، «المغنی» ابن قدامه حنبلی و «المحلی» ابن حزم اندلسی<ref>ر.ک: همان، ص17</ref>. [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]] تألیفات حنفیه و شافعیه را در این زمینه از تألیفات مالکیه بیشتر دانسته است؛ چراکه قیاس نزد حنفیه اصلی برای بسیاری از فروع مذهب ایشان است، به همین دلیل اهل نظر و بحث هستند؛ اما مالکیه بیشتر به نقل و اثر اعتماد میکنند و اهل نظر و عقل نیست. [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]] به تألیفات امامیه در این زمینه اشاره نکرده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
در باب اول کتاب، ابتدا چگونگی و شرایط شکلگیری مذاهب اسلامی مورد بررسی قرار گرفته است. پس از عصر صحابه و پیش از عصر تابعین مقطع زمانی است که مسلمین بیشترین پراکندگی را در سرزمینهای اسلامی دور از مدینه منوره داشتهاند. ایشان تلاش میکردند که از صحابه اهل علم که همنشین نبی(ص) بودهاند یا نمایندگان آنحضرت در زمان حیات شریفش، احکامی در امور دین و دنیایشان با آن روبرو میشدند را پرسش کنند. اعلام شیعه امامیه معارف اسلامیشان را از طریق ائمه اهلبیت(ع) طلب میکردند؛ چراکه نبی(ص) فرمود: «انی تارک فیکم ما ان تمسکتم به لن تضلوا بعدی، احدهما اعظم من الاخر، کتاب الله حبل ممدود من السماء الی الارض و عترتی اهلبیتی و لن یفترقا حتی یردا علی الحوض، فانظروا کیف تخلفونی فیهما». پس رسول اعظم(ص) عترت را در وجوب تمسک عدل کتاب خدا قرار داده است<ref>ر.ک: همان، ص28-27</ref>. | در باب اول کتاب، ابتدا چگونگی و شرایط شکلگیری مذاهب اسلامی مورد بررسی قرار گرفته است. پس از عصر صحابه و پیش از عصر تابعین مقطع زمانی است که مسلمین بیشترین پراکندگی را در سرزمینهای اسلامی دور از مدینه منوره داشتهاند. ایشان تلاش میکردند که از صحابه اهل علم که همنشین نبی(ص) بودهاند یا نمایندگان آنحضرت در زمان حیات شریفش، احکامی در امور دین و دنیایشان با آن روبرو میشدند را پرسش کنند. اعلام شیعه امامیه معارف اسلامیشان را از طریق ائمه اهلبیت(ع) طلب میکردند؛ چراکه نبی(ص) فرمود: «انی تارک فیکم ما ان تمسکتم به لن تضلوا بعدی، احدهما اعظم من الاخر، کتاب الله حبل ممدود من السماء الی الارض و عترتی اهلبیتی و لن یفترقا حتی یردا علی الحوض، فانظروا کیف تخلفونی فیهما». پس رسول اعظم(ص) عترت را در وجوب تمسک عدل کتاب خدا قرار داده است<ref>ر.ک: همان، ص28-27</ref>. | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
در باب دوم، اعمال حج و عمره از دیدگاه مکاتب فقهی مطرح شده است. نویسنده بهتر آن دیده که پیش از پرداختن به تفاصیل و احکام حج و عمره، آیاتی از قرآن کریم که متضمن برخی از احکام حج و عمره است را بیان کند، لذا از صفحه 154 تا 158 را به این امر اختصاص داده است؛ البته ابتدا تذکر داده که برخی از آیات مرتبط با احکام نیست بلکه در رابطه با کعبه و بنای آن، اقامه پایههای بیتالله به دست ابراهیم و اسماعیل(ع)، دعوت مردم توسط ابراهیم(ع) به حج و مانند آن است<ref>ر.ک: همان، ص154</ref>. | در باب دوم، اعمال حج و عمره از دیدگاه مکاتب فقهی مطرح شده است. نویسنده بهتر آن دیده که پیش از پرداختن به تفاصیل و احکام حج و عمره، آیاتی از قرآن کریم که متضمن برخی از احکام حج و عمره است را بیان کند، لذا از صفحه 154 تا 158 را به این امر اختصاص داده است؛ البته ابتدا تذکر داده که برخی از آیات مرتبط با احکام نیست بلکه در رابطه با کعبه و بنای آن، اقامه پایههای بیتالله به دست ابراهیم و اسماعیل(ع)، دعوت مردم توسط ابراهیم(ع) به حج و مانند آن است<ref>ر.ک: همان، ص154</ref>. | ||
باب سوم به اعمال مدینه منوره اختصاص یافته است. نویسنده در ابتدای این باب در رابطه با فضیلت مدینه به سه روایت از جمله روایتی از امام حسین(ع) از [[الكافي (ط. دارالحديث)|کافی کلینی]] و روایتی از [[امام على(ع)|امام علی بن ابیطالب(ع)]] از سنن ترمزی استناد کرده است<ref>ر.ک: همان، ص405</ref>. نویسنده روضه شریف را مابین قبر مطهر و منبر دانسته و از [[ابن بابویه، | باب سوم به اعمال مدینه منوره اختصاص یافته است. نویسنده در ابتدای این باب در رابطه با فضیلت مدینه به سه روایت از جمله روایتی از امام حسین(ع) از [[الكافي (ط. دارالحديث)|کافی کلینی]] و روایتی از [[امام على(ع)|امام علی بن ابیطالب(ع)]] از سنن ترمزی استناد کرده است<ref>ر.ک: همان، ص405</ref>. نویسنده روضه شریف را مابین قبر مطهر و منبر دانسته و از [[ابن بابویه، محمد بن علی|شیخ صدوق]] نقل میکند که پیامبر(ص) فرمود: «بین قبر و منبر من باغی از باغهای بهشت است»<ref>ر.ک: همان، ص410-409</ref>. | ||
در رابطه با فضیلت مسجد نبوی نیز احادیث فراوانی ذکر شده است؛ از جمله روایتی که حسن بن علی از [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] نقل کرده است: «لاتشد الرحال الا لثلاثة مساجد: مسجد الحرام، و مسجد رسولالله(ص) و مسجد الکوفه»<ref>ر.ک: همان، ص 413</ref>.: «جز به سه مسجد بار سفر نبندید: مسجدالحرام، مسجد رسولالله(ص) و مسجد کوفه». این روایت از ابوهریره نیز در منابع مختلف اهل سنت با جایگزینی مسجدالاقصی بهجای مسجد کوفه نقل شده است<ref>ر.ک: همان، ص412</ref>؛ که بدین معناست که شد رحال و بار سفر بستن تنها برای رفتن به مسجد الحرام در مکه، مسجدالنبی(ص) در مدینه و مسجدالاقصی در فلسطین جایز است و در غیر این سه مورد ممنوع میباشد<ref>ر.ک: جعفرپیشه، مصطفی، ص122 </ref>. | در رابطه با فضیلت مسجد نبوی نیز احادیث فراوانی ذکر شده است؛ از جمله روایتی که حسن بن علی از [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] نقل کرده است: «لاتشد الرحال الا لثلاثة مساجد: مسجد الحرام، و مسجد رسولالله(ص) و مسجد الکوفه»<ref>ر.ک: همان، ص 413</ref>.: «جز به سه مسجد بار سفر نبندید: مسجدالحرام، مسجد رسولالله(ص) و مسجد کوفه». این روایت از ابوهریره نیز در منابع مختلف اهل سنت با جایگزینی مسجدالاقصی بهجای مسجد کوفه نقل شده است<ref>ر.ک: همان، ص412</ref>؛ که بدین معناست که شد رحال و بار سفر بستن تنها برای رفتن به مسجد الحرام در مکه، مسجدالنبی(ص) در مدینه و مسجدالاقصی در فلسطین جایز است و در غیر این سه مورد ممنوع میباشد<ref>ر.ک: جعفرپیشه، مصطفی، ص122 </ref>. |