فرهنگ اصطلاحات منطقی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'فرهنگ (ابهام زدایی)' به 'فرهنگ (ابهام‌زدایی)'
جز (جایگزینی متن - '<references />' به '<references/>')
جز (جایگزینی متن - 'فرهنگ (ابهام زدایی)' به 'فرهنگ (ابهام‌زدایی)')
 
(۱۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات کتاب
{{جعبه اطلاعات کتاب
| تصویر =NUR13930J1.jpg
| تصویر =NUR13930J1.jpg
| عنوان =‏فرهنگ اصطلاحات منطقی به انضمام واژه نامه فرانسه و انگلیسی
| عنوان =‏فرهنگ اصطلاحات منطقی به انضمام واژه‌نامه فرانسه و انگلیسی
| عنوان‌های دیگر =فرهنگ اصطلاحات منطقی
| عنوان‌های دیگر =فرهنگ اصطلاحات منطقی
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
خط ۱۸: خط ۱۸:
| شابک =964-426-059-7
| شابک =964-426-059-7
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =35725
| کتابخانۀ دیجیتال نور =13930
| کتابخوان همراه نور =13930
| کتابخوان همراه نور =13930
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
خط ۲۴: خط ۲۴:
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
{{کاربردهای دیگر|اصطلاحات (ابهام‌زدایی)}}
{{کاربردهای دیگر|فرهنگ (ابهام‌زدایی)}}


'''فرهنگ اصطلاحات منطقى به انضمام واژه‌نامه فرانسه و انگليسى'''، اثر صاحب كتاب «منطق صورى»، [[خوانساری، محمد|محمد خوانسارى]] (اصفهان، 1300-1388ش، تهران) است كه نویسنده در آن، معانى واژگان و اصطلاحات علم منطق صورى را به‌صورت الفبايى، مطرح و با استناد به منابع معتبر اين علم تعريف كرده است.
'''فرهنگ اصطلاحات منطقى به انضمام واژه‌نامه فرانسه و انگليسى'''، اثر صاحب كتاب «منطق صورى»، [[خوانساری، محمد|محمد خوانسارى]] (اصفهان، 1300-1388ش، تهران) است كه نویسنده در آن، معانى واژگان و اصطلاحات علم منطق صورى را به‌صورت الفبايى، مطرح و با استناد به منابع معتبر اين علم تعريف كرده است.
خط ۳۶: خط ۳۸:
روش نویسنده در اين اثر استناد مستقيم به منابع اصلى علم منطق است؛ به اين معنا كه براى شرح هريك از اصطلاحات، جمله يا جملاتى از كتاب‌هاى «[[أساس الاقتباس]]»، «[[الإشارات و التنبيهات]]»، «دانشنامه علائى»، «[[درة التاج|درّة التاج]]»، «[[الشفاء (المنطق)]]» «معيار العلم»، «منظومه» حاج [[سبزواری، هادی|ملا هادى سبزوارى]] و «النجاة» آورده و به همان اكتفا كرده و در توضيح، اندكى افزوده است.
روش نویسنده در اين اثر استناد مستقيم به منابع اصلى علم منطق است؛ به اين معنا كه براى شرح هريك از اصطلاحات، جمله يا جملاتى از كتاب‌هاى «[[أساس الاقتباس]]»، «[[الإشارات و التنبيهات]]»، «دانشنامه علائى»، «[[درة التاج|درّة التاج]]»، «[[الشفاء (المنطق)]]» «معيار العلم»، «منظومه» حاج [[سبزواری، هادی|ملا هادى سبزوارى]] و «النجاة» آورده و به همان اكتفا كرده و در توضيح، اندكى افزوده است.


نویسنده گاه از نمودار نيز براى تفهيم مطالب استفاده كرده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35725/2/32 ر.ک: متن كتاب، ص32]</ref>،<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35725/2/69 همان،ص69]</ref>،<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35725/2/76 همان، ص76]</ref>،<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35725/2/276 همان،ص276]</ref>
نویسنده گاه از نمودار نيز براى تفهيم مطالب استفاده كرده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35725/2/32 ر.ک: متن كتاب، ص32]</ref>،<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35725/2/69 همان، ص69]</ref>،<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35725/2/76 همان، ص76]</ref>،<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35725/2/276 همان، ص276]</ref>


== گزارش محتوا ==
== گزارش محتوا ==
خط ۴۳: خط ۴۵:
#نویسنده در مقدمه چاپ دوم كه آن را در تاريخ فروردين 1376ش، نوشته و مكان نگارشش را مشخص نكره، تأكيد كرده است كه: «... از چاپ اوّل اين فرهنگ چندين سال مى‌گذرد و بااينكه نسخ آن از سال‌ها قبل ناياب شده بود و تجديد چاپ آن ضرورى مى‌نمود، چون مى‌خواستم به‌صورتى كامل‌تر و جامع‌تر منتشر شود، به تجديد چاپ آن رضا نمى‌دادم. متأسفانه آن كمال مطلوب به‌هيچ‌وجه حاصل نشد و تنها حدود صد و پنجاه صفحه به متن افزوده گشت و چند مدخل جديد و نيز معادل‌هاى انگليسى به آن اضافه شد... بسيارى از استادان و صاحب‌نظران پيوسته اصرار داشتند كه علاوه بر معادل‌هاى فرانسه، معادل‌هاى انگليسى نيز فهرست شود و در آخر كتاب بيايد.
