۱۱۸٬۶۷۴
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نه' به 'نه') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'صفوة (ابهام زدایی)' به 'صفوة (ابهامزدایی)') |
||
(۳۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۹: | خط ۹: | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[ | [[ابن بزاز، توکل بن اسماعیل]] (نويسنده) | ||
[[طباطبايي مجد، غلامرضا]] (مصحح) | [[طباطبايي مجد، غلامرضا]] (مصحح) | ||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
| موضوع =تصوف | | موضوع =تصوف | ||
صفيالدين اردبيلي، اسحاق بن جبرييل، 650 - 735ق. | |||
| ناشر =زرياب | | ناشر =زرياب | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
| شابک =964-6339-13-1 | | شابک =964-6339-13-1 | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =10988 | ||
| کتابخوان همراه نور =10988 | |||
| کد پدیدآور =03773 | | کد پدیدآور =03773 | ||
| پس از = | | پس از = | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
{{کاربردهای دیگر| صفوة (ابهامزدایی)}} | |||
'''صفوة الصفا''' یا «أسس المواهب السنية في مناقب الصفوية»، نوشته [[ابن بزاز، توکل بن اسماعیل|درویش توکلی بن اسماعیل بن حاجی محمد]] مشهور به [[ابن بزاز، توکل بن اسماعیل|ابن بزاز اردبیلی]] (متوفی 759ق)، یکی از معتبرترین کتابها درباره تصوف؛ و گرانقدرترین منبع درباره حالات و کرامات و مناقب و مقامات شیخ صفیالدین اسحق اردبیلی، جد پنجم شاه اسماعیل، | '''صفوة الصفا''' یا «أسس المواهب السنية في مناقب الصفوية»، نوشته [[ابن بزاز، توکل بن اسماعیل|درویش توکلی بن اسماعیل بن حاجی محمد]] مشهور به [[ابن بزاز، توکل بن اسماعیل|ابن بزاز اردبیلی]] (متوفی 759ق)، یکی از معتبرترین کتابها درباره تصوف؛ و گرانقدرترین منبع درباره حالات و کرامات و مناقب و مقامات شیخ صفیالدین اسحق اردبیلی، جد پنجم شاه اسماعیل، بنیانگذار سلسله صفوی است. این اثر با مقدمه و تصحیح [[طباطبایی مجد، غلامرضا|غلامرضا طباطبایی مجد]] منتشر شده است. | ||
کتاب صفوة الصفا نوشته [[ابن بزاز، توکل بن اسماعیل|ابن بزاز اردبیلی]] از زمره کتب تذکره عرفاست که گرچه نام آن معروف است، ولی درمجموع کمتر مورد استفاده قرار گرفته و تحلیل و تبیین شده است. صفوة الصفا ربع قرن پس از درگذشت شیخ صفی تکمیل شده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4377/53 ر.ک: ذکاوتی قراگزلو، علیرضا، ص53]</ref> | کتاب صفوة الصفا نوشته [[ابن بزاز، توکل بن اسماعیل|ابن بزاز اردبیلی]] از زمره کتب تذکره عرفاست که گرچه نام آن معروف است، ولی درمجموع کمتر مورد استفاده قرار گرفته و تحلیل و تبیین شده است. صفوة الصفا ربع قرن پس از درگذشت شیخ صفی تکمیل شده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4377/53 ر.ک: ذکاوتی قراگزلو، علیرضا، ص53]</ref> | ||
خط ۴۳: | خط ۴۵: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
کتب و رسالات مربوط به سیره عارفان و صوفیان از خصوصیاتی برخوردار است که مایه جاذبیت آنها در طول قرنها شده است. آن | کتب و رسالات مربوط به سیره عارفان و صوفیان از خصوصیاتی برخوردار است که مایه جاذبیت آنها در طول قرنها شده است. آن ویژگیها در شرححال عرفایی که بیشتر مردمی بودهاند، نمودارتر است و فیالمثل اسرار التوحید، فردوس المرشدیه، مناقب العارفين، سیره ابن خفیف را میتوان نام برد. کتابی نیز که در این گفتار معرفی میشود، از همین قبیل است. خصوصیات این نوع کتابها عبارت است از: | ||
