نفحات الأنس: تفاوت میان نسخه‌ها

۶۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۲ اکتبر ۲۰۲۴
جز
جایگزینی متن - 'رده:طبقات. تراجم. کتب مناقب جمعی، فردی (قرن 1 – 5)' به 'رده:طبقات، تراجم، کتب مناقب جمعی، فردی (قرن 1 – 5)'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رده:طبقات. تراجم. کتب مناقب جمعی، فردی (قرن 1 – 5)' به 'رده:طبقات، تراجم، کتب مناقب جمعی، فردی (قرن 1 – 5)')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۸: خط ۱۸:
| سال نشر =  
| سال نشر =  


| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE35010AUTOMATIONCODE
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE68121AUTOMATIONCODET،AUTOMATIONCODE35010AUTOMATIONCODE
| چاپ =1
| چاپ =1
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =34738
| کتابخانۀ دیجیتال نور =35010
| کتابخوان همراه نور =35010
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
خط ۴۵: خط ۴۶:
#در مقدمه نویسنده چنین آمده است: «... امّا بعد، می‌گوید پای شکسته زاویه خمول و گمنامی عبدالرّحمن بن احمد الجامی - ثبته اللّه علی منهج الصّدق و السّداد، فی العمل و القول و الاعتقاد - که: شیخ امام، عالم عارف، ابوعبدالرّحمن محمّد بن حسین السّلمی النّیسابوری - قدّس اللّه تعالی روحه - در بیان سیر و احوال مشایخ طریقت - قدّس اللّه تعالی أرواحهم - که کبرای دین و عظمای اهل یقینند و جامعند میان علوم ظاهر و علوم باطن، کتابی جمع کرده است و آن را «طبقات الصوفیة» نام نهاده و آن را پنج طبقه گردانیده و طبقه را عبارت از جماعتی داشته که در زمان واحد یا در ازمنه متقاربه انوار ولایت و آثار هدایت از ایشان نموده و سفر و رحلت مریدان و مستفیدان به ایشان بوده.
#در مقدمه نویسنده چنین آمده است: «... امّا بعد، می‌گوید پای شکسته زاویه خمول و گمنامی عبدالرّحمن بن احمد الجامی - ثبته اللّه علی منهج الصّدق و السّداد، فی العمل و القول و الاعتقاد - که: شیخ امام، عالم عارف، ابوعبدالرّحمن محمّد بن حسین السّلمی النّیسابوری - قدّس اللّه تعالی روحه - در بیان سیر و احوال مشایخ طریقت - قدّس اللّه تعالی أرواحهم - که کبرای دین و عظمای اهل یقینند و جامعند میان علوم ظاهر و علوم باطن، کتابی جمع کرده است و آن را «طبقات الصوفیة» نام نهاده و آن را پنج طبقه گردانیده و طبقه را عبارت از جماعتی داشته که در زمان واحد یا در ازمنه متقاربه انوار ولایت و آثار هدایت از ایشان نموده و سفر و رحلت مریدان و مستفیدان به ایشان بوده.
#:و در هر طبقه بیست تن از مشایخ و ائمه و علمای این طایفه ذکر کرده و به حسب اقتضای وقت و مقام از کلمات قدسیه و شمایل مرضیه ایشان، آنچه دلالت می‌کند بر طریقت و علم و حال و سیرت ایشان، در بیان آورده.
#:و در هر طبقه بیست تن از مشایخ و ائمه و علمای این طایفه ذکر کرده و به حسب اقتضای وقت و مقام از کلمات قدسیه و شمایل مرضیه ایشان، آنچه دلالت می‌کند بر طریقت و علم و حال و سیرت ایشان، در بیان آورده.
#:و حضرت شیخ‎الاسلام، کهف الانام، ناصر السنه، قامع البدعه، ابواسماعیل عبداللّه بن محمّد الانصاری الهروی - قدّس اللّه تعالی روحه - آن را در مجالس صحبت و مجامع تذکیر و موعظت املا می‌فرموده‌اند و سخنان دیگر بعضی از مشایخی که در آن کتاب مذکور نشده و بعضی از اذواق و مواجید خود بر آن می‌افزوده و یکی از محبّان و مریدان آن را جمع می‌کرده و در قید کتابت می‌آورده و الحق آن کتابی است لطیف و مجموعه ای است شریف مشتمل بر حقایق معارف صوفیه و دقایق لطائف این طایفه علّیه، اما چون به زبان هروی قدیم که در آن عهد معهود بوده وقوع یافته و به تصحیف و تحریف نویسندگان به جایی رسیده که در بسیاری از مواضع فهم مقصود به سهولت دست نمی‌دهد و ایضا مقتصر است بر ذکر بعض متقدّمان و از ذکر بعضی دیگر و از ذکر حضرت شیخ‎الاسلام و معاصران وی و متأخران از وی خالی است.
#:و حضرت شیخ‌الاسلام، کهف الانام، ناصر السنه، قامع البدعه، ابواسماعیل عبداللّه بن محمّد الانصاری الهروی - قدّس اللّه تعالی روحه - آن را در مجالس صحبت و مجامع تذکیر و موعظت املا می‌فرموده‌اند و سخنان دیگر بعضی از مشایخی که در آن کتاب مذکور نشده و بعضی از اذواق و مواجید خود بر آن می‌افزوده و یکی از محبّان و مریدان آن را جمع می‌کرده و در قید کتابت می‌آورده و الحق آن کتابی است لطیف و مجموعه‌ای است شریف مشتمل بر حقایق معارف صوفیه و دقایق لطائف این طایفه علّیه، اما چون به زبان هروی قدیم که در آن عهد معهود بوده وقوع یافته و به تصحیف و تحریف نویسندگان به جایی رسیده که در بسیاری از مواضع فهم مقصود به سهولت دست نمی‌دهد و ایضا مقتصر است بر ذکر بعض متقدّمان و از ذکر بعضی دیگر و از ذکر حضرت شیخ‌الاسلام و معاصران وی و متأخران از وی خالی است.
#:بارها در خاطر این فقیر می‌گشت که به قدر وسع و طاقت در تحریر و تقریر آن کوشش نماید؛ آنچه معلوم شود به عبارتی که متعارف روزگار است در بیان آرد و آن را که مفهوم نشود در حجاب ستر و کتمان بگذارد و از کتب معتبره دیگر سخنان چیده و معارف سنجیده اضافه آن کرده بر لوح تبیان نگارد و شرح احوال و مقامات و معارف و کرامات و تاریخ ولادت و وفات جماعتی که در آن کتاب مذکور نشده با آن منضمّ گرداند؛ امّا به واسطه وفور علایق و هجوم عوایق میسّر نمی‌شد، تاآنکه در تاریخ سنه احدی و ثمانین و ثمانمائه محبّ درویشان و مُعتقِد مُعتقَد ایشان، آن از همه شغل سیر و بر فقر دلیر، امیر نظام‌الدین علی شیر - أعزّه اللّه تعالی بعزّ قبوله و وفّقه لسلوک طریق وصوله - که به طوع و اختیار از اعلی مراتب جاه و اعتبار اعراض نموده و به قدم تسلیم و رضا بر سلوک جادّه فقر و فنا اقبال فرموده، از این فقیر مثل آن صورتی که بر دل گذشته بود و در خاطر متمکن گشته، استدعا کرد، داعیه قدیم صورت تجدید یافت و دغدغه سابق سمت تقویت و تأکید پذیرفت، لاجرم به صدق همت و خلوص طویت در امضای آن نیت و استقصای آن امنیت شروع افتاد...
#:بارها در خاطر این فقیر می‌گشت که به قدر وسع و طاقت در تحریر و تقریر آن کوشش نماید؛ آنچه معلوم شود به عبارتی که متعارف روزگار است در بیان آرد و آن را که مفهوم نشود در حجاب ستر و کتمان بگذارد و از کتب معتبره دیگر سخنان چیده و معارف سنجیده اضافه آن کرده بر لوح تبیان نگارد و شرح احوال و مقامات و معارف و کرامات و تاریخ ولادت و وفات جماعتی که در آن کتاب مذکور نشده با آن منضمّ گرداند؛ امّا به واسطه وفور علایق و هجوم عوایق میسّر نمی‌شد، تاآنکه در تاریخ سنه احدی و ثمانین و ثمانمائه محبّ درویشان و مُعتقِد مُعتقَد ایشان، آن از همه شغل سیر و بر فقر دلیر، امیر نظام‌الدین علی شیر - أعزّه اللّه تعالی بعزّ قبوله و وفّقه لسلوک طریق وصوله - که به طوع و اختیار از اعلی مراتب جاه و اعتبار اعراض نموده و به قدم تسلیم و رضا بر سلوک جادّه فقر و فنا اقبال فرموده، از این فقیر مثل آن صورتی که بر دل گذشته بود و در خاطر متمکن گشته، استدعا کرد، داعیه قدیم صورت تجدید یافت و دغدغه سابق سمت تقویت و تأکید پذیرفت، لاجرم به صدق همت و خلوص طویت در امضای آن نیت و استقصای آن امنیت شروع افتاد...
#:این جمع و تألیف به جهت اشتمال بر نفحات انفاس طیبه مشایخ که از حظایر قدس رسیده، و بر مشامّ جان مشتاقان محاضر انس وزیده، مسمّی می‌گردد به نفحات الأنس من حضرات القدس...»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34738/1/1 ر.ک: مقدمه کتاب، ص1-2]</ref>
#:این جمع و تألیف به جهت اشتمال بر نفحات انفاس طیبه مشایخ که از حظایر قدس رسیده، و بر مشامّ جان مشتاقان محاضر انس وزیده، مسمّی می‌گردد به نفحات الأنس من حضرات القدس...»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34738/1/1 ر.ک: مقدمه کتاب، ص1-2]</ref>
#ابوهاشم صوفی(قده)، به کنیت مشهور است. شیخ بوده به شام و در اصل کوفی است و با سفیان ثوری معاصر بوده و مات سفیان الثوری - رحمه اللّه - بالبصرة سنة إحدی و ستین و مائة.
#ابوهاشم صوفی(قده)، به کنیت مشهور است. شیخ بوده به شام و در اصل کوفی است و با سفیان ثوری معاصر بوده و مات سفیان الثوری - رحمه‌اللّه - بالبصرة سنة إحدی و ستین و مائة.
#:و سفیان ثوری گوید: «لو لا أبوهاشم الصّوفی ما عرفت دقیق الرّیاء» و هم وی گوید: «من ندانستم که صوفی چه بود تا بوهاشم صوفی را ندیدم» و پیش از وی بزرگان بودند در زهد و ورع و معاملت نیکو، در طریق توکل و طریق محبّت، لیکن اول کسی که وی را صوفی خواندند وی بود و پیش از وی کسی را به این نام نخوانده بودند..<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34738/1/35 ر.ک: همان، ص35-36]</ref>
#:و سفیان ثوری گوید: «لو لا أبوهاشم الصّوفی ما عرفت دقیق الرّیاء» و هم وی گوید: «من ندانستم که صوفی چه بود تا بوهاشم صوفی را ندیدم» و پیش از وی بزرگان بودند در زهد و ورع و معاملت نیکو، در طریق توکل و طریق محبّت، لیکن اول کسی که وی را صوفی خواندند وی بود و پیش از وی کسی را به این نام نخوانده بودند..<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34738/1/35 ر.ک: همان، ص35-36]</ref>
#رابعه عدویه(ره) وی از اهل بصره بود. سفیان ثوری(رض) از وی مسائل می‌پرسید و به وی می‌رفت و به موعظت و دعای وی رغبت می‌نمود. روزی سفیان بر وی درآمد و دست برآورد و گفت: «اللّهم إنّی أسألک السّلامة». رابعه بگریست. سفیان پرسید که: «چه می‌گریاند تو را»؟ گفت: «تو مرا به معرض گریه درآوردی». سفیان گفت: «چون»؟ گفت: «ندانسته ای که سلامت از دنیا در ترک او است و تو به آن آلوده ای»؟..<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34738/1/716 ر.ک: همان، ص716-717]</ref>
#رابعه عدویه(ره) وی از اهل بصره بود. سفیان ثوری(رض) از وی مسائل می‌پرسید و به وی می‌رفت و به موعظت و دعای وی رغبت می‌نمود. روزی سفیان بر وی درآمد و دست برآورد و گفت: «اللّهم إنّی أسألک السّلامة». رابعه بگریست. سفیان پرسید که: «چه می‌گریاند تو را»؟ گفت: «تو مرا به معرض گریه درآوردی». سفیان گفت: «چون»؟ گفت: «ندانسته‌ای که سلامت از دنیا در ترک او است و تو به آن آلوده‌ای»؟..<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34738/1/716 ر.ک: همان، ص716-717]</ref>
#نویسنده، تصریح کرده که اثر حاضر را در تاریخ 883 به پایان برده است:
#نویسنده، تصریح کرده که اثر حاضر را در تاریخ 883 به پایان برده است:
رباعیة فی تاریخ إتمامه:
رباعیة فی تاریخ إتمامه:
خط ۶۹: خط ۷۰:


==وابسته‌ها==
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
خط ۷۸: خط ۸۰:
[[رده:طبقات، تراجم، کتب مناقب]]
[[رده:طبقات، تراجم، کتب مناقب]]


[[رده:طبقات. تراجم. کتب مناقب جمعی، فردی (قرن 1 – 5)]]
[[رده:طبقات، تراجم، کتب مناقب جمعی، فردی (قرن 1 – 5)]]
 
[[رده:25 دی الی 24 بهمن(97)]]