۱۰۶٬۳۳۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '<references /> ' به '<references/> ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'شیعه (ابهام زدایی)' به 'شیعه (ابهامزدایی)') |
||
(۱۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | {{جعبه اطلاعات کتاب | ||
| تصویر =NUR14421J1.jpg | | تصویر =NUR14421J1.jpg | ||
| عنوان =تاریخ الشیعه السیاسی | | عنوان =تاریخ الشیعه السیاسی الثقافیالدینی | ||
| عنوانهای دیگر =السیاسی، الثقافی، الدینی | | عنوانهای دیگر =السیاسی، الثقافی، الدینی | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
| چاپ =1 | | چاپ =1 | ||
| تعداد جلد =3 | | تعداد جلد =3 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =14421 | ||
| کتابخوان همراه نور =14421 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
{{کاربردهای دیگر| شیعه (ابهامزدایی)}} | |||
'''تاريخ الشيعة السیاسی | {{کاربردهای دیگر| تاريخ الشيعة (ابهامزدایی)}} | ||
'''تاريخ الشيعة السیاسی الثقافي الديني'''، تأليف عالم و اديب لبنانى، شيخ [[ظاهر، سلیمان|سليمان ظاهر]] (متوفى 1380ق) است. نویسنده در اين اثر، تاريخ شيعه به معناى عام آن را از جنبههاى سياسى، فرهنگى و دينى مورد بررسى قرار داده است. كتاب در يك جلد به زبان عربى نگارش شده است. | |||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۳۱: | خط ۳۳: | ||
سيد حسین امين مقدمهاش را بر كتاب با معرفى نویسنده آغاز كرده است. وى [[ظاهر، سلیمان|سليمان ظاهر]] را از جمله شخصيتهاى كمنظير عرب در قرن بيستم مىداند كه در جنبههاى مختلف فقهى، تاريخى و ادبى در صف اول جاى دارد.<ref>مقدمه، ص7</ref> | سيد حسین امين مقدمهاش را بر كتاب با معرفى نویسنده آغاز كرده است. وى [[ظاهر، سلیمان|سليمان ظاهر]] را از جمله شخصيتهاى كمنظير عرب در قرن بيستم مىداند كه در جنبههاى مختلف فقهى، تاريخى و ادبى در صف اول جاى دارد.<ref>مقدمه، ص7</ref> | ||
نویسنده در مقدمهاش به برخى از آثار شيعه مانند: رساله «[[أصل الشيعة و أصولها]]» نوشته [[آلکاشفالغطاء، محمدحسین|شيخ محمدحسين آل كاشفالغطاء]]، «[[أعيان الشيعة (12 جلدی)|أعيان الشيعة]]» [[امین، محسن|سيد محسن امين عاملى]] و «[[طبقات أعلام الشيعة]]» [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آغابزرگ طهرانى]] اشاره كرده است.<ref>مقدمه، ص23</ref> | نویسنده در مقدمهاش به برخى از آثار شيعه مانند: رساله «[[أصل الشيعة و أصولها]]» نوشته [[آلکاشفالغطاء، محمدحسین|شيخ محمدحسين آل كاشفالغطاء]]، «[[أعيان الشيعة (12 جلدی)|أعيان الشيعة]]» [[امین، سید محسن|سيد محسن امين عاملى]] و «[[طبقات أعلام الشيعة]]» [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آغابزرگ طهرانى]] اشاره كرده است.<ref>مقدمه، ص23</ref> | ||
مطالب اجزاى كتاب بهاختصار بدين شرح است: | مطالب اجزاى كتاب بهاختصار بدين شرح است: | ||
#در اين جزء از كتاب، تاريخ سياسى شيعه مورد بررسى قرار گرفته است. در ابتداى اين جزء در ضمن مقدمهاى، از اسباب و علل كيان سياسى شيعه سخن به ميان آمده است. نویسنده، معتقد است كه سياست شيعى بر مبناى مبارزه با سياست اموى و عباسى و تحت پوشش كتمان و تقيه استوار گرديده است. از جمله جهادهاى سياسى مخفى در زمان اين دو دولت تحت پوشش كتمان و تقيه بود.<ref>متن كتاب، جلد 1، ص27</ref> | #در اين جزء از كتاب، تاريخ سياسى شيعه مورد بررسى قرار گرفته است. در ابتداى اين جزء در ضمن مقدمهاى، از اسباب و علل كيان سياسى شيعه سخن به ميان آمده است. نویسنده، معتقد است كه سياست شيعى بر مبناى مبارزه با سياست اموى و عباسى و تحت پوشش كتمان و تقيه استوار گرديده است. از جمله جهادهاى سياسى مخفى در زمان اين دو دولت تحت پوشش كتمان و تقيه بود.<ref>متن كتاب، جلد 1، ص27</ref> | ||
#:نویسنده در ذكر اسباب و لوازم تفكر شيعى، ابتدا به موضوع خلافت پرداخته است. شيعه، معتقد است كه به ادله كتاب و حديث، خلافت منحصر در على(ع) و فرزندان اوست. البته شيعه از روى اختيار يا اكراه، بر اطاعت از خلفاى سهگانه همانند امامشان سكوت اختيار نمودند.<ref>متن كتاب، ص28</ref>از جمله مهمترين | #:نویسنده در ذكر اسباب و لوازم تفكر شيعى، ابتدا به موضوع خلافت پرداخته است. شيعه، معتقد است كه به ادله كتاب و حديث، خلافت منحصر در على(ع) و فرزندان اوست. البته شيعه از روى اختيار يا اكراه، بر اطاعت از خلفاى سهگانه همانند امامشان سكوت اختيار نمودند.<ref>متن كتاب، ص28</ref>از جمله مهمترين سببهایى كه تفكر شيعى بهصورت حركتى منظم در آن ظهور دارد، واقعه عاشورا و شهادت امام حسین(ع) است.<ref>همان، ص32</ref> | ||
#:در بخش ديگرى از اين جزء، مطالب و اخبارى كه در منابع مختلف درباره خلافت بنى عباس و چگونگى زوال بنى اميه آمده، به جهت ارتباط آن با موضوع بحث گردآورى شده است.<ref>همان، ص45 - 62</ref> | #:در بخش ديگرى از اين جزء، مطالب و اخبارى كه در منابع مختلف درباره خلافت بنى عباس و چگونگى زوال بنى اميه آمده، به جهت ارتباط آن با موضوع بحث گردآورى شده است.<ref>همان، ص45 - 62</ref> | ||
#:در انتهاى اين جزء، تاريخ فاطميان كه دولت شيعه در مغرب بوده مورد بررسى قرار گرفته است. تاريخ [[ابن خلدون]] از جمله منابع اصلى اين بخش از كتاب است. همچنين تاريخ فاطميان از ابتدا تا عهد مستنصر فاطمى از كتاب «[[المواعظ و الإعتبار بذكر الخطط و الآثار المعروف بالخطط المقريزية|الخطط و الآثار]]» [[مقریزی، احمد بن علی|مقريزى]] نقل شده است.<ref>همان، ص63 - 382</ref> | #:در انتهاى اين جزء، تاريخ فاطميان كه دولت شيعه در مغرب بوده مورد بررسى قرار گرفته است. تاريخ [[ابن خلدون]] از جمله منابع اصلى اين بخش از كتاب است. همچنين تاريخ فاطميان از ابتدا تا عهد مستنصر فاطمى از كتاب «[[المواعظ و الإعتبار بذكر الخطط و الآثار المعروف بالخطط المقريزية|الخطط و الآثار]]» [[مقریزی، احمد بن علی|مقريزى]] نقل شده است.<ref>همان، ص63 - 382</ref> | ||
خط ۴۲: | خط ۴۴: | ||
#:از جمله بخشهاى كتاب، شرح احوال بنى عمار است كه ابتدا قاضى طرابلس بوده و سپس به حكومت رسيدهاند. نسب اين خاندان به قبيله كتامه مغرب مىرسيده است. نویسنده به اشتباه مورخين در يكى دانستن بنى عمار طبرستانى با بنى عمار مغربى اشاره كرده است.<ref>همان، جلد 2، ص310</ref>نویسنده همچنين با اشاره به نبود مصادر تاريخى در ذكر سكونت بنى عمار در طرابلس مىنويسد: «ما مصدر تاريخى نداريم كه زمان سكونت بنى عمار در طرابلس و زمانى را كه به قضاوت و حكومت رسيدهاند، ذكر كرده باشد. تنها چيزى كه نزد مورخين مهم بوده ذكر حوادث عهد بنى عمار بوده است».<ref>همان، ص363</ref> | #:از جمله بخشهاى كتاب، شرح احوال بنى عمار است كه ابتدا قاضى طرابلس بوده و سپس به حكومت رسيدهاند. نسب اين خاندان به قبيله كتامه مغرب مىرسيده است. نویسنده به اشتباه مورخين در يكى دانستن بنى عمار طبرستانى با بنى عمار مغربى اشاره كرده است.<ref>همان، جلد 2، ص310</ref>نویسنده همچنين با اشاره به نبود مصادر تاريخى در ذكر سكونت بنى عمار در طرابلس مىنويسد: «ما مصدر تاريخى نداريم كه زمان سكونت بنى عمار در طرابلس و زمانى را كه به قضاوت و حكومت رسيدهاند، ذكر كرده باشد. تنها چيزى كه نزد مورخين مهم بوده ذكر حوادث عهد بنى عمار بوده است».<ref>همان، ص363</ref> | ||
#جلد سوم كتاب با ذكر شرح حال «حرافشه» آغاز شده است. در كتب تاريخ و لغت ذكرى از اسم «حرفوش» نرفته است.<ref>متن كتاب، جلد 3، ص7</ref>نویسنده تأكيد كرده كه به تاريخ مستقلى درباره حرافشه دست نيافته است، بلكه درباره اين خانواده مطالب اندكى بهصورت پراكنده در منابع آمده است.<ref>همان، ص9</ref>مؤلف اسامى 23 تن از امراى اين خاندان را از منابعى چون خطط [[مقریزی، احمد بن علی|مقريزى]] و خلاصة الأثر محبى گرد آورده و به شرح حوادث زمان آنها پرداخته است.<ref>همان، ص9 - 107</ref> | #جلد سوم كتاب با ذكر شرح حال «حرافشه» آغاز شده است. در كتب تاريخ و لغت ذكرى از اسم «حرفوش» نرفته است.<ref>متن كتاب، جلد 3، ص7</ref>نویسنده تأكيد كرده كه به تاريخ مستقلى درباره حرافشه دست نيافته است، بلكه درباره اين خانواده مطالب اندكى بهصورت پراكنده در منابع آمده است.<ref>همان، ص9</ref>مؤلف اسامى 23 تن از امراى اين خاندان را از منابعى چون خطط [[مقریزی، احمد بن علی|مقريزى]] و خلاصة الأثر محبى گرد آورده و به شرح حوادث زمان آنها پرداخته است.<ref>همان، ص9 - 107</ref> | ||
#:آل حرفوش از اواخر قرن نهم هجرى و به مدت سه قرن در بعلبك و ساير نقاط بقاع حكم راندهاند. آل حرفوش به شجاعت، احترام به شيعه و ترويج شيعه مشهورند، هرچند | #:آل حرفوش از اواخر قرن نهم هجرى و به مدت سه قرن در بعلبك و ساير نقاط بقاع حكم راندهاند. آل حرفوش به شجاعت، احترام به شيعه و ترويج شيعه مشهورند، هرچند نارسايىهایى در كردار برخى از امراى اين دولت به چشم مىخورد. در زمان تسلط تركان عثمانى كه علماى شيعه جبل عامل در تنگنا قرار داشتند و مورد ضربوشتم واقع مىشدند بسيارى از آنها مانند: شهيد ثانى، آل حروسيد محمد امين جد [[سيد محسن امين|سيد محسن امين]] صاحب [[أعيان الشيعة (12 جلدی)|أعيان الشيعة]] به بعلبك هجرت نموده و در پرتو عنايت آل حرفوش به تدريس و تبليغ پرداختند. [[شهيد ثانى]] و شاگرد او شيخ حسین بن عبدالصمد حارثى پدر [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهایى]] سالها در مدرسه نوريه بعلبك به تدريس فقه شيعه مشغول بودند.<ref>ناصرى طاهرى، عبدالله، ص14</ref> | ||
در ادامه اين جلد از كتاب به تاريخ بنى حماده، آل بويه، صفويه، زنديه و قاجاريه پرداخته شده است. پس از آن نویسنده مطالب كتاب را با چگونگى انقراض قاجاريه و روى كار آمدن حكومت پهلوى به نقل از مجله المقتطف به پايان برده است.<ref>همان، ص433</ref> | در ادامه اين جلد از كتاب به تاريخ بنى حماده، آل بويه، صفويه، زنديه و قاجاريه پرداخته شده است. پس از آن نویسنده مطالب كتاب را با چگونگى انقراض قاجاريه و روى كار آمدن حكومت پهلوى به نقل از مجله المقتطف به پايان برده است.<ref>همان، ص433</ref> | ||
خط ۵۴: | خط ۵۶: | ||
#مقدمه و متن كتاب. | #مقدمه و متن كتاب. | ||
#ناصرى طاهرى، عبدالله، | #ناصرى طاهرى، عبدالله، «ناگفتههایى از تاريخ شيعه و شام»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: كيهان فرهنگى، بهمن 1365، شماره 35 (3 صفحه، از 14 تا 16). | ||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
خط ۶۱: | خط ۶۶: | ||
[[رده: فرق اسلامی]] | [[رده: فرق اسلامی]] | ||
[[رده: فرق شیعه]] | [[رده: فرق شیعه]] | ||