روایت: مفاهیم بنیادی و روشهای تحلیل: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURروایتJ1.jpg | عنوان =روایت | عنوانهای دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = تامس، برانون (نویسنده) پاینده، حسین (مترجم) |زبان | زبان = | کد کنگره = | موضوع = |ناشر | ناشر =مروارید | مکان نشر =تهران | سال نشر =1400 | کد اتوماس...» ایجاد کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۱۶ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۲۵
روایت | |
---|---|
پدیدآوران | تامس، برانون (نویسنده) پاینده، حسین (مترجم) |
ناشر | مروارید |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1400 |
شابک | 6ـ934ـ191ـ964ـ978 |
کد کنگره | |
روایت: مفاهیم بنیادی و روشهای تحلیل تألیف برانون تامس، ترجمه حسین پاینده؛ هر یک از فصلهای این کتاب، هم مباحث نظری دربارۀ چیستی روایت و عناصر آن را شامل میشود و هم اینکه روشها و رویکردهای مختلف در تحلیل روایت را با ارائۀ نمونه به خواننده معرفی میکند.
ساختار
کتاب در نه فصل تدوین شده است.
گزارش کتاب
تحولات روایتشناسی در دهۀ 1980 با پیدایش «روایتشناسی پساکلاسیک» از ساختارگرایی عبور کرد و وارد مرحلۀ جدیدی شد که تا زمانۀ ما با پویایی و ضربآهنگی کمنظیر ادامه دارد. زمینۀ ظهور روایتشناسی پساکلاسیک که با مطالعات روایت مترادف محسوب میشود، پیشاپیش در نظریههای کسانی همچون بارت فراهم آمده بود. روایتشناسان شناختی به پیروی از دیوید هرمن که در زمرۀ برجستهترین نظریهپردازان این حوزه از مطالعات روایت است، میکوشند به این پرسش اساسی پاسخ دهند که جهانهای داستانی چگونه مخاطب را مجذوب خود میکنند؟ هرمن «جهان داستانی» را برای جهان تخیلیای نمیداند که داستاننویسان یا روایتسازان در داستانها و روایتهایشان خلق میکنند؛ اما جهان داستانی به معنای تخصصیتری که هرمن مراد میکند، بر اثر مشارکت خواننده خلق میشود. به عبارتی جهان داستانی حاصل همکنشی میان نویسنده و خواننده است.
روایتشناسی را میتوان «دانشی برای فهم روایت» تعریف کرد که میخواهد به پرسشهایی از این دست پاسخ دهد: روایت چیست و عناصر تشکیلدهندۀ آن کداماند؟ انسانها چرا دست به خلق روایت میزنند و به این منظور کدام ساختارها و الگوها را در روایتهایشان تکرار میکنند؟ علت شیفتگی ما انسانها به جهان برساختۀ روایت چیست و چگونه به ادراکی از معنای آن میرسیم؟ روایت با کدام سازوکارها و صناعات مخاطبانش را به رفتارهای گفتمانی سوق میدهد؟ روایت چگونه واقعیت زیستۀ مخاطب را برای او بازتفسیر میکند؟ این کتاب میکوشد این قبیل سؤالات را با استناد به مفاهیم مطرحشده در نظریههای روایت پاسخ دهد. به این منظور نویسنده چشماندازی فراخ از مبانی روایت ترسیم میکند که از خاستگاه آن در نظریهپردازیهای ارسطو در یونان باستان شروع میشود و افزون بر روایتشناسی کلاسیک، رویکردهای پساکلاسیک را نیز به تفصیل معرفی میکند تا به نظریههای پسامدرن در دورۀ معاصر برسد. هر یک از فصلهای این کتاب، هم مباحث نظری دربارۀ چیستی روایت و عناصر آن را شامل میشود و هم اینکه روشها و رویکردهای مختلف در تحلیل روایت را با ارائۀ نمونه به خواننده معرفی میکند. مفاهیم و اصطلاحات روایتشناسی حین بحثهای هر فصل توضیح داده شدهاند و افزون بر آن، واژهنامۀ توصیفی اصطلاحات روایتشناسی در پایان کتاب برگزیدهای از رایجترین اصطلاحات تخصصی این حوزه را در بیش از پنجاه مدخل به خواننده توضیح میدهد.
این کتاب با رولان بارت که سازوکارهای روایت را بسیار جذاب میداند، همعقیده است و بر این باور او صحه میگذارد که اگر بخواهیم نحوۀ کارکرد جوامع معاصر را بشناسیم و به پرسش بگیریم و همچنین بفهمیم که این نحوۀ کارکرد چه کسانی را منتفع میسازد، آنگاه شناخت روایتهایی که ما را در زندگی روزمره احاطه کردهاند، بسیار ضروری است.
ساختار کتاب به گونهای است که با برخی از اجزاء بنیانی روایت، خواننده را آشنا میکند؛ اینکه چه کسی داستان را تعریف میکند، وقایع از زاویۀ دید چه کسی دیده میشود (فصل سوم). همچنین برخی از اصلیترین نظریههایی که بر اساس آنها ساختارهای بنیانی روایت شناخته میشود (فصلهای اول و دوم). در جایجای این بحثها ارجاعاتی به نمونههایی از روایت در انواع و اقسانه رسانهها شده تا بدین ترتیب خواننده بتواند این نظریهها و چارچوبهای اندیشیدن دربارۀ روایت را به داستانها و حکایتهایی که خواندنشان لذت میبرد، اعمال کند. در بخشهای چهارم و پنجم کتاب تمرکز نویسنده بیشتر بر این موضوع است که روایتها به چه روشهایی وقایع را افزون بر اینکه شکل میدهند، تحریف هم میکنند و پیامد این تحریفها در حوزۀ سیاست و قدرت چیست. همچنین به بررسی این موضوع پرداخته شده که روایتها به چه میزان ماهیت جنسیتی دارند تا نهتنها به مذاق مخاطبان مذکر یا مؤنث خوش بیایند، بلکه «مردبودگی» و «زنبودگی» در جامعۀ معاصر را هم برایمان تعریف کنند.
سپس توجه نویسنده به ژانرهای معین معطوف شده تا از ساختار روایتهای جنایی یا داستانهای واقعی شناخت عمیقتری هب دست آورد و دریابد که این قبیل روایتها چه لذتهای متفاوتی را میتوانند به ما در مقام خواننده یا تماشاگر افاده کنند. نقش خواننده و بررسیکنندۀ روایت در فصل ششم بهتفصیل مورد بحث قرار گرفته است؛ زیرا گرچه نظریهپردازان روایت مطابق با سنت خودشان عمدتاً به نحوۀ روایتشدن داستان توجه دارند؛ والی مخاطبان و خوانندگان بیش از پیش در برساختن و بازگویی داستانها مشارکت میکنند و بنابراین درنظرگرفتن سهم آنان در روایت مهمتر از گذشته است. تأثیر فوقالعاده زیاد فناوریهای دیجیتالی در روایتگری در فصل هشتم بررسی شده و در فصل پایانی کتاب، پس از ارائۀ اطلاعاتی کاملاً روزآمد در خصوص برخی از جدیدترین تحولات حوزۀ روایتپژوهی، به بحث دربارۀ این موضوع پرداخته شده که سمتوسوی آیندۀ روایت و روایتپژوهی احتمالاً چه خواهد بود.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات