۱۱۱٬۴۳۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' {{' به '{{') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
||
(۲۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
|- | |- | ||
|اساتید | |اساتید | ||
| data-type="authorTeachers" | | | data-type="authorTeachers" |شيخ نظامالدّين اوليا | ||
|- | |- | ||
|برخی آثار | |برخی آثار | ||
| data-type="authorWritings" |[[فواید | | data-type="authorWritings" |[[فواید الفؤاد]] | ||
|- class="articleCode" | |- class="articleCode" | ||
|کد مؤلف | |کد مؤلف | ||
| data-type="authorCode" | | | data-type="authorCode" |AUTHORCODE09044AUTHORCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''امير نجمالدين حسن بن علاء سجزى''' (متوفای 738ق)، معروف به '''امير حسن دهلوى'''، متخلص به حسن، از شاعران بزرگ پارسىگوى هندوستان در قرن هفتم و هشتم هجرى و در علوّ مقام، همطراز امير خسرو دهلوى و معاصر، معاشر و مصاحب اوست.<ref>پايگاه اينترنتى تك بوك</ref> | |||
غالباً از او به جاى سجزى، «سنجرى» ياد كردهاند كه با خواجه معينالدّين حسن، معروف به سنجرى، اشتباه شده است. بههرحال اگر نسبت «سجزى» براى امير حسن صحيح باشد، بايد چنين پنداشت كه نياكان وى، از جمله مهاجران ايرانى سيستان بودهاند. برخى نيز نسبت «سنجرى» را مخفف «سنجارى»؛ يعنى اهل سنجار، شمردهاند <ref>پايگاه اينترنتى تك بوك</ref> | == ولادت == | ||
بنابر قراین موجود و با توجه به سال تنظیم کتاب فواید الفؤاد، وی احتمالا در میانه قرن هفتم (ح 649-650) به دنیا آمده است.<ref>پایگاه دانشنامه جهان اسلام</ref> | |||
غالباً ً از او به جاى سجزى، «سنجرى» ياد كردهاند كه با خواجه معينالدّين حسن، معروف به سنجرى، اشتباه شده است. بههرحال اگر نسبت «سجزى» براى امير حسن صحيح باشد، بايد چنين پنداشت كه نياكان وى، از جمله مهاجران ايرانى سيستان بودهاند. برخى نيز نسبت «سنجرى» را مخفف «سنجارى»؛ يعنى اهل سنجار، شمردهاند<ref>پايگاه اينترنتى تك بوك</ref> | |||
تخلص او در شعر، «حسن» بوده و تذكرهنويسان، محل ولادتش را شهر دهلى هندوستان ذكر كردهاند. وى در ميانه قرن هفتم (حدود 650 - 649) هجرى به دنيا آمده است.<ref>همان</ref> | تخلص او در شعر، «حسن» بوده و تذكرهنويسان، محل ولادتش را شهر دهلى هندوستان ذكر كردهاند. وى در ميانه قرن هفتم (حدود 650 - 649) هجرى به دنيا آمده است.<ref>همان</ref> | ||
خط ۴۹: | خط ۵۱: | ||
{{شعر}}{{ب|''قرشى اصل و هاشمى نسبم''|2=''كز هوايش برآمد اين شجرم ''}}{{پایان شعر}} | {{شعر}}{{ب|''قرشى اصل و هاشمى نسبم''|2=''كز هوايش برآمد اين شجرم ''}}{{پایان شعر}} | ||
با وجود اين، وى صوفى حنفىمذهب و از مريدان شيخ نظامالدّين اوليا است. تربيت وى، در اواخر دوره پادشاهان شمسيه و بلَبانيه انجام گرفت و آن دورهاى بود كه بر اثر حمله مغول، گروه بزرگى از دانشمندان، عالمان دينى، صوفيان، اديبان و شاعران ايرانىنژاد، به هندوستان پناهنده شدند و آن سرزمين را مركز نشر زبان، فرهنگ و ادب ايرانى ساختند.<ref>همان</ref> | با وجود اين، وى صوفى حنفىمذهب و از مريدان شيخ نظامالدّين اوليا است. | ||
== تحصیلات == | |||
