سير السالك في أسنی المسالك: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR148331J1.jpg | عنوان = سير السالك في أسنی المسالك | عنوان‌های دیگر = | پدیدآورندگان | پدیدآوران = حصنی، ابو بکر بن محمد (نويسنده) مرشد، احمد مصطفی (محقق) |زبان | زبان = عربی | کد کنگره = 9س6ح 28/6 BP | موضوع =صحابه - تابعی...» ایجاد کرد)
     
    بدون خلاصۀ ویرایش
     
    (یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
    خط ۵: خط ۵:
    | پدیدآورندگان
    | پدیدآورندگان
    | پدیدآوران =  
    | پدیدآوران =  
    [[حصنی، ابو بکر بن محمد]] (نويسنده)
    [[حصنی، ابوبکر بن محمد]] (نويسنده)
    [[مرشد،  احمد  مصطفی]] (محقق)
    [[مرشد،  احمد  مصطفی]] (محقق)
    |زبان
    |زبان
    خط ۲۵: خط ۲۵:
    | پیش از =  
    | پیش از =  
    }}
    }}
    '''سَير السالك في أسنی المسالك'''، نوشته تقی‌الدین ابوبکر محمد بن عبدالمؤمن حِصنی دمشقی (829-752ق)، فقیه صوفی‌مشرب شافعی است که در طبقات مشایخ صوفیه در دو جلد نوشته شده است. احمد مصطفی مرشد پژوهش کتاب را انجام داده است.
    '''سَير السالك في أسنی المسالك'''، نوشته [[حصنی، ابوبکر بن محمد|تقی‌الدین ابوبکر محمد بن عبدالمؤمن حِصنی دمشقی]] (829-752ق)، فقیه صوفی‌مشرب شافعی است که در طبقات مشایخ صوفیه در دو جلد نوشته شده است. [[مرشد، احمد مصطفی|احمد مصطفی مرشد]] پژوهش کتاب را انجام داده است.


    محقق (مرشد) شرح حالی از تقی‌الدین و اثر او نوشته است<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ج1، ص8</ref>. ‏او روش نویسنده را در این کتاب، که در تراجم رجال است، بررسی می‌کند. تقی‌الدین به روش [[صفة الصفوه]] اثر ابوالفرج بن جوزى (م ۵۹۷ق)، گام برداشته است. صفة الصفوه، خود، گزیده‌ای از کتاب «حلية الأولياء»، اثر ابونعیم اصفهانى و شرح حال بزرگان اسلامی است و از مهم‌ترین آثار طبقات‌نگارى صوفیان در قرن ششم هجری بشمار می‌رفته است. البته تقی‌الدین بااینکه با ابن جوزی همسو شده است، رویکرد فعالی را برگزیده و بر کتاب او حاشیه زده است. گاهی نیز، کار او را به‌سختی نقد کرده است.
    محقق (مرشد) شرح حالی از تقی‌الدین و اثر او نوشته است<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ج1، ص8</ref>. ‏او روش نویسنده را در این کتاب، که در تراجم رجال است، بررسی می‌کند. [[حصنی، ابوبکر بن محمد|تقی‌الدین]] به روش [[صفة الصفوة|صفة الصفوه]] اثر [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابوالفرج بن جوزى]] (متوفای ۵۹۷ق)، گام برداشته است. [[صفة الصفوة|صفة الصفوه]]، خود، گزیده‌ای از کتاب «[[حلية الأولياء و طبقات الأصفياء|حلية الأولياء]]»، اثر [[ابونعیم، احمد بن عبدالله|ابونعیم اصفهانى]] و شرح حال بزرگان اسلامی است و از مهم‌ترین آثار طبقات‌نگارى صوفیان در قرن ششم هجری بشمار می‌رفته است. البته تقی‌الدین بااینکه با ابن جوزی همسو شده است، رویکرد فعالی را برگزیده و بر کتاب او حاشیه زده است. گاهی نیز، کار او را به‌سختی نقد کرده است.


    انگیزه تقی‌الدین در نوشتن این اثر، نمایاندن اشتباه و کژی‌هایی است که در آثار مشابه دیگر می‌دیده است و در این کار، به انحراف‌های برخی فقیهان و صوفیان اشاره می‌کند و بر لزوم سازگاری کار آدمی با سخنش با بهره‌گیری از قرآن، سنت نبوی و گفتار صحابه تأکید می‌کند. او کتابش را با شرح حال صحابه پیامبر(ص)، از «عشره مبشّره» آغاز می‌کند و پس از ذکر اصحاب دیگر، به تابعین و تابعان تابعین می‌پردازد. او سپس، تراجم را با شرح حال برخی از هم‌زیستان خود پایان می‌برد و با این کار، می‌خواهد که پیوستی را به تراجم «صفة الصفوه» بیفزاید؛ ازاین‌رو، برخی از کرامت‌های برجسته و شناخته‌شده آنان را نمود می‌دهد. تقی‌الدین سپس، از سه قاعده‌ای که شایسته تأمّل و به‌کار بستن است و نباید در انجامش کاستی صورت پذیرد، یاد می‌کند. نخستین قاعده، این است که یک مسلمان باید آنچه را از دانش دین (از ابتدای فقه تا آخر آن) که به کارهای او سامان می‌دهد، بیاموزد. دومین قاعده، گرسنگی است و سومینِ آن، گمنامی است. تقی‌الدین در پایان کتابش به «سماع» می‌پردازد و از نخستین کسی که آن را جِلوه و نشر داده و درباره‌اش گفتگو کرده است، سخن می‌گوید. همچنین، در این‌باره، دلایل فریقین را و مشکلی که در فهم سماع است، تبیین می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص32-29</ref>‏.
    انگیزه [[حصنی، ابوبکر بن محمد|تقی‌الدین]] در نوشتن این اثر، نمایاندن اشتباه و کژی‌هایی است که در آثار مشابه دیگر می‌دیده است و در این کار، به انحراف‌های برخی فقیهان و صوفیان اشاره می‌کند و بر لزوم سازگاری کار آدمی با سخنش با بهره‌گیری از قرآن، سنت نبوی و گفتار صحابه تأکید می‌کند. او کتابش را با شرح حال صحابه پیامبر(ص)، از «عشره مبشّره» آغاز می‌کند و پس از ذکر اصحاب دیگر، به تابعین و تابعان تابعین می‌پردازد. او سپس، تراجم را با شرح حال برخی از هم‌زیستان خود پایان می‌برد و با این کار، می‌خواهد که پیوستی را به تراجم «صفة الصفوه» بیفزاید؛ ازاین‌رو، برخی از کرامت‌های برجسته و شناخته‌شده آنان را نمود می‌دهد. تقی‌الدین سپس، از سه قاعده‌ای که شایسته تأمّل و به‌کار بستن است و نباید در انجامش کاستی صورت پذیرد، یاد می‌کند. نخستین قاعده، این است که یک مسلمان باید آنچه را از دانش دین (از ابتدای فقه تا آخر آن) که به کارهای او سامان می‌دهد، بیاموزد. دومین قاعده، گرسنگی است و سومینِ آن، گمنامی است. [[حصنی، ابوبکر بن محمد|تقی‌الدین]] در پایان کتابش به «سماع» می‌پردازد و از نخستین کسی که آن را جِلوه و نشر داده و درباره‌اش گفتگو کرده است، سخن می‌گوید. همچنین، در این‌باره، دلایل فریقین را و مشکلی که در فهم سماع است، تبیین می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص32-29</ref>‏.


    پیش‌تر اشاره شد که «سير السالك» در حقیقت، انشای نویسنده نیست، بلکه از «صفة الصفوه» ابن جوزی برگزیده و گرفته شده است. از سوی دیگر، باید گفت که این اقتباس چیزی از ارزش‌ و جایگاه آن نمی‌کاهد.؛ زیرا:
    پیش‌تر اشاره شد که «سير السالك» در حقیقت، انشای نویسنده نیست، بلکه از «[[صفة الصفوة|صفة الصفوه]]» [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزی]] برگزیده و گرفته شده است. از سوی دیگر، باید گفت که این اقتباس چیزی از ارزش‌ و جایگاه آن نمی‌کاهد.؛ زیرا:
    # تقی‌الدین به همه گوشه و کنار مباحث پرداخته است؛
    # [[حصنی، ابوبکر بن محمد|تقی‌الدین]] به همه گوشه و کنار مباحث پرداخته است؛
    # تعلیقه‌ها و فایده‌های مهمی که مختص به اوست، به کتاب افزوده است؛
    # تعلیقه‌ها و فایده‌های مهمی که مختص به اوست، به کتاب افزوده است؛
    # اصول رئیسی و ارکان شرح‌حال‌نویسی را رعایت نموده است و بدین‌گونه در بیشتر ترجمه‌ها نام، کنیه، لقب، نسب، مرگ و گزیده‌ای از زندگی و برخی گفته‌های فرد را ذکر نموده است. همچنین، نام شیوخ و استادانی که از ایشان آموخته و یا از آنان روایت کرده است و نیز برخی نوشتجاتشان را با عبارت‌های کوتاه، مناسب و بی‌زیان آورده است؛
    # اصول رئیسی و ارکان شرح‌حال‌نویسی را رعایت نموده است و بدین‌گونه در بیشتر ترجمه‌ها نام، کنیه، لقب، نسب، مرگ و گزیده‌ای از زندگی و برخی گفته‌های فرد را ذکر نموده است. همچنین، نام شیوخ و استادانی که از ایشان آموخته و یا از آنان روایت کرده است و نیز برخی نوشتجاتشان را با عبارت‌های کوتاه، مناسب و بی‌زیان آورده است؛
    خط ۶۳: خط ۶۳:
    [[رده:سرگذشت‌‌نامه‌های فردی]]
    [[رده:سرگذشت‌‌نامه‌های فردی]]
    [[رده:صحابه و تابعین]]
    [[رده:صحابه و تابعین]]
     
    [[رده:مقالات بازبینی شده2 شهریور 1403]]
    [[رده:مقالات بازبینی نشده2]]
    [[رده:مقاله نوشته شده در تاریخ شهریور 1403 توسط سید حمید رضا حسینی هاشمی]]
    [[رده:مقاله نوشته شده در تاریخ شهریور 1403 توسط سید حمید رضا حسینی هاشمی]]
    [[رده:مقاله بازبینی شده در تاریخ شهریور 1403 توسط محسن عزیزی]]
    [[رده:مقاله بازبینی شده در تاریخ شهریور 1403 توسط محسن عزیزی]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۱۷

    سير السالك في أسنی المسالك
    سير السالك في أسنی المسالك
    پدیدآورانحصنی، ابوبکر بن محمد (نويسنده) مرشد، احمد مصطفی (محقق)
    ناشردار الفتح
    مکان نشراردن - عمان
    سال نشر1403ش - 1445ق - 2024م
    چاپ1
    شابک978-9957-23-676-2
    موضوعصحابه - تابعین و اتباع تابعین - سنت نبوی
    زبانعربی
    تعداد جلد2
    کد کنگره
    9س6ح 28/6 BP
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    سَير السالك في أسنی المسالك، نوشته تقی‌الدین ابوبکر محمد بن عبدالمؤمن حِصنی دمشقی (829-752ق)، فقیه صوفی‌مشرب شافعی است که در طبقات مشایخ صوفیه در دو جلد نوشته شده است. احمد مصطفی مرشد پژوهش کتاب را انجام داده است.

    محقق (مرشد) شرح حالی از تقی‌الدین و اثر او نوشته است[۱]. ‏او روش نویسنده را در این کتاب، که در تراجم رجال است، بررسی می‌کند. تقی‌الدین به روش صفة الصفوه اثر ابوالفرج بن جوزى (متوفای ۵۹۷ق)، گام برداشته است. صفة الصفوه، خود، گزیده‌ای از کتاب «حلية الأولياء»، اثر ابونعیم اصفهانى و شرح حال بزرگان اسلامی است و از مهم‌ترین آثار طبقات‌نگارى صوفیان در قرن ششم هجری بشمار می‌رفته است. البته تقی‌الدین بااینکه با ابن جوزی همسو شده است، رویکرد فعالی را برگزیده و بر کتاب او حاشیه زده است. گاهی نیز، کار او را به‌سختی نقد کرده است.

