مكتوبات و مجالس سبعه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'مجالس (ابهام زدایی)' به 'مجالس (ابهام‌زدایی)'
جز (جایگزینی متن - ' | تعداد جلد =' به '| تعداد جلد =')
جز (جایگزینی متن - 'مجالس (ابهام زدایی)' به 'مجالس (ابهام‌زدایی)')
 
(۱۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۶: خط ۶:
[[سلماسی زاده، جواد]] (مقدمه‌نويس)
[[سلماسی زاده، جواد]] (مقدمه‌نويس)


[[مولوی، جلال‎‌الدین محمد بن محمد]] (نويسنده)
[[مولوی، جلال‎‌الدین محمد بن محمد]] (نویسنده)
| زبان =فارسی
| زبان =فارسی
| کد کنگره =‏PIR‎‏ ‎‏5302‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏7‎‏
| کد کنگره =‏PIR‎‏ ‎‏5302‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏7‎‏
خط ۱۲: خط ۱۲:
عرفان - متون قدیمی تا قرن 14
عرفان - متون قدیمی تا قرن 14


نامه‎های فارسی
نامه‌های فارسی


نثر فارسی - قرن 7ق.
نثر فارسی - قرن 7ق.
خط ۱۸: خط ۱۸:
اقبال
اقبال
| مکان نشر =تهران - ایران
| مکان نشر =تهران - ایران
| سال نشر = 1379 ش
| سال نشر = 1379 ش  


| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE2178AUTOMATIONCODE
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE02178AUTOMATIONCODE
| چاپ =1
| چاپ =1
| شابک =964-406-125-X
| شابک =964-406-125-X
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =02178
| کتابخوان همراه نور =02178
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
{{کاربردهای دیگر| مجالس (ابهام‌زدایی)}}


'''مكتوبات و مجالس سبعه'''، اثر [[مولوی، جلال‎‌الدین محمد بن محمد|مولانا جلال‌الدين محمد بلخى]]، مجموعه‌اى است مشتمل بر دو اثر ارزنده مولانا به نام‌های «مكتوبات» و «مجالس سبعه».
'''مكتوبات و مجالس سبعه'''، اثر [[مولوی، جلال‎‌الدین محمد بن محمد|مولانا جلال‌الدين محمد بلخى]]، مجموعه‌اى است مشتمل بر دو اثر ارزنده مولانا به نام‌های «مكتوبات» و «مجالس سبعه».
خط ۳۴: خط ۳۹:


== ساختار ==
== ساختار ==
مطابق احصاء، تعداد مكتوبات را 144 فقره ضبط كرده‌اند. متأسفانه احصاءكنندگان، چهار فقره نامه منظوم را كه به محضر مولانا محمد شمس تبريز فرستاده بودند، در بوته نسيان نهاده بودند. كليه مكتوبات با عبارت «الله مفتح الابواب» يا «الله يجمع بيننا» آغاز مى‌گردد. بلافاصله القاب و عناوين كسى است كه نامه به نام اوست يا الفاظى كه با رعايت مراتب در غالب نامه‌ها مكرر مى‌شود. عناوين و اوصاف هم عربى است؛ مگر در بعضى از آنها كه به تركى است. در مورد اسماء خاص نيز پارسى آورده شده است. البته چند نامه نيز هست كه با مقدمه و بيان اخلاقى و صوفيانه شروع شده و از وارد كردن القاب در آنها صرف‌نظر نموده است.
مطابق احصاء، تعداد مكتوبات را 144 فقره ضبط كرده‌اند. متأسفانه احصاءكنندگان، چهار فقره نامه منظوم را كه به محضر مولانا محمد شمس تبريز فرستاده بودند، در بوته نسيان نهاده بودند. كليه مكتوبات با عبارت «الله مفتح الابواب» يا «الله يجمع بيننا» آغاز مى‌گردد. بلافاصله القاب و عناوين كسى است كه نامه به نام اوست يا الفاظى كه با رعايت مراتب در غالب نامه‌ها مكرر مى‌شود. عناوين و اوصاف هم عربى است؛ مگر در بعضى از آنها كه به تركى است. در مورد اسماء خاص نيز پارسى آورده شده است. البته چند نامه نيز هست كه با مقدمه و بيان اخلاقى و صوفيانه شروع شده و از وارد كردن القاب در آنها صرف‌نظر نموده است.


خط ۴۱: خط ۴۴:


== گزارش محتوا ==
== گزارش محتوا ==
از ميان 144 نامه، حدود 25 نامه خطاب به معين‌الدين پروانه نوشته شده است(وى، در ايّام حكومت و وزارت خود، ممالك روم را تحت ضبط و اداره درآورده و راه‌ها را از راه‌زنان امن نمود و براى مشايخ خانقاه‌ها بنا كرد و مدارس بنياد نهاد و به ارباب معرفت رغبت نشان داد؛ چنان‌كه براى [[عراقی، ابراهیم بن بزرگمهر|فخرالدين عراقى]] در توقات خانقاه ساخت و او را به شيخى نصب كرد و بيش از همه به مولانا ارادت مى‌ورزيد. اغلب به مدرسه مولانا مى‌آمد و از خطابات شيرين آن بزرگوار بهره‌مند مى‌گرديد و وجوه زيادى به خدمت مولانا مى‌فرستاد. در قضاياى مهم كه رخ مى‌داد مولانا مكتوبى به پروانه مى‌فرستاد و استدعاى همراهى مى‌كرد و پروانه هم بلافاصله اجابت مى‌نمود).
از ميان 144 نامه، حدود 25 نامه خطاب به معين‌الدين پروانه نوشته شده است(وى، در ايّام حكومت و وزارت خود، ممالك روم را تحت ضبط و اداره درآورده و راه‌ها را از راه‌زنان امن نمود و براى مشايخ خانقاه‌ها بنا كرد و مدارس بنياد نهاد و به ارباب معرفت رغبت نشان داد؛ چنان‌كه براى [[عراقی، ابراهیم بن بزرگمهر|فخرالدين عراقى]] در توقات خانقاه ساخت و او را به شيخى نصب كرد و بيش از همه به مولانا ارادت مى‌ورزيد. اغلب به مدرسه مولانا مى‌آمد و از خطابات شيرين آن بزرگوار بهره‌مند مى‌گرديد و وجوه زيادى به خدمت مولانا مى‌فرستاد. در قضاياى مهم كه رخ مى‌داد مولانا مكتوبى به پروانه مى‌فرستاد و استدعاى همراهى مى‌كرد و پروانه هم بلافاصله اجابت مى‌نمود).


خط ۵۷: خط ۵۸:
«مجالس سبعه»، اگر چه در قياس با آثار نيمه دوم مولانا، به لحاظ مضمون و محتوا فقير و اندك‌مايه است، اما به لحاظ فرم، درخور توجه و دقت است. مولانا، در «مجالس سبعه»، سخنورى توان‌مند و گرم‌دهان و چيره‌دست بر الفاظ جلوه مى‌كند.
«مجالس سبعه»، اگر چه در قياس با آثار نيمه دوم مولانا، به لحاظ مضمون و محتوا فقير و اندك‌مايه است، اما به لحاظ فرم، درخور توجه و دقت است. مولانا، در «مجالس سبعه»، سخنورى توان‌مند و گرم‌دهان و چيره‌دست بر الفاظ جلوه مى‌كند.


«مكتوبات»، عموماً نوع ادبى جالبى است كه به مقتضاى ماهيت خود فوايدى استثنايى در بر دارد. شخصيت نويسنده، مناسبات او با طبقات متعدد، واكنش‌هاى او در برابر رويدادهايى كه با زندگى خصوصى و اجتماعى‌اش، پيوند نزديك دارد، علاقه‌ها و گرايش‌ها و نفرت‌ها، تلقى او از افراد و حوادث و سرانجام احياناً اسرار زندگى او، با صداقت و صفاى بيشترى از لابه‌لاى نامه‌ها نمودار مى‌شود و حسّ كنجكاوى خواننده را بهتر ارضا مى‌كند. مولانا در اين نامه‌ها دبيرى چيره‌دست جلوه مى‌نمايد كه به اسلوب ترسّل و انشاء از هر حيث آشناست. در عين حفظ مرتبت والاى خود، القاب و عناوين و شأن و مقام مخاطب را رعايت مى‌كند. قلمش، روان و شيرين و رسا و مؤثر و وافى به مقصود است. اگر سفارش كسى را مى‌كند، مى‌داند كه در كجا بايد بدون مقدمه وارد مطلب شود و در كجا زمينه‌چينى كند، كجا درخواست را در لفافه بپيچد و كجا عريان عرضه بدارد. به قياس با مكتوبات سنايى، نامه‌هايش، از تكلف پيراسته‌تر و هم پوياتر است. در عين آنكه آهنگ تند و پرشتاب نامه‌هاى عين القضات در آن احساس نمى‌شود. به لحاظ محتوا نيز با نامه‌هاى عين القضات فرق ماهوى دارد. نامه‌هاى عين القضات، بيشتر، جواب مشكلات مريدان در مسائل قرآنى و باطنى و بيان حاصل تجربه‌هاى عرفانى است؛ در حالى كه نامه‌هاى مولانا غالباً خطاب به دولت‌مردان و قدرت‌مندان است، در توصيه مريدان و هم كسانى كه مولانا نسبت به آنان توجه خاص داشته است. اين نامه‌ها، به قول صلاح‌الدين ملطى، مريد مولانا، «براى درد مساكين و اهل حاجات» بوده است؛ مثلاً براى معافيت از ماليات، رفع تعدى و تجاوز، واگذارى مشيخت خانقاه، كمك مالى براى بناى خانقاه و...
«مكتوبات»، عموماً نوع ادبى جالبى است كه به مقتضاى ماهيت خود فوايدى استثنايى در بر دارد. شخصيت نویسنده، مناسبات او با طبقات متعدد، واكنش‌هاى او در برابر رويدادهايى كه با زندگى خصوصى و اجتماعى‌اش، پيوند نزديك دارد، علاقه‌ها و گرايش‌ها و نفرت‌ها، تلقى او از افراد و حوادث و سرانجام احياناً اسرار زندگى او، با صداقت و صفاى بيشترى از لابه‌لاى نامه‌ها نمودار مى‌شود و حسّ كنجكاوى خواننده را بهتر ارضا مى‌كند. مولانا در اين نامه‌ها دبيرى چيره‌دست جلوه مى‌نمايد كه به اسلوب ترسّل و انشاء از هر حيث آشناست. در عين حفظ مرتبت والاى خود، القاب و عناوين و شأن و مقام مخاطب را رعايت مى‌كند. قلمش، روان و شيرين و رسا و مؤثر و وافى به مقصود است. اگر سفارش كسى را مى‌كند، مى‌داند كه در كجا بايد بدون مقدمه وارد مطلب شود و در كجا زمينه‌چينى كند، كجا درخواست را در لفافه بپيچد و كجا عريان عرضه بدارد. به قياس با مكتوبات سنايى، نامه‌هايش، از تكلف پيراسته‌تر و هم پوياتر است. در عين آنكه آهنگ تند و پرشتاب نامه‌هاى عين القضات در آن احساس نمى‌شود. به لحاظ محتوا نيز با نامه‌هاى عين القضات فرق ماهوى دارد. نامه‌هاى عين القضات، بيشتر، جواب مشكلات مريدان در مسائل قرآنى و باطنى و بيان حاصل تجربه‌هاى عرفانى است؛ در حالى كه نامه‌هاى مولانا غالباً ً خطاب به دولت‌مردان و قدرت‌مندان است، در توصيه مريدان و هم كسانى كه مولانا نسبت به آنان توجه خاص داشته است. اين نامه‌ها، به قول صلاح‌الدين ملطى، مريد مولانا، «براى درد مساكين و اهل حاجات» بوده است؛ مثلاً براى معافيت از ماليات، رفع تعدى و تجاوز، واگذارى مشيخت خانقاه، كمك مالى براى بناى خانقاه و...


آزادگى و وارستگى مولانا از هر سطر نامه، ساطع است. حتى در عنوان‌ها از حد عرف تجاوز نمى‌كند. اگر خواهشى دارد منت نمى‌پذيرد، بلكه به نوعى منت مى‌نهد: «نانى كه به چنين درويشى دادى باز مستان، دو نيم مكن، كه آن درويش نان بسيار يابد و ليكن تو چنان درويش نيابى»(نامه هفتاد و چهارم).
آزادگى و وارستگى مولانا از هر سطر نامه، ساطع است. حتى در عنوان‌ها از حد عرف تجاوز نمى‌كند. اگر خواهشى دارد منت نمى‌پذيرد، بلكه به نوعى منت مى‌نهد: «نانى كه به چنين درويشى دادى باز مستان، دو نيم مكن، كه آن درويش نان بسيار يابد و ليكن تو چنان درويش نيابى»(نامه هفتاد و چهارم).


در حقيقت نيز منت نهادن جا دارد، چون خواجه، توفيق آن يافته است كه سبب خير شود و اجرش را صد چندان از حق بگيرد. مولانا، در نامه‌هايش، بيشتر، لحن نصحيت پدرانه اختيار مى‌كند و گاهى زبان تذكر و تنبيه عرفانى و به‌ندرت توبيخ و سرزنش و حتى تهديد؛ حتى در نامه‌اى ظاهراً خطاب به فخرالدين على صاحب عطا، از دولت‌مردان پرسابقه و بادوام دولت سلجوقيان، درباره اجحافى كه بر درويشان رفته مى‌نويسد: «جماعتى، از جهل و بى‌اعتقادى، درويشان را كه طالب الله‌اند مى‌رنجانند از رندى و بى‌باكى، و به خدمت شما مى‌آيند و باژگونه جهودانه مى‌گريند و شكايت مى‌كنند... توقع است كه به نوعى ديگر تفحص فرمايد و به زبان و دست ديگر يارى دهد درويشان را و مظلومان را، تا آن دود به آسمان نرود و فتنه‌ها نينگيزد. درويشان را آن زبان نيست و آن دل نيست كه با آن رندان جهودطبع، مقابله كنند در مكر و حيله و باژگونه تشنيعى زنند، سر ديگران بشكنند و دستار ديگران برند و سر برهنه و سربسته پيش شما آيند و منافقان ديگر را به گواهى آرند» و در پايان، به قهر و تهديد مى‌افزايد: «اگر مى‌رويم از شهر و زحمت مى‌بريم، نمى‌گذارند و اگر مى‌نشينيم، اين دو سه درويش از ما نمى‌سكلند تا ما در فرو بنديم. ما را طاقت اين ظلم نماند؛ باقى، رأى شماست(نامه پنجاه و دوم).
در حقيقت نيز منت نهادن جا دارد، چون خواجه، توفيق آن يافته است كه سبب خير شود و اجرش را صد چندان از حق بگيرد. مولانا، در نامه‌هايش، بيشتر، لحن نصحيت پدرانه اختيار مى‌كند و گاهى زبان تذكر و تنبيه عرفانى و به‌ندرت توبيخ و سرزنش و حتى تهديد؛ حتى در نامه‌اى ظاهراً خطاب به فخرالدين على صاحب عطا، از دولت‌مردان پرسابقه و بادوام دولت سلجوقيان، درباره اجحافى كه بر درويشان رفته مى‌نويسد: «جماعتى، از جهل و بى‌اعتقادى، درويشان را كه طالب الله‌اند مى‌رنجانند از رندى و بى‌باكى، و به خدمت شما مى‌آيند و باژگونه جهودانه مى‌گريند و شكايت مى‌كنند... توقع است كه به نوعى ديگر تفحص فرمايد و به زبان و دست ديگر يارى دهد درويشان را و مظلومان را، تا آن دود به آسمان نرود و فتنه‌ها نينگيزد. درويشان را آن زبان نيست و آن دل نيست كه با آن رندان جهودطبع، مقابله كنند در مكر و حيله و باژگونه تشنيعى زنند، سر ديگران بشكنند و دستار ديگران برند و سر برهنه و سربسته پيش شما آيند و منافقان ديگر را به گواهى آرند» و در پايان، به قهر و تهديد مى‌افزايد: «اگر مى‌رويم از شهر و زحمت مى‌بريم، نمى‌گذارند و اگر مى‌نشینیم، اين دو سه درويش از ما نمى‌سكلند تا ما در فرو بندیم. ما را طاقت اين ظلم نماند؛ باقى، رأى شماست(نامه پنجاه و دوم).


مولانا، در جايى كه پاى حرمت مردان خدا در ميان است، بى‌گذشت و بى‌مداراست؛ نمونه‌اش نامه‌اى كه به سلطان ولد در سفارش رعايت حال عروس خود، فاطمه خاتون، دختر صلاح‌الدين زركوب كه او را به صفت «شاه‌زاده ما و روشنايى دل و ديده ما و همه عالم كه امروز در حواله و حباله آن فرزند است» وصف مى‌كند، هويداست و طرفه اينكه براى حفظ حرمت و فاصله پدر - فرزندى و مختل نساختن صلح و صفاى خانوادگى و نفى اين توهم كه از جانب خاتون گله و شكايتى رفته باشد، به تأكيد مى‌گويد: «و الله الذى لا اله الا هو كه هيچ گله‌اى نكرده‌اند و پيغام نكرده‌اند، نه به ايماء، نه اشارت، نه تعريض الاّ بى‌گفتِ خلق و اشارت ايشان چند روز است كه از صداى عالمِ جان و وراى عالمِ صورت، صورتِ بى‌صورت به هوشم مى‌آيد و مرا مى‌خَلَد، ندانم كه حكايت حال است يا قال؟(نامه ششم).
مولانا، در جايى كه پاى حرمت مردان خدا در ميان است، بى‌گذشت و بى‌مداراست؛ نمونه‌اش نامه‌اى كه به سلطان ولد در سفارش رعايت حال عروس خود، فاطمه خاتون، دختر صلاح‌الدين زركوب كه او را به صفت «شاه‌زاده ما و روشنايى دل و ديده ما و همه عالم كه امروز در حواله و حباله آن فرزند است» وصف مى‌كند، هويداست و طرفه اينكه براى حفظ حرمت و فاصله پدر - فرزندى و مختل نساختن صلح و صفاى خانوادگى و نفى اين توهم كه از جانب خاتون گله و شكايتى رفته باشد، به تأكيد مى‌گويد: «و الله الذى لا اله الا هو كه هيچ گله‌اى نكرده‌اند و پيغام نكرده‌اند، نه به ايماء، نه اشارت، نه تعريض الاّ بى‌گفتِ خلق و اشارت ايشان چند روز است كه از صداى عالمِ جان و وراى عالمِ صورت، صورتِ بى‌صورت به هوشم مى‌آيد و مرا مى‌خَلَد، ندانم كه حكايت حال است يا قال؟(نامه ششم).
خط ۷۷: خط ۷۸:
#وجود تعدادى لقب در ابتداى هر نامه. دقت مولانا در انتخاب القاب، در حد وسواس است و از طريق اين القاب مى‌توان هم به شئون اجتماعى مخاطبان آگاهى يافت و هم قسمتى از اصناف مردم را كه در اجتماع نقشى داشته‌اند، شناسايى كرد. مولانا، اگر اولين كسى نباشد كه براى بعضى از اسم‌ها و چيزها، صفت‌هاى غير مرسوم آورده است، حد اقل اولين كسى است كه اين شيوه را به فراوانى، به كار برده است.
#وجود تعدادى لقب در ابتداى هر نامه. دقت مولانا در انتخاب القاب، در حد وسواس است و از طريق اين القاب مى‌توان هم به شئون اجتماعى مخاطبان آگاهى يافت و هم قسمتى از اصناف مردم را كه در اجتماع نقشى داشته‌اند، شناسايى كرد. مولانا، اگر اولين كسى نباشد كه براى بعضى از اسم‌ها و چيزها، صفت‌هاى غير مرسوم آورده است، حد اقل اولين كسى است كه اين شيوه را به فراوانى، به كار برده است.


==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}


 
[[مجالس سبعه]]


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:زبان و ادبیات فارسی]]
[[رده:زبان و ادبیات فارسی]]
[[رده:نویسندگان و آثار انفرادی]]
[[رده:نویسندگان و آثار انفرادی]]