#نویسنده در مقدمه چاپ دوم كه آن را در تاريخ فروردين 1376ش، نوشته و مكان نگارشش را مشخص نكره، تأكيد كرده است كه: «... از چاپ اوّل اين فرهنگ چندين سال مى‌گذرد و بااينكه نسخ آن از سال‌ها قبل ناياب شده بود و تجديد چاپ آن ضرورى مى‌نمود، چون مى‌خواستم به‌صورتى كامل‌تر و جامع‌تر منتشر شود، به تجديد چاپ آن رضا نمى‌دادم. متأسفانه آن كمال مطلوب به‌هيچ‌وجه حاصل نشد و تنها حدود صد و پنجاه صفحه به متن افزوده گشت و چند مدخل جديد و نيز معادل‌هاى انگليسى به آن اضافه شد... بسيارى از استادان و صاحب‌نظران پيوسته اصرار داشتند كه علاوه بر معادل‌هاى فرانسه، معادل‌هاى انگليسى نيز فهرست شود و در آخر كتاب بيايد.
#:و چون نسبت به آن زبان بيگانه‌ام، به آن تن نمى‌دادم، امّا اصرارها پيوسته تكرار شد و البته در ضرورت آن هم محلّى براى هيچ‌گونه ترديد نبود. اين بود كه براى انجام اين مهم از فرهنگ كلان فلسفى لالاند (استاد افتخارى فلسفه در دانشگاه پاريس و رئيس انجمن فرانسوى فلسفه) استمداد جستم...»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35725/1/5 ر.ک: مقدمه كتاب، ص5-7]</ref>
#:و چون نسبت به آن زبان بيگانه‌ام، به آن تن نمى‌دادم، امّا اصرارها پيوسته تكرار شد و البته در ضرورت آن هم محلّى براى هيچ‌گونه ترديد نبود. اين بود كه براى انجام اين مهم از فرهنگ كلان فلسفى لالاند (استاد افتخارى فلسفه در دانشگاه پاريس و رئيس انجمن فرانسوى فلسفه) استمداد جستم...»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35725/1/5 ر.ک: مقدمه كتاب، ص5-7]</ref>
#نویسنده در مقدمه چاپ اول كه آن را در تاريخ ارديبهشت 1356ش، نوشته تأكيد كرده است: «... اين فرهنگ، حاصل سال‌ها كوشش و مجاهدت و ممارست است و نتيجه مراجعه به كتاب‌هاى متعدد منطق. عمده كتاب‌هاى منطق اسلامى، از منطق شفا و نجات و اشارات و دانشنامه شيخ تا منطق منظومه [[سبزواری، هادی|حكيم سبزوارى]]، مورد مراجعه دقيق قرار گرفته است. مخصوصاً كتاب جامع و بى‌مانند «[[أساس الاقتباس]]» كه بيش از هر كتاب ديگر بدان استناد و استشهاد شده است؛ زيرا [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه طوسى]] (قده) همه مباحث منطق را با تفصيل و موشكافى تامّ در آن فراهم آورده است كه «كلّ الصّيد في جوف الفرا». عبارت فارسى آن نيز سليس است و از تعقيد به‌دور؛ درست برخلاف كتاب «درّة التاج» اثر شاگرد خواجه كه سبکىدارد بسيار ثقيل و پيچيده و بدعبارت... اينجانب در تعريف و توضيح، همواره الفاظ متداول و صريح و مأنوس را به كار گرفته‌ام، نه الفاظ مجاز و مستعار و نامأنوس... بسيارى از اين اصطلاحات داراى معانى متعدد ديگر هم هست و در منطق به يك معنى به كار مى‌رود و در علوم ديگر يا در عرف به معنى ديگر و معلوم است كه در اين فرهنگ معنى منطقى آن آورده شده نه همه معانى آن.
#نویسنده در مقدمه چاپ اول كه آن را در تاريخ ارديبهشت 1356ش، نوشته تأكيد كرده است: «... اين فرهنگ، حاصل سال‌ها كوشش و مجاهدت و ممارست است و نتيجه مراجعه به كتاب‌هاى متعدد منطق. عمده كتاب‌هاى منطق اسلامى، از منطق شفا و نجات و اشارات و دانشنامه شيخ تا منطق منظومه [[سبزواری، هادی|حكيم سبزوارى]]، مورد مراجعه دقيق قرار گرفته است. مخصوصاً كتاب جامع و بى‌مانند «[[أساس الاقتباس]]» كه بيش از هر كتاب ديگر بدان استناد و استشهاد شده است؛ زيرا [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه طوسى]] (قده) همه مباحث منطق را با تفصيل و موشكافى تامّ در آن فراهم آورده است كه «كلّ الصّيد في جوف الفرا». عبارت فارسى آن نيز سليس است و از تعقيد به‌دور؛ درست برخلاف كتاب «درّة التاج» اثر شاگرد خواجه كه سبکی دارد بسيار ثقيل و پيچيده و بدعبارت... اينجانب در تعريف و توضيح، همواره الفاظ متداول و صريح و مأنوس را به كار گرفته‌ام، نه الفاظ مجاز و مستعار و نامأنوس... بسيارى از اين اصطلاحات داراى معانى متعدد ديگر هم هست و در منطق به يك معنى به كار مى‌رود و در علوم ديگر يا در عرف به معنى ديگر و معلوم است كه در اين فرهنگ معنى منطقى آن آورده شده نه همه معانى آن.
#:... معمولا اگر اصطلاحى معادل‌هاى ديگر نيز داشته، آن معادل‌ها نيز به‌عنوان مترادف ذكر شده و نيز اصطلاح ضدّ آن... مشخص شده است، تا مراجعه‌كننده اصطلاحات مترادف و نيز اصطلاحات متقابل را نيز بازشناسد و فى‌المثل بداند كه ماهيت و حقيقت و طبيعت و ذات در بسيارى از موارد درست به‌عنوان مترادف به كار مى‌رود (اگرچه گاه اختلاف دقيقى هم در معنى آنها وجود دارد)...»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35725/1/9 ر.ک: همان، ص9-11]</ref>
#:... معمولا اگر اصطلاحى معادل‌هاى ديگر نيز داشته، آن معادل‌ها نيز به‌عنوان مترادف ذكر شده و نيز اصطلاح ضدّ آن... مشخص شده است، تا مراجعه‌كننده اصطلاحات مترادف و نيز اصطلاحات متقابل را نيز بازشناسد و فى‌المثل بداند كه ماهيت و حقيقت و طبيعت و ذات در بسيارى از موارد درست به‌عنوان مترادف به كار مى‌رود (اگرچه گاه اختلاف دقيقى هم در معنى آنها وجود دارد)...»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35725/1/9 ر.ک: همان، ص9-11]</ref>
#نویسنده، آثار ذاتى را چنين تعريف كرده است: خواصّ و اعراضى كه مربوط به ذات شىء است نه مربوط به امرى عام‌تر يا خاص‌تر از آن. «ذاتى» در اين تعبير، ذاتى باب برهان است و با «ذاتى» كه در مبحث كليات خمس در مقابل «عرضى» به كار مى‌رود و به معنى جزء ذات و ماهيت است كاملا متفاوت است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35725/2/22 اعراض ذاتى، ص22]</ref>
#نویسنده، آثار ذاتى را چنين تعريف كرده است: خواصّ و اعراضى كه مربوط به ذات شىء است نه مربوط به امرى عام‌تر يا خاص‌تر از آن. «ذاتى» در اين تعبير، ذاتى باب برهان است و با «ذاتى» كه در مبحث كليات خمس در مقابل «عرضى» به كار مى‌رود و به معنى جزء ذات و ماهيت است كاملا متفاوت است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35725/2/22 اعراض ذاتى، ص22]</ref>
#: «هر علمى برهانى را سه چيز بود: يكى را موضوع خوانند و يكى را آثار ذاتى و يكى را مبادى»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35725/2/134 دانشنامه، ص134]</ref>«و اما آثار ذاتى آن خاصیت‌ها بود كه در موضوع علم افتد، كه بيرون وى نيفتد؛ چنان‌كه مثلث و مربع مر بعضى اندازه‌ها را و چنان‌كه راستى و كژى مر بعضى را و اين اثرها ذاتى بود مر موضوع هندسه را و چنان‌كه جفتى و طاقى و هرچه بدين ماند مر شمار را و چنان‌كه سازوارى و ناسازوارى مر آواز را»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35725/2/136 دانشنامه، ص136]</ref>و<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35725/2/1 متن كتاب، ص1]</ref>
#: «هر علمى برهانى را سه چيز بود: يكى را موضوع خوانند و يكى را آثار ذاتى و يكى را مبادى»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35725/2/134 دانشنامه، ص134]</ref>«و اما آثار ذاتى آن خاصیت‌ها بود كه در موضوع علم افتد، كه بيرون وى نيفتد؛ چنان‌كه مثلث و مربع مر بعضى اندازه‌ها را و چنان‌كه راستى و كژى مر بعضى را و اين اثرها ذاتى بود مر موضوع هندسه را و چنان‌كه جفتى و طاقى و هرچه بدين ماند مر شمار را و چنان‌كه سازوارى و ناسازوارى مر آواز را»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35725/2/136 دانشنامه، ص136]</ref>و<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35725/2/1 متن كتاب، ص1]</ref>
#: گفتنى است كه همان طور كه ملاحظه مى‌شود نویسنده مطالب نقل‌شده را به‌طور مستقيم از دانشنامه [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|بوعلى سينا]] آورده و به آن استناد كرده و شماره صفحه مورد نظر را نيز قيد كرده است.
#: گفتنى است كه همان طور كه ملاحظه مى‌شود نویسنده مطالب نقل‌شده را به‌طور مستقيم از دانشنامه [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|بوعلى سينا]] آورده و به آن استناد كرده و شماره صفحه مورد نظر را نيز قيد كرده است.
#نویسنده گاهى برخى از واژگان و اصطلاحات را بدون هيچ توضيحى به موارد ديگر ارجاع داده است؛ مثلاً «مقدمات تجربى» را به «مجرّبات»، «مقدمات مسلّم» را به «مسلمات»، «مقدمات مشبّهه» را به «مشبّهات» و «مقدمات يقينى» را به «يقينيات» ارجاع داده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35725/2/270 ر.ک: همان، ص270]</ref>و گاه اصطلاحى مثل «تناقض» را نام برده و فقط ارجاع به صفحه‌اى ديگر داده؛ يعنى نام عنوان مورد بحث در صفحه ارجاع‌شده ذكر نشده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35725/2/79 ر.ک: همان، ص79]</ref>
#نویسنده گاهى برخى از واژگان و اصطلاحات را بدون هيچ توضيحى به موارد ديگر ارجاع داده است؛ مثلاً «مقدمات تجربى» را به «مجرّبات»، «مقدمات مسلّم» را به «مسلمات»، «مقدمات مشبّهه» را به «مشبّهات» و «مقدمات يقينى» را به «يقينيات» ارجاع داده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35725/2/270 ر.ک: همان، ص270]</ref>و گاه اصطلاحى مثل «تناقض» را نام برده و فقط ارجاع به صفحه‌اى ديگر داده؛ يعنى نام عنوان مورد بحث در صفحه ارجاع‌شده ذكر نشده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35725/2/79 ر.ک: همان، ص79]</ref>
#همچنين نویسنده گاه براى برخى از واژگان و اصطلاحات توضيح مختصرى نوشته و بعد شبكه ارتباطى را برقرار كرده و تفصيل را ارجاع به موارد ديگر داده است؛ مثلاً «مشترك معنوى» را به اين صورت تعريف كرده: «لفظى كه مفهوم آن بر افراد متعدد قابل حمل باشد و همه افراد با هم در آن معنى اشتراك داشته باشند، مانند انسان و آهن و دايره» و بعد تفصيل معناى آن را به «لفظ كلى» و «اسم مشترك» ارجاع داده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35725/2/243 ر.ک: همان، ص243]</ref>
#همچنين نویسنده گاه براى برخى از واژگان و اصطلاحات توضيح مختصرى نوشته و بعد شبكه ارتباطى را برقرار كرده و تفصيل را ارجاع به موارد ديگر داده است؛ مثلاً «مشترك معنوى» را به اين صورت تعريف كرده: «لفظى كه مفهوم آن بر افراد متعدد قابل حمل باشد و همه افراد با هم در آن معنى اشتراك داشته باشند، مانند انسان و آهن و دايره» و بعد تفصيل معناى آن را به «لفظ كلى» و «اسم مشترك» ارجاع داده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35725/2/243 ر.ک: همان، ص243]</ref>
خط ۶۴: خط ۶۶:


مقدمه و متن كتاب.
مقدمه و متن كتاب.
{{فرهنگ اصطلاحات}}
{{منطق}}


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده: خرداد(98)]]
[[رده:منطق]]