۱۱۸٬۶۸۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'جرجانی (ابهام زدایی)' به 'جرجانی (ابهامزدایی)') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
(۲۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
{{کاربردهای دیگر|جرجانی (ابهامزدایی)}} | |||
{{کاربردهای دیگر| | {{کاربردهای دیگر|استرآبادی (ابهامزدایی)}} | ||
{{کاربردهای دیگر|میر سید شریف (ابهام زدایی)}} | |||
'''على بن محمد استرآبادى''' (740-816ق)، معروف به مير سيد شريف جرجانى، از نامداران علم کلام، حکمت و ادب و منطق و از عالمان پرآوازه سده هشتم هجرى است. وی حنفی مذهب و اشعری مسلک است که بیشترین آوازهاش به دلیل شروح و حواشی ارزشمند وی بر آثار پیشینیان است. | |||
'''على بن محمد استرآبادى''' (740-816ق)، معروف به مير سيد شريف جرجانى، از نامداران علم کلام، حکمت و ادب و منطق و از عالمان پرآوازه سده هشتم هجرى است. وی حنفی مذهب و اشعری مسلک است که بیشترین | |||
== ولادت == | == ولادت == | ||
خط ۵۶: | خط ۵۵: | ||
== دوران تحصيل، تدريس و اساتيد == | == دوران تحصيل، تدريس و اساتيد == | ||
درباره دوران تحصيل او برخى منابع از بهرهگيرى وى از دانش [[قطبالدین رازی، محمد بن محمد|قطبالدين رازى]] (694 -766 قمرى) سخن به ميان آوردهاند و چنين مىنگارند كه وى شرح شمسيه و شرح مطالع را نزد [[قطبالدین رازی، محمد بن محمد|قطبالدين رازى]] فراگرفته است.<ref>بنگريد به: ريحانةالادب، محمودعلى مدرس تبريزى، تهران: انتشارات خيام، چاپ چهارم: 1374 ش، ج 3، صص 217 213، الفوائد البهيه، محمد بن عبدالحى لكنهوى هندى، كراچى: 1393 ق، صص 127; 126 و الكنى و الاؤلقاب، الشيخ عبؤاس القمى، تهران: مكتبة الصدر، ج 2، ص3593</ref>، اما گزارش ديگرى نيز حاكى از آن است كه به دليل ضعف پيرى و سالخوردگى قطبالدين، بهرهگيرى از دانش وى براى جرجانى امكان پذير نشد و او به راهنمايى اين حكيم نامور، از هرات راهى قاهره مىشود تا در آنجا از مجلس درس ميرمحمد بن مبارک شاه بخارى، معروف به ميرك بخارى (متوفاى 775 قمرى)، كه از شاگردان برجسته قطبالدين بود، بهرهمند شود و شرح شمسيه، شرح مطالع، و مواقف عضدالدين ايجى را از او فراگيرد.<ref>الفوائد البهيه، ص1304 مجالس الموؤمنين، [[شوشتری، نورالله بن شریفالدین|قاضى نورالله شوشترى]]، تهران: | درباره دوران تحصيل او برخى منابع از بهرهگيرى وى از دانش [[قطبالدین رازی، محمد بن محمد|قطبالدين رازى]] (694 -766 قمرى) سخن به ميان آوردهاند و چنين مىنگارند كه وى شرح شمسيه و شرح مطالع را نزد [[قطبالدین رازی، محمد بن محمد|قطبالدين رازى]] فراگرفته است.<ref>بنگريد به: ريحانةالادب، محمودعلى مدرس تبريزى، تهران: انتشارات خيام، چاپ چهارم: 1374 ش، ج 3، صص 217 213، الفوائد البهيه، محمد بن عبدالحى لكنهوى هندى، كراچى: 1393 ق، صص 127; 126 و الكنى و الاؤلقاب، الشيخ عبؤاس القمى، تهران: مكتبة الصدر، ج 2، ص3593</ref>، اما گزارش ديگرى نيز حاكى از آن است كه به دليل ضعف پيرى و سالخوردگى قطبالدين، بهرهگيرى از دانش وى براى جرجانى امكان پذير نشد و او به راهنمايى اين حكيم نامور، از هرات راهى قاهره مىشود تا در آنجا از مجلس درس ميرمحمد بن مبارک شاه بخارى، معروف به ميرك بخارى (متوفاى 775 قمرى)، كه از شاگردان برجسته قطبالدين بود، بهرهمند شود و شرح شمسيه، شرح مطالع، و مواقف عضدالدين ايجى را از او فراگيرد.<ref>الفوائد البهيه، ص1304 مجالس الموؤمنين، [[شوشتری، سید نورالله بن شریفالدین|قاضى نورالله شوشترى]]، تهران: اسلامىه، چ 1365:3 ش، ج 2، ص2125</ref> | ||
وى در سفر دراز خود به قاهره از مجلس درس اكملالدين محمود بن محمود بابرتى (714 - 786 قمرى) نيز بهره برد و نزد او حاشيه الهدايه مرغينانى را فراگرفت و در ميان راه با شمسالدين فنارى (751 - 834 قمرى) آشنا شد و او جرجانى را در اين سفر همراهى كرد. | وى در سفر دراز خود به قاهره از مجلس درس اكملالدين محمود بن محمود بابرتى (714 - 786 قمرى) نيز بهره برد و نزد او حاشيه الهدايه مرغينانى را فراگرفت و در ميان راه با شمسالدين فنارى (751 - 834 قمرى) آشنا شد و او جرجانى را در اين سفر همراهى كرد. | ||
خط ۶۸: | خط ۶۷: | ||
جرجانى به مدت 10 سال در اين مدرسه به تدريس و پرورش طالبان علم و دانش همت گمارد و سال 789 قمرى، يعنى زمانى كه امير تيمور (763 - 807قمرى) استان فارس را به تصرف خود درآورد، به دستور او راهى سمرقند شد و در آنجا نيز به تدريس اشتغال ورزيد. | جرجانى به مدت 10 سال در اين مدرسه به تدريس و پرورش طالبان علم و دانش همت گمارد و سال 789 قمرى، يعنى زمانى كه امير تيمور (763 - 807قمرى) استان فارس را به تصرف خود درآورد، به دستور او راهى سمرقند شد و در آنجا نيز به تدريس اشتغال ورزيد. | ||
اين سفر بنا به نوشته [[شوشتری، نورالله بن شریفالدین|قاضى نورالله شوشترى]] (956 - 1019 قمرى چندان با ميل و رغبت علامه جرجانى همراه نبود و او رفتن به ماوراالنهر را از جمله بلاهاى روزگار و عذاب صحبت اشرار آن ديار شمرده است.<ref>مرحوم عبؤاس اقبال در مقالهاى با عنوان «مير سيد شريف جرجانى، سعدالدين تفتازانى» با اشاره به اين مناظره، نتيجهاى اخلاقى و تربيتى از آن ارائه كرده است كه در جاى خود خواندنى است</ref> | اين سفر بنا به نوشته [[شوشتری، سید نورالله بن شریفالدین|قاضى نورالله شوشترى]] (956 - 1019 قمرى چندان با ميل و رغبت علامه جرجانى همراه نبود و او رفتن به ماوراالنهر را از جمله بلاهاى روزگار و عذاب صحبت اشرار آن ديار شمرده است.<ref>مرحوم عبؤاس اقبال در مقالهاى با عنوان «مير سيد شريف جرجانى، سعدالدين تفتازانى» با اشاره به اين مناظره، نتيجهاى اخلاقى و تربيتى از آن ارائه كرده است كه در جاى خود خواندنى است</ref> | ||
گفتنى است كه پيش از آمدن مير سيد شريف به سمرقند، سعدالدين تفتازانى در صدر مجالس تيمور جاى داشت، ولى آمدن جرجانى به اين شهر، زمينه مناظره و مباحثه را ميان اين دو دانشمند نامدار فراهم كرد كه در نتيجه آن، مير سيد شريف توانست بيش از پيش برترى علمى خويش را بخصوص در مباحث كلامى به اثبات رساند و تفتازانى را مغلوب دانش گسترده خويش كند،<ref>بنگريد به: اصول تعليم (نشريه وزارت معارف)، زير نظر ابوالحسن فروغى، ج 2، ش 3، صص 166 13</ref>تا جايى كه برخى منابع چنين نگاشتهاند كه شكست تفتازانى در برابر جرجانى، چنان او را سخت آمد كه مرگش را سرعت بخشيد و موجب شد او چندى پس از اين مناظره، در سال 793 قمرى جهان فانى را وداع گويد.<ref>بنگريد به: الفوائد البهيه، صص 130; 128 و مقاله «كتاب شناسى مير سيد شريف جرجانى (گرگانى)»، نوشته مهدى شكيبا و رضا پورجوادى، معارف (نشريه مركز نشر دانشگاهى)، ش 3، آذر اسفند 1381 (ش 57 پياپى)، صص 134 - 192</ref> | گفتنى است كه پيش از آمدن مير سيد شريف به سمرقند، سعدالدين تفتازانى در صدر مجالس تيمور جاى داشت، ولى آمدن جرجانى به اين شهر، زمينه مناظره و مباحثه را ميان اين دو دانشمند نامدار فراهم كرد كه در نتيجه آن، مير سيد شريف توانست بيش از پيش برترى علمى خويش را بخصوص در مباحث كلامى به اثبات رساند و تفتازانى را مغلوب دانش گسترده خويش كند،<ref>بنگريد به: اصول تعليم (نشريه وزارت معارف)، زير نظر ابوالحسن فروغى، ج 2، ش 3، صص 166 13</ref>تا جايى كه برخى منابع چنين نگاشتهاند كه شكست تفتازانى در برابر جرجانى، چنان او را سخت آمد كه مرگش را سرعت بخشيد و موجب شد او چندى پس از اين مناظره، در سال 793 قمرى جهان فانى را وداع گويد.<ref>بنگريد به: الفوائد البهيه، صص 130; 128 و مقاله «كتاب شناسى مير سيد شريف جرجانى (گرگانى)»، نوشته مهدى شكيبا و رضا پورجوادى، معارف (نشريه مركز نشر دانشگاهى)، ش 3، آذر اسفند 1381 (ش 57 پياپى)، صص 134 - 192</ref> | ||
خط ۸۰: | خط ۷۹: | ||
== گرايش مذهبى == | == گرايش مذهبى == | ||
درباره گرايش مذهبى جرجانى نيز گفتنى است كه [[شوشتری، نورالله بن شریفالدین|قاضى نورالله شوشترى]] بر پيروى او از مكتب اهلبيت و مذهب اماميه سخت اصرار مىورزد و در اين ميان براى اثبات اين مدعا شهادت سيد محمود نوربخش موسوى (795 - 869 قمرى) شاگرد و معاصر مير سيد شريف و محمد بن ابیجمهور احسايى (متوفاى حدود 880 قمرى) را گواه مىآورد و چنين مىنويسد: مير سيد شريف بر وجهى كه مشهور بر السنه شافعيه فارس است به امر تيمور مجبور شد بر يكى از دو مذهب شافعى و حنفى كه در بلاد فارس و ماوراءالنهر شايع بود، حكم نمايد و او سه روز مهلت خواست و شافعيان و حنفىها كه از جريان امر آگاه شدند در خفيه به خدمت سيد رسيدند و هر كدام مير را جهت ترويج مذهب خود تطميع مىنمودند و آخر چون اكثر امرا و مقربان پادشاه، حنفى بودند، به زور و زر غالب آمدند و حكم به ترجيح مذهب حنفى دادند و بنا بر آن مردم او را حنفى مذهب تصور نمودند، ولى در باطن به موجب تصريح شيخ محمود بن ابیجمهور در رساله مناظره او با فاضل سنى هروى و به مقتضاى تنصيص سيد محمد نوربخش و ساير دلايل و امارات مير سيد شريف از فرقه ناجيه اماميه بوده است.<ref>مجالس المومنين، ج 2، ص212</ref> | درباره گرايش مذهبى جرجانى نيز گفتنى است كه [[شوشتری، سید نورالله بن شریفالدین|قاضى نورالله شوشترى]] بر پيروى او از مكتب اهلبيت و مذهب اماميه سخت اصرار مىورزد و در اين ميان براى اثبات اين مدعا شهادت سيد محمود نوربخش موسوى (795 - 869 قمرى) شاگرد و معاصر مير سيد شريف و محمد بن ابیجمهور احسايى (متوفاى حدود 880 قمرى) را گواه مىآورد و چنين مىنويسد: مير سيد شريف بر وجهى كه مشهور بر السنه شافعيه فارس است به امر تيمور مجبور شد بر يكى از دو مذهب شافعى و حنفى كه در بلاد فارس و ماوراءالنهر شايع بود، حكم نمايد و او سه روز مهلت خواست و شافعيان و حنفىها كه از جريان امر آگاه شدند در خفيه به خدمت سيد رسيدند و هر كدام مير را جهت ترويج مذهب خود تطميع مىنمودند و آخر چون اكثر امرا و مقربان پادشاه، حنفى بودند، به زور و زر غالب آمدند و حكم به ترجيح مذهب حنفى دادند و بنا بر آن مردم او را حنفى مذهب تصور نمودند، ولى در باطن به موجب تصريح شيخ محمود بن ابیجمهور در رساله مناظره او با فاضل سنى هروى و به مقتضاى تنصيص سيد محمد نوربخش و ساير دلايل و امارات مير سيد شريف از فرقه ناجيه اماميه بوده است.<ref>مجالس المومنين، ج 2، ص212</ref> | ||
شيخ [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقابزرگ تهرانى]] (1293 - 1389قمرى) نيز در [[طبقات أعلام الشيعة|طبقات اعلامالشيعه]] با اشاره به استدلال قاضى نورالله درباره تشيع جرجانى، امامى بودن وى را مسلم مىداند و مىگويد: اين مسأله چنان آشكار است كه نيازى به اثبات ندارد و در ادامه مىافزايد: آنچه باعث شده است برخى در مورد شيعه بودن مير سيد شريف ترديد پيدا كنند اين است كه شمارى از نوادگان او به پيروى از جريان حاكم بر كشور از مذهب اهل سنت پيروى كردهاند<ref>از جمله فرزندان مير سيد شريف كه نه تنها به پيروى از مذهب اهل تسنن، بلكه به ناصبىگرى اشتهار دارد، ميرزا مخدوم است كه كتابى نيز با عنوان نواقض الروافض در رد شيعه نگاشته است. [[شوشتری، نورالله بن شریفالدین|قاضى نورالله شوشترى]] نيز در پاسخ به اين كتاب، مصائب النواصب و شيخ [[مازندرانی حائری، محمد بن اسماعیل|ابوعلى حائرى]] نيز، عذاب النواصب را به رشته تحرير در آورده است. جالب آن كه همين ميرزا مخدوم فرزندى دارد به نام ابوالفتح عصامالدين كه از علماى شيعه دربار شاه طهماسب صفوى است و آثارى چون تفسير شاهى (شرح فارسى آيات الاحكام)، و شرح باب حادى عشر و... را در كارنامه علمى خود ثبت كرده است. بنگريد به: الكنى و الالقاب، ج 2، ص359 و ص468 ريحانه الادب، ج 3، صص 215 - 216</ref>و اين در حالى است كه چنين استدلالى سست مىنمايد، زيرا بسيارى از فرزندان عارفان بزرگ شيعه از نسلهاى متاخر به پيروى از مذهب تسنن تظاهر میكردند و اين به خاطر فعالیتهای برخى حاكمان ترك و تاتار در زمينه پيوند ميان گنوسيسم و تسنن بوده است و نمىتوان بر اين اساس پدران آنان را پيرو مذهب تسنن دانست. | شيخ [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقابزرگ تهرانى]] (1293 - 1389قمرى) نيز در [[طبقات أعلام الشيعة|طبقات اعلامالشيعه]] با اشاره به استدلال قاضى نورالله درباره تشيع جرجانى، امامى بودن وى را مسلم مىداند و مىگويد: اين مسأله چنان آشكار است كه نيازى به اثبات ندارد و در ادامه مىافزايد: آنچه باعث شده است برخى در مورد شيعه بودن مير سيد شريف ترديد پيدا كنند اين است كه شمارى از نوادگان او به پيروى از جريان حاكم بر كشور از مذهب اهل سنت پيروى كردهاند<ref>از جمله فرزندان مير سيد شريف كه نه تنها به پيروى از مذهب اهل تسنن، بلكه به ناصبىگرى اشتهار دارد، ميرزا مخدوم است كه كتابى نيز با عنوان نواقض الروافض در رد شيعه نگاشته است. [[شوشتری، سید نورالله بن شریفالدین|قاضى نورالله شوشترى]] نيز در پاسخ به اين كتاب، مصائب النواصب و شيخ [[مازندرانی حائری، محمد بن اسماعیل|ابوعلى حائرى]] نيز، عذاب النواصب را به رشته تحرير در آورده است. جالب آن كه همين ميرزا مخدوم فرزندى دارد به نام ابوالفتح عصامالدين كه از علماى شيعه دربار شاه طهماسب صفوى است و آثارى چون تفسير شاهى (شرح فارسى آيات الاحكام)، و شرح باب حادى عشر و... را در كارنامه علمى خود ثبت كرده است. بنگريد به: الكنى و الالقاب، ج 2، ص359 و ص468 ريحانه الادب، ج 3، صص 215 - 216</ref>و اين در حالى است كه چنين استدلالى سست مىنمايد، زيرا بسيارى از فرزندان عارفان بزرگ شيعه از نسلهاى متاخر به پيروى از مذهب تسنن تظاهر میكردند و اين به خاطر فعالیتهای برخى حاكمان ترك و تاتار در زمينه پيوند ميان گنوسيسم و تسنن بوده است و نمىتوان بر اين اساس پدران آنان را پيرو مذهب تسنن دانست. | ||
از سويى ديگر مير سيد شريف از سوى شاه شجاع به مدت 10 سال به عنوان مدرس دارالشفاى شيراز منصوب شده بود و چون اين شهر به دست تيموريان سنى مذهب، سقوط كرد، مير به اقامت اجبارى در سمرقند وادار مىشود و پس از مرگ تيمور، او نيز امكان بازگشت به شيراز را فراهم مىبيند و به اين شهر بازمىگردد و در همين دوران، يعنى پس از بازگشت از تبعيدگاه خويش، آثارى چون شرح تذكره [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] (595 - 673 قمرى) را در سال 811 قمرى پديد مىآورد.<ref>بنگريد به: طبقات اعلام الشيعه، الشيخ آغابزرگ الطهرانى، تحقيق على نقى منزوى، تهران: مؤسسه اسماعيليان، الطبعة الثانية، ج 4 (القرن التاسع و القرن العاشر)، صص 90 - 91</ref> | از سويى ديگر مير سيد شريف از سوى شاه شجاع به مدت 10 سال به عنوان مدرس دارالشفاى شيراز منصوب شده بود و چون اين شهر به دست تيموريان سنى مذهب، سقوط كرد، مير به اقامت اجبارى در سمرقند وادار مىشود و پس از مرگ تيمور، او نيز امكان بازگشت به شيراز را فراهم مىبيند و به اين شهر بازمىگردد و در همين دوران، يعنى پس از بازگشت از تبعيدگاه خويش، آثارى چون شرح تذكره [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] (595 - 673 قمرى) را در سال 811 قمرى پديد مىآورد.<ref>بنگريد به: طبقات اعلام الشيعه، الشيخ آغابزرگ الطهرانى، تحقيق على نقى منزوى، تهران: مؤسسه اسماعيليان، الطبعة الثانية، ج 4 (القرن التاسع و القرن العاشر)، صص 90 - 91</ref> | ||
خط ۹۶: | خط ۹۵: | ||
صرف مير، شرح تصريف عزى، شرح كافيه شريفيه، منطق صغرى، منطق كبرى، حاشيه بر عوامل المئه، شرح فوائد الغياثيه، حاشيه بر شرح رضىالدين استرآبادى بر كافيه، المصباح في شرح مفتاحالعلوم، حاشيه بر العباب في شرح اللباب، حاشيه بر المطول تفتازانى، حاشيه بر شرح ايضاح الايضاح، حاشيه بر انوارالتنزيل بيضاوى، حاشيه بر تفسير كشاف، حاشيه بر تحرير القواعد المنطقيه في شرح الشمسيه، حاشيه بر شرح قديم تجريد الاعتقاد، حاشيه بر عوارف المعارف، حاشيه بر لوامع الاسرار في شرح مطالع الانوار، حاشيه بر مطالع الانظار في شرح طوالع الانوار، حاشيه بر شرح هدايه الحكمه، شرح ايساغوجى، شرح العقائد العضديه، شرح مواقف و... از اين گونه نگاشتههاست.<ref>كاملترين نگاشتهاى كه در آن آثار و تأليفات مير سيد شريف جرجانى معرفى و شناسانده شده است، مقاله «كتاب شناسى مير سيد شريف جرجانى (گرگانى)» است كه پيشتر، از آن سخن به ميان آمد. در اين كتاب شناسى 94 اثر جرجانى با توجه به موضوع آنها در 9 بخش، دستهبندى و معرفى شده است. افزون بر اين مقاله و منابع ديگرى كه به آنها اشاره شد، براى آگاهى بيشتر از آثار چاپ شده جرجانى مىتوان به: مأخذشناسى علوم عقلى، محسن كديور و محمد نورى (تهران: انتشارات اطلاعات) ; المعجم الشامل للتراث العربي المطبوع، محمد عيسى صالحيه (قاهره، معهد المخطوطات العربيه / المنظمه العربيه للتربيه و الثقافه) ; فهرست كتابهاى چاپى فارسى (و عربى)، خانبابا مشار، نيز مراجعه كرد</ref> | صرف مير، شرح تصريف عزى، شرح كافيه شريفيه، منطق صغرى، منطق كبرى، حاشيه بر عوامل المئه، شرح فوائد الغياثيه، حاشيه بر شرح رضىالدين استرآبادى بر كافيه، المصباح في شرح مفتاحالعلوم، حاشيه بر العباب في شرح اللباب، حاشيه بر المطول تفتازانى، حاشيه بر شرح ايضاح الايضاح، حاشيه بر انوارالتنزيل بيضاوى، حاشيه بر تفسير كشاف، حاشيه بر تحرير القواعد المنطقيه في شرح الشمسيه، حاشيه بر شرح قديم تجريد الاعتقاد، حاشيه بر عوارف المعارف، حاشيه بر لوامع الاسرار في شرح مطالع الانوار، حاشيه بر مطالع الانظار في شرح طوالع الانوار، حاشيه بر شرح هدايه الحكمه، شرح ايساغوجى، شرح العقائد العضديه، شرح مواقف و... از اين گونه نگاشتههاست.<ref>كاملترين نگاشتهاى كه در آن آثار و تأليفات مير سيد شريف جرجانى معرفى و شناسانده شده است، مقاله «كتاب شناسى مير سيد شريف جرجانى (گرگانى)» است كه پيشتر، از آن سخن به ميان آمد. در اين كتاب شناسى 94 اثر جرجانى با توجه به موضوع آنها در 9 بخش، دستهبندى و معرفى شده است. افزون بر اين مقاله و منابع ديگرى كه به آنها اشاره شد، براى آگاهى بيشتر از آثار چاپ شده جرجانى مىتوان به: مأخذشناسى علوم عقلى، محسن كديور و محمد نورى (تهران: انتشارات اطلاعات) ; المعجم الشامل للتراث العربي المطبوع، محمد عيسى صالحيه (قاهره، معهد المخطوطات العربيه / المنظمه العربيه للتربيه و الثقافه) ; فهرست كتابهاى چاپى فارسى (و عربى)، خانبابا مشار، نيز مراجعه كرد</ref> | ||
از جمله ديگر آثار اين دانشمند سترگ، اثر ارزشمند وى با نام تعريفات (تعريفات العلوم و تحديدات الرسوم) قابل ذكر است. جرجانى در اين اثر، مهمترين اصطلاحات فقهى، اصولى، روايى، كلامى، فلسفى، منطقى، عرفانى، ادبى و...را به منظور آشنا كردن طالبان علم با اين گونه مفاهيم شرح داده است.<ref>درباره اين اثر بنگريد به: مقاله «تعريفات سيد شريف جرجانى»، نوشته پىير لورى، ترجمه ع روح بخشان، نشريه معارفش 2 (مرداد آبان 1381)</ref> | از جمله ديگر آثار اين دانشمند سترگ، اثر ارزشمند وى با نام تعريفات (تعريفات العلوم و تحديدات الرسوم) قابل ذكر است. جرجانى در اين اثر، مهمترين اصطلاحات فقهى، اصولى، روايى، كلامى، فلسفى، منطقى، عرفانى، ادبى و... را به منظور آشنا كردن طالبان علم با اين گونه مفاهيم شرح داده است.<ref>درباره اين اثر بنگريد به: مقاله «تعريفات سيد شريف جرجانى»، نوشته پىير لورى، ترجمه ع روح بخشان، نشريه معارفش 2 (مرداد آبان 1381)</ref> | ||
== وفات == | == وفات == | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۱: | ||
مير سيد شريف سال 816 قمرى، زمانى كه 76 سال از عمر پربارش سپرى شده بود، دار فانى را وداع گفت و در شيراز به خاک سپرده شد. در تاريخ وفاتش گفتهاند: استاد بشر حيات عالم سلطان جهان شريف ملت اندر ششم ربيع ثانى از هشتصد و شانزده ز هجرت زين دار فنا به چارشنبه فرمود به دار خلد رحلت<ref>بنگريد به: تاريخ راقم سمرقندى، ص43، حبيب السير، ج 3، ص547 روضة الصفا، ج 8، ص452 مجالس المومنين، ج 2، ص220 نزهت الاخبار، ص569. درباره سال وفات جرجانى اقوال ديگرى، همچون سال 814 ق، 824 ق، و 825ق نيز در برخى منابع به چشم مىخورد. براى نمونه بنگريد به: بغية الوعاة في طبقات اللغويين و النحاة، [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر|جلالالدين عبدالرحمن السيوطى]]، تحقيق: محمد ابوالفضل ابراهیم، بيروت: دارالفكر، الطبعة الثانية: 1979 م، ج 2، ص197 ; 196 تذكره منتخب اللطايف، رحيم على خان ايمان، با مقدمه دكتر تاراچند، به اهتمام [[جلالی نایینی، محمدرضا|سيد محمدرضا جلالى نائينى]] و دكتر سيد اميرحسن عابدى، چاپ تابان: 1349 ش، ص;228 ريحانة [[الذريعة إلی تصانيف الشيعة|الذريعة الى تصانيف الشيعة]]، الشيخ آقابزرگ الطهرانى، بيروت: دارالاضوا، ج 9، بخش 2 ص521</ref>از جرجانى اشعار پراكندهاى نيز ميان منابع مختلف به چشم مىخورد كه رباعى زير از آن جمله است: | مير سيد شريف سال 816 قمرى، زمانى كه 76 سال از عمر پربارش سپرى شده بود، دار فانى را وداع گفت و در شيراز به خاک سپرده شد. در تاريخ وفاتش گفتهاند: استاد بشر حيات عالم سلطان جهان شريف ملت اندر ششم ربيع ثانى از هشتصد و شانزده ز هجرت زين دار فنا به چارشنبه فرمود به دار خلد رحلت<ref>بنگريد به: تاريخ راقم سمرقندى، ص43، حبيب السير، ج 3، ص547 روضة الصفا، ج 8، ص452 مجالس المومنين، ج 2، ص220 نزهت الاخبار، ص569. درباره سال وفات جرجانى اقوال ديگرى، همچون سال 814 ق، 824 ق، و 825ق نيز در برخى منابع به چشم مىخورد. براى نمونه بنگريد به: بغية الوعاة في طبقات اللغويين و النحاة، [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر|جلالالدين عبدالرحمن السيوطى]]، تحقيق: محمد ابوالفضل ابراهیم، بيروت: دارالفكر، الطبعة الثانية: 1979 م، ج 2، ص197 ; 196 تذكره منتخب اللطايف، رحيم على خان ايمان، با مقدمه دكتر تاراچند، به اهتمام [[جلالی نایینی، محمدرضا|سيد محمدرضا جلالى نائينى]] و دكتر سيد اميرحسن عابدى، چاپ تابان: 1349 ش، ص;228 ريحانة [[الذريعة إلی تصانيف الشيعة|الذريعة الى تصانيف الشيعة]]، الشيخ آقابزرگ الطهرانى، بيروت: دارالاضوا، ج 9، بخش 2 ص521</ref>از جرجانى اشعار پراكندهاى نيز ميان منابع مختلف به چشم مىخورد كه رباعى زير از آن جمله است: | ||
{{شعر}}{{ب|''بىخوابى شب جان مرا گر چه بكاست''|2=''در خواب شدن ز روى انصاف خطاست''}}{{ب|''ترسم كه خيالش قدمى رنجه كند''|2=''عذر قدمش به سالها نتوان خواست''}}{{پایان شعر}} | {{شعر}}{{ب|''بىخوابى شب جان مرا گر چه بكاست''|2=''در خواب شدن ز روى انصاف خطاست''}}{{ب|''ترسم كه خيالش قدمى رنجه كند''|2=''عذر قدمش به سالها نتوان خواست''}}{{پایان شعر}} | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references /> | <references/> | ||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == | ||
خط ۱۱۸: | خط ۱۱۶: | ||
[[التعریفات]] | [[التعریفات]] | ||
[[کلمات المحققین]] | [[کلمات المحققین]] | ||
[[رسالة في علم أصول الحديث]] | |||
[[المواقف]] | [[المواقف]] | ||
خط ۱۲۵: | خط ۱۲۵: | ||
[[المطول]] | [[المطول]] | ||
[[الحاشية على المطول]] | |||
[[رسائل فارسی میر سیدشریف جرجانی: در کلام، فلسفه و عرفان]] | |||
[[تقريب المرام في شرح تهذيب الکلام]] | [[تقريب المرام في شرح تهذيب الکلام]] | ||
خط ۱۳۴: | خط ۱۳۸: | ||
[[نحو میر]] | [[نحو میر]] | ||
[[تحرير القواعد المنطقية، شرح الرساله الشمسيه لنجمالدين عمر بن علي | [[تحرير القواعد المنطقية، شرح الرساله الشمسيه لنجمالدين عمر بن علي القزوينی المعروف بالکاتبي (رحلي)]] | ||
[[التعريفات]] | [[التعريفات]] | ||
خط ۱۴۳: | خط ۱۴۷: | ||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] | ||