المواقف في علم الكلام: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'مواقف (ابهام زدایی)' به 'مواقف (ابهام‌زدایی)'
جز (جایگزینی متن - 'ني ' به 'نی')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'مواقف (ابهام زدایی)' به 'مواقف (ابهام‌زدایی)')
 
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۲۵: خط ۲۵:
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
 
{{کاربردهای دیگر| مواقف (ابهام‌زدایی)}}
 
'''المواقف في علم الكلام'''، تألیف [[عضدالدین ایجی، عبدالرحمن بن احمد|قاضی عبدالرحمن بن احمد ایجی]]، متکلم اشعری‌مسلک است. این کتاب از آثار مهم کلامی است که شروح و حواشی مختلف بر آن نوشته شده است.  
'''المواقف في علم الكلام'''، تألیف [[عضدالدین ایجی، عبدالرحمن بن احمد|قاضی عبدالرحمن بن احمد ایجی]]، متکلم اشعری‌مسلک است. این کتاب از آثار مهم کلامی است که شروح و حواشی مختلف بر آن نوشته شده است.  


خط ۳۶: خط ۳۵:
[[عضدالدین ایجی، عبدالرحمن بن احمد|ایجی]] در اولین موقف کتاب به معرفی مقدمات علم کلام پرداخته و موضوع، فایده، مرتبه و مسائل علم کلام را معرفی کرده است. سپس اقسام علم و مذاهب مختلف را در این رابطه مطرح می‌کند.  
[[عضدالدین ایجی، عبدالرحمن بن احمد|ایجی]] در اولین موقف کتاب به معرفی مقدمات علم کلام پرداخته و موضوع، فایده، مرتبه و مسائل علم کلام را معرفی کرده است. سپس اقسام علم و مذاهب مختلف را در این رابطه مطرح می‌کند.  


[[جرجانی، علی بن محمد|جرجانی‎]] در شرح عنوان «المرصد الثانیفي تعريف مطلق العلم»، ضمن برشمردن مراحل‎ مباحث‎ معرفت‌شناختی [[عضدالدین ایجی، عبدالرحمن بن احمد|ایجی]] در المواقف، می‌گوید: متکلم ناگزیر‎ است‎ که‎ (قبل از پرداختن به مسائل علم کلام‎) چند‎ چیز را تبیین کند: اول ماهیت «علم»؛ دوم تقسیم علم به ضروری و مکتسب‎؛ سوم‎ اشاره به ثبوت علم ضروری‎ که‎ (علوم غیر‎ بدیهی‎ و غیر‎ ضروری) به آن منتهی می‌شود؛ چهارم بیان احوال (و خصوصیات) «نظر» و توضیح‎ این مطلب که نظر‎ (صحیح‎) علم را در پی خواهد‎ داشت‎؛ پنجم بیانِ مسیری که نظر در آن قرار می‌گیرد و به مطلوب (که همان‎ علم‎ است) می‌رسد. (متکلم از آن‎ جهت‎ به‎ این مباحث می‌پردازد‎ که‎) از راه همین مباحث‎ به‎ اثبات عقائد و نیز اثبات مباحث دیگری نائل می‌آید که عقاید، بر آن‌ها متوقف است.<ref>ر.ک: سعیدی‌مهر، محمد؛ فتاحی، فرزاد، ص41-40؛ متن کتاب، ص12-11</ref>. ‎
[[جرجانی، علی بن محمد|جرجانی‎]] در شرح عنوان «المرصد الثاني في تعريف مطلق العلم»، ضمن برشمردن مراحل‎ مباحث‎ معرفت‌شناختی [[عضدالدین ایجی، عبدالرحمن بن احمد|ایجی]] در المواقف، می‌گوید: متکلم ناگزیر‎ است‎ که‎ (قبل از پرداختن به مسائل علم کلام‎) چند‎ چیز را تبیین کند: اول ماهیت «علم»؛ دوم تقسیم علم به ضروری و مکتسب‎؛ سوم‎ اشاره به ثبوت علم ضروری‎ که‎ (علوم غیر‎ بدیهی‎ و غیر‎ ضروری) به آن منتهی می‌شود؛ چهارم بیان احوال (و خصوصیات) «نظر» و توضیح‎ این مطلب که نظر‎ (صحیح‎) علم را در پی خواهد‎ داشت‎؛ پنجم بیانِ مسیری که نظر در آن قرار می‌گیرد و به مطلوب (که همان‎ علم‎ است) می‌رسد. (متکلم از آن‎ جهت‎ به‎ این مباحث می‌پردازد‎ که‎) از راه همین مباحث‎ به‎ اثبات عقائد و نیز اثبات مباحث دیگری نائل می‌آید که عقاید، بر آن‌ها متوقف است.<ref>ر.ک: سعیدی‌مهر، محمد؛ فتاحی، فرزاد، ص41-40؛ متن کتاب، ص12-11</ref>. ‎


در دومین موقف کتاب، موضوعاتی چون وجود و ماهیت، وجوب و امکان، وحدت و کثرت و علت و معلول مورد بحث قرار گرفته است. در اولین مقصد از بحث علت و معلول چنین می‌خوانیم: تصور اختیاج هر شیء به غیرش، ضروری است؛ آنچه ‎که به آن نیاز است علت و آنچه ‎که نیازمند است معلول است. علت، یا جزء شیء یا خارج از آن است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص85</ref>. ‎
در دومین موقف کتاب، موضوعاتی چون وجود و ماهیت، وجوب و امکان، وحدت و کثرت و علت و معلول مورد بحث قرار گرفته است. در اولین مقصد از بحث علت و معلول چنین می‌خوانیم: تصور اختیاج هر شیء به غیرش، ضروری است؛ آنچه ‎که به آن نیاز است علت و آنچه ‎که نیازمند است معلول است. علت، یا جزء شیء یا خارج از آن است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص85</ref>. ‎


استفاده از آیات قرآن کریم و استناد مباحث به قرآن کریم در مباحث متکلمین فراوان دیده می‌شود؛ به‌عنوان مثال، [[عضدالدین ایجی، عبدالرحمن بن احمد|ایجی]] در سومین موقف کتاب در تبیین مراتب روشنایی آنچه را ‎که همانند خورشید روشنایی‌اش از ذات خودش است، «ضوء» و آن‎چه را که همانند ماه از دیگری روشنایی می‌گیرد، «نور» می‌خواند؛ همان‎ گونه که در قرآن کریم آمده است: '''هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاءً وَ الْقَمَرَ نُوراً''' ﴿يونس‏: 5﴾<ref>ر.ک: همان، ص135</ref>. ‎
استفاده از آیات قرآن کریم و استناد مباحث به قرآن کریم در مباحث متکلمین فراوان دیده می‌شود؛ به‌عنوان مثال، [[عضدالدین ایجی، عبدالرحمن بن احمد|ایجی]] در سومین موقف کتاب در تبیین مراتب روشنایی آنچه را ‎که همانند خورشید روشنایی‌اش از ذات خودش است، «ضوء» و آن‎چه را که همانند ماه از دیگری روشنایی می‌گیرد، «نور» می‌خواند؛ همان‎ گونه که در قرآن کریم آمده است:'''هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاءً وَ الْقَمَرَ نُوراً''' ﴿يونس‏: 5﴾<ref>ر.ک: همان، ص135</ref>. ‎


در چهارمین موقف به تقسیم جواهر پرداخته شده است. از جمله مباحث جالب این موقف توضیح کواکب، بررسی کروی بودن زمین<ref>ر.ک: همان، ص217</ref>‏، سکون یا حرکت زمین<ref>ر.ک: همان، ص219</ref>‏‎، معرفی خط استوا<ref>ر.ک: همان، ص220</ref>‏ و مباحثی از این دست است.  
در چهارمین موقف به تقسیم جواهر پرداخته شده است. از جمله مباحث جالب این موقف توضیح کواکب، بررسی کروی بودن زمین<ref>ر.ک: همان، ص217</ref>‏، سکون یا حرکت زمین<ref>ر.ک: همان، ص219</ref>‏‎، معرفی خط استوا<ref>ر.ک: همان، ص220</ref>‏ و مباحثی از این دست است.