۱۴۶٬۹۸۸
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'نجات (ابهام زدایی)' به 'نجات (ابهامزدایی)') |
||
| (۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر =النجاة | | عنوانهای دیگر =النجاة | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[ | [[ابن سینا، حسین بن عبدالله]] (نویسنده) | ||
[[دانشپژوه، محمدتقی]] (ويرايشگر) | [[دانشپژوه، محمدتقی]] (ويرايشگر) | ||
| خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
| شابک =964-03-4300-5 | | شابک =964-03-4300-5 | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =01765 | ||
| کتابخوان همراه نور =01765 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
{{کاربردهای دیگر| نجات (ابهامزدایی)}} | |||
'''النجاة من الغرق في بحر الضلالات''' از تأليفات [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]ست كه يك دوره فلسفه نظرى (منطق، طبیعیات، رياضيات و الهيات) به زبان عربى مىباشد و به انگيزه پاسخ مثبت دادن به درخواست بعضى از برادرانى كه اشتياق به فراگيرى معارف داشتهاند و از مؤلف خواستار تأليف كتابى مشتمل بر علومى كه انسان ناچار به فراگيرى آنهاست، شدهاند، به رشته تحرير درآمده است. | '''النجاة من الغرق في بحر الضلالات''' از تأليفات [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]ست كه يك دوره فلسفه نظرى (منطق، طبیعیات، رياضيات و الهيات) به زبان عربى مىباشد و به انگيزه پاسخ مثبت دادن به درخواست بعضى از برادرانى كه اشتياق به فراگيرى معارف داشتهاند و از مؤلف خواستار تأليف كتابى مشتمل بر علومى كه انسان ناچار به فراگيرى آنهاست، شدهاند، به رشته تحرير درآمده است. | ||
| خط ۳۶: | خط ۳۸: | ||
برخى از مباحث طبیعیات، عبارتند از: حركت و مسائل مربوط به آن، زمان، مكان، متناهى و نامتناهى و مسائل مربوط به آنها، واحد بودن عالم و عدم امكان تعدد آن، آثار حرارت و برودت در اجسام، نفس و مسائل مربوط به آن و... | برخى از مباحث طبیعیات، عبارتند از: حركت و مسائل مربوط به آن، زمان، مكان، متناهى و نامتناهى و مسائل مربوط به آنها، واحد بودن عالم و عدم امكان تعدد آن، آثار حرارت و برودت در اجسام، نفس و مسائل مربوط به آن و... | ||
بعضى از مباحث رياضيات، عبارتند از: قواعدى در مورد اضلاع و زوايا و مثلثها، قواعدى در مورد تناسب سطوح... مناسبات و اصناف و خواص آنها... | بعضى از مباحث رياضيات، عبارتند از: قواعدى در مورد اضلاع و زوايا و مثلثها، قواعدى در مورد تناسب سطوح... مناسبات و اصناف و خواص آنها... کیفیت استخراج اندازه جرم زمين و ماه و خورشيد نسبت به يكديگر، شناخت رصد و کیفیت رصد نمودن... نغمه، اصوات، اجناس، آلات، تحسينات و... | ||
پارهاى از مطالب بخش الهيات، عبارتند از: مساوقت واحد با موجود، اعراض ذاتى و غريب، علت احتياج ممكن به واجب امكان آن است نه حدوث آن، بساطت واجب و اينكه واجب تام است و هيچ حالت منتظرهاى در او نيست، اثبات واجبالوجود، معاد، الهامات و دعاهاى مستجاب، عقوبتهاى آسمانى، نبوت، عبادت و فايده آن در دنيا و آخرت و... | پارهاى از مطالب بخش الهيات، عبارتند از: مساوقت واحد با موجود، اعراض ذاتى و غريب، علت احتياج ممكن به واجب امكان آن است نه حدوث آن، بساطت واجب و اينكه واجب تام است و هيچ حالت منتظرهاى در او نيست، اثبات واجبالوجود، معاد، الهامات و دعاهاى مستجاب، عقوبتهاى آسمانى، نبوت، عبادت و فايده آن در دنيا و آخرت و... | ||
| خط ۴۴: | خط ۴۶: | ||
2- خدا شناسى: مهمترين ويژگى واجبالوجود، خودآگاهى و علم به ذات خود است؛ او خود را تعقل مىكند و به هستى كل جهان علم دارد؛ يعنى خود را مبدأ آن مىداند و از طرف ديگر در ذات او مانعى براى صدور جهان از او نيست، بنا بر اين خداوند از فيضان كل جهان از خودش خشنود است. | 2- خدا شناسى: مهمترين ويژگى واجبالوجود، خودآگاهى و علم به ذات خود است؛ او خود را تعقل مىكند و به هستى كل جهان علم دارد؛ يعنى خود را مبدأ آن مىداند و از طرف ديگر در ذات او مانعى براى صدور جهان از او نيست، بنا بر اين خداوند از فيضان كل جهان از خودش خشنود است. | ||
واجبالوجود كه در | واجبالوجود كه در نهایت زيبايى است، ذات خويشتن رابه نهایت درخشندگى تعقل مىكند؛ بدانگونه كه او خود، ذاتا، عقل و عاقل و معقول است يا بگو خود، ذاتا، عاشق و معشوق و لذتبخش و لذتبرنده است. | ||
واجبالوجود، آن است كه اگر وجود از او نفى شود، تناقض لازم مىآيد و ممكن الوجود آن است كه اگر وجود از او نفى شود، تناقض لازم نمىآيد؛ پس در واجب، ضرورت وجود است، امّا در ممكن نه ضرورت وجود است و نه ضرورت عدم. | واجبالوجود، آن است كه اگر وجود از او نفى شود، تناقض لازم مىآيد و ممكن الوجود آن است كه اگر وجود از او نفى شود، تناقض لازم نمىآيد؛ پس در واجب، ضرورت وجود است، امّا در ممكن نه ضرورت وجود است و نه ضرورت عدم. | ||