۱۴۴٬۵۹۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '| کد مؤلف = AUTHORCODE' به '| کد مؤلف =AUTHORCODE') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابن نحاس (ابهام زدایی)' به 'ابن نحاس (ابهامزدایی)') |
||
| (یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
| کد مؤلف =AUTHORCODE.....AUTHORCODE | | کد مؤلف =AUTHORCODE.....AUTHORCODE | ||
}} | }} | ||
{{کاربردهای دیگر|ابن وزان ( | {{کاربردهای دیگر|ابن وزان (ابهامزدایی)}} | ||
'''ابن وَزَّان، ابوالقاسم ابراهیم بن عثمان''' (متوفای 10 محرم 346ق/14 آوریل 957م)، نحوی. ادیب و لغتشناس. | '''ابن وَزَّان، ابوالقاسم ابراهیم بن عثمان''' (متوفای 10 محرم 346ق/14 آوریل 957م)، نحوی. ادیب و لغتشناس. | ||
| خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
زبیدی در ستایش وی گوید: «شاید در علم لغت و نحو هیچکس به مقام او نرسیده باشد». سپس میافزاید: «این امر دست کم در زمان خود وی مسلم است». آنگاه توانایی او را در استنباط مسائل نحوی و لغوی میستاید. | زبیدی در ستایش وی گوید: «شاید در علم لغت و نحو هیچکس به مقام او نرسیده باشد». سپس میافزاید: «این امر دست کم در زمان خود وی مسلم است». آنگاه توانایی او را در استنباط مسائل نحوی و لغوی میستاید. | ||
این ویژگیها موجب شده بود که برخی مقام وی را از بزرگانی چون [[مازنی، ابراهیم عبدالقادر|مازنی]]، [[ابن سکیت، یعقوب بن اسحاق|ابن سکیت]]، [[مبرد، محمد بن یزید|مُبَّرد]]، ثعلب و [[ابن نحاس ( | این ویژگیها موجب شده بود که برخی مقام وی را از بزرگانی چون [[مازنی، ابراهیم عبدالقادر|مازنی]]، [[ابن سکیت، یعقوب بن اسحاق|ابن سکیت]]، [[مبرد، محمد بن یزید|مُبَّرد]]، ثعلب و [[ابن نحاس (ابهامزدایی)|ابن نحّاس]] برتر بدانند و از او به عنوان «شیخ مغرب در نحو و لغت» یاد کنند. | ||
وی در نحو به روش اهل بصره تمایل داشت، هرچند که از روش کوفیان نیز آگاه بود. ابن وزان با همۀ تبحّری که در علوم شعر و لغت داشت ـ جز در اواخر عمر ـ به سرودن شعر نپرداخت و چندان دوست نداشت که به شاعری مشهور و متصف شود. روایتی که زبیدی در تقطیع شعر از او نقل کرده، نشاندهنده چیرهدستی وی در علم عروض است. | وی در نحو به روش اهل بصره تمایل داشت، هرچند که از روش کوفیان نیز آگاه بود. ابن وزان با همۀ تبحّری که در علوم شعر و لغت داشت ـ جز در اواخر عمر ـ به سرودن شعر نپرداخت و چندان دوست نداشت که به شاعری مشهور و متصف شود. روایتی که زبیدی در تقطیع شعر از او نقل کرده، نشاندهنده چیرهدستی وی در علم عروض است. | ||