فرهنگ قواس: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'فرهنگ (ابهام زدایی)' به 'فرهنگ (ابهامزدایی)') |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
{{کاربردهای دیگر|فرهنگ ( | {{کاربردهای دیگر|فرهنگ (ابهامزدایی)}} | ||
'''فرهنگ قواس'''، نوشته [[قواس، فخرالدین مبارکشاه|فخرالدین مبارکشاه قواس غزنوی]] (زنده در 743ق)، شاعر پارسیگوی است<ref>ر.ک: انوشه، حسن، ج3، ص805</ref>. این اثر که به «فرهنگ پنجبخشی» نیز شناخته شده<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، ص4</ref>، در موضوع ادبیات (لغت) است و توسط [[نذیر احمد]] تصحیح شده است. | '''فرهنگ قواس'''، نوشته [[قواس، فخرالدین مبارکشاه|فخرالدین مبارکشاه قواس غزنوی]] (زنده در 743ق)، شاعر پارسیگوی است<ref>ر.ک: انوشه، حسن، ج3، ص805</ref>. این اثر که به «فرهنگ پنجبخشی» نیز شناخته شده<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، ص4</ref>، در موضوع ادبیات (لغت) است و توسط [[نذیر احمد]] تصحیح شده است. | ||
این فرهنگ که در اواخر سده هفتم و اوایل سده هشتم بهمنظور رفع دشوارى از متون فارسى، بهویژه [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه فردوسى]]، نوشته شده است، کهنترین فرهنگ فارسى به فارسی پس از لغتنامه اسدی و نخستین فرهنگ فارسی نوشتهشده در شبه قاره هند است. ازاینرو نویسنده آن را | این فرهنگ که در اواخر سده هفتم و اوایل سده هشتم بهمنظور رفع دشوارى از متون فارسى، بهویژه [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه فردوسى]]، نوشته شده است، کهنترین فرهنگ فارسى به فارسی پس از لغتنامه اسدی و نخستین فرهنگ فارسی نوشتهشده در شبه قاره هند است. ازاینرو نویسنده آن را مىتوان پایه گذار فرهنگنویسى فارسى در شبه قاره برشمرد<ref>ر.ک: همان، ص1؛ انوشه، حسن، ج3، ص806</ref>. | ||
فرهنگهای دیگری که در هند به نگارش درآمدند از این فرهنگ پیروی کرده و استفاده نمودهاند. واژه «فرهنگ» یا «فرهنگنامه»، ظاهرا نخستین بار در این اثر معادل «واژهنامه» یا «لغتنامه» بهکار رفته است<ref>ر.ک: همان، ص12؛ همان</ref>. | فرهنگهای دیگری که در هند به نگارش درآمدند از این فرهنگ پیروی کرده و استفاده نمودهاند. واژه «فرهنگ» یا «فرهنگنامه»، ظاهرا نخستین بار در این اثر معادل «واژهنامه» یا «لغتنامه» بهکار رفته است<ref>ر.ک: همان، ص12؛ همان</ref>. |
نسخهٔ کنونی تا ۸ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۰:۴۸
فرهنگ قواس | |
---|---|
پدیدآوران | قواس، فخرالدین مبارکشاه (نويسنده) نذیر احمد (سایر) |
ناشر | بنگاه ترجمه و نشر کتاب |
مکان نشر | ایران - تهران |
سال نشر | 1353ش |
چاپ | 0 |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
فرهنگ قواس، نوشته فخرالدین مبارکشاه قواس غزنوی (زنده در 743ق)، شاعر پارسیگوی است[۱]. این اثر که به «فرهنگ پنجبخشی» نیز شناخته شده[۲]، در موضوع ادبیات (لغت) است و توسط نذیر احمد تصحیح شده است.
این فرهنگ که در اواخر سده هفتم و اوایل سده هشتم بهمنظور رفع دشوارى از متون فارسى، بهویژه شاهنامه فردوسى، نوشته شده است، کهنترین فرهنگ فارسى به فارسی پس از لغتنامه اسدی و نخستین فرهنگ فارسی نوشتهشده در شبه قاره هند است. ازاینرو نویسنده آن را مىتوان پایه گذار فرهنگنویسى فارسى در شبه قاره برشمرد[۳].
فرهنگهای دیگری که در هند به نگارش درآمدند از این فرهنگ پیروی کرده و استفاده نمودهاند. واژه «فرهنگ» یا «فرهنگنامه»، ظاهرا نخستین بار در این اثر معادل «واژهنامه» یا «لغتنامه» بهکار رفته است[۴].
هرچند که نویسنده یادی از منابع اثر خود نکرده، اما او از فرهنگ اسدی استفاده کلی کرده و همچنین اکثر اشعار شاهنامه را از آن گرفته است. نویسنده علاوه بر فردوسی از اشعار رودکی، سوزنی، عنصری، خاقانی و نظامی و همچنین از برخی شاعران هند مانند تاجریزه، عوفی و... استفاده کرده است. وی در تنظیم کتاب از «مقدمة الأدب» زمخشری پیروی کرده است[۵].
ترتیب واژگان در این اثر الفبایى نیست و بر پایه مضامین است[۶] و مطالب آن در پنج بخش تنظیم شده است. بخش نخست، در نامهایی که به عالم بالا مربوط است یا بهرهای از آن دارند، مانند نام خداوند تعالی، فرشتگان، پیامبران، کتابها، دینها، آسمان و ستارگان و ماهها و... در بخش دوم نام جمادات مانند زمین، کوه، سنگ و... آمده است. بخش سوم، به روییدنیها همچون گیاهان، گلها و... اختصاص یافته است. بخش چهارم، مربوط به نام جانوران (جانداران) اعم از پرنده، خزنده، جنبندگان و آدمیان است. بخش پنجم، در نام چیزهایی که از کار آدمى است و به کار او میآید؛ از قبیل نام جاىها و خانهها، آوندها، نام خوردنىها، پوشیدنىها، نام بیمارىها، جنگاوران و سازهاى جنگی، کارگران و...[۷].
از مزایاى کتاب، اشتمال آن بر شواهد شعرى متعدد است که براى هر واژهاى بیت یا ابیاتى از سرایندگان قدیم، بهعنوان شاهد ذکر شده است.
بااینوجود اشتمال آن بر الفاظ مفرد و صرف نظر کردن از الفاظ مرکب، انحصار آن به واژههای اسم و اختصار در توضیح واژگان، از نقایص آن شمرده شده است[۸].
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه مصحح.
- انوشه، حسن، «دانشنامه ادب فارسی»، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1380ش، چاپ اول.