مقدمه علم اخلاق: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''مقدمه علم اخلاق''' ترجمه و تألیف صلاحالدین سلجوقی با مقدمۀ محسن | '''مقدمه علم اخلاق''' ترجمه و تألیف [[سلجوقی، صلاحالدین|صلاحالدین سلجوقی]] با مقدمۀ [[جوادی، محسن|محسن جوادی]]؛ این کتاب از آثار مهم علامه [[سلجوقی، صلاحالدین|صلاحالدین سلجوقی]] در زمینۀ علم اخلاق است. او افزون بر این اثر، کتاب «[[اخلاق نیکوماخوس]]» [[ارسطو]] را ترجمه کرده و چنانکه خود در دیباچه میگوید، هدف او از نگارش این کتاب، این بوده که هم «اثر مذکور را روشنتر سازد و هم خوانندۀ عزیز را به اکثر دورهها و مکاتب فکری اخلاق آشنا کند». | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
این کتاب از آثار مهم علامه صلاحالدین سلجوقی در زمینۀ علم اخلاق است. او افزون بر این اثر، کتاب | این کتاب از آثار مهم علامه [[سلجوقی، صلاحالدین|صلاحالدین سلجوقی]] در زمینۀ علم اخلاق است. او افزون بر این اثر، کتاب «[[اخلاق نیکوماخوس]]» [[ارسطو]] را ترجمه کرده و چنانکه خود در دیباچه میگوید، هدف او از نگارش این کتاب، این بوده که هم «اثر مذکور را روشنتر سازد و هم خوانندۀ عزیز را به اکثر دورهها و مکاتب فکری اخلاق آشنا کند». | ||
سلجوقی نقطۀ شروع اخلاق را سه چیز برمیشمرد: یکی «واجب دینی»، دیگری «وظیفۀ اخلاقی» و سوم «لزوم داشتن مثال و ایدهآل در رفتار زندگی». از نظر او وجود آدمی و معاد او و اصل داشتن شعور در انسان بیمقصد نیست. اما دریافت مقصد نهایی کار بداهت حس نیست، بلکه استدلال عقلی میخواهد که کار فلسفۀ اخلاق و اخلاق مثالی است. وی با استدلالهای عقلی گزینههای مختلف برای سعادت انسان یا همان مقصد نهایی حیات را رد میکند. | [[سلجوقی، صلاحالدین|سلجوقی]] نقطۀ شروع اخلاق را سه چیز برمیشمرد: یکی «واجب دینی»، دیگری «وظیفۀ اخلاقی» و سوم «لزوم داشتن مثال و ایدهآل در رفتار زندگی». از نظر او وجود آدمی و معاد او و اصل داشتن شعور در انسان بیمقصد نیست. اما دریافت مقصد نهایی کار بداهت حس نیست، بلکه استدلال عقلی میخواهد که کار فلسفۀ اخلاق و اخلاق مثالی است. وی با استدلالهای عقلی گزینههای مختلف برای سعادت انسان یا همان مقصد نهایی حیات را رد میکند. | ||
وی در رد لذتگرایی همانند ارسطو بر تبعی بودن لذت نسبت به کارکرد غرایز تأکید میکند و آن را برای اینکه مقصود نهایی حیات باشد، فاقد صلاحیت میداند. همچنین پژواک لذتگرایی در تاریخ اروپا را بسیار گسترده میبیند و بنیان بسیاری از نظریههای جدید مانند سودگرایی را همان لذتگرایی میداند. به نظر سلجوقی بسیاری از این نظریات، ارتقای سطح پایین ذهنیت بشر به سطح بلند آن نیست، بلکه برعکس در پشت سر آنها صورتهایی مسخشده از لذتگرایی دیده میشود. | وی در رد لذتگرایی همانند [[ارسطو]] بر تبعی بودن لذت نسبت به کارکرد غرایز تأکید میکند و آن را برای اینکه مقصود نهایی حیات باشد، فاقد صلاحیت میداند. همچنین پژواک لذتگرایی در تاریخ اروپا را بسیار گسترده میبیند و بنیان بسیاری از نظریههای جدید مانند سودگرایی را همان لذتگرایی میداند. به نظر سلجوقی بسیاری از این نظریات، ارتقای سطح پایین ذهنیت بشر به سطح بلند آن نیست، بلکه برعکس در پشت سر آنها صورتهایی مسخشده از لذتگرایی دیده میشود. | ||
سلجوقی بعد از دیباچه، به هویت علم اخلاق میپردازد و در این فصل دربارۀ تعریف، غرض و موضوع علم اخلاق سخن میگوید. فصل بعدی دربارۀ ادوار اخلاق است که سلجوقی ذیل بخشهای دورۀ یونان و روم، دورۀ قرون وسطی، دورۀ جدید و بحثی با عنوان ما و علم اخلاق به این ادوار اشاره میکند. | [[سلجوقی، صلاحالدین|سلجوقی]] بعد از دیباچه، به هویت علم اخلاق میپردازد و در این فصل دربارۀ تعریف، غرض و موضوع علم اخلاق سخن میگوید. فصل بعدی دربارۀ ادوار اخلاق است که سلجوقی ذیل بخشهای دورۀ یونان و روم، دورۀ قرون وسطی، دورۀ جدید و بحثی با عنوان ما و علم اخلاق به این ادوار اشاره میکند. | ||
سومین فصل کتاب که بخش عمدهای از آن را نیز دربرمیگیرد، دربارۀ ابعاد اخلاق است. دنیای علم اخلاق دارای سه بعد است که هر سه بعد باید ملحوظ باشد. بُعد علم النفسی علم اخلاق از ماهیت احساس، آرزو و اراده و از ماهیت وجدان و شعور بحث میکند و نیز از عناصری که در محاکمۀ اخلاقی به کار میافتد و از معیارهایی که اعمال به آن سنجیده میشود و هم استنادهایی که بر سلوک فرمان میدهد تذکری مینماید و همچنین دربارۀ غرایز و خصال و عقدهها و حتی امراض اخلاقی با مختصری از طرز معالجۀ آنها گفتگو میکند. بعد علم الاجتماعی نیز از غیرخواهی، جمعیت، حقوق و واجبات، مؤسسات، عدل، احسان، رسوم و تقالید و امثال آنها بحث مینماید. بعد مابعدالطبیعۀ اخلاق از ابدیت و سرمدیت و لایتناهی و دین و خودشناسی تذکری میدهد؛ ولی به طوری که خودی را نمیتوان به مانند آب طوری تجزیه کرد که هر جزء آن به مانند آکسیجن و هایدروجن و نایتروجن در انبوبههای جداگانه جایگزین شود. خاتمۀ کتاب در تشوشات سلوک است که در اشکال چهارگانۀ ذیل تظاهر میکند که تنها یکی از آنها از نقص سجیه نمایندگی میکند. | سومین فصل کتاب که بخش عمدهای از آن را نیز دربرمیگیرد، دربارۀ ابعاد اخلاق است. دنیای علم اخلاق دارای سه بعد است که هر سه بعد باید ملحوظ باشد. بُعد علم النفسی علم اخلاق از ماهیت احساس، آرزو و اراده و از ماهیت وجدان و شعور بحث میکند و نیز از عناصری که در محاکمۀ اخلاقی به کار میافتد و از معیارهایی که اعمال به آن سنجیده میشود و هم استنادهایی که بر سلوک فرمان میدهد تذکری مینماید و همچنین دربارۀ غرایز و خصال و عقدهها و حتی امراض اخلاقی با مختصری از طرز معالجۀ آنها گفتگو میکند. بعد علم الاجتماعی نیز از غیرخواهی، جمعیت، حقوق و واجبات، مؤسسات، عدل، احسان، رسوم و تقالید و امثال آنها بحث مینماید. بعد مابعدالطبیعۀ اخلاق از ابدیت و سرمدیت و لایتناهی و دین و خودشناسی تذکری میدهد؛ ولی به طوری که خودی را نمیتوان به مانند آب طوری تجزیه کرد که هر جزء آن به مانند آکسیجن و هایدروجن و نایتروجن در انبوبههای جداگانه جایگزین شود. خاتمۀ کتاب در تشوشات سلوک است که در اشکال چهارگانۀ ذیل تظاهر میکند که تنها یکی از آنها از نقص سجیه نمایندگی میکند. | ||
