۱۴۲
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هه' به 'هه') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۴۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | {{جعبه اطلاعات کتاب | ||
| تصویر = NUR10282J1.jpg | | تصویر = NUR10282J1.jpg | ||
| عنوان = | | عنوان = مناقب العارفين | ||
| عنوانهای دیگر = | | عنوانهای دیگر = | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = [[افلاکی، احمد بن اخی ناطور]] (نويسنده) | ||
[[ | |||
| زبان = | [[يازيجي، تحسين]] (مصحح) | ||
| کد کنگره = | |||
| زبان = فارسی | |||
| کد کنگره = الف7م9 292/94 BP | |||
| موضوع = | | موضوع = | ||
| ناشر =دنياى كتاب | |||
| ناشر = | | مکان نشر = ايران - تهران | ||
| سال نشر = 1375ش | |||
| مکان نشر = | |||
| سال نشر = | |||
| کد اتوماسیون = AUTOMATIONCODE10282AUTOMATIONCODE | | کد اتوماسیون = AUTOMATIONCODE10282AUTOMATIONCODE | ||
| چاپ = | | چاپ = 3 | ||
| شابک = | | شابک = | ||
| تعداد جلد = | | تعداد جلد = 2 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =10282 | ||
| کتابخوان همراه نور =10282 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
خط ۲۵: | خط ۲۴: | ||
}} | }} | ||
'''مناقب العارفين'''، تألیف | '''مناقب العارفين'''، تألیف [[افلاکی، احمد بن اخی ناطور|شمسالدین احمد افلاکی عارفی]]، با تصحیحات و حواشی و تعلیقات [[یازیجی، تحسین|تحسین یازیجی]]، کتابی است در شرح حال خاندان [[مولوی، جلالالدین محمد|مولوی]] و مشایخ طریقت مولویه. | ||
==انگیزه تألیف== | |||
شمس افلاکی به دستور نوه | [[افلاکی، احمد بن اخی ناطور|شمس افلاکی]] به دستور نوه [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]]، جلالالدین عارف که به اولو عارف چلبی نیز در این کتاب نامبردار است، این اثر را در نیمه اول قرن هشتم نگاشته است<ref>ر.ک: دماوندی، مجتبی، ص131</ref>. | ||
==تاریخ نگارش== | |||
این کتاب شصت | این کتاب شصت سالپس از فوت [[مولوی، جلالالدین محمد|مولوی]] پایان یافته است. [[افلاکی، احمد بن اخی ناطور|افلاکی]] در سال 718ق/1318م، نگارش کتاب خویش را آغاز و در سال 754ق/1353م، به فرجام آورده است. به این ترتیب نگارش کتاب، 35 سال طول کشیده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
==اهمیت کتاب== | |||
اثر حاضر، یکی از متون معتبر نثر فارسی است که از منابع اصلی پژوهشگران درباره شخصیت | اثر حاضر، یکی از متون معتبر نثر فارسی است که از منابع اصلی پژوهشگران درباره شخصیت [[مولوی، جلالالدین محمد|جلالالدین مولوی]] و خاندان و یارانش میباشد<ref>ر.ک: همان، ص129</ref>. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب با مقدمه مؤلف آغاز و مطالب در ده فصل، در دو جلد، سامان یافته است. | کتاب با مقدمه مؤلف آغاز و مطالب در ده فصل، در دو جلد، سامان یافته است. | ||
این کتاب با شیوهای مریدانه و مخلصانه نگاشته شده و اشتباهات و تضادهای بسیار دارد. از گذشتگان با بیاناتی غیر واقع، اسطوره | این کتاب با شیوهای مریدانه و مخلصانه نگاشته شده و اشتباهات و تضادهای بسیار دارد. از گذشتگان با بیاناتی غیر واقع، اسطوره میسازد و از معاصران با شیفتگی بسیار شخصیتهای فرا واقعی جلوه میدهد<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
در مقدمه، به موضوع فصول کتاب، اشاره گردیده است<ref>ر.ک: مقدمه، ج1، ص2-6</ref>. | در مقدمه، به موضوع فصول کتاب، اشاره گردیده است<ref>ر.ک: مقدمه، ج1، ص2-6</ref>. | ||
کتاب ده فصل دارد که از مناقب بهاء الولد آغاز | کتاب ده فصل دارد که از مناقب بهاء الولد آغاز میگردد و در پی، مناقب [[محقق ترمذی، سید برهانالدین حسین|محقق ترمذی]]، [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا جلالالدین]]، [[شمس تبریزی، محمد بن علی|شمس تبریزی]]، صلاحالدین زرکوب، حسامالدین چلبی، [[بهاءالدین ولد، محمد بن حسین|بهاءالدین ولد]]، امیر عارف، امیر عابد میآید و دهمین فصل ویژه اولاد و اخلاف ایشان است<ref>ر.ک: دماوندی، مجتبی، ص131</ref>. | ||
چهار تن از این افراد، محقق ترمذی، شمس تبریزی، | چهار تن از این افراد، [[محقق ترمذی، سید برهانالدین حسین|محقق ترمذی]]، [[شمس تبریزی، محمد بن علی|شمس تبریزی]]، صلاحالدین زرکوب و حسامالدین چلبی از خاندان [[مولوی، جلالالدین محمد|مولوی]] نیستند، ولی بیشتر کتاب ویژه خاندان [[مولوی، جلالالدین محمد|مولوی]] است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
بیگمان «مناقب العارفين»، یکی از متون زیبا و ساده عرفانی است و با فرصتی طولانی که نگارنده کتاب در اختیار داشته است، در نگارش اثر بسیار دقت دارد. نقل داستانها و کرامات جذابیت متن را بیشتر مینماید و بااینکه نثر آن ساده است، آوردن اشعار فراوان بر زیبایی آن افزوده است. روایت خوابها و به اسطوره نزدیک شدن شخصیتها نیز برتری دیگر کتاب است<ref>ر.ک: همان، ص132</ref>. | |||
کتاب از | کتاب از بنمایههای افسانهای و اساطیری خالی نیست و این خود به لطف کتاب افزوده و آن را از اثری تاریخی به اثری ادبی ارتقا داده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
آیات و احادیث و ابیات بیساری در متن دیده | آیات و احادیث و ابیات بیساری در متن دیده میشود. تعابیر و کلمات و اصطلاحات خاص صوفیه در این اثر بسیار است و کلمات و ترکیبات مغولی نیز در کتاب دیده میشود. بیان [[افلاکی، احمد بن اخی ناطور|افلاکی]] در همه مناقب در عین استادی و در همه حال که نشاندهنده اطلاع وافر او از عربیت است، ساده و دور از پیرایههای لفظی است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
اطلاعات تاریخی این کتاب بسیار است و درباره مناسبت سرایش برخی از غزلهای مولانا توصیحاتی دارد، که البته باید با تردید به آن نگریست؛ | اطلاعات تاریخی این کتاب بسیار است و درباره مناسبت سرایش برخی از غزلهای [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] توصیحاتی دارد، که البته باید با تردید به آن نگریست؛ بهعنوان نمونه، روایت او درباره غزلی که [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] هنگام مرگ میسراید، با روایت [[فریدون سپهسالار]] تفاوتی دارد<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
نخستین بخش از کتاب به زندگانی پدر مولانا | نخستین بخش از کتاب به زندگانی پدر [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا جلالالدین]] میپردازد. چون اصل برزندگانی مولوی است بایست پدری شگفت و شگرف داشته باشد و افسانههای [[افلاکی، احمد بن اخی ناطور|افلاکی]] این مهم را برعهده دارد. داستانها وخوابها و کراماتی که او را همتای عارفان بسیار بزرگ جلوه میدهد و از پدر او، یعنی نیای مولوی سخنانی به میان میآید. حال بایست دید چقدر این داستانهای زیبا درست و دقیقند. به قسمتی از کتاب که زندگانی بهاءولد در آن آمده است، دکتر [[زرینکوب، عبدالحسین|عبدالحسین زرینکوب]] و [[عبدالباقی گولپیناری]] نیز، با دید انتقادی نگریستهاند<ref>ر.ک: همان، ص132-133</ref>. | ||
نخستین نکتهای که درخور توجه است، آن است که این خانواده پیش از آنکه به عارف و صوفی ملقب باشند، به واعظ و خطیب شناخته | نخستین نکتهای که درخور توجه است، آن است که این خانواده پیش از آنکه به عارف و صوفی ملقب باشند، به واعظ و خطیب شناخته میشوند و در مهاجرت و سفرها نیز ساکن مدرسهها میشدهاند و دیگر مطلب سلوک بهاءالولد است؛ نام پیر و شیخ طریقتی که او مراتب سیر و سلوک را نزدش گذرانده باشد در مناقب نیامده است و انتساب آنان به شیخ نجمالدین کبری اگر نادرست نباشد با تردید بسیار همراه است. دیگر نگاشتههای مناقب درباره پدر و نیای مولوی بهاختصار بررسی میشود: | ||
# حسین خطیبی پدر بهاءولد و پدر بزرگ مولوی است؛ چند نکته در مناقب درباره او آمده است که نادرست و باورناپذیر | # [[حسین خطیبی]] پدر بهاءولد و پدر بزرگ [[مولوی، جلالالدین محمد|مولوی]] است؛ چند نکته در مناقب درباره او آمده است که نادرست و باورناپذیر مینماید. | ||
# ازدواج حسین | # ازدواج [[حسین خطیبی]] با دختر نازنین و موزون و ملیح و بینظیر در کمال و جلال علاءالدین محمد خوارزمشاه بر مبنای یک خواب که پادشاه، وزیر و دختر و خطیبی با هم خواب پیامبر(ص) را میبینند که دستور این تزویج میدهد، در سن سی سالگی که نیای [[مولوی، جلالالدین محمد|مولوی]] را به خوارزمشاهیان میپیوندد، افسانهای بیش نیست. این پیوند، بنیادی تاریخی نیز ندارد<ref>ر.ک: همان، ص133</ref>. | ||
نثر افلاکی نیز در مقوله نثر صوفیانه جای دارد و آنچه اینگونه نثر را زیبا و دلپذیر | نثر [[افلاکی، احمد بن اخی ناطور|افلاکی]] نیز در مقوله نثر صوفیانه جای دارد و آنچه اینگونه نثر را زیبا و دلپذیر میسازد جولان عنصر خیال و داستانوارگی و جنبههای ادبی و هنری آن است؛ بهویژه در جایهایی که با ماورای طبیعت و خرق عادت و رؤیا و خواب پیوند مییابد. سخن در آن است که اینگونه متون بدون نگرشی انتقادی نمیتوانند مستند باشند و بسیاری با نادیده گرفتن این موضوع، اشتباهاتی در نگاشتههایشان راه یافته است<ref>ر.ک: همان، ص136</ref>. | ||
فصل هشتم کتاب، ویژه شرح حال نوه مولوی (امیر عارف) است؛ او که در این فصل عارفی بزرگ و | فصل هشتم کتاب، ویژه شرح حال نوه [[مولوی، جلالالدین محمد|مولوی]] (امیر عارف) است؛ او که در این فصل عارفی بزرگ و شگفتآور تصویر میشود، در متون عرفانی بعدی و تذکره و تراجمها جایی ندارد و اثری به نظم یا نثر از خود بهجای نگذاشته است. کسانی هم که به زندگانی [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] و بررسی احوال او پرداختهاند از نوه او سخنی به میان نیاوردهاند<ref>ر.ک: همان، ص136</ref>. | ||
او مشوق و حامی اصلی افلاکی، مرید خویش، بر نگاشتن و به انجام رسانیدن کتاب مناقب بوده و تا هنگام مرگ او را بر اتمام کتاب ترغیب | او مشوق و حامی اصلی [[افلاکی، احمد بن اخی ناطور|افلاکی]]، مرید خویش، بر نگاشتن و به انجام رسانیدن کتاب مناقب بوده و تا هنگام مرگ او را بر اتمام کتاب ترغیب میکرده است. شرح حال امیر عارف، آکنده است از کرامات و خوارق عادات از تولد و کودکی تا بر کرسی و مسند ارشاد نشستن؛ کرامات بسیاری که فقط از دید [[افلاکی، احمد بن اخی ناطور|افلاکی]] میتواند کرامت باشد. مقایسه احوال و ارتباط و برخورد با دیگران و اندیشههای امیر عارف با پدربزرگش، میتواند روشنگر و بیانگر این باشد که آیا میتوان او را عارف و صوفی یا «قطب الأبدال و الأوتاد» دانست یا فقط انتساب او به [[مولوی، جلالالدین محمد|مولوی]]، توجیهگر تمام ناشایستهایی است که از او در مقام یک عارف و صوفی سر زده است<ref>ر.ک: همان، ص136-137</ref>. | ||
وی که با مشایخ تصوف به نزاع | وی که با مشایخ تصوف به نزاع برمیخیزد و گاه آنان را کتک میزند، شراب مینوشد و با زنان سروسری دارد و ادب ظاهری و فروتنی را نیز ترک میکند و با خود سگ نگاه میدارد و هیچ اشارتی به کیفیت سلوک او و دانش اندوختن او نیست، چگونه میتواند خلاصه هفت ولی باشد؟ این نوه که به قول [[افلاکی، احمد بن اخی ناطور|افلاکی]] منظور نظر مولوی است و به مثنوی هماره مینازد معلوم نیست که حتی تحصیل و دانشی داشته است یا نه؟ او فرزند سلطانولد پسر مولانا و حاصل ازدواج او با فاطمه خاتون دختر [[صلاحالدین زرکوب|صلاحالدین زرکوب قونوی]] است<ref>ر.ک: همان، ص137</ref>. | ||