# ساده بودن و دربرداشتن | # ساده بودن و دربرداشتن واژهها و تعبیرات عامیانه. | ||
# جذاب بودن به سبب مورد خطاب قرار دادن عواطف و احساسات. | # جذاب بودن به سبب مورد خطاب قرار دادن عواطف و احساسات. | ||
# تلطیف عقاید و مراسم دینی و تأویل و بیان عرفانی قرآن و حدیث. | # تلطیف عقاید و مراسم دینی و تأویل و بیان عرفانی قرآن و حدیث. | ||
خط ۵۰: | خط ۵۲: | ||
# و بالاخره ارزش این کار در جنبه تاریخ زبان و سبکشناسی است، چون هریک مرحله مهمی از تحول فارسی بعد از اسلام را نشان میدهند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4377/53 ر.ک: همان]</ref>. | # و بالاخره ارزش این کار در جنبه تاریخ زبان و سبکشناسی است، چون هریک مرحله مهمی از تحول فارسی بعد از اسلام را نشان میدهند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4377/53 ر.ک: همان]</ref>. | ||
مصحح در مقدمه کتاب راجع به نحوه تصحیح بحث کرده و مخصوصاًً مسئله مهم تحریف در صفوة الصفا را بیشتر حلاجی نموده است. چون میان محققان در صحت انتساب صفوة الصفا و یا دستکم در مورد نسبت شیخ صفی و اینکه سید بوده است یا نه؟ و آیا سید حسینی بوده یا حسنی؟ اختلافنظر وجود دارد و برخی بهکلی منکر نسبت سیادت صفیالدین شدهاند <ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4377/53 ر.ک: همان]</ref>. | مصحح در مقدمه کتاب راجع به نحوه تصحیح بحث کرده و مخصوصاًً مسئله مهم تحریف در صفوة الصفا را بیشتر حلاجی نموده است. چون میان محققان در صحت انتساب صفوة الصفا و یا دستکم در مورد نسبت شیخ صفی و اینکه سید بوده است یا نه؟ و آیا سید حسینی بوده یا حسنی؟ اختلافنظر وجود دارد و برخی بهکلی منکر نسبت سیادت صفیالدین شدهاند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4377/53 ر.ک: همان]</ref>. | ||
| | ||
مؤلف در فصل سوم باب یازدهم کتابش که اختصاص به ذکر بعضی از خلفا و مریدان شیخ صفیالدین دارد، ضمن مقایسه کثرت هواداران شیخ نسبت به لشکر امیرچوپان، از قول امیرچوپان خطاب به شیخ صفی مینویسد: «... از آب آمویه تا حدود مصر و از سواحل هرموز تا باب الابواب –که اقصی حدود این مملکت است و من گردیدهام- هرجا و نواحی و اطراف که رسیدهام مریدان شیخ را دیدهام که به این حلیه و زیّ شیخ متحلی و | مؤلف در فصل سوم باب یازدهم کتابش که اختصاص به ذکر بعضی از خلفا و مریدان شیخ صفیالدین دارد، ضمن مقایسه کثرت هواداران شیخ نسبت به لشکر امیرچوپان، از قول امیرچوپان خطاب به شیخ صفی مینویسد: «... از آب آمویه تا حدود مصر و از سواحل هرموز تا باب الابواب –که اقصی حدود این مملکت است و من گردیدهام- هرجا و نواحی و اطراف که رسیدهام مریدان شیخ را دیدهام که به این حلیه و زیّ شیخ متحلی و متزیناند و آوازه ذکر در اطراف انداختهاند»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39063/2/5 ر.ک: مقدمه مصحح، ص5]</ref>. | ||
شیخ صفیالدین مردی عالم و فاضل و مفسر قرآن بود. باب چهارم کتاب حاضر اختصاص به تفسیرهای وی در آیات قرآنی، احادیث نبوی و ابیات عرفانی شاعرانی چون [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]]، [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]]، [[عراقی، ابراهیم بن بزرگمهر|عراقی]] و [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]] دارد. وی طبع شعر هم داشت. مفاهیم عالی رضا و تسلیم و وصول به حق را در غزلیات و رباعیاتی که سروده به بهترین وجهی عنوان کرده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39063/2/5 ر.ک: همان، ص6-5]</ref>. | شیخ صفیالدین مردی عالم و فاضل و مفسر قرآن بود. باب چهارم کتاب حاضر اختصاص به تفسیرهای وی در آیات قرآنی، احادیث نبوی و ابیات عرفانی شاعرانی چون [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]]، [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]]، [[عراقی، ابراهیم بن بزرگمهر|عراقی]] و [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]] دارد. وی طبع شعر هم داشت. مفاهیم عالی رضا و تسلیم و وصول به حق را در غزلیات و رباعیاتی که سروده به بهترین وجهی عنوان کرده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39063/2/5 ر.ک: همان، ص6-5]</ref>. | ||
خط ۶۰: | خط ۶۲: | ||
وی در باب هشتم کتاب خود که اختصاص به «ذکر سیرت رضیه شیخ صفیالدین» دارد، ضمن صحبت از شخصیت معنوی شیخ در مورد رفتار وی با امراء و سلاطین مینویسد: با پادشاه سخن همچنان میگفت که با کودکی گویند و نیز گوید: «سلاطین و امراء که پیش شیخ، قدسسره، آمدندی، همچنان نشستندی که غلامان پیش خواجه»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39063/2/6 ر.ک: همان]</ref>. | وی در باب هشتم کتاب خود که اختصاص به «ذکر سیرت رضیه شیخ صفیالدین» دارد، ضمن صحبت از شخصیت معنوی شیخ در مورد رفتار وی با امراء و سلاطین مینویسد: با پادشاه سخن همچنان میگفت که با کودکی گویند و نیز گوید: «سلاطین و امراء که پیش شیخ، قدسسره، آمدندی، همچنان نشستندی که غلامان پیش خواجه»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39063/2/6 ر.ک: همان]</ref>. | ||
احساس قدردانی و شکرگزاری از مراتب مواهب و اعزاز مرادش شیخ زاهد گیلانی، از صفات بارز و مشخصه شیخ صفیالدین بوده است. در فصل 22 باب هشتم کتاب که در خصوص «وفای شیخ صفیالدین» نوشته شده، میخوانیم: «چون تربیت و توبه و تلقین از شیخ زاهد | احساس قدردانی و شکرگزاری از مراتب مواهب و اعزاز مرادش شیخ زاهد گیلانی، از صفات بارز و مشخصه شیخ صفیالدین بوده است. در فصل 22 باب هشتم کتاب که در خصوص «وفای شیخ صفیالدین» نوشته شده، میخوانیم: «چون تربیت و توبه و تلقین از شیخ زاهد قدساللهروحه» گرفته بود، هر کس را که نسبت به او داشتی بهنوعی احترام و اعزاز کردی که شرح نتوان کردن<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39063/2/13 ر.ک: همان، ص14-13]</ref>. | ||
ابن بزاز در صفوة الصفا تنها ما را از اوضاع و احوال صوفیان و دراویش مطلع نمیکند، بلکه در | ابن بزاز در صفوة الصفا تنها ما را از اوضاع و احوال صوفیان و دراویش مطلع نمیکند، بلکه در لابهلای حکایات مختلف کتاب، از حکام، فرمانروایان، بزرگان و طبقات مختلف مردم آگاه مییابیم، حتی با پهلوانان نامدار آن دوره مثل پهلوان حاج ابوبکر، پهلوان حاج صفی، پهلوان حاجی خلیل و پهلوان مترس –که در آن دوره در اردبیل و آذربایجان شهرت و معروفیت قابلتوجهی داشتهاند- آشنا میشویم و درباره حرفه قوالی و قوالان مشهور آن روزگار آگاهیهایی به دست میآوریم<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39063/2/17 ر.ک: همان، ص18-17]</ref>. | ||
از | از «اخیها» نیز که طبقه اجتماعی خاصی بودهاند در این کتاب ذکری به میان آمده و گاهی اشارتی به وضع زندگانی و پایگاه اجتماعی آنها شده است. در طول کتاب با نام 20 نفر از اخیها مواجه میشویم<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39063/2/18 ر.ک: همان، ص18]</ref>. | ||
در این کتاب شیخ صفیالدین، | در این کتاب شیخ صفیالدین، آنچنانکه بوده است، یعنی عارفی متشرع و معتدل، انسانی بزرگمنش و مهربان و اجتماعی و صاحب نفوذ در اقشار و طبقات گوناگون جامعه از شاه تا گدا و از تاجر تا پیشهور و از شهری تا روستایی، معرفی میشود. کسانی که با شیخ بیعت کردهاند «توبهکار» نامیده میشدند. شیخ آنان را به پیروی شریعت و رعایت اخلاق حسنه و نیکوکاری و مردمداری و اخلاص فرامیخواند، بلکه وامیدارد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4377/54 ر.ک: ذکاوتی قراگزلو، علیرضا، ص54]</ref>. | ||
همین موقعیت و شهرت و محبوبیت عظیم و بینظیر که برای شیخ صفی حاصل شد و در دوره جانشینانش حفظ گردید و توسعه یافت، با توجه به شرایط سیاسی و اجتماعی خاص قرن هشتم و نهم منجر به برپایی دولت صفوی، بر سه پایه تشیع و تصوف و ملیت گردید. در همین کتاب نفوذ | همین موقعیت و شهرت و محبوبیت عظیم و بینظیر که برای شیخ صفی حاصل شد و در دوره جانشینانش حفظ گردید و توسعه یافت، با توجه به شرایط سیاسی و اجتماعی خاص قرن هشتم و نهم منجر به برپایی دولت صفوی، بر سه پایه تشیع و تصوف و ملیت گردید. در همین کتاب نفوذ شگفتانگیز خلقی شیخ صفیالدین در زندگی و مرگ نمودار است و اگر ما خود نظایر این صحنه را در عصر خود ندیده بودیم، نمیتوانستیم صحت آن را باور کنیم: «کوه و صحرا از فوج در فوج، موج میزد و مردم را از غایت ازدحام مجال زیارت نمیبود؛ امیرعلی خوانچی با صد مرد زورمند ایستاده بودند که مردم را از غلبه منع میکردند به ضرب چوب. چون طالبان دردمند منع امیرعلی دیدند روی به وی آوردند و از بیم گریخت...و عزم آن خانه کردند که شیخ در آنجا بود. درش برکندند و به غلبه در آنجا رفتند. شیخ چون نظر فرمود که مردم بیخود و عقل از سر رفته درآمدند، بر پای خاست و ایشان را از آمدن منع فرمود و... و از آن خانه چون آفتاب بر بام برآمد و پرتو مبارک بر آن خلایق انداخت و مردم گرد بر گرد تا به دامن کوه صحرا در صحرا هریک به امیدی ایستاده...»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4377/54 ر.ک: همان]</ref>. | ||
در اینجا قابلذکر است که صفیالدین با اینکه با مقولات ابن عربی و اهل وحدت آشنا بوده، تعبیرات نزدیکتر به شرع از | در اینجا قابلذکر است که صفیالدین با اینکه با مقولات ابن عربی و اهل وحدت آشنا بوده، تعبیرات نزدیکتر به شرع از گفتههای آنان بیان کرده است؛ مثلاً شعر عراقی را که گوید: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۸۲: | خط ۸۴: | ||
درباره ذکر خفی و ذکر جلی نیز که موردبحث طرق مختلف صوفیانه بوده، کلام جامعی دارد: در مراحل اول سلوک که بیماری نفسانی شدید و وابستگی جسمانی قوی است، ذکر جلی خوب است، وقتی سالک به دل نزدیکتر شد با ذکر خفی تربیت میشود. | درباره ذکر خفی و ذکر جلی نیز که موردبحث طرق مختلف صوفیانه بوده، کلام جامعی دارد: در مراحل اول سلوک که بیماری نفسانی شدید و وابستگی جسمانی قوی است، ذکر جلی خوب است، وقتی سالک به دل نزدیکتر شد با ذکر خفی تربیت میشود. | ||