«مقدمۀ علم اخلاق» اولین بار در سال 1331 شمسی در مطبعۀ عمومی کابل چاپ شده است؛ البته با کیفیت نشر متناسب با امکانات و تجهیزات آن زمان. گذشت حدود هفتاد سال از چاپ اول و نایاب بودن این اثر ارزشمند، دلیلی بر چاپ دوبارۀ این کتاب است. اما این دانشمند و مترجم توانمند در عین حال ادیب و نویسندهای صاحب سبک با نثری فاخر بوده است. وفور واژگان کهن فارسی، واژگان عربی و نیز اصطلاحات خاص فارسی افغانستان در نثر او، فهم آن را برای عموم مخاطبان امروز دشوار مینماید؛ از اینرو هم برای حفظ اصالت زبان سلجوقی که از تصرف در متن پرهیز شود و هم به گونهای دشواریهای آن کاسته شود، واژهنامۀ مفصلی در پایان کتاب آورده شده و در مواردی نیز پانوشتهایی بر آن افزوده شده است. همچنین ویرایش فنی از نظر رسمالخط، نقطهگذاری و پاراگرافبندی مناسب هنجارهای امروزین چاپ و نشر در متن انجام شهد است. همچنین در متن کتاب در برابر بسیاری از نامها و اصطلاحات، معادل انگلیسی آنها درج شده بود که این کلمات انگلیسی به پانوشت منتقل شدهاند.<ref> [https://literaturelib.com/books/5410 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | «مقدمۀ علم اخلاق» اولین بار در سال 1331 شمسی در مطبعۀ عمومی کابل چاپ شده است؛ البته با کیفیت نشر متناسب با امکانات و تجهیزات آن زمان. گذشت حدود هفتاد سال از چاپ اول و نایاب بودن این اثر ارزشمند، دلیلی بر چاپ دوبارۀ این کتاب است. اما این دانشمند و مترجم توانمند در عین حال ادیب و نویسندهای صاحب سبک با نثری فاخر بوده است. وفور واژگان کهن فارسی، واژگان عربی و نیز اصطلاحات خاص فارسی افغانستان در نثر او، فهم آن را برای عموم مخاطبان امروز دشوار مینماید؛ از اینرو هم برای حفظ اصالت زبان سلجوقی که از تصرف در متن پرهیز شود و هم به گونهای دشواریهای آن کاسته شود، واژهنامۀ مفصلی در پایان کتاب آورده شده و در مواردی نیز پانوشتهایی بر آن افزوده شده است. همچنین ویرایش فنی از نظر رسمالخط، نقطهگذاری و پاراگرافبندی مناسب هنجارهای امروزین چاپ و نشر در متن انجام شهد است. همچنین در متن کتاب در برابر بسیاری از نامها و اصطلاحات، معادل انگلیسی آنها درج شده بود که این کلمات انگلیسی به پانوشت منتقل شدهاند.<ref> [https://literaturelib.com/books/5410 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | ||
==پانويس == | ==پانويس == | ||
<references /> | <references /> |
نسخهٔ ۵ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۱۳
مقدمه علم اخلاق | |
---|---|
پدیدآوران | سلجوقی، صلاحالدین (نویسنده) جوادی، محسن (مقدمهنویس) |
ناشر | مؤسسه انتشاراتی عرفان |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1400 |
چاپ | يکم |
شابک | 0ـ47ـ6580ـ600ـ978 |
موضوع | اخلاق |
کد کنگره | 7م8س / 1185 BJ |
مقدمه علم اخلاق ترجمه و تألیف صلاحالدین سلجوقی با مقدمۀ محسن جوادی؛ این کتاب از آثار مهم علامه صلاحالدین سلجوقی در زمینۀ علم اخلاق است. او افزون بر این اثر، کتاب «اخلاق نیکوماخوس» ارسطو را ترجمه کرده و چنانکه خود در دیباچه میگوید، هدف او از نگارش این کتاب، این بوده که هم «اثر مذکور را روشنتر سازد و هم خوانندۀ عزیز را به اکثر دورهها و مکاتب فکری اخلاق آشنا کند».
ساختار
کتاب از چهار فصل تشکیل شده است.
گزارش کتاب
این کتاب از آثار مهم علامه صلاحالدین سلجوقی در زمینۀ علم اخلاق است. او افزون بر این اثر، کتاب «اخلاق نیکوماخوس» ارسطو را ترجمه کرده و چنانکه خود در دیباچه میگوید، هدف او از نگارش این کتاب، این بوده که هم «اثر مذکور را روشنتر سازد و هم خوانندۀ عزیز را به اکثر دورهها و مکاتب فکری اخلاق آشنا کند».
