بدائع الملح (نوهای نمکین): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۶: خط ۶:
| پدیدآوران = [[خوارزمي، قاسم بن حسین]] (نویسنده)
| پدیدآوران = [[خوارزمي، قاسم بن حسین]] (نویسنده)


[[اوليايي، مصطفی]] (مصحح)
[[اولیایی، مصطفی]] (مصحح)


[[خوارزمي، موفق بن ظاهر]] (مترجم)  
[[خوارزمي، موفق بن ظاهر]] (مترجم)  
خط ۲۵: خط ۲۵:
| زبان = فارسی عربی  
| زبان = فارسی عربی  
| تعداد جلد =  
| تعداد جلد =  
| کتابخانۀ دیجیتال نور =  
| کتابخانۀ دیجیتال نور =14371
| کد کنگره = ‏PJA‎‏ ‎‏2578‎‏ ‎‏/‎‏خ‎‏9‎‏ب‎‏4  
| کد کنگره = ‏PJA‎‏ ‎‏2578‎‏ ‎‏/‎‏خ‎‏9‎‏ب‎‏4  
| کد اتوماسیون = AUTOMATIONCODE14371AUTOMATIONCODE
| کد اتوماسیون = AUTOMATIONCODE14371AUTOMATIONCODE
| کتابخوان همراه نور =14371
| پس از =  
| پس از =  
| پیش از =  
| پیش از =  
}}
}}
 
{{کاربردهای دیگر| بدائع (ابهام‌زدایی)}}
'''بدائع الملح (نوهای نمکین) '''، تألیف ابومحمد مجدالدین قاسم بن حسین بن محمد طرائفی خوارزمی، معروف به صدرالافاضل (555-617ق) است. نویسنده در این اثر، مجموعه‌ای از اشعار سرایندگان نامدار - بیشتر ایرانی و از اهالی خراسان و خوارزم - و اقوال و حکایات عربی را گردآورده و در دوازده باب، تنظیم شده است.
'''بدائع الملح (نوهای نمکین)'''، تألیف [[خوارزمي، قاسم بن حسین|ابومحمد مجدالدین قاسم بن حسین بن محمد طرائفی خوارزمی]]، معروف به صدرالافاضل (555-617ق) است. نویسنده در این اثر، مجموعه‌ای از اشعار سرایندگان نامدار - بیشتر ایرانی و از اهالی خراسان و خوارزم - و اقوال و حکایات عربی را گردآورده و در دوازده باب، تنظیم شده است.
این کتاب، یکی از بزرگ‌ترین آثار ادبی است که هم از نظر زبان و ادبیات عرب و هم از جهت زبان و ادبیات فارسی، دارای اهمیت و ارزش فراوانی است.
این کتاب، یکی از بزرگ‌ترین آثار ادبی است که هم از نظر زبان و ادبیات عرب و هم از جهت زبان و ادبیات فارسی، دارای اهمیت و ارزش فراوانی است.


===زبان کتاب===
==زبان کتاب==
اصل کتاب به زبان عربی بوده و ادیبی به نام موفق بن ظاهر بن خوارزمی (در سال 935ق) آن را، ضمن حفظ متن عربی، به فارسی درآورده است.
اصل کتاب به زبان عربی بوده و ادیبی به نام [[خوارزمي، موفق بن ظاهر|موفق بن ظاهر بن خوارزمی]] (در سال 935ق) آن را، ضمن حفظ متن عربی، به فارسی درآورده است.


تصحیح کتاب به قلم مصطفی اولیایی صورت گرفته است.
تصحیح کتاب به قلم [[اولیایی، مصطفی|مصطفی اولیایی]] صورت گرفته است.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۵۸: خط ۵۹:
# في الهجاء و المجون؛
# في الهجاء و المجون؛
# في شكاية الدهر و أهله؛
# في شكاية الدهر و أهله؛
# في التهاني و التعازي؛
# في التهانیو التعازي؛
# في الشيب و الزهد؛
# في الشيب و الزهد؛
# في لطائف الحكايات و المحاضرات.<ref>همان، صفحه پانزده</ref>
# في لطائف الحكايات و المحاضرات.<ref>همان، صفحه پانزده</ref>


از این فصول، جز باب دوازدهم که قسمت اعظم آن به نثر و به شکل حکایات و گفتگو است، بقیه ابواب تماما به‌صورت شعر می‌باشد و ترتیب آن بدین گونه است که با توجه به عنوان هر باب، مؤلف اشعاری از شعرای مختلف و احیاناً از کسانی چون ابن سینا که ما آنها را بیشتر به‌عنوان عالم و دانشمند می‌شناسیم تا شاعر، گرد آورده است.<ref>همان، صفحه پانزده - شانزده</ref>
از این فصول، جز باب دوازدهم که قسمت اعظم آن به نثر و به شکل حکایات و گفتگو است، بقیه ابواب تماما به‌صورت شعر می‌باشد و ترتیب آن بدین گونه است که با توجه به عنوان هر باب، مؤلف اشعاری از شعرای مختلف و احیاناً از کسانی چون [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] که ما آنها را بیشتر به‌عنوان عالم و دانشمند می‌شناسیم تا شاعر، گرد آورده است.<ref>همان، صفحه پانزده - شانزده</ref>


بیشتر این شعرا، اهل ایران به‌خصوص از مردم خراسان و خوارزم هستند. متجاوز از بیست نفر از ایشان را ما در «يتيمة الدهر» ثعالبی می‌یابیم. گاهی به نام افراد گمنامی برمی‌خوریم که از معاصرین مؤلف و اهالی خوارزم می‌باشند و با توجه به گمنامی آن‌ها مؤلف خیلی به‌اختصار ایشان را معرفی کرده؛ مثلاًمی‌گوید: او یکی از شاگردان جارالله زمخشری است. ضمنا 33 بیت از اشعار خود صدرالافاضل نیز در این کتاب به‌طور پراکنده در ابواب مختلف دیده می‌شود.<ref>همان، صفحه شانزده</ref>
بیشتر این شعرا، اهل ایران به‌خصوص از مردم خراسان و خوارزم هستند. متجاوز از بیست نفر از ایشان را ما در «[[يتيمة الدهر في محاسن أهل العصر|يتيمة الدهر]]» [[ثعالبی، عبدالملک بن محمد|ثعالبی]] می‌یابیم. گاهی به نام افراد گمنامی برمی‌خوریم که از معاصرین مؤلف و اهالی خوارزم می‌باشند و با توجه به گمنامی آن‌ها مؤلف خیلی به‌اختصار ایشان را معرفی کرده؛ مثلاًمی‌گوید: او یکی از شاگردان [[زمخشری، محمود بن عمر|جارالله زمخشری]] است. ضمنا 33 بیت از اشعار خود [[خوارزمي، قاسم بن حسین|صدرالافاضل]] نیز در این کتاب به‌طور پراکنده در ابواب مختلف دیده می‌شود.<ref>همان، صفحه شانزده</ref>


به‌طور کلی از آغاز تا انجام کتاب، نام 102 نفر برده شده که بیش از سه‌پنجم این عده، جزو کسانی هستند که شعری از آن‌ها نقل شده و بقیه به مناسبت‌های دیگر، نامشان آمده است.<ref>همان، صفحه شانزده و هفده</ref>
به‌طور کلی از آغاز تا انجام کتاب، نام 102 نفر برده شده که بیش از سه‌پنجم این عده، جزو کسانی هستند که شعری از آن‌ها نقل شده و بقیه به مناسبت‌های دیگر، نامشان آمده است.<ref>همان، صفحه شانزده و هفده</ref>
خط ۷۲: خط ۷۳:
===ویژگی‌های کتاب===
===ویژگی‌های کتاب===
برخی از ویژگی‌های کتاب را می‌توان در امور زیر خلاصه نمود:
برخی از ویژگی‌های کتاب را می‌توان در امور زیر خلاصه نمود:
الف)- ویژگی‌های نثر فارسی:
الف)- ویژگی‌های نثر فارسی:
# تعداد واژه‌های عربی در کتاب به حداقل می‌رسد؛ مثلاًاین دو بیت که از ابواسحق صابی‌است، چنین ترجمه شده است:
# تعداد واژه‌های عربی در کتاب به حداقل می‌رسد؛ مثلاًاین دو بیت که از ابواسحق صابی‌است، چنین ترجمه شده است:
تشابه دمعي إذ جری و مدامتي فمن مثل ما في الكأس عيني تسكب
تشابه دمعي إذ جری و مدامتي فمن مثل ما في الكأس عينیتسكب فو الله ما أدري أ بالخمر أسليت جفونیأم من أدمعي كنت أشرب
فو الله ما أدري أ بالخمر أسليت جفوني أم من أدمعي كنت أشرب
 
ترجمه: ماننداک یکدیگر شد اشک من آنگاه که برفت و شراب من از ماننداک آن که در جام است چشم من می‌بریزد. به خدای نمی‌دانم می‌را فرو رها کرده است پلک‌های من یا از اشک‌های خود بودم می بیاشامیدم. ملاحظه می‌شود که در ترجمه این دو بیت، فقط یک کلمه عربی به کار گرفته شده است.<ref>همان، صفحه بیست‌ویک</ref>
ترجمه: ماننداک یکدیگر شد اشک من آنگاه که برفت و شراب من از ماننداک آن که در جام است چشم من می‌بریزد. به خدای نمی‌دانم می‌را فرو رها کرده است پلک‌های من یا از اشک‌های خود بودم می‌بیاشامیدم. ملاحظه می‌شود که در ترجمه این دو بیت، فقط یک کلمه عربی به کار گرفته شده است.<ref>همان، صفحه بیست‌ویک</ref>
# واژه‌هایی که در ساختمان جملات به کار گرفته شده، از جمله واژه‌های معمول در قرن‌های پنجم و ششم و هفتم است که مترادفات عربی آن‌ها هنوز راهی به زبان پارسی نیافته و یا اگر احیاناً در نظم و نثر واژه‌های عربی معادلشان دیده می‌شود، جنبه اتفاقی داشته و به‌صورت همگانی و متداول نیست، حال آنکه در اعصار بعد، درست برعکس این قضیه مشاهده می‌شود؛ یعنی رفته رفته مترادفات عربی این گونه واژه‌ها دوش به دوش خود آنها در نظم و نثر ظاهر می‌شود تا آنجا که امروزه، این واژه‌های اصیل زبان دری، به‌ندرت مورد استعمال قرار می‌گیرد.<ref>همان، صفحه بیست‌ویک - بیست‌ودو</ref>
# واژه‌هایی که در ساختمان جملات به کار گرفته شده، از جمله واژه‌های معمول در قرن‌های پنجم و ششم و هفتم است که مترادفات عربی آن‌ها هنوز راهی به زبان پارسی نیافته و یا اگر احیاناً در نظم و نثر واژه‌های عربی معادلشان دیده می‌شود، جنبه اتفاقی داشته و به‌صورت همگانی و متداول نیست، حال آنکه در اعصار بعد، درست برعکس این قضیه مشاهده می‌شود؛ یعنی رفته رفته مترادفات عربی این گونه واژه‌ها دوش به دوش خود آنها در نظم و نثر ظاهر می‌شود تا آنجا که امروزه، این واژه‌های اصیل زبان دری، به‌ندرت مورد استعمال قرار می‌گیرد.<ref>همان، صفحه بیست‌ویک - بیست‌ودو</ref>
ب)- یکی از ویژگی‌های این کتاب، مربوط است به رسم الخط حروف و املای کلمات آن، از جمله:
ب)- یکی از ویژگی‌های این کتاب، مربوط است به رسم الخط حروف و املای کلمات آن، از جمله:
خط ۹۹: خط ۱۰۱:


==وابسته‌ها==
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:زبان‌شناسی، علم زبان]]
[[رده:زبان و ادبیات شرقی (آسیایی)]]
[[رده:زبان و ادبیات عربی]]
۱۴۲

ویرایش