غیاثالدین وزیر از شیخ صفی میپرسد که درباره ذکر لا اله الا الله به روش«چهارضربی» نظرش چیست؟! شیخ میگوید: «کلمه لا اله الا الله به اخلاص باید گفتن». | |||
مشاجرات کلامی و لفاظی موردتوجه صفیالدین نبود. عالمی از شیخ سؤال کرد که حقتعالی را بر زنا که بر بندهای صادر شود، رضا هست؟ شیخ فرمود: نه. آن عالم گفت: پس قدرت و حرکت و تمکّن چرا میدهد؟ شیخ فرمود: | مشاجرات کلامی و لفاظی موردتوجه صفیالدین نبود. عالمی از شیخ سؤال کرد که حقتعالی را بر زنا که بر بندهای صادر شود، رضا هست؟ شیخ فرمود: نه. آن عالم گفت: پس قدرت و حرکت و تمکّن چرا میدهد؟ شیخ فرمود: حرکتدهنده و خالق آن حرکت اوست «وَ اللَّهُ خَلَقَکُمْ وَ مَا تَعْمَلُونَ» ﴿الصافات، 96﴾، اما عامل، من و توأیم: «جزاء بما کانوا یعملون»؛ چرا آن حرکت به حلال خرج نکند تا از او فرزندی در وجود آید که منفعت مسلمانان باشد؟ میبینید که مطلب را خیلی کوتاه و درست تمام کرده، بدون آنکه وارد بحثهایی بینتیجه شبههانگیز شود<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4377/56 ر.ک: همان]</ref>. | ||
از فواید این کتاب، وجود اشعاری به لهجه آذری قدیم است که از | از فواید این کتاب، وجود اشعاری به لهجه آذری قدیم است که از اصیلترین اسناد زبانی لهجههای فارس در دوره پس از اسلامی است و نیز لغات و ترکیبات فارسی اصیل و رسا همچون: بزرگین، تختینه، پلاو، دستنماز، روارو، شیشه باز کمخا، گندماب، غلبه (به معنی شلوغی و ازدحام و هجوم جمعیت) که تعبیر اخیر در دارابنامه بیغمی نیز آمده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4377/56 ر.ک: همان]</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
مصحح، اختلاف نسخ را در | مصحح، اختلاف نسخ را در پاورقیهای کتاب ذکر کرده است. فهرست مطالب در ابتدای اثر و نیز توضیحات و فهرست راهنما در انتهای آن دسترسی خواننده را به مطالب آسانتر کرده است. | ||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
<references /> | <references/> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
خط ۹۸: | خط ۱۰۰: | ||
#[[:noormags:77424|ذکاوتی قراگزلو، علیرضا، «وصفی از صفوة الصفا»، پایگاه مجلات تخصصی نور: آینه پژوهش، آذر و دی 1374، شماره 35، صفحه 53 تا 56]]. | #[[:noormags:77424|ذکاوتی قراگزلو، علیرضا، «وصفی از صفوة الصفا»، پایگاه مجلات تخصصی نور: آینه پژوهش، آذر و دی 1374، شماره 35، صفحه 53 تا 56]]. | ||
== وابستهها == | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | |||
[[صفوة الصفا (نسخه خطی)]] | |||
[[تصوف الشيعة: نظرة الی حياة السيد حيدر الآملي و عقايده]] | |||
[[مفتاح الهداية و مصباح العناية (سیرتنامه سید امینالدین بلیانی)]] | |||
[[تحفة أهل العرفان]] | |||
[[مقامات ژندهپیل]] | |||
[[تذکره خواجه محمد بن صدیق کججانی]] | |||
[[مهدویت و ختم ولایت در عرفان اسلامی (نقدی بر نظرات ابن عربی)]] | |||
[[القول المتين في تشيع الشيخ الأكبر محيالدين ابن العربي]] | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
خط ۱۰۷: | خط ۱۲۶: | ||
[[رده:طبقات، تراجم، کتب مناقب]] | [[رده:طبقات، تراجم، کتب مناقب]] | ||