۱۱۸٬۶۸۹
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
| اساتید = جعفر بن حٍنزابه وزیر، حافظ ابوذر، محمد بن حسین تنوخی، احمد بن ابراهیم بن فراس؛ | | اساتید = جعفر بن حٍنزابه وزیر، حافظ ابوذر، محمد بن حسین تنوخی، احمد بن ابراهیم بن فراس؛ | ||
| مشایخ = | | مشایخ = | ||
| معاصرین = الحاکم فاطمی،ابوالفتوح حسن بن جعفر علوی، بنو حسن، فخرالملک، القادر بالله، ابوالحسین ابن ابیالوزیر، مؤیدالملک رخجی، مشرفالدوله بویهای، قرواش، ابونصراحمدبن مروان، ابوالعلاء | | معاصرین = الحاکم فاطمی،ابوالفتوح حسن بن جعفر علوی، بنو حسن، فخرالملک، القادر بالله، ابوالحسین ابن ابیالوزیر، مؤیدالملک رخجی، مشرفالدوله بویهای، قرواش، ابونصراحمدبن مروان، [[ابوالعلاء معری]]، نصرالدوله مروانی، مؤیدالملک رخجی، مشرفالدوله بویهای؛ | ||
| شاگردان = | | شاگردان = | ||
| اجازه اجتهاد از = | | اجازه اجتهاد از = | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
==والدین== | ==والدین== | ||
پدر ایشان ابوالحسن علی، وزیر و دیوانسالار حمدانیان و فاطمیان و مادرش فاطمه دختر [[نعمانی، محمد بن ابراهیم|ابوعبدالله محمد ابن ابراهیم نعمانی]]، عالم شیعی و مؤلف [[الغيبة (نعماني)|الغیبه]] بوده است هارون بن عبدالعزیز اوارجی ـ که متنبی او را در قصیدهای مدح گفته است ـ دایی ابوالقاسم یا دایی پدرش بوده است. | |||
مادرش فاطمه دختر ابوعبدالله محمد ابن ابراهیم | |||
==ولادت، تحصیلات== | ==ولادت، تحصیلات== | ||
خط ۵۸: | خط ۵۴: | ||
تاریخ ولادت و تحصیلات وی در خردسالی که از نوشته پدرش در پشت کتابی نقل شده نشان میدهد که او تا 14 سالگی قرآن و مبانی دانشهای رایج زمان را از نحو و لغت و حساب و جبر و مقابله به خوبی فراگرفته و پیش از 17 سالگی کتاب اصلاح المنطق را تلخیص و تهذیب کرده بوده است. | تاریخ ولادت و تحصیلات وی در خردسالی که از نوشته پدرش در پشت کتابی نقل شده نشان میدهد که او تا 14 سالگی قرآن و مبانی دانشهای رایج زمان را از نحو و لغت و حساب و جبر و مقابله به خوبی فراگرفته و پیش از 17 سالگی کتاب اصلاح المنطق را تلخیص و تهذیب کرده بوده است. | ||
==تقرب به الحاکم و گریز از او== | ==تقرب به الحاکم و گریز از او== | ||
خط ۷۴: | خط ۶۸: | ||
ابن مغربی به بغداد نزد فخرالملک وزیر آل بویه رفت. چون خبر به القادر بالله خلیفه عباسی رسید، او را به اخلال در دولت عباسی متهم کرد و از فخرالملک خواست که وی را از خود دور کند. فخرالملک این پیشنهاد را نپذیرفت و در سفر واسط او را با خود برد. چون فخرالمک کشته شد، ابن مغربی برای جلب خشنودی خلیفه به بغداد بازگشت، اما اندکی بعد به موصل رفت. | ابن مغربی به بغداد نزد فخرالملک وزیر آل بویه رفت. چون خبر به القادر بالله خلیفه عباسی رسید، او را به اخلال در دولت عباسی متهم کرد و از فخرالملک خواست که وی را از خود دور کند. فخرالملک این پیشنهاد را نپذیرفت و در سفر واسط او را با خود برد. چون فخرالمک کشته شد، ابن مغربی برای جلب خشنودی خلیفه به بغداد بازگشت، اما اندکی بعد به موصل رفت. | ||
باتوجه به تاریخ قتل فخرالملک، حوادث اخیر میبایست در 407ق/1016م؛ یا اندکی پس از آن اتفاق افتاده باشد. داستان صله بزرگ او به مهیار هم مربوط به نوروز (ذیقعده 408/مارس 1018) است. | باتوجه به تاریخ قتل فخرالملک، حوادث اخیر میبایست در 407ق/1016م؛ یا اندکی پس از آن اتفاق افتاده باشد. داستان صله بزرگ او به مهیار هم مربوط به نوروز (ذیقعده 408/مارس 1018) است. | ||
== جابهجاییهای متعدد در عراق، مناصب== | == جابهجاییهای متعدد در عراق، مناصب== | ||
خط ۸۳: | خط ۷۵: | ||
خلیفه از قرواش خواست که ابن مغربی را دور کند. ابن مغربی به دیار بکر نزد ابونصراحمدبن مروان امیر کرد آن دیار رفت و وزارت او را عهدهدار شد و تا هنگام مرگ در خدمت او ماند. | خلیفه از قرواش خواست که ابن مغربی را دور کند. ابن مغربی به دیار بکر نزد ابونصراحمدبن مروان امیر کرد آن دیار رفت و وزارت او را عهدهدار شد و تا هنگام مرگ در خدمت او ماند. | ||
==فرزندان== | ==فرزندان== | ||
از فرزندان ابن مغربی نام ابویحیی عبدالحمید در مآخذ یاد شده. که از پدرش روایت کرده است. | از فرزندان ابن مغربی نام ابویحیی عبدالحمید در مآخذ یاد شده. که از پدرش روایت کرده است. | ||
==کتابخانه وقفی== | ==کتابخانه وقفی== | ||
کتابخانه وقفی ابن مغربی در میافارقین در سده 7ق/13م با نام خزانه المغربی معروف بوده است. | کتابخانه وقفی ابن مغربی در میافارقین در سده 7ق/13م با نام خزانه المغربی معروف بوده است. | ||
==مشایخ، راویان== | ==مشایخ، راویان== | ||
از استادان ابن مغربی تنها نام چند تن یاد شده که از آنان روایت کرده است: جعفر بن حٍنزابه | از استادان ابن مغربی تنها نام چند تن یاد شده که از آنان روایت کرده است: جعفر بن حٍنزابه وزیر، حافظ ابوذر، [[محمد بن حسین تنوخی]]، [[احمد بن ابراهیم بن فراس]]. | ||
افزون بر پسرش عبدالحمید، ابوالحسن بن طیب فارقی را نیز ازجمله روایتکنندگان از او دانستهاند. | افزون بر پسرش عبدالحمید، ابوالحسن بن طیب فارقی را نیز ازجمله روایتکنندگان از او دانستهاند. | ||
خط ۱۰۶: | خط ۹۱: | ||
شخصیت ابن مغربی در دو زمینه مهم سیاسی و ادبی جلوه داشته است. | شخصیت ابن مغربی در دو زمینه مهم سیاسی و ادبی جلوه داشته است. | ||
ظاهراَ وی بلندپرواز و در اندیشه برپاداشتن بارگاهی شاهانه برای دودمان خود بوده است. احتمالا این همان روحیهای است که در هنگام وزارت رفتار او را آمیخته با نخوت و تکبر مینمایانده است. در رویارویی با اهل علم میکوشیده تا نادانی آنان را افشا کند و در هنگام وزارت، سلطان را به مصادره اموال بزرگان ترغیب میکرده است. | ظاهراَ وی بلندپرواز و در اندیشه برپاداشتن بارگاهی شاهانه برای دودمان خود بوده است. احتمالا این همان روحیهای است که در هنگام وزارت رفتار او را آمیخته با نخوت و تکبر مینمایانده است. در رویارویی با اهل علم میکوشیده تا نادانی آنان را افشا کند و در هنگام وزارت، سلطان را به مصادره اموال بزرگان ترغیب میکرده است. | ||
بعضی از نویسندگان او را بدباطن و حیلهگر و حسود وصف کردهاند. | بعضی از نویسندگان او را بدباطن و حیلهگر و حسود وصف کردهاند. | ||
با این همه وزارتهای متعدد مکرر او حاکی از احراز شایستگی لازم برای این منصب است. به روایتی بنی مروان (حکام دیاربکر) به داشتن وزیری مثل اومباهات میکردند. | با این همه وزارتهای متعدد مکرر او حاکی از احراز شایستگی لازم برای این منصب است. به روایتی بنی مروان (حکام دیاربکر) به داشتن وزیری مثل اومباهات میکردند. | ||
شخصیت ادبی او در نظم و نثر هر دو نمایان بود و از اینرو عنوان ذوالجلالتین داشت. | شخصیت ادبی او در نظم و نثر هر دو نمایان بود و از اینرو عنوان ذوالجلالتین داشت. | ||
او را صاحب دانش بسیار، ادب، بلاغت، هوشیاری، هنر نویسندگی، شاعر، منجم و فیلسوف توصیف کردهاند. | او را صاحب دانش بسیار، ادب، بلاغت، هوشیاری، هنر نویسندگی، شاعر، منجم و فیلسوف توصیف کردهاند. | ||
در شعر و نثر از شیوه ابن معتز پیروی میکرد. بدیههگو بود و خط نیکو مینوشت. با ادیب نامدار معاصرش ابوالعلاء معری مکاتبه داشت و مورد تحسین او بود. | در شعر و نثر از شیوه ابن معتز پیروی میکرد. بدیههگو بود و خط نیکو مینوشت. با ادیب نامدار معاصرش [[ابوالعلاء معری]] مکاتبه داشت و مورد تحسین او بود. | ||
قصیدهای در سوک شریف رضی سروده و مخدوم خود نصرالدوله مروانی را مدح کرده است. | قصیدهای در سوک شریف رضی سروده و مخدوم خود نصرالدوله مروانی را مدح کرده است. | ||
به او نسبت تعصب و غلو در تشیع دادهاند. | به او نسبت تعصب و غلو در تشیع دادهاند. | ||
==وفات== | ==وفات== | ||
خط ۱۲۲: | خط ۱۰۹: | ||
گفتهاند چون او مرگ خود را نزدیک دید، سفارش کرد جنازهاش را در آستانه [[امام علی علیهالسلام|حضرت علی(ع)]] دفن کنند. تدبیر او برای حمل بیمانع و محترمانه تابوتش در این راه طولانی حاکی از تبحر او در تمهیدات وزیرانه است. | گفتهاند چون او مرگ خود را نزدیک دید، سفارش کرد جنازهاش را در آستانه [[امام علی علیهالسلام|حضرت علی(ع)]] دفن کنند. تدبیر او برای حمل بیمانع و محترمانه تابوتش در این راه طولانی حاکی از تبحر او در تمهیدات وزیرانه است. | ||
==آثار== | ==آثار== | ||
خط ۱۳۶: | خط ۱۲۰: | ||
2.الایناس، | 2.الایناس، | ||
که با وجود کمی حجم گواه دانش فراوان | که با وجود کمی حجم گواه دانش فراوان مؤلف است؛ | ||
این اثر باعنوان الایناس فی علم الانساب به کوشش حمدالجاسر در ریاض (1400ق) به چاپ رسیده است؛ | این اثر باعنوان الایناس فی علم الانساب به کوشش حمدالجاسر در ریاض (1400ق) به چاپ رسیده است؛ | ||
خط ۱۴۴: | خط ۱۲۸: | ||
که درواقع پاسخ به سؤالاتی است در زمینه ادب و لغت و به گفته ابن حجر دلیلی است بر تبحر او در علوم؛ | که درواقع پاسخ به سؤالاتی است در زمینه ادب و لغت و به گفته ابن حجر دلیلی است بر تبحر او در علوم؛ | ||
قسمتی از این رساله و نمونههایی از دیگر نامههای ابن مغربی را ابن بسام آورده است؛ | قسمتی از این رساله و نمونههایی از دیگر نامههای ابن مغربی را ابن بسام آورده است؛ | ||
4. السیره النبویه | |||
این اثر در واقع، گزیدهای از سیره ابن هشام است که با همت و تصحیح حسین بن محمد علی شکری در سه جلد در بیروت توسط دار الکتب العلمیه به سال 2024م به چاپ رسیده است. | |||
ب ـ خطی: | ب ـ خطی: | ||
خط ۱۵۹: | خط ۱۴۷: | ||
که نسخههایی از آن کتابخانه ملی پاریس وجود دارد؛ | که نسخههایی از آن کتابخانه ملی پاریس وجود دارد؛ | ||
که گزیدهای از اثر ابن هشام و نسخهای از آن در بریل هست؛ | که گزیدهای از اثر ابن هشام و نسخهای از آن در بریل هست؛ | ||
خط ۲۱۰: | خط ۱۹۶: | ||
نمونههایی از اشعار او در بعضی از مآخذ یاد شده است. | نمونههایی از اشعار او در بعضی از مآخذ یاد شده است. | ||
<ref> | <ref>رحیملو،یوسف، ج6، ص179-177</ref>. | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
خط ۲۱۸: | خط ۲۰۴: | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
رحیملو،یوسف، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377. | |||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | {{وابستهها}} |