افلاکی داستانی درباره تولد وی | [[افلاکی، احمد بن اخی ناطور|افلاکی]] داستانی درباره تولد وی میآورد که فرزندان این زوج نمیماندهاند و حتی همسر سلطانولد چون فرزندانش میمردهاند، آنان را سقط میکرده است و تولد و ماندن این فرزند را بسیار عجیب و غیر عادی میداند و در جایی دیگر این گفته را فراموش میکند و میگوید: این زوج سه فرزند آوردهاند؛ یکی امیر عارف و دو دختر به نامهای مطهره خاتون و شرف خاتون که [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] یکی را عارفه و دیگری را عابده لقب نهاده است و دو همسر دیگر سلطانولد نصرت خاتون و سنبله خاتون سه پسر برای او به دنیا آوردهاند. پیشگوییهای بسیار شگفتی برای او آورده شده است که همه از زبان مولوی است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
اما ظاهرا دلیل بزرگی و تصوف او نظر مولوی و عنایت اوست. او لزومی به تحصیل و سلوک نداشته و نیازی به آموختن و دانستن در خود | اما ظاهرا دلیل بزرگی و تصوف او نظر مولوی و عنایت اوست. او لزومی به تحصیل و سلوک نداشته و نیازی به آموختن و دانستن در خود نمیدیده است. گاه ریسمان گردن او را مولانا بر کتف میگرفته و میگفته که: «گاوک عارف توان شد»<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
در پایان | در پایان میتوان چنین گفت که «مناقب العارفين» یکی از متون زیبای صوفیانه است و دلانگیزیها و لطافت بسیار دارد و داستانهای شگفت و خواندنی پرجاذبه در آن فراوان است، ولی مستند نیست و از نظر محتوایی کسانی که در تاریخ خاندان [[مولوی، جلالالدین محمد|مولوی]] بدان رجوع میکنند، بایستی با احتیاط و نگرش ناقدانه آن را مطالعه کنند. [[افلاکی، احمد بن اخی ناطور|افلاکی]] درباره پیشینیان اسطورهسازی میکند و اغراقهای صوفیانه را جایگزین واقعیت مینماید و درباره معاصران خود نمیتواند حقیقت را مشاهده کند. تمام کارهای شگفت و دور از انصاف و مردمی امیر عارف را کرامات میپندارد و برای این صوفی خودخواه عباراتی میآورد که بنا بر نقد نگاشتههای خودش هیچ درخور و شایسته او نیست<ref>ر.ک: همان، ص140</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
مناقب العارفين را یک بار سید عبدالباقی با اضافاتی به ترکی برگردانده است و کلمان هوار نیز آن را به زبان فرانسوی ترجمه نموده و در سال 1918-22 در پاریس به چاپ رسانیده است. دکتر تحسین یازیجی در سال 1953م، این اثر را در دو جلد به ترکی ترجمه کرده است و نخستین چاپ فارسی این اثر را نیز همو در سال 1959-1961م، با تصحیح و تعلیق و فهارس به چاپ رسانده است<ref>ر.ک: همان، ص131</ref>. | مناقب العارفين را یک بار [[سید عبدالباقی]] با اضافاتی به ترکی برگردانده است و کلمان هوار نیز آن را به زبان فرانسوی ترجمه نموده و در سال 1918-22 در پاریس به چاپ رسانیده است. دکتر [[یازیجی، تحسین|تحسین یازیجی]] در سال 1953م، این اثر را در دو جلد به ترکی ترجمه کرده است و نخستین چاپ فارسی این اثر را نیز همو در سال 1959-1961م، با تصحیح و تعلیق و فهارس به چاپ رسانده است<ref>ر.ک: همان، ص131</ref>. | ||
فهرست مطالب هر جلد، در انتهای همان جلد آمده است. | فهرست مطالب هر جلد، در انتهای همان جلد آمده است. | ||
در | در پاورقیها، به اختلاف نسخ اشاره شده است<ref>ر.ک: پاورقی، ج1، ص239</ref>. | ||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
خط ۸۸: | خط ۸۷: | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
# مقدمه و متن کتاب. | # مقدمه و متن کتاب. | ||
# دماوندی، مجتبی، «بشوی اوراق: نقد محتوایی بر دو بخش از مناقب العارفين»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: شناخت، بهار 1387، شماره 57، علمی - پژوهشی (12 صفحه، از 129 تا 140) | #[[:noormags:627483| دماوندی، مجتبی، «بشوی اوراق: نقد محتوایی بر دو بخش از مناقب العارفين»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: شناخت، بهار 1387، شماره 57، علمی - پژوهشی (12 صفحه، از 129 تا 140)]]. | ||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[ | [[ثواقب المناقب اولياءالله]] | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | |||
[[رده: | [[رده: تصوف و عرفان]] | ||
[[رده:طرائق صوفیه]] |
ویرایش