شرح کشف المراد (محمّدی خراسانی): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'محمدي، علي' به 'محمدی، علی') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'شرح کشف المراد (ابهام زدایی)' به 'شرح کشف المراد (ابهامزدایی)') |
||
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| چاپ =1 | | چاپ =1 | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =36184 | ||
| کتابخوان همراه نور =36184 | | کتابخوان همراه نور =36184 | ||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
{{کاربردهای دیگر|شرح کشف المراد (ابهامزدایی)}} | |||
'''شرح کشف المراد'''، اثر علی محمّدی | '''شرح کشف المراد'''، اثر [[محمدی، علی|علی محمّدی خراسانی]] (متولد 1337ش) است که در آن، کتاب «[[كشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد|كشف المراد]]» نوشته [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]] (حله 648-726ق، نجف) را از زبان عربی به فارسی ترجمه و شرح کرده است. | ||
«[[كشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد|كشف المراد]]» نیز، شرحی بر کتاب «[[تجريد الاعتقاد]]» نوشته [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیرالدین طوسی]] (طوس 579-653ش، بغداد) است. | «[[كشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد|كشف المراد]]» نیز، شرحی بر کتاب «[[تجريد الاعتقاد]]» نوشته [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیرالدین طوسی]] (طوس 579-653ش، بغداد) است. | ||
خط ۴۶: | خط ۴۸: | ||
# شارح، نگارش اثر حاضر را در قم به پایان رسانده، ولی سایر مشخصات از جمله تاریخ و مدت تألیف را تعیین نکرده است<ref>ر.ک: همان، ص486</ref>. | # شارح، نگارش اثر حاضر را در قم به پایان رسانده، ولی سایر مشخصات از جمله تاریخ و مدت تألیف را تعیین نکرده است<ref>ر.ک: همان، ص486</ref>. | ||
# شارح بعد از اتمام مطالب، اشعاری را ذکر کرده که خودش در سال 1362ش، در ارومیه سروده و این روایت امیرالمؤمنین [[امام على(ع)|علی(ع)]]: «أهل الدّنيا كركب یسار بهم و هم نيام» را توضیح داده است: | # شارح بعد از اتمام مطالب، اشعاری را ذکر کرده که خودش در سال 1362ش، در ارومیه سروده و این روایت امیرالمؤمنین [[امام على(ع)|علی(ع)]]: «أهل الدّنيا كركب یسار بهم و هم نيام» را توضیح داده است: | ||
«در کلام على، خداى بیان حال دلبستگان به دنیا خوان»؛ «سفرى باشد این دو روزه عمر خویشتن بهر آن مهیا دان»؛ «گوییا بر سفینهاى راکب | «در کلام على، خداى بیان حال دلبستگان به دنیا خوان»؛ «سفرى باشد این دو روزه عمر خویشتن بهر آن مهیا دان»؛ «گوییا بر سفینهاى راکب مىنمایى گذر بر آب روان»؛ «دستهدسته مناظر زیبا هست آیت براى بیداران»؛ | ||
«عدهاى را که خواب بربوده | «عدهاى را که خواب بربوده مىنماید نصیبشان حرمان»؛ «آفریننده زمین و زمان مهربان بر عباد در دو جهان»؛ «خالق و رازق همه عالم هست قیوم بر کون و مکان»؛ «نبض عالم به دست قدرت او اوست یارىرسان مظلومان»؛ | ||
«باشد او کاروان هستى را سوى مقصد سلسله جنبان»؛ «راه او، رهرو او، مقصد اوست گشته حیران در این خردمندان»؛ | «باشد او کاروان هستى را سوى مقصد سلسله جنبان»؛ «راه او، رهرو او، مقصد اوست گشته حیران در این خردمندان»؛ | ||
«همه از او بهسوى او راجع اندر این بستر زمان، روان»؛ «هان برادر ز خواب خرگوشى خیز و بنما نظر به همسفران»؛ | «همه از او بهسوى او راجع اندر این بستر زمان، روان»؛ «هان برادر ز خواب خرگوشى خیز و بنما نظر به همسفران»؛ | ||
دستهاى آرمیده در خاکند وعدهاى، منتظر، امیدواران»؛ «اندکى قدر خویش دانسته در پى جمع زاد و توشه روان»؛ «شب آنان به گریهها و دعا روزهاشان شود به روزه شبان»؛ | دستهاى آرمیده در خاکند وعدهاى، منتظر، امیدواران»؛ «اندکى قدر خویش دانسته در پى جمع زاد و توشه روان»؛ «شب آنان به گریهها و دعا روزهاشان شود به روزه شبان»؛ | ||
«اهل دنیا در این سفرخانه گنج قارون کنند اندوزان»؛ «خواب غفلت ربوده آنها را باشد آخر نصیبشان خسران»؛ «غم مخور عاشقا که هست تو را حجة بن الحسن کشتیبان»<ref>ر.ک: همان، ص486-487</ref>. | «اهل دنیا در این سفرخانه گنج قارون کنند اندوزان»؛ «خواب غفلت ربوده آنها را باشد آخر نصیبشان خسران»؛ «غم مخور عاشقا که هست تو را حجة بن الحسن کشتیبان»<ref>ر.ک: همان، ص486-487</ref>. | ||
# همچنین شارح مطلبی جالب و اخلاقی تحت عنوان «چند تشبیه زیبا» آورده که در سال 1360ش، به ذهنش رسیده و در دفترى یادداشت کرده و در آن، متعلم را به کوهنورد قله نور، محصل را به غواص بحار علوم، دانشمند را به کشاورز قلوب و دانشمند بیعمل را به درخت بیثمر تشبیه کرده است. او یادآور شده است: دانشمند باعمل همانند درختان باثمر است که در تمام فصول میوه میدهد و راهیان راه کمال را سیراب | # همچنین شارح مطلبی جالب و اخلاقی تحت عنوان «چند تشبیه زیبا» آورده که در سال 1360ش، به ذهنش رسیده و در دفترى یادداشت کرده و در آن، متعلم را به کوهنورد قله نور، محصل را به غواص بحار علوم، دانشمند را به کشاورز قلوب و دانشمند بیعمل را به درخت بیثمر تشبیه کرده است. او یادآور شده است: دانشمند باعمل همانند درختان باثمر است که در تمام فصول میوه میدهد و راهیان راه کمال را سیراب مىسازد و علىالدوام تواضع را پیشه خود ساخته است؛ چراکه او نیک میداند که تکبر و جباریت و قهاریت جز در شأن اللّه، در حق هیچ مخلوقى روا نیست؛ ولى دانشمند بىعمل بسان درخت بىثمر است. چه بسیارند انسانهایى که در زیر سایه قلم و بیان دانشمند بىعمل ره سعادت یافته و رفتند و به سرمنزل مقصود رسیدند، ولى در قیامت این عالم را میبینند که چگونه در صف منافقان قرار گرفته و شعلههاى جهنم او را مىسوزاند و هموست که به زبان در جهنم آویزان است. ما در هر عصر نمونههاى عالم بىعمل را سراغ داریم که در اثر عدم تزکیه چه مفاسدى را به بار آوردند... مگر بلعم باعورا دانشمند بزرگى نبود که هزاران عالم پاى درس او مینشستند؟ ولى عاقبت چه شد که با موسى بن عمران درافتاد و مطرود گردید؟ مگر در تاریخ نمىخوانیم که حکومت جور بنىامیه ششصدوبیست نفر دانشمند را براى توجیه جنایات آنها استخدام کرد؟ آیا این نمونه کوچکى است؟ علم و خودفروشى؟ عجبا! چهقدر ارزش علم پایین میآید؟ مگر در تاریخ نمیخوانیم که هیتلر آلمانى پنجاه نفر فیلسوف را استخدام کرده بود که جنایات جنگى او را توجیه کنند؟ حکیم و توجیهگرى جنایات؟! فیلسوف و در خدمت استکبار بودن؟! آرى اى عزیز، اکنون که طلبه یا دانشجوى گمنامى هستى، خویشتن را دریاب و تزکیه کن که فردا دیر است<ref>ر.ک: همان، ص487-500</ref>. | ||
# هرچند توفیق مقایسه تفصیلی ترجمه و شرح حاضر با متن اصلی حاصل نشد، ولی با نظر به اینکه شارح محترم از استادان باسابقه حوزه علمیه قم است و بارها این کتاب را تدریس کرده است و در توانایی علمی و ادبی او تردیدی نیست، میتوان گفت که کتاب حاضر قابل توجه است و دانشجویان گرامی میتوانند به آن اعتماد کنند. | # هرچند توفیق مقایسه تفصیلی ترجمه و شرح حاضر با متن اصلی حاصل نشد، ولی با نظر به اینکه شارح محترم از استادان باسابقه حوزه علمیه قم است و بارها این کتاب را تدریس کرده است و در توانایی علمی و ادبی او تردیدی نیست، میتوان گفت که کتاب حاضر قابل توجه است و دانشجویان گرامی میتوانند به آن اعتماد کنند. | ||
خط ۵۹: | خط ۶۱: | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references/> | <references /> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
خط ۶۶: | خط ۶۸: | ||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | |||
[[كشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد]] | [[كشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۴ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۱۳
شرح کشف المراد | |
---|---|
پدیدآوران | محمدی، علی (نویسنده)
حلی، حسن بن یوسف (مترجم) نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد (محقق) |
عنوانهای دیگر | کشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد. شرح
تجريد الکلام في تحرير العقايد الاسلام. شرح کشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد. فارسی شرح تجريد الکلام في تحرير العقايد الاسلام. فارسی شرح |
ناشر | انديشه مولانا |
مکان نشر | ايران - تهران |
چاپ | 1 |
موضوع | حلی، حسن بن یوسف، 648 - 726ق. کشف المراد في تجريد الاعتقاد - نقد و تفسير
نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، 597 - 672ق. تجريد الکلام في تحرير العقايد الاسلام - نقد و تفسير کلام شيعه اماميه - متون قديمی تا قرن 14 |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 210 /ن6 ت30217* |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
شرح کشف المراد، اثر علی محمّدی خراسانی (متولد 1337ش) است که در آن، کتاب «كشف المراد» نوشته علامه حلی (حله 648-726ق، نجف) را از زبان عربی به فارسی ترجمه و شرح کرده است.
«كشف المراد» نیز، شرحی بر کتاب «تجريد الاعتقاد» نوشته خواجه نصیرالدین طوسی (طوس 579-653ش، بغداد) است.
درباره این ترجمه و شرح چند نکته گفتنی است:
- مترجم و شارح محترم فقط بخش دوم کتاب، یعنی قسمت الهیات بالمعنی الاخص را ترجمه و شرح کرده، ولی درباره مطالب بخش اول، یعنی امور عامه هیچ توضیحی ارائه نکرده است.
- شارح در مقدمهاش – که آن را در تاریخ اول رمضان 1410ق، نوشته - یادآور شده است: «... نوشتارى که پیش روى شماست، شرحى بر کتاب ارزشمند «كشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد» است که به دنبال چند دوره تدریس به چاپ رسیده و در اختیار خوانندگان محترم قرار مىگیرد. از آنجا که مطالب کتاب کاملا فنى بوده و در قالبهاى علمى و با شیوههاى منطق ارسطویى عرضه شده، لذا استفاده از آن براى مبتدیان جدّا مشکل بود. بر این اساس شارح کتاب مصمّم شد که راه وسط را برگزیده و با عباراتى که نه خیلى اصطلاحى و علمى و نه خیلى عامیانه باشد، به حل معضلات و مشکلات متن بپردازد؛ به امید اینکه در مرحله اول براى طلاب علوم دینیه و دانشجویان دانشگاهها و در مرحله بعد براى هر کسى که با کتاب و مطالعه سروکار دارد سودمند واقع شود و ذخیرهاى براى یوم المعاد باشد... محور اصلى مباحث کتاب، راجع به الهیات و ماوراءالطبیعه است و روىهمرفته دو بخش دارد: الف)- بخش امور عامّه یا الهیات بالمعنى الاعم، که درباره وجود و ماهیت و احکام آن دو گفتگو مىکند؛ ب)- بخش الهیات بالمعنى الاخص، که راجع به اصول اعتقادى بحث مىکند و ما تنها این بخش را شرح کردهایم. بنده معتقد هستم که جامعترین کتاب کلامى که شایسته درس و بحث در حوزهها و دانشگاههاست همین کتاب است و بر همین اساس به شرح آن اقدام کردم»[۱].
- شارح در آغاز کتابش قبل از شروع به شرح مطالب کتاب كشف المراد، مقدمهای علمی آورده و در آن شش مطلب را بیان کرده و از جمله به هدف از خلقت پرداخته و هدفدارى جهان و انسان را توضیح داده و ضرورت شناخت اصول دین و فواید آن را بیان کرده است[۲].
- شارح، متن عربی كشف المراد را در کتاب حاضر نیاورده و به ترجمه و شرح فارسی اکتفا کرده است.
- شارح، مخاطبش را عموم دانشجویان و طلاب علوم اسلامی قرار داده و به همین جهت کوشیده مطالب را به زبان ساده و بهدور از اصطلاحات پیچیده شرح دهد و همچنین از اشعار فارسی و گاه عربی برای توضیح مباحث بهره برده است[۳].
- کتاب حاضر، مستند است و شارح ارجاعات و استنادات و توضیحاتش را بهصورت پاورقی آورده است[۴].
- فهرست تفصیلی مطالب در آغاز این اثر آمده، ولی متأسفانه فهرستهای فنی و حتی فهرست منابع، تنظیم نشده است.
- شارح، نگارش اثر حاضر را در قم به پایان رسانده، ولی سایر مشخصات از جمله تاریخ و مدت تألیف را تعیین نکرده است[۵].
- شارح بعد از اتمام مطالب، اشعاری را ذکر کرده که خودش در سال 1362ش، در ارومیه سروده و این روایت امیرالمؤمنین علی(ع): «أهل الدّنيا كركب یسار بهم و هم نيام» را توضیح داده است:
«در کلام على، خداى بیان حال دلبستگان به دنیا خوان»؛ «سفرى باشد این دو روزه عمر خویشتن بهر آن مهیا دان»؛ «گوییا بر سفینهاى راکب مىنمایى گذر بر آب روان»؛ «دستهدسته مناظر زیبا هست آیت براى بیداران»؛ «عدهاى را که خواب بربوده مىنماید نصیبشان حرمان»؛ «آفریننده زمین و زمان مهربان بر عباد در دو جهان»؛ «خالق و رازق همه عالم هست قیوم بر کون و مکان»؛ «نبض عالم به دست قدرت او اوست یارىرسان مظلومان»؛ «باشد او کاروان هستى را سوى مقصد سلسله جنبان»؛ «راه او، رهرو او، مقصد اوست گشته حیران در این خردمندان»؛ «همه از او بهسوى او راجع اندر این بستر زمان، روان»؛ «هان برادر ز خواب خرگوشى خیز و بنما نظر به همسفران»؛ دستهاى آرمیده در خاکند وعدهاى، منتظر، امیدواران»؛ «اندکى قدر خویش دانسته در پى جمع زاد و توشه روان»؛ «شب آنان به گریهها و دعا روزهاشان شود به روزه شبان»؛ «اهل دنیا در این سفرخانه گنج قارون کنند اندوزان»؛ «خواب غفلت ربوده آنها را باشد آخر نصیبشان خسران»؛ «غم مخور عاشقا که هست تو را حجة بن الحسن کشتیبان»[۶].
- همچنین شارح مطلبی جالب و اخلاقی تحت عنوان «چند تشبیه زیبا» آورده که در سال 1360ش، به ذهنش رسیده و در دفترى یادداشت کرده و در آن، متعلم را به کوهنورد قله نور، محصل را به غواص بحار علوم، دانشمند را به کشاورز قلوب و دانشمند بیعمل را به درخت بیثمر تشبیه کرده است. او یادآور شده است: دانشمند باعمل همانند درختان باثمر است که در تمام فصول میوه میدهد و راهیان راه کمال را سیراب مىسازد و علىالدوام تواضع را پیشه خود ساخته است؛ چراکه او نیک میداند که تکبر و جباریت و قهاریت جز در شأن اللّه، در حق هیچ مخلوقى روا نیست؛ ولى دانشمند بىعمل بسان درخت بىثمر است. چه بسیارند انسانهایى که در زیر سایه قلم و بیان دانشمند بىعمل ره سعادت یافته و رفتند و به سرمنزل مقصود رسیدند، ولى در قیامت این عالم را میبینند که چگونه در صف منافقان قرار گرفته و شعلههاى جهنم او را مىسوزاند و هموست که به زبان در جهنم آویزان است. ما در هر عصر نمونههاى عالم بىعمل را سراغ داریم که در اثر عدم تزکیه چه مفاسدى را به بار آوردند... مگر بلعم باعورا دانشمند بزرگى نبود که هزاران عالم پاى درس او مینشستند؟ ولى عاقبت چه شد که با موسى بن عمران درافتاد و مطرود گردید؟ مگر در تاریخ نمىخوانیم که حکومت جور بنىامیه ششصدوبیست نفر دانشمند را براى توجیه جنایات آنها استخدام کرد؟ آیا این نمونه کوچکى است؟ علم و خودفروشى؟ عجبا! چهقدر ارزش علم پایین میآید؟ مگر در تاریخ نمیخوانیم که هیتلر آلمانى پنجاه نفر فیلسوف را استخدام کرده بود که جنایات جنگى او را توجیه کنند؟ حکیم و توجیهگرى جنایات؟! فیلسوف و در خدمت استکبار بودن؟! آرى اى عزیز، اکنون که طلبه یا دانشجوى گمنامى هستى، خویشتن را دریاب و تزکیه کن که فردا دیر است[۷].
- هرچند توفیق مقایسه تفصیلی ترجمه و شرح حاضر با متن اصلی حاصل نشد، ولی با نظر به اینکه شارح محترم از استادان باسابقه حوزه علمیه قم است و بارها این کتاب را تدریس کرده است و در توانایی علمی و ادبی او تردیدی نیست، میتوان گفت که کتاب حاضر قابل توجه است و دانشجویان گرامی میتوانند به آن اعتماد کنند.
وضعیت کتاب
پاورقیها غالباً به ذکر منابع و آدرس آیات اختصاص یافته است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.