سلجوقی نقطۀ شروع اخلاق را سه چیز برمیشمرد: یکی «واجب دینی»، دیگری «وظیفۀ اخلاقی» و سوم «لزوم داشتن مثال و ایدهآل در رفتار زندگی». از نظر او وجود آدمی و معاد او و اصل داشتن شعور در انسان بیمقصد نیست. اما دریافت مقصد نهایی کار بداهت حس نیست، بلکه استدلال عقلی میخواهد که کار فلسفۀ اخلاق و اخلاق مثالی است. وی با استدلالهای عقلی گزینههای مختلف برای سعادت انسان یا همان مقصد نهایی حیات را رد میکند.
وی در رد لذتگرایی همانند ارسطو بر تبعی بودن لذت نسبت به کارکرد غرایز تأکید میکند و آن را برای اینکه مقصود نهایی حیات باشد، فاقد صلاحیت میداند. همچنین پژواک لذتگرایی در تاریخ اروپا را بسیار گسترده میبیند و بنیان بسیاری از نظریههای جدید مانند سودگرایی را همان لذتگرایی میداند. به نظر سلجوقی بسیاری از این نظریات، ارتقای سطح پایین ذهنیت بشر به سطح بلند آن نیست، بلکه برعکس در پشت سر آنها صورتهایی مسخشده از لذتگرایی دیده میشود.
سلجوقی بعد از دیباچه، به هویت علم اخلاق میپردازد و در این فصل دربارۀ تعریف، غرض و موضوع علم اخلاق سخن میگوید. فصل بعدی دربارۀ ادوار اخلاق است که سلجوقی ذیل بخشهای دورۀ یونان و روم، دورۀ قرون وسطی، دورۀ جدید و بحثی با عنوان ما و علم اخلاق به این ادوار اشاره میکند.
سومین فصل کتاب که بخش عمدهای از آن را نیز دربرمیگیرد، دربارۀ ابعاد اخلاق است. دنیای علم اخلاق دارای سه بعد است که هر سه بعد باید ملحوظ باشد. بُعد علم النفسی علم اخلاق از ماهیت احساس، آرزو و اراده و از ماهیت وجدان و شعور بحث میکند و نیز از عناصری که در محاکمۀ اخلاقی به کار میافتد و از معیارهایی که اعمال به آن سنجیده میشود و هم استنادهایی که بر سلوک فرمان میدهد تذکری مینماید و همچنین دربارۀ غرایز و خصال و عقدهها و حتی امراض اخلاقی با مختصری از طرز معالجۀ آنها گفتگو میکند. بعد علم الاجتماعی نیز از غیرخواهی، جمعیت، حقوق و واجبات، مؤسسات، عدل، احسان، رسوم و تقالید و امثال آنها بحث مینماید. بعد مابعدالطبیعۀ اخلاق از ابدیت و سرمدیت و لایتناهی و دین و خودشناسی تذکری میدهد؛ ولی به طوری که خودی را نمیتوان به مانند آب طوری تجزیه کرد که هر جزء آن به مانند آکسیجن و هایدروجن و نایتروجن در انبوبههای جداگانه جایگزین شود. خاتمۀ کتاب در تشوشات سلوک است که در اشکال چهارگانۀ ذیل تظاهر میکند که تنها یکی از آنها از نقص سجیه نمایندگی میکند.
«مقدمۀ علم اخلاق» اولین بار در سال 1331 شمسی در مطبعۀ عمومی کابل چاپ شده است؛ البته با کیفیت نشر متناسب با امکانات و تجهیزات آن زمان. گذشت حدود هفتاد سال از چاپ اول و نایاب بودن این اثر ارزشمند، دلیلی بر چاپ دوبارۀ این کتاب است. اما این دانشمند و مترجم توانمند در عین حال ادیب و نویسندهای صاحب سبک با نثری فاخر بوده است. وفور واژگان کهن فارسی، واژگان عربی و نیز اصطلاحات خاص فارسی افغانستان در نثر او، فهم آن را برای عموم مخاطبان امروز دشوار مینماید؛ از اینرو هم برای حفظ اصالت زبان سلجوقی که از تصرف در متن پرهیز شود و هم به گونهای دشواریهای آن کاسته شود، واژهنامۀ مفصلی در پایان کتاب آورده شده و در مواردی نیز پانوشتهایی بر آن افزوده شده است. همچنین ویرایش فنی از نظر رسمالخط، نقطهگذاری و پاراگرافبندی مناسب هنجارهای امروزین چاپ و نشر در متن انجام شهد است. همچنین در متن کتاب در برابر بسیاری از نامها و اصطلاحات، معادل انگلیسی آنها درج شده بود که این کلمات انگلیسی به پانوشت منتقل شدهاند.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات