تاريخ التمدن الإسلامي: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'زبان =عربي ' به 'زبان =عربی ')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
    جز (جایگزینی متن - 'ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد' به 'ابن خلدون، عبدالرحمن‌ بن‌ محمد')
     
    (۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۵۳: خط ۵۳:
    به‌راستی اگر بخواهیم شیوه «تاریخ‌نگاری اسلامی» را نیز به داوری‌ بگذاریم‌ باید بگوییم که تاریخ تمدن اسلامی زیدان، تاریخ‌نگاری کهن را به تاریخ‌نگاری جدید متصل کرد، و او با شیوه علمی خود چنان اثری آفرید که در میان آثار پیش و پس از‌ خود‌ یگانه و ممتاز‌ است. به گفته حسین مؤنس، او حلقه وصل میان نهضت علمی عرب و نهضت استشراق در اروپا و امریکا‌ بود. او با اندیشه پویا و منطق واقع‌گرا، و نگرش نوین خود توانست‌ در‌ روایات‌ کهن اسلامی روحی دوباره بدمد و آن را در قالبی علمی ارائه دهد. زیدان سنّت تاریخ‌نگاری اسلامی ‌‌را‌ متحوّل ساخت و تاریخی را که پیش از آن تنها ویژگی سیاسی و نظامی داشت‌، برمبنای‌ تمدن‌ و فرهنگ به نگارش در آورد، چرا که معتقد بود: تاریخ یک ملت، تاریخ جنگها و پیروزیها‌ و شکستهای آن ملّت نیست، بلکه تاریخ واقعی هر ملتی، تاریخ تمدن و فرهنگ آن‌ می‌باشد.
    به‌راستی اگر بخواهیم شیوه «تاریخ‌نگاری اسلامی» را نیز به داوری‌ بگذاریم‌ باید بگوییم که تاریخ تمدن اسلامی زیدان، تاریخ‌نگاری کهن را به تاریخ‌نگاری جدید متصل کرد، و او با شیوه علمی خود چنان اثری آفرید که در میان آثار پیش و پس از‌ خود‌ یگانه و ممتاز‌ است. به گفته حسین مؤنس، او حلقه وصل میان نهضت علمی عرب و نهضت استشراق در اروپا و امریکا‌ بود. او با اندیشه پویا و منطق واقع‌گرا، و نگرش نوین خود توانست‌ در‌ روایات‌ کهن اسلامی روحی دوباره بدمد و آن را در قالبی علمی ارائه دهد. زیدان سنّت تاریخ‌نگاری اسلامی ‌‌را‌ متحوّل ساخت و تاریخی را که پیش از آن تنها ویژگی سیاسی و نظامی داشت‌، برمبنای‌ تمدن‌ و فرهنگ به نگارش در آورد، چرا که معتقد بود: تاریخ یک ملت، تاریخ جنگها و پیروزیها‌ و شکستهای آن ملّت نیست، بلکه تاریخ واقعی هر ملتی، تاریخ تمدن و فرهنگ آن‌ می‌باشد.


    پیش از [[زیدان، جرجی|زیدان‌]]، تاریخ‌نگار‌ اسلامی در اشکال «تاریخ خبر»، «صورت وقایع نگاشتی» و اشکال فرعی، یعنی «تاریخ‌نگاری دودمانی»، «تقسیم برحسب طبقات» و «تنظیم تبارشناختی» خلاصه می‌شد و آثار تاریخی در قالب «تواریخ عالم»، «تواریخ محلی یا ناحیه‌ای» و «تواریخ‌ معاصر و خاطرات» ارائه می‌گردید، اما [[زیدان، جرجی|زیدان]] نه یک مورخ روایتی، نه یک وقایع‌نگار و نه یک سالنامه‌نگار‌ است‌، بلکه او را باید فیلسوف و جامعه‌شناس تاریخ خواند که یکی از دوره‌های مهم تاریخی جهان، یعنی دوره تمدن اسلامی را با شیوه‌ای علمی به نگارش در آورده است. وی همچون‌ ابن‌ خلدون، فیلسوف بزرگ تاریخ اسلامی، در پی یافتن علل حوادث است، نه نقل وقایع. او می‌نویسد: مورخان در نگارش تاریخ اسلام تنها ‌ ‌به نقل وقایع مهم می‌پردازند، اما به‌ اسباب‌ ارتباط دهنده آن‌ها با یکدیگر کم‌تر اشاره می‌کنند و به‌گونه‌ای نیست که علت‌یابی و دقت در آن‌ها موجب آسودگی خرد آدمی گردد و یا ذهن خواننده به حقیقت حال آن امّت‌ پی‌ ببرد‌. با وجود این ما آنان‌ را‌ در‌ این کار معذور می‌پنداریم؛ چرا که اوضاع زمانه، آن‌ها را از پرداختن به علل حوادث باز می‌داشته است؛ زیرا رویدادها به‌‌گونه‌ای‌ هستند‌ که مورخ باید یکی از دو سوی آن‌ها‌ را‌ پیروز بداند، و آنان از همین مطلب پرهیز داشته‌اند. شاید عذرهای دیگری نیز در کار بوده است، اما امروزه دیگر‌ چنین‌ موانعی‌ وجود ندارد.  
    پیش از [[زیدان، جرجی|زیدان‌]]، تاریخ‌نگار‌ اسلامی در اشکال «تاریخ خبر»، «صورت وقایع نگاشتی» و اشکال فرعی، یعنی «تاریخ‌نگاری دودمانی»، «تقسیم برحسب طبقات» و «تنظیم تبارشناختی» خلاصه می‌شد و آثار تاریخی در قالب «تواریخ عالم»، «تواریخ محلی یا ناحیه‌ای» و «تواریخ‌ معاصر و خاطرات» ارائه می‌گردید، اما [[زیدان، جرجی|زیدان]] نه یک مورخ روایتی، نه یک وقایع‌نگار و نه یک سالنامه‌نگار‌ است‌، بلکه او را باید فیلسوف و جامعه‌شناس تاریخ خواند که یکی از دوره‌های مهم تاریخی جهان، یعنی دوره تمدن اسلامی را با شیوه‌ای علمی به نگارش در آورده است. وی همچون‌ ابن‌ خلدون، فیلسوف بزرگ تاریخ اسلامی، در پی یافتن علل حوادث است، نه نقل وقایع. او می‌نویسد: مورخان در نگارش تاریخ اسلام تنها ‌ ‌به نقل وقایع مهم می‌پردازند، اما به‌ اسباب‌ ارتباط دهنده آن‌ها با یکدیگر کم‌تر اشاره می‌کنند و به‌گونه‌ای نیست که علت‌یابی و دقت در آن‌ها موجب آسودگی خرد آدمی‌گردد و یا ذهن خواننده به حقیقت حال آن امّت‌ پی‌ ببرد‌. با وجود این ما آنان‌ را‌ در‌ این کار معذور می‌پنداریم؛ چرا که اوضاع زمانه، آن‌ها را از پرداختن به علل حوادث باز می‌داشته است؛ زیرا رویدادها به‌‌گونه‌ای‌ هستند‌ که مورخ باید یکی از دو سوی آن‌ها‌ را‌ پیروز بداند، و آنان از همین مطلب پرهیز داشته‌اند. شاید عذرهای دیگری نیز در کار بوده است، اما امروزه دیگر‌ چنین‌ موانعی‌ وجود ندارد.  


    [[زیدان، جرجی|زیدان]]، سنّتی را در تاریخ‌نگاری بنیاد نهاد که‌ پیش از وی در میان مورخان سابقه نداشت؛ و انجام این کار هر چند با دشواری روبه‌رو بود، اما‌ او‌ تا‌ رسیدن به هدف، آن را دنبال کرد. او خود می‌نویسد: ما‌ با‌ پشتکار هر چه تمام، درصدد برآمدیم تا عوامل سازنده تمدن اسلامی را بکاویم و اسرار آن را‌ تا‌ جای‌ ممکن آشکار سازیم، و این‌کار را به شیوه‌ای که تاکنون تاریخ‌نگاران عرب بدان‌ دست‌ نیازیده‌ بودند، به انجام رساندیم. ما کوشیده‌ایم تا رویدادها را به اسباب و علل آن‌ها ارجاع‌ دهیم‌ و روابط‌ میان آن‌ها را بیان کنیم و آن‌ها را با احکام عقلی و نوامیس عمران تطبیق دهیم‌.
    [[زیدان، جرجی|زیدان]]، سنّتی را در تاریخ‌نگاری بنیاد نهاد که‌ پیش از وی در میان مورخان سابقه نداشت؛ و انجام این کار هر چند با دشواری روبه‌رو بود، اما‌ او‌ تا‌ رسیدن به هدف، آن را دنبال کرد. او خود می‌نویسد: ما‌ با‌ پشتکار هر چه تمام، درصدد برآمدیم تا عوامل سازنده تمدن اسلامی را بکاویم و اسرار آن را‌ تا‌ جای‌ ممکن آشکار سازیم، و این‌کار را به شیوه‌ای که تاکنون تاریخ‌نگاران عرب بدان‌ دست‌ نیازیده‌ بودند، به انجام رساندیم. ما کوشیده‌ایم تا رویدادها را به اسباب و علل آن‌ها ارجاع‌ دهیم‌ و روابط‌ میان آن‌ها را بیان کنیم و آن‌ها را با احکام عقلی و نوامیس عمران تطبیق دهیم‌.
    خط ۵۹: خط ۵۹:
    به‌ این ترتیب، [[زیدان، جرجی|زیدان]] با نگاه فلسفی و علمی خویش، تاریخ‌نگاری را، هم در صورت‌ متحوّل‌ ساخت‌ و هم در محتوا. او به جای همه اَشکال تاریخ‌نگاری، شیوه نگارش تمدنی را برگزید و با دخالت دادن عنصر عقل و علم، بسیاری‌ از‌ خرافه‌ها‌ و گزافه‌ها را از صحنه تاریخ اسلام زدود. او به جای تاریخ «رویدادنگار» به نگارش «تاریخ‌ مفهومی‌» پرداخت و به جای «تاریخ رسمی»، «تاریخ علمی» نگاشت، و گویی که این شیوه‌ بیش‌ از‌ هر چیز به روشن شدن مسائل مربوط به شئون مدنی و احوال اداری و مذهبی جامعه اسلامی‌ کمک‌ کرده‌ است.
    به‌ این ترتیب، [[زیدان، جرجی|زیدان]] با نگاه فلسفی و علمی خویش، تاریخ‌نگاری را، هم در صورت‌ متحوّل‌ ساخت‌ و هم در محتوا. او به جای همه اَشکال تاریخ‌نگاری، شیوه نگارش تمدنی را برگزید و با دخالت دادن عنصر عقل و علم، بسیاری‌ از‌ خرافه‌ها‌ و گزافه‌ها را از صحنه تاریخ اسلام زدود. او به جای تاریخ «رویدادنگار» به نگارش «تاریخ‌ مفهومی‌» پرداخت و به جای «تاریخ رسمی»، «تاریخ علمی» نگاشت، و گویی که این شیوه‌ بیش‌ از‌ هر چیز به روشن شدن مسائل مربوط به شئون مدنی و احوال اداری و مذهبی جامعه اسلامی‌ کمک‌ کرده‌ است.


    نخستین مورّخ اسلامی که نقل نسنجیده حوادث را ناپسند دانست و اعتقاد‌ داشت‌ که رویدادهای تاریخی را باید با موازین نوامیس طبیعت و عمران بشری ارزیابی کرد، ابن خلدون بود‌. اما‌ شیوه تاریخ‌نگاری خود ابن خلدون با دیگر مورّخان تفاوتی ندارد و از ساختار‌ «سال‌نگار‌» برخوردار است. [[زیدان، جرجی|زیدان]] ایده [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]] را‌ گرفت‌ و آن‌ را در شیوه‌ای جدید برای نگارش تاریخ‌ به‌ کار بست. او می‌نویسد: ... برای این منظور کتاب‌های تاریخی و ادبی را که با‌ اسلوبی‌ ساده و نقل زنجیروار وقایع نگاشته‌اند‌ مطالعه‌ می‌کنیم و پس‌ از‌ تدبّر‌ در آن‌چه خوانده‌ایم، فلسفه این تمدن‌ شگفت‌ را همانند نی شکر از نی استخراج می‌کنیم، چرا که مورّخان اسلام‌، با‌ وجود همه تلاشی که در تحقیق‌ حوادث و تنقیح اسناد و مدارک‌ آن‌ها‌ کرده‌اند، به ارتباط میان آن‌ها‌ توجه‌ کم‌تری نشان داده‌اند و به کشف علل حوادث نپرداخته‌اند و تنها به نقل حوادث برجسته‌، به‌ویژه‌ آن‌چه به سیاست دولت و چگونگی‌ انتقال‌ حکومت‌ از خاندانی به‌ خاندان‌ دیگر، یا از ملّتی‌ به‌ ملّت دیگر و یا از دسته‌ای به دسته دیگر بسنده کرده‌اند.
    نخستین مورّخ اسلامی که نقل نسنجیده حوادث را ناپسند دانست و اعتقاد‌ داشت‌ که رویدادهای تاریخی را باید با موازین نوامیس طبیعت و عمران بشری ارزیابی کرد، ابن خلدون بود‌. اما‌ شیوه تاریخ‌نگاری خود ابن خلدون با دیگر مورّخان تفاوتی ندارد و از ساختار‌ «سال‌نگار‌» برخوردار است. [[زیدان، جرجی|زیدان]] ایده [[ابن خلدون، عبدالرحمن‌ بن‌ محمد|ابن خلدون]] را‌ گرفت‌ و آن‌ را در شیوه‌ای جدید برای نگارش تاریخ‌ به‌ کار بست. او می‌نویسد:... برای این منظور کتاب‌های تاریخی و ادبی را که با‌ اسلوبی‌ ساده و نقل زنجیروار وقایع نگاشته‌اند‌ مطالعه‌ می‌کنیم و پس‌ از‌ تدبّر‌ در آن‌چه خوانده‌ایم، فلسفه این تمدن‌ شگفت‌ را همانند نی شکر از نی استخراج می‌کنیم، چرا که مورّخان اسلام‌، با‌ وجود همه تلاشی که در تحقیق‌ حوادث و تنقیح اسناد و مدارک‌ آن‌ها‌ کرده‌اند، به ارتباط میان آن‌ها‌ توجه‌ کم‌تری نشان داده‌اند و به کشف علل حوادث نپرداخته‌اند و تنها به نقل حوادث برجسته‌، به‌ویژه‌ آن‌چه به سیاست دولت و چگونگی‌ انتقال‌ حکومت‌ از خاندانی به‌ خاندان‌ دیگر، یا از ملّتی‌ به‌ ملّت دیگر و یا از دسته‌ای به دسته دیگر بسنده کرده‌اند.


    البته تمدنی‌بودن تاریخ‌ زیدان‌ به معنای مغفول ماندن مباحث سیاسی‌ تاریخ‌ اسلام در‌ کار‌ وی نیست، بلکه به مفهوم‌ اصل بودن تمدن و فرع بودن سیاست است. او بخش سیاسی تاریخ اسلام را زیر عنوان‌ «سیاست‌ دولت‌های اسلامی» به بحث گذارده و به‌ اعتقاد‌ خودش‌، این‌ بخش‌، مهم‌ترین و دشوارترین بخش‌ کار‌ اوست، زیرا برای دست‌یابی به اسباب و علل وقایع سیاسی باید از گردنه‌هایی دشوار گذشت و به‌ویژه در‌ آنچه‌ به‌ انتقال خلافت از دولتی به دولت دیگر‌، رقابت‌ بر‌ سر‌ دست‌یابی‌ به‌ قدرت و نیز تأثیر اختلاف‌های مذهبی در این کار مربوط می‌گردد، پرده‌های ابهام فراوانی باید کنار زده‌ شود. اما [[زیدان، جرجی|زیدان]] مدعی است که این راه دشوار را پیموده و علت بسیاری از آن‌ها را کشف کرده و با اسلوب بحث فلسفی و احکام عقلی و قیاس‌های تمثیلی به اندازه توان خویش‌ حقیقت‌ را روشن ساخته است.<ref>ر.ک: همان»، ص43-46</ref>
    البته تمدنی‌بودن تاریخ‌ زیدان‌ به معنای مغفول ماندن مباحث سیاسی‌ تاریخ‌ اسلام در‌ کار‌ وی نیست، بلکه به مفهوم‌ اصل بودن تمدن و فرع بودن سیاست است. او بخش سیاسی تاریخ اسلام را زیر عنوان‌ «سیاست‌ دولت‌های اسلامی» به بحث گذارده و به‌ اعتقاد‌ خودش‌، این‌ بخش‌، مهم‌ترین و دشوارترین بخش‌ کار‌ اوست، زیرا برای دست‌یابی به اسباب و علل وقایع سیاسی باید از گردنه‌هایی دشوار گذشت و به‌ویژه در‌ آنچه‌ به‌ انتقال خلافت از دولتی به دولت دیگر‌، رقابت‌ بر‌ سر‌ دست‌یابی‌ به‌ قدرت و نیز تأثیر اختلاف‌های مذهبی در این کار مربوط می‌گردد، پرده‌های ابهام فراوانی باید کنار زده‌ شود. اما [[زیدان، جرجی|زیدان]] مدعی است که این راه دشوار را پیموده و علت بسیاری از آن‌ها را کشف کرده و با اسلوب بحث فلسفی و احکام عقلی و قیاس‌های تمثیلی به اندازه توان خویش‌ حقیقت‌ را روشن ساخته است.<ref>ر.ک: همان»، ص43-46</ref>
    خط ۶۸: خط ۶۸:


    وی سپس دوره نخست‌ را‌ به پنج دوره زیر تقسیم می‌کند:
    وی سپس دوره نخست‌ را‌ به پنج دوره زیر تقسیم می‌کند:
    #عصر عربی اوّل: از ظهور اسلام تا پایان دولت اموی به ‌‌سال‌ 132ق ؛
    #عصر عربی اوّل: از ظهور اسلام تا پایان دولت اموی به ‌‌سال‌ 132ق؛
    #عصر ایرانی اوّل: از قیام دولت بنی عباس در سال 132ق تا‌ خلافت‌ متوکل‌ (سال 233ق)؛
    #عصر ایرانی اوّل: از قیام دولت بنی عباس در سال 132ق تا‌ خلافت‌ متوکل‌ (سال 233ق)؛
    #عصر ترکی اوّل: از خلافت متوکل تا تسلط دیلمیان (سال 334ق) ؛
    #عصر ترکی اوّل: از خلافت متوکل تا تسلط دیلمیان (سال 334ق)؛
    #عصر عربی‌ دوّم: از ظهور تا سقوط دولت فاطمی؛
    #عصر عربی‌ دوّم: از ظهور تا سقوط دولت فاطمی؛
    #عصر مغولی: از وفات چنگیز خان‌ تا درگذشت تیمور لنگ‌.
    #عصر مغولی: از وفات چنگیز خان‌ تا درگذشت تیمور لنگ‌.
    خط ۸۴: خط ۸۴:
    چند انتقاد بر سخن و کار [[زیدان، جرجی|زیدان]] وارد است:
    چند انتقاد بر سخن و کار [[زیدان، جرجی|زیدان]] وارد است:


    اولاً : چنین تقسیم‌بندی‌ای از تاریخ تمدن اسلامی، در اصل باید در جلد اول‌ صورت‌ می‌گرفت و نه در جلد چهارم ؛
    اولاً: چنین تقسیم‌بندی‌ای از تاریخ تمدن اسلامی، در اصل باید در جلد اول‌ صورت‌ می‌گرفت و نه در جلد چهارم؛


    ثانیا : اگر موضوع بحث تاریخ تمدن‌اسلامی است، چرا باید عنصر سیاسی، یعنی حاکمیت، موجب محدود شدن تمدن اسلامی به خلافت عباسی گردد. در حقیقت سخن‌ زیدان‌ در این زمینه کلی و مبهم است و مفهوم روشنی را افاده نمی‌کند.
    ثانیا: اگر موضوع بحث تاریخ تمدن‌اسلامی است، چرا باید عنصر سیاسی، یعنی حاکمیت، موجب محدود شدن تمدن اسلامی به خلافت عباسی گردد. در حقیقت سخن‌ زیدان‌ در این زمینه کلی و مبهم است و مفهوم روشنی را افاده نمی‌کند.


    ثالثا : به‌رغم این‌که معیار تقسیم باید تمدنی باشد و نه تاریخی، ایشان از مباحث مربوط به تمدن اسلام‌ در‌ دوران پس از سقوط بنی‌عباس تا زمان حاضر چشم پوشیده که این به مفهوم تلقی پایان یافتگی تمدن اسلامی تا آن تاریخ است.
    ثالثا: به‌رغم این‌که معیار تقسیم باید تمدنی باشد و نه تاریخی، ایشان از مباحث مربوط به تمدن اسلام‌ در‌ دوران پس از سقوط بنی‌عباس تا زمان حاضر چشم پوشیده که این به مفهوم تلقی پایان یافتگی تمدن اسلامی تا آن تاریخ است.


    حسین مؤنس که حاشیه‌هایی بر کتاب [[زیدان، جرجی|زیدان‌]] نوشته‌، با‌ توجه به این موضوع گفته‌ است‌ که‌ شاید علت نپرداختن [[زیدان، جرجی|زیدان]] به رویدادهای دوران عثمانی و پس از آن، در دسترس نبودن منابع کافی و نیز عدم آشنایی او به‌ زبان‌های‌ ترکی‌ و فارسی بوده است. اما با فرض پذیرش چنین‌ توجیهی‌، اشکال بر [[زیدان، جرجی|زیدان]]، یعنی تقسیم بدون مبنای تاریخ تمدن اسلامی، هم‌چنان به قوت خود باقی است.<ref>ر.ک: همان</ref>
    حسین مؤنس که حاشیه‌هایی بر کتاب [[زیدان، جرجی|زیدان‌]] نوشته‌، با‌ توجه به این موضوع گفته‌ است‌ که‌ شاید علت نپرداختن [[زیدان، جرجی|زیدان]] به رویدادهای دوران عثمانی و پس از آن، در دسترس نبودن منابع کافی و نیز عدم آشنایی او به‌ زبان‌های‌ ترکی‌ و فارسی بوده است. اما با فرض پذیرش چنین‌ توجیهی‌، اشکال بر [[زیدان، جرجی|زیدان]]، یعنی تقسیم بدون مبنای تاریخ تمدن اسلامی، هم‌چنان به قوت خود باقی است.<ref>ر.ک: همان</ref>
    خط ۱۰۰: خط ۱۰۰:
    <references />
    <references />


    ==منبع مقاله==
    ==منابع مقاله==
    # مقدمه‌ها و متن کتاب.
    # مقدمه‌ها و متن کتاب.
    #[[:noormags:105715|بینش، عبدالحسین؛ «روش شناسی جرجی زیدان در نگارش تاریخ تمدن اسلامی»،پایگاه مجلات تخصصی نور، نامه تاریخ پژوهان، پاييز 1384، شماره 3، صفحه 40 تا 59]].
    #[[:noormags:105715|بینش، عبدالحسین؛ «روش‌شناسی جرجی زیدان در نگارش تاریخ تمدن اسلامی»،پایگاه مجلات تخصصی نور، نامه تاریخ پژوهان، پاييز 1384، شماره 3، صفحه 40 تا 59]].


    ==وابسته‌ها==
    ==وابسته‌ها==

    نسخهٔ کنونی تا ‏۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۵۹

    تاريخ التمدن الإسلامي
    تاريخ التمدن الإسلامي
    پدیدآورانزیدان، جرجی (نویسنده)
    ناشردار مکتبة الحياة
    مکان نشرلبنان - بيروت
    سال نشر[--13]
    چاپچاپ اول چاپ دوم
    موضوعکشورهاي اسلامي - اوضاع اجتماعي

    تمدن اسلامي - تاريخ

    کشورهاي اسلامي - تمدن - تاريخ

    تمدن عربي
    زبانعربی
    تعداد جلد5
    کد کنگره
    ‏‎‏/‎‏ز‎‏9‎‏ت‎‏2 / 35/62 ‏DS‎‏
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    تاريخ التمدن الإسلامي نوشته جرجی زیدان، اثری است پنج جلدی به زبان عربی با موضوع تاریخ اسلام. این کتاب، نخستین تاریخ شرقی در موضوع تمدن اسلامی است که نخست به‌صورت مقاله‌های مسلسل‌ در‌ مجله‌ الهلال‌ و سپس‌ به‌‌صورت کتابی مستقل در پنج مجلد به چاپ رسیده است.

    زیدان نه یک مورخ روایتی، نه یک وقایع‌نگار و نه یک سالنامه‌نگار‌ است‌، بلکه او را باید فیلسوف و جامعه‌شناس تاریخ خواند که یکی از دوره‌های مهم تاریخی جهان، یعنی دوره تمدن اسلامی را با شیوه‌ای علمی به نگارش در آورده است.

    ساختار

    کتاب پنج جلد دارد؛ جلد اول حاوی مقدمه ناشر، مقدمه چاپهای اول و دوم و مقدمه تمهیدی و محتوای مطالب است. در ابتدای جلدهای دیگر نیز مقدمه‌ای ذکر شده و در آن به موضوع و محتوای آن جلد اشاره شده است.

    گزارش محتوا

    تاریخ تمدن اسلامی نوشته جرجی زیدان نخستین تاریخ شرقی در موضوع تمدن اسلامی است. پیش از‌ نگارش‌ این کتاب، در حالی که مورخان اروپایی با برخورداری از پشتوانه‌های نوین علمی، با اصول و اسلوب‌های تازه به جنبه‌های تمدنی تاریخ و از جمله تاریخ‌ اسلام‌ توجهی ویژه نشان می‌دادند، مورخان مسلمان هم چنان به شیوه‌های سنتی نگارش تاریخ پای‌بند بودند. ولی با وجود همه تلاش اروپاییان و آثار چندی که در زمینه تاریخ اسلام‌ پدید‌ آورده‌اند، به دلیل ناآشنایی با عمق فرهنگ اسلامی نوشته‌هایشان از غنای علمی تهی است و گاه غرض‌ورزی‌های سیاسی قضاوت‌هایشان را از صحت عاری ساخته است.

    در چنین فضایی که‌ تاریخ‌ اسلام‌ کاری تازه را طلب می‌کرد‌، کار‌ زیدان‌ ابتکاری بود که انجام آن در وهله نخست با انکار مورخان مغرب زمین روبه‌رو شد، ولی با دانش گسترده و پشتکار فراوان‌ زیدان‌، این‌ مهم عملی گردید و او چنان اثری پدید آورد‌ که‌ به چندین زبان اروپایی و شرقی (علاوه بر عربی که زبان اصلی کتاب است) ترجمه گردید.[۱]

    این کتاب یکی از برجسته‌ترین آثار زیدان است که نخست به صورت مقاله‌های مسلسل‌ در‌ مجله‌ الهلال‌ و سپس‌ به‌‌صورت کتابی مستقل در پنج مجلد به چاپ رسید. او برای پرهیز از حجیم شدن کتاب، از ذکر منابع و مآخذ در جلد اول خودداری ورزید، اما شبلی‌ نعمانی هندی در نامه‌ای به زیدان این کار را نقص شمرد و زیدان نیز از جلد دوّم به بعد منابع کار خویش را ذکر کرد. چاپ‌های جدید این کتاب با حواشی‌ دکتر‌ حسین مؤنس، استاد تاریخ ادبیات دانشگاه قاهره همراه است.[۲]

    زیدان در ارزیابی تاریخ اسلامی می‌نویسد: بدون شک تاریخ اسلام از مهم‌ترین تاریخ‌های فراگیری است، زیرا در بردارنده تاریخ دنیای متمدن در قرون‌ وسطی‌ است یا به تعبیر‌ بهتر‌ حلقه اتصال تاریخ قدیم و تاریخ جدید است؛ که تمدن قدیم با آن پایان یافت و تمدن جدید از آن سر برآورد.

    به‌راستی اگر بخواهیم شیوه «تاریخ‌نگاری اسلامی» را نیز به داوری‌ بگذاریم‌ باید بگوییم که تاریخ تمدن اسلامی زیدان، تاریخ‌نگاری کهن را به تاریخ‌نگاری جدید متصل کرد، و او با شیوه علمی خود چنان اثری آفرید که در میان آثار پیش و پس از‌ خود‌ یگانه و ممتاز‌ است. به گفته حسین مؤنس، او حلقه وصل میان نهضت علمی عرب و نهضت استشراق در اروپا و امریکا‌ بود. او با اندیشه پویا و منطق واقع‌گرا، و نگرش نوین خود توانست‌ در‌ روایات‌ کهن اسلامی روحی دوباره بدمد و آن را در قالبی علمی ارائه دهد. زیدان سنّت تاریخ‌نگاری اسلامی ‌‌را‌ متحوّل ساخت و تاریخی را که پیش از آن تنها ویژگی سیاسی و نظامی داشت‌، برمبنای‌ تمدن‌ و فرهنگ به نگارش در آورد، چرا که معتقد بود: تاریخ یک ملت، تاریخ جنگها و پیروزیها‌ و شکستهای آن ملّت نیست، بلکه تاریخ واقعی هر ملتی، تاریخ تمدن و فرهنگ آن‌ می‌باشد.

    پیش از زیدان‌، تاریخ‌نگار‌ اسلامی در اشکال «تاریخ خبر»، «صورت وقایع نگاشتی» و اشکال فرعی، یعنی «تاریخ‌نگاری دودمانی»، «تقسیم برحسب طبقات» و «تنظیم تبارشناختی» خلاصه می‌شد و آثار تاریخی در قالب «تواریخ عالم»، «تواریخ محلی یا ناحیه‌ای» و «تواریخ‌ معاصر و خاطرات» ارائه می‌گردید، اما زیدان نه یک مورخ روایتی، نه یک وقایع‌نگار و نه یک سالنامه‌نگار‌ است‌، بلکه او را باید فیلسوف و جامعه‌شناس تاریخ خواند که یکی از دوره‌های مهم تاریخی جهان، یعنی دوره تمدن اسلامی را با شیوه‌ای علمی به نگارش در آورده است. وی همچون‌ ابن‌ خلدون، فیلسوف بزرگ تاریخ اسلامی، در پی یافتن علل حوادث است، نه نقل وقایع. او می‌نویسد: مورخان در نگارش تاریخ اسلام تنها ‌ ‌به نقل وقایع مهم می‌پردازند، اما به‌ اسباب‌ ارتباط دهنده آن‌ها با یکدیگر کم‌تر اشاره می‌کنند و به‌گونه‌ای نیست که علت‌یابی و دقت در آن‌ها موجب آسودگی خرد آدمی‌گردد و یا ذهن خواننده به حقیقت حال آن امّت‌ پی‌ ببرد‌. با وجود این ما آنان‌ را‌ در‌ این کار معذور می‌پنداریم؛ چرا که اوضاع زمانه، آن‌ها را از پرداختن به علل حوادث باز می‌داشته است؛ زیرا رویدادها به‌‌گونه‌ای‌ هستند‌ که مورخ باید یکی از دو سوی آن‌ها‌ را‌ پیروز بداند، و آنان از همین مطلب پرهیز داشته‌اند. شاید عذرهای دیگری نیز در کار بوده است، اما امروزه دیگر‌ چنین‌ موانعی‌ وجود ندارد.

    زیدان، سنّتی را در تاریخ‌نگاری بنیاد نهاد که‌ پیش از وی در میان مورخان سابقه نداشت؛ و انجام این کار هر چند با دشواری روبه‌رو بود، اما‌ او‌ تا‌ رسیدن به هدف، آن را دنبال کرد. او خود می‌نویسد: ما‌ با‌ پشتکار هر چه تمام، درصدد برآمدیم تا عوامل سازنده تمدن اسلامی را بکاویم و اسرار آن را‌ تا‌ جای‌ ممکن آشکار سازیم، و این‌کار را به شیوه‌ای که تاکنون تاریخ‌نگاران عرب بدان‌ دست‌ نیازیده‌ بودند، به انجام رساندیم. ما کوشیده‌ایم تا رویدادها را به اسباب و علل آن‌ها ارجاع‌ دهیم‌ و روابط‌ میان آن‌ها را بیان کنیم و آن‌ها را با احکام عقلی و نوامیس عمران تطبیق دهیم‌.

    به‌ این ترتیب، زیدان با نگاه فلسفی و علمی خویش، تاریخ‌نگاری را، هم در صورت‌ متحوّل‌ ساخت‌ و هم در محتوا. او به جای همه اَشکال تاریخ‌نگاری، شیوه نگارش تمدنی را برگزید و با دخالت دادن عنصر عقل و علم، بسیاری‌ از‌ خرافه‌ها‌ و گزافه‌ها را از صحنه تاریخ اسلام زدود. او به جای تاریخ «رویدادنگار» به نگارش «تاریخ‌ مفهومی‌» پرداخت و به جای «تاریخ رسمی»، «تاریخ علمی» نگاشت، و گویی که این شیوه‌ بیش‌ از‌ هر چیز به روشن شدن مسائل مربوط به شئون مدنی و احوال اداری و مذهبی جامعه اسلامی‌ کمک‌ کرده‌ است.

    نخستین مورّخ اسلامی که نقل نسنجیده حوادث را ناپسند دانست و اعتقاد‌ داشت‌ که رویدادهای تاریخی را باید با موازین نوامیس طبیعت و عمران بشری ارزیابی کرد، ابن خلدون بود‌. اما‌ شیوه تاریخ‌نگاری خود ابن خلدون با دیگر مورّخان تفاوتی ندارد و از ساختار‌ «سال‌نگار‌» برخوردار است. زیدان ایده ابن خلدون را‌ گرفت‌ و آن‌ را در شیوه‌ای جدید برای نگارش تاریخ‌ به‌ کار بست. او می‌نویسد:... برای این منظور کتاب‌های تاریخی و ادبی را که با‌ اسلوبی‌ ساده و نقل زنجیروار وقایع نگاشته‌اند‌ مطالعه‌ می‌کنیم و پس‌ از‌ تدبّر‌ در آن‌چه خوانده‌ایم، فلسفه این تمدن‌ شگفت‌ را همانند نی شکر از نی استخراج می‌کنیم، چرا که مورّخان اسلام‌، با‌ وجود همه تلاشی که در تحقیق‌ حوادث و تنقیح اسناد و مدارک‌ آن‌ها‌ کرده‌اند، به ارتباط میان آن‌ها‌ توجه‌ کم‌تری نشان داده‌اند و به کشف علل حوادث نپرداخته‌اند و تنها به نقل حوادث برجسته‌، به‌ویژه‌ آن‌چه به سیاست دولت و چگونگی‌ انتقال‌ حکومت‌ از خاندانی به‌ خاندان‌ دیگر، یا از ملّتی‌ به‌ ملّت دیگر و یا از دسته‌ای به دسته دیگر بسنده کرده‌اند.

    البته تمدنی‌بودن تاریخ‌ زیدان‌ به معنای مغفول ماندن مباحث سیاسی‌ تاریخ‌ اسلام در‌ کار‌ وی نیست، بلکه به مفهوم‌ اصل بودن تمدن و فرع بودن سیاست است. او بخش سیاسی تاریخ اسلام را زیر عنوان‌ «سیاست‌ دولت‌های اسلامی» به بحث گذارده و به‌ اعتقاد‌ خودش‌، این‌ بخش‌، مهم‌ترین و دشوارترین بخش‌ کار‌ اوست، زیرا برای دست‌یابی به اسباب و علل وقایع سیاسی باید از گردنه‌هایی دشوار گذشت و به‌ویژه در‌ آنچه‌ به‌ انتقال خلافت از دولتی به دولت دیگر‌، رقابت‌ بر‌ سر‌ دست‌یابی‌ به‌ قدرت و نیز تأثیر اختلاف‌های مذهبی در این کار مربوط می‌گردد، پرده‌های ابهام فراوانی باید کنار زده‌ شود. اما زیدان مدعی است که این راه دشوار را پیموده و علت بسیاری از آن‌ها را کشف کرده و با اسلوب بحث فلسفی و احکام عقلی و قیاس‌های تمثیلی به اندازه توان خویش‌ حقیقت‌ را روشن ساخته است.[۳]

    زیدان در این کتاب تاریخ اسلام را به دو دوره بزرگ تقسیم می‌کند: دوره نخست: دوره تمدنی است که او درصدد تبیین آن است. این دوره با ظهور‌ اسلام‌ آغاز می‌شود و با زوال دولت بنی‌عباس در عراق و آشفتگی مملکت اسلامی و تسلط مغولان بر آن پایان می‌پذیرد.

    دوره دوّم: دوره نهضت سیاسی است که پس از فروپاشی خلافت عباسی، با‌ چیره‌ شدن عثمانی‌ها‌ و احیای خلافت اسلامی از طریق گروه‌های سُنّی و پراکنده اسلامی و نیز ظهور دولت صفوی در ایران، و گرد آمدن‌ گروه‌های شیعی در زیر پرچم آن‌ها ایجاد گردید.

    وی سپس دوره نخست‌ را‌ به پنج دوره زیر تقسیم می‌کند:

    1. عصر عربی اوّل: از ظهور اسلام تا پایان دولت اموی به ‌‌سال‌ 132ق؛
    2. عصر ایرانی اوّل: از قیام دولت بنی عباس در سال 132ق تا‌ خلافت‌ متوکل‌ (سال 233ق)؛
    3. عصر ترکی اوّل: از خلافت متوکل تا تسلط دیلمیان (سال 334ق)؛
    4. عصر عربی‌ دوّم: از ظهور تا سقوط دولت فاطمی؛
    5. عصر مغولی: از وفات چنگیز خان‌ تا درگذشت تیمور لنگ‌.

    آن‌گاه می‌افزاید: اما عصر ترکی دوم، عصر دولت عثمانی است و عصر ایرانی دوّم عصر دولت صفویه و جانشینان آنها در ایران است. این بخش، دوره دوّم تمدن اسلامی را تشکیل می‌دهد که‌ از دایره بحث ما بیرون است.[۴]

    اصول روش زیدان

    به‌‌طور‌ کلی زیدان در نگارش تاریخ تمدن اسلامی سه‌اصل ذیل را‌ مبنای کار خویش قرارداده است:

    1. ریشه‌شناسی تمدن اسلامی؛
    2. تعلیل حوادث و رویدادها تاریخی؛
    3. کشف حقیقت تمدن اسلامی.[۵]

    انتقاد بر روش زیدان

    چند انتقاد بر سخن و کار زیدان وارد است:

    اولاً: چنین تقسیم‌بندی‌ای از تاریخ تمدن اسلامی، در اصل باید در جلد اول‌ صورت‌ می‌گرفت و نه در جلد چهارم؛

    ثانیا: اگر موضوع بحث تاریخ تمدن‌اسلامی است، چرا باید عنصر سیاسی، یعنی حاکمیت، موجب محدود شدن تمدن اسلامی به خلافت عباسی گردد. در حقیقت سخن‌ زیدان‌ در این زمینه کلی و مبهم است و مفهوم روشنی را افاده نمی‌کند.

    ثالثا: به‌رغم این‌که معیار تقسیم باید تمدنی باشد و نه تاریخی، ایشان از مباحث مربوط به تمدن اسلام‌ در‌ دوران پس از سقوط بنی‌عباس تا زمان حاضر چشم پوشیده که این به مفهوم تلقی پایان یافتگی تمدن اسلامی تا آن تاریخ است.

    حسین مؤنس که حاشیه‌هایی بر کتاب زیدان‌ نوشته‌، با‌ توجه به این موضوع گفته‌ است‌ که‌ شاید علت نپرداختن زیدان به رویدادهای دوران عثمانی و پس از آن، در دسترس نبودن منابع کافی و نیز عدم آشنایی او به‌ زبان‌های‌ ترکی‌ و فارسی بوده است. اما با فرض پذیرش چنین‌ توجیهی‌، اشکال بر زیدان، یعنی تقسیم بدون مبنای تاریخ تمدن اسلامی، هم‌چنان به قوت خود باقی است.[۶]

    وضعیت کتاب

    جلد اول فهرست مطالب ندارد و در انتهای جلد دوم، پس از پایان محتوای مطالب، فهرست مطالب جلدهای اول و دوم یکجا ذکر شده است. همچنین فهرست مطالب جلدهای سوم، چهارم و پنجم در انتهای جلد پنجم کتاب آمده است.

    پاورقی‌های کتاب مشتمل بر مستند مطالب است.

    پانویس

    1. ر.ک: بینش، عبدالحسین، ص40-41
    2. ر.ک: همان»، ص42
    3. ر.ک: همان»، ص43-46
    4. ر.ک: همان»، ص46-47
    5. ر.ک: همان»، ص47
    6. ر.ک: همان

    منابع مقاله

    1. مقدمه‌ها و متن کتاب.
    2. بینش، عبدالحسین؛ «روش‌شناسی جرجی زیدان در نگارش تاریخ تمدن اسلامی»،پایگاه مجلات تخصصی نور، نامه تاریخ پژوهان، پاييز 1384، شماره 3، صفحه 40 تا 59.

    وابسته‌ها