۱۰۶٬۹۰۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '↵↵| ' به ' | ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد' به 'ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد') |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
وی همچنین مقدمهای در فضیلت علم تاریخ نوشته است علم تاریخ جلیلترین، رفیعترین و مفیدترین علوم است. در شرافت این علم، همین بس که کتاب الهی که باطلی در آن راه ندارد، پر است از اخبار امتها و زمانهای گذشته که اکابر اهل کتاب بهوسیله آن از احتجاج خاموش میشوند<ref>ر.ک: همان، ص7</ref>. وی سپس به کلامی از شافعی اشاره میکند: «در مطالعه علم تاریخ سالها تلاش کردم و آن را جز برای مدد به فقه بررسی نکردم». معنای این کلام شافعی این است که چون علم تاریخ سبب آگاهی از احوال امتها، پادشاهان، مردم، نحلهها و ادیان در جهت عبرتگرفتن و حکمت بالغه برای کسانی است که اهل تدبر و تفکر هستند، امری تعیینکننده برای علم فقه است؛ چراکه همه احکام شرعی مبتنی بر عرف است و آنچه مبتنی بر عرف است ناچار با توالی آن متوالی و با انقلاب آن منقلب میشود و بنابراین میبینی که فتاوای فقها با اختلاف زمانها و مکانها؛ بلکه اشخاص و احوال مختلف میشود. این سبب همان سرّ اختلاف شرایع رسل(ع) و تباین آن است؛ تا اینکه موسی با شریعتش و عیسی با شریعت دیگر و محمد(ص) با شریعتی غیر از آن دو آمد<ref>ر.ک: همان، ص8-7</ref>. | وی همچنین مقدمهای در فضیلت علم تاریخ نوشته است علم تاریخ جلیلترین، رفیعترین و مفیدترین علوم است. در شرافت این علم، همین بس که کتاب الهی که باطلی در آن راه ندارد، پر است از اخبار امتها و زمانهای گذشته که اکابر اهل کتاب بهوسیله آن از احتجاج خاموش میشوند<ref>ر.ک: همان، ص7</ref>. وی سپس به کلامی از شافعی اشاره میکند: «در مطالعه علم تاریخ سالها تلاش کردم و آن را جز برای مدد به فقه بررسی نکردم». معنای این کلام شافعی این است که چون علم تاریخ سبب آگاهی از احوال امتها، پادشاهان، مردم، نحلهها و ادیان در جهت عبرتگرفتن و حکمت بالغه برای کسانی است که اهل تدبر و تفکر هستند، امری تعیینکننده برای علم فقه است؛ چراکه همه احکام شرعی مبتنی بر عرف است و آنچه مبتنی بر عرف است ناچار با توالی آن متوالی و با انقلاب آن منقلب میشود و بنابراین میبینی که فتاوای فقها با اختلاف زمانها و مکانها؛ بلکه اشخاص و احوال مختلف میشود. این سبب همان سرّ اختلاف شرایع رسل(ع) و تباین آن است؛ تا اینکه موسی با شریعتش و عیسی با شریعت دیگر و محمد(ص) با شریعتی غیر از آن دو آمد<ref>ر.ک: همان، ص8-7</ref>. | ||
[[سلاوی، احمد|سلاوی]] ذکر رسولالله(ص) را با ارائه نسبنامه آنحضرت تا آدم(ع) و اشاره به اختلاف در برخی از اسامی آغاز کرده است. سپس کلام [[ابن خلدون، | [[سلاوی، احمد|سلاوی]] ذکر رسولالله(ص) را با ارائه نسبنامه آنحضرت تا آدم(ع) و اشاره به اختلاف در برخی از اسامی آغاز کرده است. سپس کلام [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]] را متذکر شده که حاوی خلاصه زندگی حضرت از ولادت در سال عامالفیل و اتفاقات پسازآن تا انتصاب به نبوت در چهل سالگی است<ref>ر.ک: متن کتاب، جلد1، ص11-10</ref>. | ||
نویسنده همچنین در ادامه از محمد بن اسحاق به سندش از [[امام على(ع)|علی بن ابیطالب(ع)]] مسئله انذار عشیرة الاقربین را متذکر شده است<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>. | نویسنده همچنین در ادامه از محمد بن اسحاق به سندش از [[امام على(ع)|علی بن ابیطالب(ع)]] مسئله انذار عشیرة الاقربین را متذکر شده است<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>. |