تربيت وى، در اواخر دوره پادشاهان شمسيه و بلَبانيه انجام گرفت و آن دورهاى بود كه بر اثر حمله مغول، گروه بزرگى از دانشمندان، عالمان دينى، صوفيان، اديبان و شاعران ايرانىنژاد، به هندوستان پناهنده شدند و آن سرزمين را مركز نشر زبان، فرهنگ و ادب ايرانى ساختند.<ref>همان</ref> | |||
در اين عهد كه شمال هندوستان به وجود بزرگانى چون معينالدّين حسن سجزى، قطبالدّين بختيار كاكى اُوشى، شيخ نظامالدّين اوليا، قاضى محيىالدّين كاشانى، سراجالدّين سجزى، رفيعالدّين كازرونى و بسيارى ديگر از آنان مزين بود، دو شاعر جليلالقدر؛ يعنى امير حسن و امير خسرو دهلوى، پرورش يافتند.<ref>همان</ref> | در اين عهد كه شمال هندوستان به وجود بزرگانى چون معينالدّين حسن سجزى، قطبالدّين بختيار كاكى اُوشى، شيخ نظامالدّين اوليا، قاضى محيىالدّين كاشانى، سراجالدّين سجزى، رفيعالدّين كازرونى و بسيارى ديگر از آنان مزين بود، دو شاعر جليلالقدر؛ يعنى امير حسن و امير خسرو دهلوى، پرورش يافتند.<ref>همان</ref> | ||
خط ۵۵: | خط ۶۰: | ||
درباره بدايت دوستى امير حسن با امير خسرو و شيخ نظامالدّين اوليا، مانند همه صوفيه، داستانهايى نقل كردهاند، اما مسلم است كه گرايش وى به تصوف و به خدمت نظامالدّين اوليا، در سن كهولت، او؛ يعنى حدود سال 700ق، انجام گرفت و بعيد نيست كه اين گرايش و آشنايى، بر اثر دوستى بين حسن و خسرو صورت پذيرفته باشد.<ref>همان</ref> | درباره بدايت دوستى امير حسن با امير خسرو و شيخ نظامالدّين اوليا، مانند همه صوفيه، داستانهايى نقل كردهاند، اما مسلم است كه گرايش وى به تصوف و به خدمت نظامالدّين اوليا، در سن كهولت، او؛ يعنى حدود سال 700ق، انجام گرفت و بعيد نيست كه اين گرايش و آشنايى، بر اثر دوستى بين حسن و خسرو صورت پذيرفته باشد.<ref>همان</ref> | ||
برخى معتقدند كه وى بيش از پنجاه سال داشت كه به خدمت خواجه نظامالدين اوليا رسيد. اگر تولد او را بين سالهاى 649 و 650ق بدانيم، در پنجاه و هفت سالگى؛ يعنى در 707ق، به گردآورى سخنان نظامالدين اوليا، كه آن را در هندوستان «ملفوظات» گويند، پرداخت. اين كار را تا سال 722ق، ادامه داد و كتابى به نام | برخى معتقدند كه وى بيش از پنجاه سال داشت كه به خدمت خواجه نظامالدين اوليا رسيد. اگر تولد او را بين سالهاى 649 و 650ق بدانيم، در پنجاه و هفت سالگى؛ يعنى در 707ق، به گردآورى سخنان نظامالدين اوليا، كه آن را در هندوستان «ملفوظات» گويند، پرداخت. اين كار را تا سال 722ق، ادامه داد و كتابى به نام «فواید الفؤاد» به نثر فارسى، در احوال شيخ نظامالدّين اوليا و حكايتهايى كه به زبان شيخ جارى شده است، تصنيف كرد كه مورد قبول مرادش شيخ نظامالدّين واقع گشت.<ref>همان</ref> | ||
اين اثر، از نظر نظم مطالب و حسن سليقه در ترتيب و تبويب، در نوع خود بىنظير است. كتاب، انشايى فصيح و خالى از نقص و زبانى روشن، گويا و روان دارد و بهترين نمونه نثر فارسى است كه در آغاز قرن هشتم هجرى در هند رواج داشته است.<ref>همان</ref> | اين اثر، از نظر نظم مطالب و حسن سليقه در ترتيب و تبويب، در نوع خود بىنظير است. كتاب، انشايى فصيح و خالى از نقص و زبانى روشن، گويا و روان دارد و بهترين نمونه نثر فارسى است كه در آغاز قرن هشتم هجرى در هند رواج داشته است.<ref>همان</ref> | ||
امير حسن در ديوان خود، علاوه بر ملك محمد بن غياثالدّين، علاءالدّين محمد شاه خَلَجى (695 - 715) و جانشينانش (عمر شاه، | امير حسن در ديوان خود، علاوه بر ملك محمد بن غياثالدّين، علاءالدّين محمد شاه خَلَجى (695 - 715) و جانشينانش (عمر شاه، مبارک شاه و خسرو شاه) و سپس تُغْلَقْ شاه (720 - 725) و فرزند او محمد شاه را مدح كرده است.<ref>همان</ref> | ||
وى به سال 737 يا 738ق، در دهلى درگذشت و نزدیک | == وفات == | ||
وى به سال 737 يا 738ق، در دهلى درگذشت و نزدیک دولتآباد، به خاک سپرده شد و گويا در آن ناحيه به «حسن شير» شهرت يافت.<ref>همان</ref> | |||
مولانا ضياء بَرَنى در كتاب معروف خود به نام «تاريخ فيروزشاهى» كه به سال 758ق، ختم كرده است، خود را از دوستان و معاشران امير خسرو و امير حسن دهلوى شمرده و امير حسن را به فراوانى نظم و نثر و روانى سخن ستوده است. | مولانا ضياء بَرَنى در كتاب معروف خود به نام «تاريخ فيروزشاهى» كه به سال 758ق، ختم كرده است، خود را از دوستان و معاشران امير خسرو و امير حسن دهلوى شمرده و امير حسن را به فراوانى نظم و نثر و روانى سخن ستوده است. | ||
== دیوان امیر حسن == | |||
ديوان امير حسن، متجاوز از نه هزار بيت مشتمل بر قصيده، غزل، ترجيع، تركيب، رباعى و مثنوى است. از كارهاى تازه او، يكى اين است كه بعضى از مديحهها را بهصورت مثنوىهاى كوتاه و در بحرهاى مختلف به نظم كشيده و بعضى ديگر از مثنوىهاى او نيز، حكايتهاى منفرد يا مطلبهايى است به مناسبت واقعههاى خاص از قبيل ولادتها، عمارتهاى نو و نظير آنها. | ديوان امير حسن، متجاوز از نه هزار بيت مشتمل بر قصيده، غزل، ترجيع، تركيب، رباعى و مثنوى است. از كارهاى تازه او، يكى اين است كه بعضى از مديحهها را بهصورت مثنوىهاى كوتاه و در بحرهاى مختلف به نظم كشيده و بعضى ديگر از مثنوىهاى او نيز، حكايتهاى منفرد يا مطلبهايى است به مناسبت واقعههاى خاص از قبيل ولادتها، عمارتهاى نو و نظير آنها. | ||
خط ۷۵: | خط ۸۲: | ||
[[جامی، عبدالرحمن|جامى]] در بهارستان، اشعار وى را به صفت (سهل ممتنع) ستوده است كه صفت بلامنازع كلام شيخ اجل سعدى است. شايد وى در تقليد از سعدى چنان ماهرانه عمل كرده است كه رونوشت برابر اصل شده است.<ref>همان</ref> | [[جامی، عبدالرحمن|جامى]] در بهارستان، اشعار وى را به صفت (سهل ممتنع) ستوده است كه صفت بلامنازع كلام شيخ اجل سعدى است. شايد وى در تقليد از سعدى چنان ماهرانه عمل كرده است كه رونوشت برابر اصل شده است.<ref>همان</ref> | ||
==پانویس == | ==پانویس== | ||
<references /> | <references/> | ||
خط ۸۶: | خط ۹۳: | ||
[https://www.takbook.com/5344-article/literature/%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D8%AF%D9%87%D9%84%D9%88%D9%89/ پايگاه اينترنتى تك بوك] | [https://www.takbook.com/5344-article/literature/%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D8%AF%D9%87%D9%84%D9%88%D9%89/ پايگاه اينترنتى تك بوك] | ||
== وابستهها == | ==وابستهها== | ||
[[فواید الفواد]] | {{وابستهها}} | ||
[[فواید الفؤاد]] | |||
[[فوائد الفواد]] | |||
[[رساله مخ | [[دیوان حسن سجزی دهلوی]] | ||
[[رساله مخ المعاني]] | |||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] | ||
[[رده:شاعران]] | |||
[[رده: |