    انگیزه تقی‌الدین در نوشتن این اثر، نمایاندن اشتباه و کژی‌هایی است که در آثار مشابه دیگر می‌دیده است و در این کار، به انحراف‌های برخی فقیهان و صوفیان اشاره می‌کند و بر لزوم سازگاری کار آدمی با سخنش با بهره‌گیری از قرآن، سنت نبوی و گفتار صحابه تأکید می‌کند. او کتابش را با شرح حال صحابه پیامبر(ص)، از «عشره مبشّره» آغاز می‌کند و پس از ذکر اصحاب دیگر، به تابعین و تابعان تابعین می‌پردازد. او سپس، تراجم را با شرح حال برخی از هم‌زیستان خود پایان می‌برد و با این کار، می‌خواهد که پیوستی را به تراجم «صفة الصفوه» بیفزاید؛ ازاین‌رو، برخی از کرامت‌های برجسته و شناخته‌شده آنان را نمود می‌دهد. تقی‌الدین سپس، از سه قاعده‌ای که شایسته تأمّل و به‌کار بستن است و نباید در انجامش کاستی صورت پذیرد، یاد می‌کند. نخستین قاعده، این است که یک مسلمان باید آنچه را از دانش دین (از ابتدای فقه تا آخر آن) که به کارهای او سامان می‌دهد، بیاموزد. دومین قاعده، گرسنگی است و سومینِ آن، گمنامی است. تقی‌الدین در پایان کتابش به «سماع» می‌پردازد و از نخستین کسی که آن را جِلوه و نشر داده و درباره‌اش گفتگو کرده است، سخن می‌گوید. همچنین، در این‌باره، دلایل فریقین را و مشکلی که در فهم سماع است، تبیین می‌کند[۲]‏.

    پیش‌تر اشاره شد که «سير السالك» در حقیقت، انشای نویسنده نیست، بلکه از «صفة الصفوه» ابن جوزی برگزیده و گرفته شده است. از سوی دیگر، باید گفت که این اقتباس چیزی از ارزش‌ و جایگاه آن نمی‌کاهد.؛ زیرا:

    1. تقی‌الدین به همه گوشه و کنار مباحث پرداخته است؛
    2. تعلیقه‌ها و فایده‌های مهمی که مختص به اوست، به کتاب افزوده است؛
    3. اصول رئیسی و ارکان شرح‌حال‌نویسی را رعایت نموده است و بدین‌گونه در بیشتر ترجمه‌ها نام، کنیه، لقب، نسب، مرگ و گزیده‌ای از زندگی و برخی گفته‌های فرد را ذکر نموده است. همچنین، نام شیوخ و استادانی که از ایشان آموخته و یا از آنان روایت کرده است و نیز برخی نوشتجاتشان را با عبارت‌های کوتاه، مناسب و بی‌زیان آورده است؛
    4. او مطالب تفصیلی را کوتاه نموده و یادمانی از صالحان و نمونه‌های والایی از زندگی ایشان را درج نموده است؛

    و...[۳]‏.

    نقد کتاب:

    1. «سير السالك»، برگزیده‌ای از متن «صفة الصفوه» از ابن جوزی (از اول تراجم تا پایان آن) است که همه آن متن برگزیده را بدون تغییر واژگانش در اثر خود آورده است؛ بااین‌حال، تقی‌الدین هیچ‌گونه اشاره‌ای به این اقتباس نکرده است؛
    2. نویسنده گاهی حدیثی را که به‌شدّت ضعیف و جعلی است، گواه آورده است که نمونه آن را در حدیث «أوّلُ مَن نَاحَ وَ غَنَّی إبليس»، می‌توان دید؛
    3. او گاه، برخی واژه‌ها را به منبعی ارجاع داده است که در آن دیده نمی‌شود؛
    4. تقی‌الدین از آغاز تا پایان کتاب، شدّت کلام به‌کار برده است؛ درحالی‌که می‌شد از تیزی آن کاست[۴]‏.

    «سير السالك» چون اقتباس از متن دیگری است، در میان عُلما شهرت نیافته است و کسی به‌جز «برهان‌الدین بقاعی» (درگذشته 885ق)، مطلبی از آن نقل نکرده است. بقاعی مطالب بسیاری را از او در کتابش «إنارة الفكر بما هو الحق في كيفية الذكر»، گواه آورده است[۵].

    ‏محقق این کتاب را از دو نسخه‌ کاملی که در کتابخانه‌های «دارالکتب المصریه و مکتبة قرة الجلبی (وابسته به کتابخانه سلیمانیه استانبول) است و سه نسخه ناقصی که در کتابخانه ملی پاریس و کتابخانه دانشگاه محمد بن سعود و دانشگاه لایپزیک آلمان است، فراهم آورده است[۶]‏.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه محقق، ج1، ص8
    2. ر.ک: همان، ص32-29
    3. ر.ک: همان، ص32
    4. ر.ک: همان، ص33
    5. ر.ک: همان، ص34
    6. ر.ک: همان، ص40-34

    منابع مقاله

    مقدمه محقق.


    وابسته‌ها