تاریخ ملکآرا: چگونگی به قدرت رسیدن قاجارها: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURتاریخ ملکآراJ1.jpg | عنوان =تاریخ ملکآرا: چگونگی به قدرت رسیدن قاجارها | عنوانهای دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = چلاوی، علینقی بن محمد (نویسنده) قائمی، جمشید (مصحح) بلقانی، رامین (مصحح) |زبان | زبان = | کد ک...» ایجاد کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۸ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۰:۳۵
تاریخ ملکآرا: چگونگی به قدرت رسیدن قاجارها | |
---|---|
پدیدآوران | چلاوی، علینقی بن محمد (نویسنده)
قائمی، جمشید (مصحح) بلقانی، رامین (مصحح) |
ناشر | ندای تاریخ |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1400 |
شابک | 9ـ36ـ8875ـ600ـ978 |
کد کنگره | |
تاریخ ملکآرا: چگونگی به قدرت رسیدن قاجارها تألیف علیقلی بن محمد چلاوی(اقبال)؛ مصححین جمشید قائمی و رامین بلقانی؛ این کتاب مربوط به مقطعی حساس و مهم از تاریخ ایران است؛ یعنی وقایع از اواخر دوران صفوی تا سال 1209 قمری در آن به رشتۀ تحریر درآمده است. این کتاب موسوم به «تاریخ ملکآرا» است و علت نامگذاری را مؤلف آن میرزا علیقلی بن محمد چلاوی متخلص به «اقبال» به افتخار «محمدقلی میرزا ملکآرا» پسر سوم فتحعلی شاه قاجار و حاکم مازندران اعلام کرده و به دستور او آن را تصنیف نموده است. کتاب با همکاری شقیق فتحعلیزاده و رقیه آقابابازاده به چاپ رسیده است.
گزارش کتاب
تاریخنگاری در ایران دوران اسلامی، افزون بر آنکه از علایق مذهبی و شخصی افراد سرچشمه میگرفت، در جهت تحکیم و مشروعیت بخشیدن به حکومتها نیز قرار داشت. فن تاریخنگاری در ایران از اواخر قرن هشتم تا سیزدهم هجری قمری، دورۀ انحطاط و فترت را تجربه میکرد؛ زیرا که تفلم و نثر فارسی در تنزل قرار داشت. این ویژگی در دوران صفویه همچنان وجود داشت و حتی پیچیدگیها و ابهامهای لفظی که ویژۀ سبک هندی بود در ابتذال شعر و نثر فارسی تأثیر داشت. از دوران افشار و زند به بعد مقدمات تحول نثر فارسی آغاز شد و در اوایل عصر قاجار، نهضت بازگشت ادبی به سبکهای خراسانی و عراقی دیده میشود. این تحول در نظم بهخوبی دیده میشود؛ اما در نثر این حرکت تدریجی بود. در اوایل دوران قاجاریه آقامحمدخان و فتحعلیشاه علاقۀ خاصی به تاریخ و تاریخنویسی از خود نشان دادند و همان الگوی سنتی، بهویژه و عموماً تشویق گردید. از جمله موضوعاتی که در تاریخنویسی این دوره تأکید میشود، تبار سلطنتی بود که اصرار در رساندن آن به فاتحین مغول و تیموری و تمرکز بر فعالیتهای پادشاهان و دولتمردان و حکام داشت.
این کتاب مربوط به مقطعی حساس و مهم از تاریخ ایران است؛ یعنی وقایع از اواخر دوران صفوی تا سال 1209 قمری در آن به رشتۀ تحریر درآمده است. این کتاب موسوم به «تاریخ ملکآرا» است و علت نامگذاری را مؤلف آن میرزا علیقلی بن محمد چلاوی متخلص به «اقبال» به افتخار «محمدقلی میرزا ملکآرا» پسر سوم فتحعلی شاه قاجار و حاکم مازندران اعلام کرده و به دستور او آن را تصنیف نموده است.
میرزا علیقلی اهل چلاو آمل بود. وی در جوانی به کرمانشاه رفت و به تحصیل پرداخت و در همان شهر به سمت منشیگری شاهزاده محمدعلی میرزا دولتشاه قاجار رسید. سپس به ندیمی و منشیگری تهماسبمیرزا مؤیدالدوله پسر دولتشاه به همدان رفت. بعد از آن در تهران به مدت دو سال ندیم علیرضا میرزا شهره پسر فتحعلی شاه بود تا آنکه همایون میرزا (پسر شانزدهم فتحعلی شاه) مأمور حکومت نهاوند شد و اقبال چلاوی به مدت دو سال در خدمت او باقی ماند. او در سه سال آخر عمر، ندیم محمدقلی میرزا ملکآرا پسر سوم فتحعلی شاه و حاکم مازندران بود و در این زمان به فرمان او این کتاب تاریخ را تألیف کرده است. او در سال 1298 قمری طی نزاعی در زادگاهش چلاو به قتل رسید و جسدش را به چاهی انداختند و شاید علت ناتمام ماندن تجریر این کتاب ناشی از همین واقعه بوده باشد.
اقبال چلاوی در فن شاعری پیرو سبک خراسانی بود و ابیاتی که در این کتاب با عنوان «لراقمه» آورده، این موضوع را تأیید میکند.
مؤلف در دیباچه به مدح خسرو زمان، فتحعلی شاه و دلیل تألیف کتاب و ستایش از حاکم مازندران، محمدقلی میرزا ملکآرا پرداخته است و کاملاً مورخی درباری است و در جایجای کتاب چه به صورت شعر و چه نثر، تعریف و تمجید از فتحعلی شاه قاجار مینماید.
مطالب این کتاب با وجود ادعای نویسندۀ آن و ولینعمتش محمدقلی میرزا ملکآرا، چندان تفاوتی با متن کتاب «احسن التواریخ» یا «تاریخ محمدی» ساروی ندارد؛ حتی استعارات و تشبیهات و اطناب بیشتری دارد و داد همسری با آن و دیگر آثار همزمان چون «تاریخ گیتیگشا» و «گلشن مراد» میزند. مؤلف از کتب مذکور بهویژه «تاریخ محمدی» ساروی در تدوین تاریخ بهره برده است. حتی دیدگاههای اقبال چلاوی و ساروی در قضاوتهایشان و گزارشهای تاریخی و نگاه یکسویه و جانبدارانه مانند یکدیگر است؛ مثلاً قتل عام کرمانیان را به حکم قضا و قدر و نتیجۀ دشمنپرستی و کینهتوزی آنان با آقامحمدخان قاجار و نتیجۀ طبیعی اعمال و رفتار لطفعلی خان و مکافات اعمال او میدانند.
مؤلف کتاب افکار و عقاید تندی علیه نادرشاه و خاندان او ابراز کرده و علت آن همانا بدرفتاری او با قاجارها و سران آنها و کشتن فتحعلی خان قاجار بود؛ اما برای پادشاهان آخر سلسلۀ صفویه مانند شاه سلطان حسین و شاه طهماسب دوم و شاه اسماعیل سوم، قداست و مظلومیت قائل بوده است.
از ویژگیهای این کتاب، اشاره به بعضی از جزئیات زندگی و اقدامات حسینعلی خان جهانسوز برادر آقامحمدخان است که در دیگر منابع اولیۀ قاجار کمتر بدان پرداخته شده است. از جمله نامۀ او به کریم خان زند دربارۀ تعذیب و اضرار ایل قاجار توسط خاندان زند. همچنین وقایع مناطق شمالی ایران از زمان سقوط اصفهان به ست افغانها تا روی کارآمدن آقامحمدخان بیشتر در این کتاب شرح داده شده تا متون همعصر آن.
تصحیح این کتاب از روی سه نسخه انجام گرفته است که عبارتند از: نسخۀ کتابخانۀ ملک، نسخۀ کتابخانۀ ملی، نسخۀ کتابخانۀ مجلس؛ نسخۀ ملک اساس کار مصححین بوده و در معدودی، مطالب و اصطلاحات و اسامی که این نسخه با دو نسخۀ دیگر تفاوت داشت، دو نسخۀ مجلس و ملی ملاک قرار گرفته است.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات