معارف (محقق ترمذی): تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين')
    جز (جایگزینی متن - 'معارف (ابهام زدایی)' به 'معارف (ابهام‌زدایی)')
     
    (۲۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    <div class='wikiInfo'>
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    [[پرونده:NUR11051J1.jpg|بندانگشتی|معارف]]
    | تصویر =NUR11051J1.jpg
    {| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
    | عنوان =معارف
    |+ |
    | عنوان‌های دیگر =مجموعه مواعظ و کلمات سید برهان‌الدین محقق ترمذی به همراه تفسیر سوره محمد و فتح
    |-
    | پدیدآوران =
    ! نام کتاب!! data-type='bookName'|معارف
    [[محقق ترمذی، سید برهان‌الدین حسین]] (نویسنده)
    |-
    |نام های دیگر کتاب
    |data-type='otherBookNames'|مجموعه مواعظ و کلمات سید برهان الدین محقق ترمذی بهمراه تفسیر سوره محمد و فتح
    |-
    |پدیدآورندگان
    |data-type='authors'|[[محقق ترمذی، برهان‌الدین حسین]] (نويسنده)


    [[فروزانفر، بدیع‌الزمان]] (مصحح)
    [[فروزانفر، بدیع‌الزمان]] (مصحح)
    |-
    | زبان =فارسی
    |زبان  
    | کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏285‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏3‎‏م‎‏6
    |data-type='language'|فارسی
    | موضوع =
    |-
    تفاسیر (سوره فتح)
    |کد کنگره  
    |data-type='congeressCode' style='direction:ltr'|‏BP‎‏ ‎‏285‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏3‎‏م‎‏6
    |-
    |موضوع  
    |data-type='subject'|تفاسیر (سوره فتح)


    تفاسیر (سوره محمد)
    تفاسیر (سوره محمد)
    خط ۳۰: خط ۱۹:


    نثر فارسی - قرن 7ق.
    نثر فارسی - قرن 7ق.
    |-
    | ناشر =
    |ناشر  
    مرکز نشر دانشگاهی
    |data-type='publisher'|مرکز نشر دانشگاهی
    | مکان نشر =تهران - ایران
    |-
    | سال نشر = 1377 ش  
    |مکان نشر  
    |data-type='publishPlace'|تهران - ایران
    |-
    |سال نشر  
    |data-type='publishYear'| 1377 هـ.ش  
    |-class='articleCode'
    |کد اتوماسیون
    |data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE11051AUTOMATIONCODE
    |}
    </div>


    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE11051AUTOMATIONCODE
    | چاپ =2
    | شابک =964-01-0897-9
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =11051
    | کتابخوان همراه نور =11051
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پیش از =
    }}
    {{کاربردهای دیگر|معارف (ابهام‌زدایی)}}


    == معرفى اجمالى ==
    '''معارف'''، به زبان فارسى، مجموعه مواعظ و كلمات [[محقق ترمذی، سید برهان‌الدین حسین|سيد برهان‌الدين محقق ترمدى (ترمذى)]]، همراه با دو تفسير كوتاه از سوره‌هاى محمد(ص) و فتح(كه [[فروزانفر، بدیع‌الزمان|مرحوم فروزان‌فر]] احتمال داده به قلم جناب ترمدى است)، از جمله آثار ارزش‌مند عرفانى است.


     
    از آنجا كه مولوى، مدت 9 سال مريد و مصاحب برهان‌الدين بوده، لذا به‌طور مسلم تحت تأثير تعاليم و انديشه‌هاى او بوده است؛ ازاين‌رو، اين كتاب مى‌تواند در حل رموز و كشف اسرار و شرح غوامض سخنان مولوى مؤثر باشد.
    '''معارف'''، به زبان فارسى، مجموعه مواعظ و كلمات [[محقق ترمذی، برهان‌الدین حسین|سيد برهانالدين محقق ترمدى (ترمذى)]]، همراه با دو تفسير كوتاه از سوره‌هاى محمد(ص) و فتح(كه [[فروزانفر، بدیع‌الزمان|مرحوم فروزان‌فر]]  احتمال داده به قلم جناب ترمدى است)، از جمله آثار ارزش‌مند عرفانى است.
     
    از آنجا كه مولوى، مدت 9 سال مريد و مصاحب برهانالدين بوده، لذا به‌طور مسلم تحت تأثير تعاليم و انديشه‌هاى او بوده است؛ ازاين‌رو، اين كتاب مى‌تواند در حل رموز و كشف اسرار و شرح غوامض سخنان مولوى مؤثر باشد.


    == ساختار ==
    == ساختار ==
    كتاب، فاقد باب‌بندى و فصل‌بندى است و نثر آن، ساده و روان و خالى از تكلف است و مطالب، بدون بسط و تفصيل، ولى جامع و قاطع بيان شده؛ به همين جهت، داراى آن شور و گرمى كه در آثار برخى صوفيان، مشهود مى‌گردد، نيست.
    كتاب، فاقد باب‌بندى و فصل‌بندى است و نثر آن، ساده و روان و خالى از تكلف است و مطالب، بدون بسط و تفصيل، ولى جامع و قاطع بيان شده؛ به همين جهت، داراى آن شور و گرمى كه در آثار برخى صوفيان، مشهود مى‌گردد، نيست.


    شيوه‌ى برهانالدين در تفسير دو سوره محمد(ص) و فتح آن است كه ابتدا، آيه را به فارسى ترجمه كرده، سپس اقوالى را كه «[[سلمی، محمد بن حسین |سلمى]]» در تفسير خود از بزرگان صوفيه و عرفا نقل كرده، به فارسى برگردانده است.
    شيوه‌ى برهان‌الدين در تفسير دو سوره محمد(ص) و فتح آن است كه ابتدا، آيه را به فارسى ترجمه كرده، سپس اقوالى را كه «[[سلمی، محمد بن حسین |سلمى]]» در تفسير خود از بزرگان صوفيه و عرفا نقل كرده، به فارسى برگردانده است.


    == گزارش محتوا ==
    == گزارش محتوا ==
    نقل مضمون پاره‌اى از مطالب كتاب:
    نقل مضمون پاره‌اى از مطالب كتاب:


    #انسان در حالت غضب نبايد سخن بگويد، حتى اگر حق هم باشد. [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] در قضيه‌ى خدو انداختن خصم، بلافاصله شمشير را مى‌اندازد و وقتى به حضرت ايشان عرض مى‌كنند يا اميرالمؤمنين؛ مگر اين شمشير حق نيست، پس چرا آن را انداختى؟ حضرت جواب مى‌دهد كه راست مى‌گوييد، اين شمشير حق است و فرمان خداست، ولى وقتى خصم بر روى من خدو انداخت، نفس، به حركت درآمد و شمشير حق با نفس و خشم من آلوده گشت، لذا شمشير را انداختم.
    #انسان در حالت غضب نبايد سخن بگويد، حتى اگر حق هم باشد. [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] در قضيه‌ى خدو انداختن خصم، بلافاصله شمشير را مى‌اندازد و وقتى به حضرت ايشان عرض مى‌كنند يا اميرالمؤمنين؛ مگر اين شمشير حق نيست، پس چرا آن را انداختى؟ حضرت جواب مى‌دهد كه راست مى‌گوييد، اين شمشير حق است و فرمان خداست، ولى وقتى خصم بر روى من خدو انداخت، نفس، به حركت درآمد و شمشير حق با نفس و خشم من آلوده گشت، لذا شمشير را انداختم.
    #علم، علم معرفت است. اگر انسان به هيچ علمى واقف نباشد، بلكه به خود معرفت داشته باشد، عالم و عارف است، اما اگر خود را نشناسد؛ ولى به تمام علوم، معرفت داشته باشد، جاهل خواهد بود.
    #علم، علم معرفت است. اگر انسان به هيچ علمى واقف نباشد، بلكه به خود معرفت داشته باشد، عالم و عارف است، اما اگر خود را نشناسد؛ ولى به تمام علوم، معرفت داشته باشد، جاهل خواهد بود.
    #در ميان انواع رياضات، روزه ركن اصلى است و از همه بااهميت‌تر است و مراد از صوم، صوم اخص است كه ترك ماسوى‌الله در آن نهفته است؛ ازاين‌رو، پيامبر اكرم(ص) مى‌فرمايد: «الصلوة نور المؤمن و الصوم جنة من النار».
    #در ميان انواع رياضات، روزه ركن اصلى است و از همه بااهميت‌تر است و مراد از صوم، صوم اخص است كه ترك ماسوى‌الله در آن نهفته است؛ ازاين‌رو، پيامبر اكرم(ص) مى‌فرمايد: «الصلوة نور المؤمن و الصوم جنة من النار».
    خط ۷۳: خط ۵۶:
    #روح انسانى، شريف‌ترين موجودى است كه خداوند متعال آن را آفريده است. انسان هر چقدر روح حيوانى و نفس سفلى را تضعيف كند، روح علوى و نورانى وى قوت مى‌گيرد، زيرا آدمى داراى دو نفس است: يكى نفس تاريك، مانند شب و ديگرى روشن، همچون آفتاب. انسان مى‌تواند با رياضت و صيقل دادن، نفس تاريك را روشن سازد.
    #روح انسانى، شريف‌ترين موجودى است كه خداوند متعال آن را آفريده است. انسان هر چقدر روح حيوانى و نفس سفلى را تضعيف كند، روح علوى و نورانى وى قوت مى‌گيرد، زيرا آدمى داراى دو نفس است: يكى نفس تاريك، مانند شب و ديگرى روشن، همچون آفتاب. انسان مى‌تواند با رياضت و صيقل دادن، نفس تاريك را روشن سازد.
    #گريختن از هر چيزى آسان است، ولى گريختن از نفس، به‌شدت دشوار. منبع آفات انسان، نفس وى است، پس چاره‌اى نيست جز اينكه آدمى نفس خود را بميراند تا به حيات ابدى راه يابد؛ به همين جهت است كه گفته‌اند: «موتوا قبل ان تموتوا».
    #گريختن از هر چيزى آسان است، ولى گريختن از نفس، به‌شدت دشوار. منبع آفات انسان، نفس وى است، پس چاره‌اى نيست جز اينكه آدمى نفس خود را بميراند تا به حيات ابدى راه يابد؛ به همين جهت است كه گفته‌اند: «موتوا قبل ان تموتوا».
    #حاصل همه تتبعات در آيات و سور الهى آن است كه اى بنده من! از غير من ببر، چون آنچه از غير يابى، از من بدون منت خلق يابى و هر چيزى كه از من مى‌يابى، از هيچ‌كس، نمى‌يابى.
    #حاصل همه تتبعات در آيات و سور الهى آن است كه‌اى بنده من! از غير من ببر، چون آنچه از غير يابى، از من بدون منت خلق يابى و هر چيزى كه از من مى‌يابى، از هيچ‌كس، نمى‌يابى.
    #انس با خداوند، ساطع است و انس با ماسوى، سمِّ قاطع. آن كس كه زنده به اوست، زنده است و آن كس كه زنده‌ى بدون حق است، گرچه هزار علم و عقل دارد، باز مرده است.
    #انس با خداوند، ساطع است و انس با ماسوى، سمِّ قاطع. آن كس كه زنده به اوست، زنده است و آن كس كه زنده‌ى بدون حق است، گرچه هزار علم و عقل دارد، باز مرده است.
    #چون بنده به كمال رسد و به حضرت الوهيت بپيوندد و به مشاهده‌ى عزت رسد، فرشتگان، از آن مقام، قاصر باشند.
    #چون بنده به كمال رسد و به حضرت الوهيت بپيوندد و به مشاهده‌ى عزت رسد، فرشتگان، از آن مقام، قاصر باشند.
    #تن عارف از مجاهده، مانند زجاجه شده و نور ايمان از او ظاهر مى‌شود.
    #تن عارف از مجاهده، مانند زجاجه شده و نور ايمان از او ظاهر مى‌شود.
    #پيامبر اكرم(ص) مى‌فرمايد: «ان اكثر اهل الجنة البله»؛ فرق است ميان كسى كه از اصل، ابله باشد و ميان كسى كه با ديدن عقل بزرگ، عقل كوچك و حقير خود را از دست مى‌دهد و ابله مى‌گردد؛ اين‌گونه ابلهى، ربانى است.
    #پيامبر اكرم(ص) مى‌فرمايد: «ان اكثر اهل الجنة البله»؛ فرق است ميان كسى كه از اصل، ابله باشد و ميان كسى كه با ديدن عقل بزرگ، عقل كوچك و حقير خود را از دست مى‌دهد و ابله مى‌گردد؛ اين‌گونه ابلهى، ربانى است.
    #چون موش صورت و طبيعت و هوا در چاه دلت افتاد، هرگز نمى‌توانى به حقايق معانى آب حيات پاك كننده برسى، چون'''«انما المشركون نجس»''' و'''«لا يمسه الا المطهرون»'''. تا آن موش را برنكشى و چاه وجودت را پاك نكنى، وجود تو و سخنان تو، داراى اثر و جان نخواهد بود، پس چاره آن است كه ابتدا، خودت را تربيت كنى جهت تحصيل روح باقيه، زيرا اكنون آن روح در تو ناقص است، البته او خود كامل است، اما در تو كامل نشده است.
    #چون موش صورت و طبيعت و هوا در چاه دلت افتاد، هرگز نمى‌توانى به حقايق معانى آب حيات پاک كننده برسى، چون'''«انما المشركون نجس»''' و'''«لا يمسه الا المطهرون»'''. تا آن موش را برنكشى و چاه وجودت را پاک نكنى، وجود تو و سخنان تو، داراى اثر و جان نخواهد بود، پس چاره آن است كه ابتدا، خودت را تربيت كنى جهت تحصيل روح باقيه، زيرا اكنون آن روح در تو ناقص است، البته او خود كامل است، اما در تو كامل نشده است.


    برهانالدين، عرفان و عشق را طريق وصول به كمال مى‌شناسد، ولى با اين همه، براى عقل نيز ارزش فراوانى قائل است. وى در تفسير آيه‌ى شريفه'''«و اوحينا الى موسى ان الق عصاك فاذا هى تلقف ما يأفكون»'''، تصريح مى‌كند كه انسان، قبل از رسيدن به مقام عشق هرگز نبايد استدلالات عقلى را كنار بگذارد، زيرا به كمك استدلال مى‌تواند خطاى خود را جبران كند. مقلد چون از راه بيفتد، برنخيزد و مستدل چون بيفتد، عصاى استدلال بگيرد و بازبرخيزد، مگر آنكه عصا را سنان تيز نبوده باشد؛ اكنون سنان عصا را همواره تيز بايد كردن و اين عصاى استدلال را از دست نبايد نهاد تا به بصيرت برسى، آن‌گاه خود از دستت بيفتد؛ «ان الق عصاك».
    برهان‌الدين، عرفان و عشق را طريق وصول به كمال مى‌شناسد، ولى با اين همه، براى عقل نيز ارزش فراوانى قائل است. وى در تفسير آيه‌ى شريفه'''«و اوحينا الى موسى ان الق عصاك فاذا هى تلقف ما يأفكون»'''، تصريح مى‌كند كه انسان، قبل از رسيدن به مقام عشق هرگز نبايد استدلالات عقلى را كنار بگذارد، زيرا به كمك استدلال مى‌تواند خطاى خود را جبران كند. مقلد چون از راه بيفتد، برنخيزد و مستدل چون بيفتد، عصاى استدلال بگيرد و بازبرخیزد، مگر آنكه عصا را سنان تيز نبوده باشد؛ اكنون سنان عصا را همواره تيز بايد كردن و اين عصاى استدلال را از دست نبايد نهاد تا به بصيرت برسى، آن‌گاه خود از دستت بيفتد؛ «ان الق عصاك».


    == وضعيت كتاب ==
    == وضعيت كتاب ==




    كتاب، توسط مرحوم استاد [[فروزانفر، بدیع‌الزمان|بديع الزمان فروزان‌فر]]، تحقيق، تصحيح و حاشيه‌نگارى شده است. تعليقات، به ذكر منابع روايات و حكايات و توضيح برخى از واژه‌ها و تركيبات اختصاص يافته و در پاورقى‌ها، آدرس آيات و موارد اختلاف نسخ ذكر شده است.
    كتاب، توسط مرحوم استاد [[فروزانفر، بدیع‌الزمان|بديع‌الزمان فروزان‌فر]]، تحقيق، تصحيح و حاشيه‌نگارى شده است. تعليقات، به ذكر منابع روايات و حكايات و توضيح برخى از واژه‌ها و تركيبات اختصاص يافته و در پاورقى‌ها، آدرس آيات و موارد اختلاف نسخ ذكر شده است.


    فهرست مندرجات، در آغاز كتاب و موارد زير، در پايان آن ذكر شده است:
    فهرست مندرجات، در آغاز كتاب و موارد زير، در پايان آن ذكر شده است:
    خط ۱۰۱: خط ۸۴:
    #فهرست تكمله حواشى.
    #فهرست تكمله حواشى.


    == پیوندها ==
    [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/17601 مطالعه کتاب معارف در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:اسلام، عرفان، غیره]]
    [[رده:اسلام، عرفان، غیره]]
    [[رده:تصوف و عرفان]]
    [[رده:تصوف و عرفان]]
    [[رده:آثار کلی تصوف و عرفان]]
    [[رده:آثار کلی تصوف و عرفان]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۲:۰۶

    معارف
    معارف (محقق ترمذی)
    پدیدآورانمحقق ترمذی، سید برهان‌الدین حسین (نویسنده) فروزانفر، بدیع‌الزمان (مصحح)
    عنوان‌های دیگرمجموعه مواعظ و کلمات سید برهان‌الدین محقق ترمذی به همراه تفسیر سوره محمد و فتح
    ناشرمرکز نشر دانشگاهی
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1377 ش
    چاپ2
    شابک964-01-0897-9
    موضوعتفاسیر (سوره فتح)

    تفاسیر (سوره محمد)

    عرفان - متون قدیمی تا قرن 14

    عرفان - مقاله‌ها و خطابه‌ها

    نثر فارسی - قرن 7ق.
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏285‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏3‎‏م‎‏6
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    معارف، به زبان فارسى، مجموعه مواعظ و كلمات سيد برهان‌الدين محقق ترمدى (ترمذى)، همراه با دو تفسير كوتاه از سوره‌هاى محمد(ص) و فتح(كه مرحوم فروزان‌فر احتمال داده به قلم جناب ترمدى است)، از جمله آثار ارزش‌مند عرفانى است.

    از آنجا كه مولوى، مدت 9 سال مريد و مصاحب برهان‌الدين بوده، لذا به‌طور مسلم تحت تأثير تعاليم و انديشه‌هاى او بوده است؛ ازاين‌رو، اين كتاب مى‌تواند در حل رموز و كشف اسرار و شرح غوامض سخنان مولوى مؤثر باشد.

    ساختار

    كتاب، فاقد باب‌بندى و فصل‌بندى است و نثر آن، ساده و روان و خالى از تكلف است و مطالب، بدون بسط و تفصيل، ولى جامع و قاطع بيان شده؛ به همين جهت، داراى آن شور و گرمى كه در آثار برخى صوفيان، مشهود مى‌گردد، نيست.

    شيوه‌ى برهان‌الدين در تفسير دو سوره محمد(ص) و فتح آن است كه ابتدا، آيه را به فارسى ترجمه كرده، سپس اقوالى را كه «سلمى» در تفسير خود از بزرگان صوفيه و عرفا نقل كرده، به فارسى برگردانده است.

    گزارش محتوا

    نقل مضمون پاره‌اى از مطالب كتاب:

    1. انسان در حالت غضب نبايد سخن بگويد، حتى اگر حق هم باشد. اميرالمؤمنين(ع) در قضيه‌ى خدو انداختن خصم، بلافاصله شمشير را مى‌اندازد و وقتى به حضرت ايشان عرض مى‌كنند يا اميرالمؤمنين؛ مگر اين شمشير حق نيست، پس چرا آن را انداختى؟ حضرت جواب مى‌دهد كه راست مى‌گوييد، اين شمشير حق است و فرمان خداست، ولى وقتى خصم بر روى من خدو انداخت، نفس، به حركت درآمد و شمشير حق با نفس و خشم من آلوده گشت، لذا شمشير را انداختم.
    2. علم، علم معرفت است. اگر انسان به هيچ علمى واقف نباشد، بلكه به خود معرفت داشته باشد، عالم و عارف است، اما اگر خود را نشناسد؛ ولى به تمام علوم، معرفت داشته باشد، جاهل خواهد بود.
    3. در ميان انواع رياضات، روزه ركن اصلى است و از همه بااهميت‌تر است و مراد از صوم، صوم اخص است كه ترك ماسوى‌الله در آن نهفته است؛ ازاين‌رو، پيامبر اكرم(ص) مى‌فرمايد: «الصلوة نور المؤمن و الصوم جنة من النار».
    4. غم و شادى، صفت روزگار است؛ همان‌طورى‌كه شب و روز مى‌گذرد، غم و شادى نيز در گذر است، لذا انسان سالك نبايد اسير غم و شادى باشد، بلكه بايد تسليم به رضاى حق باشد.
    5. يكى از آداب مهمى كه بايد مريدان آن را رعايت كنند، آن است كه وقتى شيخ در مقام توجه و حضور نشسته است، نبايد به وى سلام نمايند، چون او در وصال معشوق است و در آن وقت مريد نبايد از پيش شيخ بيرون رود.
    6. بر بنده واجب نيست كه خود را نيست كرده و به عدم ببرد. او، خود را به اينجا نياورده تا از اينجا ببرد، ولى بر وى واجب است كه هر چيزى را كه به حال وى مضراست، از بين ببرد.
    7. روح انسانى، شريف‌ترين موجودى است كه خداوند متعال آن را آفريده است. انسان هر چقدر روح حيوانى و نفس سفلى را تضعيف كند، روح علوى و نورانى وى قوت مى‌گيرد، زيرا آدمى داراى دو نفس است: يكى نفس تاريك، مانند شب و ديگرى روشن، همچون آفتاب. انسان مى‌تواند با رياضت و صيقل دادن، نفس تاريك را روشن سازد.
    8. گريختن از هر چيزى آسان است، ولى گريختن از نفس، به‌شدت دشوار. منبع آفات انسان، نفس وى است، پس چاره‌اى نيست جز اينكه آدمى نفس خود را بميراند تا به حيات ابدى راه يابد؛ به همين جهت است كه گفته‌اند: «موتوا قبل ان تموتوا».
    9. حاصل همه تتبعات در آيات و سور الهى آن است كه‌اى بنده من! از غير من ببر، چون آنچه از غير يابى، از من بدون منت خلق يابى و هر چيزى كه از من مى‌يابى، از هيچ‌كس، نمى‌يابى.
    10. انس با خداوند، ساطع است و انس با ماسوى، سمِّ قاطع. آن كس كه زنده به اوست، زنده است و آن كس كه زنده‌ى بدون حق است، گرچه هزار علم و عقل دارد، باز مرده است.
    11. چون بنده به كمال رسد و به حضرت الوهيت بپيوندد و به مشاهده‌ى عزت رسد، فرشتگان، از آن مقام، قاصر باشند.
    12. تن عارف از مجاهده، مانند زجاجه شده و نور ايمان از او ظاهر مى‌شود.
    13. پيامبر اكرم(ص) مى‌فرمايد: «ان اكثر اهل الجنة البله»؛ فرق است ميان كسى كه از اصل، ابله باشد و ميان كسى كه با ديدن عقل بزرگ، عقل كوچك و حقير خود را از دست مى‌دهد و ابله مى‌گردد؛ اين‌گونه ابلهى، ربانى است.
    14. چون موش صورت و طبيعت و هوا در چاه دلت افتاد، هرگز نمى‌توانى به حقايق معانى آب حيات پاک كننده برسى، چون«انما المشركون نجس» و«لا يمسه الا المطهرون». تا آن موش را برنكشى و چاه وجودت را پاک نكنى، وجود تو و سخنان تو، داراى اثر و جان نخواهد بود، پس چاره آن است كه ابتدا، خودت را تربيت كنى جهت تحصيل روح باقيه، زيرا اكنون آن روح در تو ناقص است، البته او خود كامل است، اما در تو كامل نشده است.

    برهان‌الدين، عرفان و عشق را طريق وصول به كمال مى‌شناسد، ولى با اين همه، براى عقل نيز ارزش فراوانى قائل است. وى در تفسير آيه‌ى شريفه«و اوحينا الى موسى ان الق عصاك فاذا هى تلقف ما يأفكون»، تصريح مى‌كند كه انسان، قبل از رسيدن به مقام عشق هرگز نبايد استدلالات عقلى را كنار بگذارد، زيرا به كمك استدلال مى‌تواند خطاى خود را جبران كند. مقلد چون از راه بيفتد، برنخيزد و مستدل چون بيفتد، عصاى استدلال بگيرد و بازبرخیزد، مگر آنكه عصا را سنان تيز نبوده باشد؛ اكنون سنان عصا را همواره تيز بايد كردن و اين عصاى استدلال را از دست نبايد نهاد تا به بصيرت برسى، آن‌گاه خود از دستت بيفتد؛ «ان الق عصاك».

    وضعيت كتاب

    كتاب، توسط مرحوم استاد بديع‌الزمان فروزان‌فر، تحقيق، تصحيح و حاشيه‌نگارى شده است. تعليقات، به ذكر منابع روايات و حكايات و توضيح برخى از واژه‌ها و تركيبات اختصاص يافته و در پاورقى‌ها، آدرس آيات و موارد اختلاف نسخ ذكر شده است.

    فهرست مندرجات، در آغاز كتاب و موارد زير، در پايان آن ذكر شده است:

    1. حواشى و تعليقات؛
    2. فهرست آيات قرآن؛
    3. فهرست احاديث؛
    4. فهرست كلمات مشايخ و امثال عربى؛
    5. فهرست حكم و امثال فارسى؛
    6. فهرست اشعار فارسى و عربى؛
    7. فهرست مصطلحات و نوادر لغات و تعبيرات؛
    8. فهرست اسماء رجال و طوائف؛
    9. فهرست بلاد و اماكن؛
    10. فهرست اسامى كتب؛
    11. فهرست تكمله حواشى.