ادبیات جهان چیست؟: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR ادبیات جهان چیست؟J1.jpg | عنوان = ادبیات جهان چیست؟ | عنوان‌های دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = دمراش، دیوید (نویسنده) حسینی، مصطفی (مترجم) |زبان | زبان = | کد کنگره =‏ | موضوع = |ناشر | ناشر =بان | مکان نشر =تهران | سا...» ایجاد کرد)
    (بدون تفاوت)

    نسخهٔ ‏۱۵ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۳:۱۳

    ادبیات جهان چیست؟
    ادبیات جهان چیست؟
    پدیدآوراندمراش، دیوید (نویسنده) حسینی، مصطفی (مترجم)
    ناشربان
    مکان نشرتهران
    سال نشر1399
    شابک0ـ641450ـ622ـ978
    کد کنگره

    ادبیات جهان چیست؟ تألیف دیوید دمراش، ترجمه مصطفی حسینی، این کتاب از آثار مختلف دمراش دربارۀ ادبیات جهان برگزیده شده‌اند. در واقع این فصول منتخب آمیزه‌ای از نظریه و عمل در باب ادبیات جهان است.

    ساختار

    این کتاب دارای شش فصل است.

    گزارش کتاب

    احیای مفهوم ادبیات جهان در دهه‌های اخیر معلول عواملی چند است؛ اما ظاهراً دو عامل اهمیت بیشتری دارند. عامل نخست فراتر از قلمرو ادبیات و مطالعات ادبی است و به برنامۀ جهانی‌سازی و تأثیرات آن بر فرهنگ و هویت بازمی‌گردد. چنانچه از این دریچه به آن نگریسته شود، علاقۀ احیاشده به ادبیات جهان پاسخی است به نیازی برای اندیشیدن به نقش ادبیات فراتر از دولت ـ ملت در دنیایی که دامنۀ دادوستد فرهنگی پیوسته گسترش بیشتری می‌یابد. عامل دیگر مربوط به سامان‌دهی درونی مطالعات ادبی است. از قرار معلوم، ادبیات جهان برای مدتی طولانی زیرمجموعۀ گروه‌های ادبیات تطبیقی بوده است و ادبیات تطبیقی در مقام عمل به دلایل گوناگون از برآوردن مطالبات بلندپروازانه و جامع ادبیات جهان ـ چنان‌که شایستۀ آن است ـ بازمانده است. این امر بی‌تردید از سویی در وسعت دامنۀ تحقیقات ادبیات جهان و از دیگرسو در بی‌علاقگی تطبیق‌گران غربی به ادبیات‌های به اصطلاح «کهتر» و خاصه غیرغربی ریشه دارد.

    پرفسور دیوید دمراش از برجسته‌ترین استادان ادبیات تطبیقی و ادبیات جهان در روزگار کنونی است. او سال‌ها در دانشگاه بریتیش کلمبیا تدریس کرده و همکار ادوارد سعید و گایاتری اسپیواک بوده است.

    این کتاب دارای شش فصل است که از آثار مختلف دمراش دربارۀ ادبیات جهان برگزیده شده‌اند. در واقع این فصول منتخب آمیزه‌ای از نظریه و عمل در باب ادبیات جهان است.

    فصل اول برگرفته از کتابی است با عنوان «ادبیات جهان چیست» که عنوان اصلی آن «گوته اصطلاحی را ضرب می‌زند» است. این فصل که دربردارندۀ آرای دمراش دربارۀ ادبیات جهان است را می‌توان بخش نظری این کتاب به شمار آورد. بخش آغازین و انجامین آن در باب گوته و یوهان پتراکرمان، مصاحب و معاشر دهه‌های پایانی عمر گوته است. دمرش در مطاوی بخش میانی این فصل نظریاتش دربارل ادبیات جهان را مطرح می‌کند. خلاصۀ کلام اینکه از منظر دمراش ادبیات جهان شامل تمام آثار ادبی، خواه در قالب ترجمه، خواه به زبان اصلی است که فراتر از مرزهای ملی یا زبان‌شناختی ـ فرهنگی رواج دارند.

    فصل دوم برگرفته از کتاب «مرجع ادبیات تطبیقی، از عصر روشنگری اروپا تا جهانی‌سازی مدرن» است. در واقع این فصل بخشی منتخب از کتاب اکرمان با عنوان «در مصاحبت گوته دربرفریز عمر» است که دمراش آن را برای کتاب پیش‌گفته برگزیده و درآمدگونه‌ای هم بر آن نوشته است. این قسمت شامل روزنگارهای اکرمان است. در خلال این دو نشست ادبی است که گوته ایدۀ ادبیات جهان را پیش می‌نهد و در باب آن به تفصیل سخن می‌گوید. این فصل را باید تکملۀ فصل نخست به شمار آورد.

    فصل سوم برگرفته از کتاب «چگونه ادبیات جهان را بخوانیم» است. این فصل نمونه‌ای عملی از قلمرو تحقیق در ادبیات جهان است. در این جستار دمراش می‌کوشد به مدد تصاویر و تمثیل‌ها سیر تاریخی موتیف غنچۀ رُز را ـ از شعر رابرت هریک انگلیسی گرفته تا شعر پیر دورنسار فرانسوی و غزل‌ غزل‌های سلیمان، تا فیلم همشهری کین ارسن ولز و در نهایت طرح روی جلد کتاب تام فیلیپس ـ بررسی و ریشه‌یابی کند.

    فصل چهارم نیز برگرفته از کتاب «چگونه ادبیات جهان را بخوانیم» است. این جستار دربارۀ نقش و اهمیت ترجمه در ادبیات جهان است. به باور دمراش، ترجمه مهم‌ترین ابزار پراکنش ادبیات در جهان است.

    فصل پنجم برگرفته از کتاب «ادبیات جهان چیست» می‌باشد. این فصل مقدمه‌ای روشنگرانه برای فهم بیشتر فصل بعدی است. دمراش در این فصل سیر گمشدن و بازیابی قدیم‌ترین حماسۀ ادبی جهان «گیلگمش» را در کمال اختصار بررسی می‌کند. فصل پایانی کتاب برگرفته از کتاب «مدفون: گیلگمش در گذار سالیان» است. دمراش در این فصل نمونۀ عملی دیگری از قلمرو تحقیق در ادبیات جهان را عرضه می‌کند. به نظر او اگر اثری به کمک ترجمه‌ای چیره‌دستانه بتواند از مرزهای زبان‌شناختی و فرهنگی درگذرد و وارد چرخۀ ادبیات جهان شود، دیگر هیچ حدومرزی بین شرق و غرب عالم نمی‌شناسد. در این فصل دمراش دو اقتباس جذاب ادبی را بررسی کرده که در قرن اخیر از روی این اثر صورت گرفته است: یکی رمان آمریکایی «مشهور» اثر فیلیپ راث و دیگری «زبیبه والملک» اثر صدام حسین.[۱]


    پانويس


    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها