۱۴۶٬۵۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' ]]' به ']]') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'فرهنگ (ابهام زدایی)' به 'فرهنگ (ابهامزدایی)') |
||
| (۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
{{کاربردهای دیگر|فرهنگ ( | {{کاربردهای دیگر|فرهنگ (ابهامزدایی)}} | ||
'''فرهنگ کنز اللغات'''، عنوان کتابی است از [[ابن معروف، محمد بن عبدالخالق|محمد بن عبدالخالق بن معروف]] ( | '''فرهنگ کنز اللغات'''، عنوان کتابی است از [[ابن معروف، محمد بن عبدالخالق|محمد بن عبدالخالق بن معروف]] (متوفای 833ق/ 1478م)، با موضوع زبانشناسی و فرهنگ لغت. این فرهنگنامه به زبان عربی به فارسی نوشته شده است و به تصحیح [[علوی نصر، رضا|سید رضا علوی]] رسیده است. | ||
نویسنده کتابش را برای محمد بن کیا ناصر کیا، شاه گیلان در قرن نهم هجری تألیف کرد<ref>سمیعی (گیلانی)، احمد، ص 140</ref>. | نویسنده کتابش را برای محمد بن کیا ناصر کیا، شاه گیلان در قرن نهم هجری تألیف کرد<ref>سمیعی (گیلانی)، احمد، ص 140</ref>. | ||
| خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
محقق پس از حمد الهی با الفاظی مسجع مینویسد: «لغت عرب اشرف جمیع لغات باشد و چون لغت کلید خزانه معنى است هرآینه جهت شناختن معانى احادیث شریفه نبوى و الفاظ سرى کریمه قرآنى بر هر فردى از افراد انسانى که بر منهج مستقیم مسلمانى قائم باشد دانستن لغات عربیه واجب و لازم است و کتبى که قبل از این نسخه در ترجمه عربیه تصنیف کرده بودند احسن و اصح آنها «صحاح جوهرى» بود و هرچند که کتاب مذکور بسط و شمولى داشت، اما بهواسطه عربى بودن آن غیر عربىدان را از آن حظى نبود، و نیز لغات آن کتاب مصادرش از غیر مصادر متفرق نبود(جدا از هم نبود)، بنابراین به توفیق الله المعین نسخۀ در ترجمه اکثر امهات لغات عربیه و تمام لغات قرآنیه به عبارات فارسیه ترتیب نمودم، و انتخاب آن از کتاب صحاح، و مجمل، و دستور، و مصادر، و اختیارات بدیعى، و لغات القران، و شرح نصاب، کردم بر وجهى که پیدا کردن هر لغتى به عنایت الله المنان بهغایت آسان باشد، بر وجهی که لغات مصادر را از غیر مصادر ممیز ساخته و ترتیب آن بهعکس ترتیب صحاح به اوائل حروف نهاده، که این طریق به طبع اقرب میباشد.»<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص1-2</ref> | محقق پس از حمد الهی با الفاظی مسجع مینویسد: «لغت عرب اشرف جمیع لغات باشد و چون لغت کلید خزانه معنى است هرآینه جهت شناختن معانى احادیث شریفه نبوى و الفاظ سرى کریمه قرآنى بر هر فردى از افراد انسانى که بر منهج مستقیم مسلمانى قائم باشد دانستن لغات عربیه واجب و لازم است و کتبى که قبل از این نسخه در ترجمه عربیه تصنیف کرده بودند احسن و اصح آنها «صحاح جوهرى» بود و هرچند که کتاب مذکور بسط و شمولى داشت، اما بهواسطه عربى بودن آن غیر عربىدان را از آن حظى نبود، و نیز لغات آن کتاب مصادرش از غیر مصادر متفرق نبود(جدا از هم نبود)، بنابراین به توفیق الله المعین نسخۀ در ترجمه اکثر امهات لغات عربیه و تمام لغات قرآنیه به عبارات فارسیه ترتیب نمودم، و انتخاب آن از کتاب صحاح، و مجمل، و دستور، و مصادر، و اختیارات بدیعى، و لغات القران، و شرح نصاب، کردم بر وجهى که پیدا کردن هر لغتى به عنایت الله المنان بهغایت آسان باشد، بر وجهی که لغات مصادر را از غیر مصادر ممیز ساخته و ترتیب آن بهعکس ترتیب صحاح به اوائل حروف نهاده، که این طریق به طبع اقرب میباشد.»<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص1-2</ref> | ||
در بخشی از مقدمه کتاب درباره محتوای مطالب و ترتیب ارائه مطالب آن میخوانیم: «این کتاب مسمى است به کنز اللغات، و به توفیق قادر وهاب مرتب است به ترتیب حروف تهجى بر بیستوهشت کتاب و هر کتابى مشتمل بر چندین باب، کتاب اول کتاب الف است و مراد به کتاب الف کتابیست که هر لغتى در او مکتوب شود اول و آخر آن الف باشد و مراد به باب الالف مع الباء بابی است که هر لغتى در او مسطور باشد اول آن الف و آخر آن باء، بنابراین نهج است قیاس دیگر ابواب کتاب... .»<ref>همان، ص5</ref> | در بخشی از مقدمه کتاب درباره محتوای مطالب و ترتیب ارائه مطالب آن میخوانیم: «این کتاب مسمى است به کنز اللغات، و به توفیق قادر وهاب مرتب است به ترتیب حروف تهجى بر بیستوهشت کتاب و هر کتابى مشتمل بر چندین باب، کتاب اول کتاب الف است و مراد به کتاب الف کتابیست که هر لغتى در او مکتوب شود اول و آخر آن الف باشد و مراد به باب الالف مع الباء بابی است که هر لغتى در او مسطور باشد اول آن الف و آخر آن باء، بنابراین نهج است قیاس دیگر ابواب کتاب....»<ref>همان، ص5</ref> | ||
سپس ادامه میدهد: اکنون بدان که پیش از شروع در مقصود لابد است از دانستن مقدمات چند و به هفده مورد که در زیر میآید، تذکر و سپس وارد محتوای مطالب به ترتیب الفبایی میشود: | سپس ادامه میدهد: اکنون بدان که پیش از شروع در مقصود لابد است از دانستن مقدمات چند و به هفده مورد که در زیر میآید، تذکر و سپس وارد محتوای مطالب به ترتیب الفبایی میشود: | ||