۱۰۶٬۳۳۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'مفاتيحالغيب (ابهام زدایی)' به 'مفاتيحالغيب (ابهامزدایی)') |
||
(۶ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
{{اشتباه نشود | | {{ اشتباه نشود| مفاتیح الغیب}} | ||
{{کاربردهای دیگر| | {{کاربردهای دیگر|مفاتيحالغيب (ابهامزدایی)}} | ||
{{کاربردهای دیگر| التفسير الكبير (ابهامزدایی)}} | |||
'''التفسير الكبير'''، تفسيرى كلامى، نوشتۀ [[فخر رازی، محمد بن عمر |فخرالدين رازى]]، متكلم و مفسر اشعرى قرن ششم و هفتم هجرى است. تفسير كبير مهمترين و جامعترين اثر [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] و يكى از چند تفسير مهم و برجستۀ قرآن كريم به زبان عربى است. اين كتاب به سبب حجم بسيارش به تفسير كبير مشهور شده، ولى نام اصلى آن مفاتيح الغيب است. | '''التفسير الكبير'''، تفسيرى كلامى، نوشتۀ [[فخر رازی، محمد بن عمر |فخرالدين رازى]]، متكلم و مفسر اشعرى قرن ششم و هفتم هجرى است. تفسير كبير مهمترين و جامعترين اثر [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] و يكى از چند تفسير مهم و برجستۀ قرآن كريم به زبان عربى است. اين كتاب به سبب حجم بسيارش به تفسير كبير مشهور شده، ولى نام اصلى آن مفاتيح الغيب است. | ||
خط ۶۹: | خط ۷۰: | ||
اين اثر شامل سى و دو جلد مىباشد. هر چند [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در ابتداى تفسير كبير گفته است كه آن را در مقدمه و ابوابى تنظيم كرده و مقدمه نيز شامل ابواب و فصولى است، عملا در همان فصل اول از مقدمه، به تفسير '''«اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم»''' پرداخته است. او تفسير هر سوره را با ذكر نام آن، محل نزول، تعداد آيات و اقوال مربوط به آن آغاز كرده، سپس با ذكر يك يا دو يا چند آيه از آن سوره، توضيح كوتاهى دربارۀ مناسبت آنها با آيات قبلى داده است. اين ويژگى از امتيازات بارز اين تفسير است.<ref>ايازى، ص655</ref>سپس، چنانچه روايت يا حديثى از پيامبر اكرم(ص)، صحابه يا تابعين دربارۀ آيه يا آيات وجود داشته، آنها را بررسى كرده، يا به ذكر مسائلى چون ناسخ و منسوخ يا شرح مصطلحات حديثى (مانند متواتر و آحاد و جرح و تعديل) پرداخته، آنگاه آيه يا آيات مورد نظر را به كوچكترين اجزاى مفهومى، تجزيه كرده و تحت عناوينى؛ چون مسئله، سؤال، وجه، اقوال، امور و غيره، از ابعاد مختلف كلامى و فلسفى و لغوى و ادبى و فقهى و مانند اينها به بررسى و تفسير آنها پرداخته.<ref>«شناسايى برخى از تفاسير عامه»، ص79-80</ref>و در پایان، نظر خود را بيان نموده است. اين بحثهاى تفصيلى و پرداختن به ابعاد گوناگون يك مسئله، از ويژگىهاى بارز و منحصر به فرد تفسير كبير است. | اين اثر شامل سى و دو جلد مىباشد. هر چند [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در ابتداى تفسير كبير گفته است كه آن را در مقدمه و ابوابى تنظيم كرده و مقدمه نيز شامل ابواب و فصولى است، عملا در همان فصل اول از مقدمه، به تفسير'''«اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم»''' پرداخته است. او تفسير هر سوره را با ذكر نام آن، محل نزول، تعداد آيات و اقوال مربوط به آن آغاز كرده، سپس با ذكر يك يا دو يا چند آيه از آن سوره، توضيح كوتاهى دربارۀ مناسبت آنها با آيات قبلى داده است. اين ويژگى از امتيازات بارز اين تفسير است.<ref>ايازى، ص655</ref>سپس، چنانچه روايت يا حديثى از پيامبر اكرم(ص)، صحابه يا تابعين دربارۀ آيه يا آيات وجود داشته، آنها را بررسى كرده، يا به ذكر مسائلى چون ناسخ و منسوخ يا شرح مصطلحات حديثى (مانند متواتر و آحاد و جرح و تعديل) پرداخته، آنگاه آيه يا آيات مورد نظر را به كوچكترين اجزاى مفهومى، تجزيه كرده و تحت عناوينى؛ چون مسئله، سؤال، وجه، اقوال، امور و غيره، از ابعاد مختلف كلامى و فلسفى و لغوى و ادبى و فقهى و مانند اينها به بررسى و تفسير آنها پرداخته.<ref>«شناسايى برخى از تفاسير عامه»، ص79-80</ref>و در پایان، نظر خود را بيان نموده است. اين بحثهاى تفصيلى و پرداختن به ابعاد گوناگون يك مسئله، از ويژگىهاى بارز و منحصر به فرد تفسير كبير است. | ||
تفسير كبير را از نظر روش، در شمار تفاسير عقلى و كلامیآوردهاند.<ref>سيوطى، ج 4، ص243؛ طباطبائى، 1374ش، ص56</ref>ذهبى.<ref>ج 1، ص289</ref>آن را از نوع تفسير به رأى جائز دانسته است. [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبائى]] نيز از طرفى اين تفسير را تفسيرى كلامى ذكر كرده.<ref>همانجا</ref>و از طرف ديگر، تفسير متكلمان را تطبيق ناميده و رد كرده است.<ref>و1390-1394، ج 1، ص6</ref>هر چند تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] پر از مباحث كلامى و عقلى است، ظاهرا خود او لزوما به دنبال نگارش تفسيرى كلامى يا فلسفى يا تفسير به رأى، چه ممدوح چه مذموم، نبوده است، زيرا در تفسير خود به اين نكته اشارهاى نكرده و در وصيتنامهاش مىنويسد كه هيچ يك از اين روشهاى فلسفى و كلامى در كنار روش قرآنى ارج و ارزشى ندارند.<ref>داوودى، ج 2، ص217</ref>با توجه به اين كه محور غالب مباحث كلامى، آيات قرآن كريم بوده است، در تفسير كبير كه صبغهاى كلامى دارد، مىتوان مجموعۀ نسبتا كاملى را از آراى كلامى اشاعره، معتزله، كراميه و برخى فرق ديگر.<ref>عبدالحميد، ص321-339</ref>ملاحظه كرد و به يك دورۀ كامل از مباحث كلامى دست يافت. | تفسير كبير را از نظر روش، در شمار تفاسير عقلى و كلامیآوردهاند.<ref>سيوطى، ج 4، ص243؛ طباطبائى، 1374ش، ص56</ref>ذهبى.<ref>ج 1، ص289</ref>آن را از نوع تفسير به رأى جائز دانسته است. [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبائى]] نيز از طرفى اين تفسير را تفسيرى كلامى ذكر كرده.<ref>همانجا</ref>و از طرف ديگر، تفسير متكلمان را تطبيق ناميده و رد كرده است.<ref>و1390-1394، ج 1، ص6</ref>هر چند تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] پر از مباحث كلامى و عقلى است، ظاهرا خود او لزوما به دنبال نگارش تفسيرى كلامى يا فلسفى يا تفسير به رأى، چه ممدوح چه مذموم، نبوده است، زيرا در تفسير خود به اين نكته اشارهاى نكرده و در وصيتنامهاش مىنويسد كه هيچ يك از اين روشهاى فلسفى و كلامى در كنار روش قرآنى ارج و ارزشى ندارند.<ref>داوودى، ج 2، ص217</ref>با توجه به اين كه محور غالب مباحث كلامى، آيات قرآن كريم بوده است، در تفسير كبير كه صبغهاى كلامى دارد، مىتوان مجموعۀ نسبتا كاملى را از آراى كلامى اشاعره، معتزله، كراميه و برخى فرق ديگر.<ref>عبدالحميد، ص321-339</ref>ملاحظه كرد و به يك دورۀ كامل از مباحث كلامى دست يافت. | ||
خط ۷۹: | خط ۸۰: | ||
در تفسير كبير استفاده از رواياتى كه از اسرائيليات شمرده مىشوند، بسيار اندك است. برای نمونه ذيل آيۀ «ن» در سورۀ قلم، «ن» را به معناى نهنگى كه زمين بر پشت آن قرار دارد، دانسته است. [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] هر چند اين روايت را در تفسير آيۀ مذكور آورده، آن را نه به سبب مخالفت با عقل يا اشكال در سلسله روايت يا محتواى حديث يا از اسرائيليات بودن رد كرده، بلكه از جنبۀ ادبى و نحوى مردود دانسته است.<ref>[[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، ج 30، ص77؛ ابوشهبه، ص134؛ نيز- عبدالحميد، ص146-151</ref> | در تفسير كبير استفاده از رواياتى كه از اسرائيليات شمرده مىشوند، بسيار اندك است. برای نمونه ذيل آيۀ «ن» در سورۀ قلم، «ن» را به معناى نهنگى كه زمين بر پشت آن قرار دارد، دانسته است. [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] هر چند اين روايت را در تفسير آيۀ مذكور آورده، آن را نه به سبب مخالفت با عقل يا اشكال در سلسله روايت يا محتواى حديث يا از اسرائيليات بودن رد كرده، بلكه از جنبۀ ادبى و نحوى مردود دانسته است.<ref>[[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، ج 30، ص77؛ ابوشهبه، ص134؛ نيز- عبدالحميد، ص146-151</ref> | ||
تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] با وجود صبغۀ كلامى، از اشارات صوفيانه خالى نيست و در تفسير برخى آيات به ذكر طريق و شيوۀ عارفان در تفسير آيات نيز پرداخته است.<ref>[[فخر رازی، محمد بن عمر|فخررازى]]، ج 16، ص15؛ نيز- عبدالحميد، ص321-330</ref>سبکی .<ref>ج 8، ص86</ref>ضمن اشاره به اين كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در تفسير خود عبارتهایى دربارۀ تصوف آورده، از وى به عنوان فردى مبرّز در تصوف نيز ياد كرده است. از ويژگىهاى بارز روش [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخررازى]] در تفسير كبير، اهتمام جدّى او به بيان مناسبات ميان آيات و سور قرآن كريم است. وى تنها به ذكر يك مناسبت اكتفا نمىكند، بلكه در بيشتر مواقع به بيان چند مناسبت مىپردازد.<ref>عبدالحميد، ص163-164؛ ذهبى، ج 1، ص293-294</ref>عنايت به نكات ادبى و بلاغى، از جمله استشهاد به شواهد شعرى دورۀ جاهليت در مباحث لغوى و نحوى و بلاغى، از ديگر ويژگىهاى روش تفسيرى [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] محسوب مىشود.<ref>عبدالحميد، ص123-136</ref>وى در اين خصوص، بيشترين استفاده را از [[الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الأقاويل في وجوه التأويل|كشاف]] [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] برده است.<ref>همان، ص110</ref>توجه به مباحث فقهى نيز از جمله خصايص روش [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در تفسير كبير است. [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در برخورد با آيات احكام، ابتدا آراى مكاتب و مذاهب مختلف فقهى را در خصوص آنها مطرح مىكند و سپس به تفصيل به بيان گرايش فقهى خود، يعنى مذهب فقهى شافعى، مىپردازد و بر صحت آن استدلال مىكند.<ref>ذهبى، ج 1، ص295</ref> | تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] با وجود صبغۀ كلامى، از اشارات صوفيانه خالى نيست و در تفسير برخى آيات به ذكر طريق و شيوۀ عارفان در تفسير آيات نيز پرداخته است.<ref>[[فخر رازی، محمد بن عمر|فخررازى]]، ج 16، ص15؛ نيز- عبدالحميد، ص321-330</ref>سبکی.<ref>ج 8، ص86</ref>ضمن اشاره به اين كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در تفسير خود عبارتهایى دربارۀ تصوف آورده، از وى به عنوان فردى مبرّز در تصوف نيز ياد كرده است. از ويژگىهاى بارز روش [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخررازى]] در تفسير كبير، اهتمام جدّى او به بيان مناسبات ميان آيات و سور قرآن كريم است. وى تنها به ذكر يك مناسبت اكتفا نمىكند، بلكه در بيشتر مواقع به بيان چند مناسبت مىپردازد.<ref>عبدالحميد، ص163-164؛ ذهبى، ج 1، ص293-294</ref>عنايت به نكات ادبى و بلاغى، از جمله استشهاد به شواهد شعرى دورۀ جاهليت در مباحث لغوى و نحوى و بلاغى، از ديگر ويژگىهاى روش تفسيرى [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] محسوب مىشود.<ref>عبدالحميد، ص123-136</ref>وى در اين خصوص، بيشترين استفاده را از [[الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الأقاويل في وجوه التأويل|كشاف]] [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] برده است.<ref>همان، ص110</ref>توجه به مباحث فقهى نيز از جمله خصايص روش [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در تفسير كبير است. [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در برخورد با آيات احكام، ابتدا آراى مكاتب و مذاهب مختلف فقهى را در خصوص آنها مطرح مىكند و سپس به تفصيل به بيان گرايش فقهى خود، يعنى مذهب فقهى شافعى، مىپردازد و بر صحت آن استدلال مىكند.<ref>ذهبى، ج 1، ص295</ref> | ||
دربارۀ اين كه تمامى تفسير كبير را خود [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] نوشته يا تنها بخشى از آن به قلم اوست، اختلاف نظر وجود دارد: يك نظر اين است كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، خود، تفسيرش را به اتمام رسانده است.<ref>عمارى، ص186-187؛ آل جعفر، ص190؛ داوودى، ج 2، ص217</ref>، زيرا تا پنجاه سال بعد از وفات او صحبتى از نقصان تفسير كبير نبوده و حتى شاگردان بزرگ رازى سخنى از آن به ميان نياوردهاند. عبدالحميد.<ref>ص 54-63</ref>، بر اساس شواهد فراوانى از تفسير كبير، نتيجه گرفته كه تمام آن را خود [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] نوشته است. گروهى ديگر، بخشى از تفسير كبير را تأليف [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] دانسته.<ref>[[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلّكان]]، ج 4، ص249؛ ابن قاضى شهبه، ج 2، ص83</ref>و برای اثبات نظرشان به خود تفسير كبير استناد كردهاند، از جمله ذيل آيۀ '''«جزاء بما كانوا يعملون»'''.<ref>واقعه:24</ref>كه آمده است: المسألة الاولى الاصولیة، ذكرها الامام فخرالدين | دربارۀ اين كه تمامى تفسير كبير را خود [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] نوشته يا تنها بخشى از آن به قلم اوست، اختلاف نظر وجود دارد: يك نظر اين است كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، خود، تفسيرش را به اتمام رسانده است.<ref>عمارى، ص186-187؛ آل جعفر، ص190؛ داوودى، ج 2، ص217</ref>، زيرا تا پنجاه سال بعد از وفات او صحبتى از نقصان تفسير كبير نبوده و حتى شاگردان بزرگ رازى سخنى از آن به ميان نياوردهاند. عبدالحميد.<ref>ص 54-63</ref>، بر اساس شواهد فراوانى از تفسير كبير، نتيجه گرفته كه تمام آن را خود [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] نوشته است. گروهى ديگر، بخشى از تفسير كبير را تأليف [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] دانسته.<ref>[[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلّكان]]، ج 4، ص249؛ ابن قاضى شهبه، ج 2، ص83</ref>و برای اثبات نظرشان به خود تفسير كبير استناد كردهاند، از جمله ذيل آيۀ'''«جزاء بما كانوا يعملون»'''.<ref>واقعه:24</ref>كه آمده است: المسألة الاولى الاصولیة، ذكرها الامام فخرالدين رحمهاللّه في مواضع كثيرة و نحن نذكر بعضها.<ref>[[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، ج 21، ص156</ref>اين عبارت به روشنى گواه است بر اين كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در تفسيرش به اين جا نرسيده بوده و اين بخش از تفسير كبير را كس ديگرى نوشته است. به گفتۀ ابوبكر بن احمد معروف به ابن قاضى شهبه.<ref>متوفى 851؛ ج 2، ص333</ref>و [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر عسقلانى]].<ref>و1385، ج 1، ص325</ref>، تكميل كنندۀ تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] احمد بن محمد بن مكى قمولى (متوفى 725) بوده است. حاجى خليفه.<ref>ج 2، ستون 756</ref>نوشته است كه قمولى و شهابالدينبن خليل خويى (متوفى 631) تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] را تكميل كردهاند. ذهبى.<ref>ج 1، ص293</ref>معتقد است كه بعد از [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، خويى شروع به تكميل تفسير كبير كرد؛ ولى قبل از اتمام آن درگذشت و قمولى آن را به اتمام رساند. وى همچنين به نظر ديگرى هم اشاره مىكند و آن اين كه خويى و قمولى هر يك به تنهایى تكملهاى مستقل بر تفسير كبير نوشتند. به اين ترتيب، مسلّم شده كه فخرالدين رازى خود تفسيرش را به پایان نرسانده، ولى مشخص نيست تا كجاى آن را نوشته است. به عقيدۀ ذهبى.<ref>همانجا</ref>از ابتدا تا تفسير سورۀ انبياء، و به گفتۀ خرمشاهى.<ref>ص 83</ref>تا سورۀ فتح اثر [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] است. در نسخهاى خطى از تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] آمده كه از بعد از تفسير سورۀ عنكبوت تأليف خويى است.<ref>حدايق شيرازى، ج 1، ص158</ref> | ||
تفسير كبير به دليل مهارت [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در علوم مختلف، سرشار از مباحث كلامى، فلسفى، منطقى، فقهى، ادبى و غيره است و همين ويژگى آن را دايرةالمعارف گونه كرده است. اين گستردگى و اطناب تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] مىتواند از آن جهت باشد كه وى آن را برای عموم ننوشته است. به نظر برخى از علماى تفسير، اشتمال تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] بر اين حجم مطالب متنوع، از اهميت تفسيرى آن كاسته است. به گفتۀ ابوحيّان غرناطى، (مفسر قرن هفتم و هشتم)، در تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] مطالبى هست كه در عالم تفسير نيازى به آنها نيست.<ref>سيوطى، ج 4، ص243</ref>ابن تيميّه نيز آن را تفسيرى دانسته كه در آن، جز تفسير از هر موضوعى سخنى يافت مىشود.<ref>سيوطى، همانجا؛ [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، ج 4، ص254</ref>به عقيدۀ سيوطى.<ref>همانجا</ref>، اين تفسير مملو از سخنان حكما و فلاسفه است و بحثهاى تفسيرىاش بىارتباط با آيات است. [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلّكان]].<ref>همانجا</ref>نيز مىگويد كه در آن مطالب غريب و نا آشناى فراوانى آمده است. سبکی در وصف اين كتاب گفته است كه در آن همه چيز، از جمله تفسير، وجود دارد.<ref>[[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، همانجا</ref> | تفسير كبير به دليل مهارت [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در علوم مختلف، سرشار از مباحث كلامى، فلسفى، منطقى، فقهى، ادبى و غيره است و همين ويژگى آن را دايرةالمعارف گونه كرده است. اين گستردگى و اطناب تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] مىتواند از آن جهت باشد كه وى آن را برای عموم ننوشته است. به نظر برخى از علماى تفسير، اشتمال تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] بر اين حجم مطالب متنوع، از اهميت تفسيرى آن كاسته است. به گفتۀ ابوحيّان غرناطى، (مفسر قرن هفتم و هشتم)، در تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] مطالبى هست كه در عالم تفسير نيازى به آنها نيست.<ref>سيوطى، ج 4، ص243</ref>ابن تيميّه نيز آن را تفسيرى دانسته كه در آن، جز تفسير از هر موضوعى سخنى يافت مىشود.<ref>سيوطى، همانجا؛ [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، ج 4، ص254</ref>به عقيدۀ سيوطى.<ref>همانجا</ref>، اين تفسير مملو از سخنان حكما و فلاسفه است و بحثهاى تفسيرىاش بىارتباط با آيات است. [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلّكان]].<ref>همانجا</ref>نيز مىگويد كه در آن مطالب غريب و نا آشناى فراوانى آمده است. سبکی در وصف اين كتاب گفته است كه در آن همه چيز، از جمله تفسير، وجود دارد.<ref>[[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، همانجا</ref> |