سفرنامه کارری: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'سفرنامه (ابهام زدایی)' به 'سفرنامه (ابهامزدایی)') |
||
(۱۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر = | | عنوانهای دیگر = | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[جملی کارری، جووانی فرانچسکو]] ( | [[جملی کارری، جووانی فرانچسکو]] (نویسنده) | ||
[[نخجوانی، عباس]] (مترجم) | [[نخجوانی، عباس]] (مترجم) | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
جملی کارری، جووانی فرانچسکو، 1651 - 1725م. - سفرها | جملی کارری، جووانی فرانچسکو، 1651 - 1725م. - سفرها | ||
سفر | سفر نامهها | ||
| ناشر = | | ناشر = | ||
اداره کل فرهنگ و هنر آذربايجان شرقی | اداره کل فرهنگ و هنر آذربايجان شرقی | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
| سال نشر = 1348 ش | | سال نشر = 1348 ش | ||
| کد اتوماسیون = | | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE12051AUTOMATIONCODE، AUTOMATIONCODE03238AUTOMATIONCODE | ||
| چاپ =1 | | چاپ =1 | ||
| تعداد جلد =1 | |||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =03238 | |||
| کتابخوان همراه نور =03238 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
{{کاربردهای دیگر|سفرنامه (ابهامزدایی)}} | |||
'''سفرنامه | '''سفرنامه کاررى'''، اثر [[جملی کارری، جووانی فرانچسکو|جملى کاررى]]، جهانگرد ایتالیایى 1105ق و ترجمه [[نخجوانی، عباس|عباس نخجوانى]] و [[کارنگ، عبدالعلی|عبدالعلى کارنگ]] مىباشد. | ||
سفرنام جملى | سفرنام جملى کاررى، جهانگرد ایتالیایى، از آن جهت مفید و قابل بررسى است که با ظرافت تمام، مشاهدات خود را از شهرهاى ایران و مردم و رسوم آنان بیان کرده است. | ||
این سفرنامه از اوضاع مردم ایران در اواخر دور صفویه سخن مىگوید و اگر چه اعتقادات و آداب و رسوم آن زمان تفاوت فراوانى با فرهنگ امروز جامع ما دارد؛ اما چون از نگاه دقیق جهانگرد ایتالیا یى به وقایع نگریسته شده، جالب توجه است. | |||
نویسنده، هم از اوضاع دربار و اخلاق پادشاهان صفوى سخن گفته و هم از مردم کوچه و بازار. شرح سفرهاى او به شهرهاى جلفا، تبریز، قم، اصفهان شیراز و بندر لنگه و بیان دیدنىهاى این شهرها براى محققان و دانشجویان بسیار مفید است. | |||
== ساختار == | == ساختار == | ||
کاررى سفرنامه خود را به دو بخش تقسیم کرده است: در بخش اول شرح حوادث سفر بر توصیف اوضاع اجتماعى غلبه دارد؛ اما در بخش دوم، به طور اختصاصى به مذهب، پوشاک، آداب و رسوم (ازدواج، مرگ و..). تفریحات و مشاغل و... پرداخته و بدینسان این بخش گویاى نسبتا روشنى از بستر زندگى توده مردم ایران زیر سایه اقتدار حکومت صفویه در عصر شاه سلیمان صفوى است. | |||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
[[جملی کارری، جووانی فرانچسکو|جووانى فرانچسکو جملى کاررى]] جهانگرد ایتالیایى که در سال 1105ق؛ یعنى همزمان با سلطنت شاه سلیمان صفوى به ایران قدم گذاشته است و در مراسم تاجگذارى شاه سلطان حسین حضور داشته؛ از جمله مسافرانى است که پس از پشت سر گذاشتن خطرهاى بسیار به ایران وارد شده است. او که هنگام ورود به ایران، سرا پا غرق در شادى مىشود، لذت شیرین رسیدن به ایران آنچنان او را از خود بىخود کرده که تمامى رنجهاى مسیر را از خاطرش پاک مىکند. | |||
[[جملی کارری، جووانی فرانچسکو|کاررى]] از آغازین صفحات سفرنامه خود بسان نقاشى قلموى خاطر خود را چنان بر صفحه مىکشد که تصاویرى زنده را در پیش چشم خواننده ترسیم مىکند. | |||
درباره اخلاق اجتماعى مردم ایران [[جملی کارری، جووانی فرانچسکو|کاررى]] بر این نظر است که مردم ایران متمدن، شریف و درستکار، بخشنده و مخالف تقلب و نادرستىاند و در قیاس با ترکان عثمانى از خلقیات قابل توجهى برخوردارند. رفتار آنها با خارجیان خوب است و بنابراین حسن برخورد، خارجیان با آزادى کامل مىتوانند در ایران تردد کنند و حتى با ایرانیان رابطه دوستى برقرار نمایند و این کاملا بر خلاف آن چیزى است که در عثمانى در جریان است. | |||
[[جملی کارری، جووانی فرانچسکو|کاررى]] به چند جمله از اصطلاحات تعارفآمیز در بین ایرانیان نیز اشاره کرده است: قربان خواستهاى شما، قدم بالاى چشم ما، چاکر جنابعالى، اختیار مخلص دست سر کار است و... و این خود مىتواند اندکى از گفتوگوهاى معمول در بین مردم آن روزگار را نشان دهد. از جمله تفریحات دلچسبى که در بین مردم آن دوران جذابیت بیشترى داشته و آنها را به آرامش بیشترى مىرسانده و در تکاندن خستگىهاى روزمرگىهاى زندگى، آنها را به اندکى آسودگىخاطر مىرسانده، نشستن بر سر جویبارها و گوش سپردن به نواى پاى آب و تماشاى مناظر سرسبز و خرم بوده است. | |||
از تفریحات و سرگرمىهاى قابل توجه در این دوران بین کودکان و جوانان، پرواز دادن بادبادکهایى است که آن را با لولهاى مقوایى با دنبالهاى بلند مىساختند و با نخى نازک به هوا مىفرستادند. [[جملی کارری، جووانی فرانچسکو|کاررى]] صداى برخاسته از این بادبادکها را به صدایى شبیه صداى ارگ کلیسا تشبیه کرده است. گویى کودکان رهیده از گذر شتابناک زمان با تماشاى رقص بادبادکى که نواى آرامشبخشى از خود تولید مىکند نیز در جستوجوى دمىآسودگىاند و پرواز خاطرات کودکىشان و آرزوهاى بلندشان را در رقص بادبادکها به تماشا مىنشستهاند. | |||
از جمله زوایاى جالبى که در نظر [[جملی کارری، جووانی فرانچسکو|کاررى]] مهم افتاده و آن را در اوراق سفرنامهاش منعکس ساخته، انجام مراسم ازدواج است. | |||
از | و این تنها یکى از لایههاى پنهان و جذاب زندگى مردمىاست که در کوچه پس کوچههاى شهرها و روستاها در پى روزگارى عادى قدم مىزنند و نامى از خود در تاریخ سیاسى و نظامى حاکم بر جاى نمىنهند. [[جملی کارری، جووانی فرانچسکو|کاررى]] درباره نشان دادن عشق و علاقه برخى از مردان نسبت به زن خود مىنویسد: در پارهاى از موارد براى نشان دادن شدت علاقه خود به زنى، بازوى خود را با آهن تفته داغ مىکنند و مىخواهند بگویند که آتش عشق دلشان از آتشى که بازویشان را داغ مىکنند، سوزناکتر است. | ||
از | اما در مورد چگونگى انجام بخشى از مراسم ازدواج، [[جملی کارری، جووانی فرانچسکو|کاررى]] مشاهده کرده است که قبل از آن که عروس را به خانه داماد ببرند، داماد برحسب وسع مالى خود لباسهایى را به خانه عروس مىفرستد و مبلغ مهریه را تعیین مىکند. شب عروسى داماد همراه با جمعى از خویشان خود و در حالى که همراهان او چراغها و مشعلهایى در دست دارند، به سوى خانه عروس به راه مىافتند و اطرافیان عروس نیز پیاده و یا سواره براى استقبال از کسان داماد، به راه مىافتند و زمان برخورد این دو دسته با هم کرنا و شیپور مىنوازند و پس از مشایعت آنها تا خانه عروس روحانى عاقد مبلغ مهریه را اعلام مىکند تا پس از تایید خانواده عروس ثبت شود. | ||
و | در برابر این جنبه شاد و روشن زندگى توده مردم، بیمارى و مرگ، بسان یکى از زوایاى غمانگیز حیات در سفرنامه کاررى انعکاس یافته است. بنا بر نوشته او، زمانى که یکى از ایرانیان بیمارى ناعلاجى را دچار مىشود، اطرافیان او براى آن که دیگران را به دعا براى شفاى بیمار خود دعوت کنند، هر روز عصر بر پشتبام خانه آتشى را مىافروزند. و هر گاه بیمار به کام مرگ رانده شود، کسان او با گریه و شیون و تعریف از منش اخلاقى او پیکرش را با تابوت تا قبرستان همراهى مىکنند. اگر کسى از بزرگان فوت کند، در مراسم تشییع جنازه او اسبهایى تدارکمىبینند که روى یکى از آنها، عمامه متوفى و روى دیگرى، شمشیر و ترکش و کمان او و روى اسب سوم لباس و وسایل شخصى او حمل مىشود. | ||
اما در | اما درباره وضعیت ظاهرى ایرانیان [[جملی کارری، جووانی فرانچسکو|کاررى]] به نکاتى اشاره ورزیده که در پارهاى از آنها دچار خطا و اشتباه گردیده است و این نشان از آن دارد که نگاه او به عنوان ناظر جامعه ایران عصر صفوى تا بطن و متن واقعى حیات اجتماعى - فرهنگى فاصلهاى پرناشدنى دارد. او درباره لباس متداول در ایران اگر چه به طبقات فرودست و فرادست توجه کرده، اما در ارائه تصویرى روشن از نوع لباس اهل حرف و مشاغل گوناگون و تفکیک لباسهاى زنان اعیان و زنان طبقات پایین بازمانده است. او مىنویسد: لباس متداول ایرانیان، جبهاى است که تا قسمتى پایینتر از زانو را مىپوشاند؛ آستینهاى تنگ و دراز دارد و تا روى دست مىافتد. آستینها دگمه ندارند و با نوارى که روى آنها دوخته شده بسته مىشود. | ||
در | او لباس ثروتمندان را از پارچه ابریشمى و با کمربندى با همین جنس توصیف کرده است؛ در حالى که از این کمربندها چند گل زرین نیز آویزان است. علاوه بر آن ثروتمندان عمامه خود را که معمولا از حریر زربفت است، با سکهها و سنگهاى قیمتى تزئین مىکنند. لباس روستاییان ساده بوده و ساق پاى خود را با مچ پیچپشمى مىپوشاندهاند. لباس زنان از قسمت جلو باز و با کمربندى محکم مىشده است. زنها کلاههاى کوچکى بر سر مىگذاشتند که بر آنها سکههاى زرین و سنگهاى گرانبها مىدوختند. اغلب زنان جوان نیز نوارى را بر پشت خود داشتند که به کیسهاى متصل بوده و گیسوان خود را در آن کیسه جاى مىدادند. | ||
[[جملی کارری، جووانی فرانچسکو|کاررى]] در بخشى از اثر خود که به مشاهداتش در اصفهان مربوط مىشود، به نکتهاى اشاره کرده که نشان از تحرک عمودى در جامعه عصر صفوى دارد و یکى از شیوههاى معمول دستیابى به مشاغل مهمتر قلمداد مىشده است. او در میدان نقش جهان مسابقه دو براى پذیرفته شدن در چاپارى دیوان بیگى (محکمه قضاوت) شاهد مىشود که طى آن غلامان دستگاه دیوانبیگى براى دست یافتن به شغل چاپارى مىبایست از عالى قاپو تا ستون سنگىاى که بر فراز تپهاى در پنج کیلومترى نقطه مبدا واقع شده بود را بدوند و این فاصله را هفت بار بدون توقف باید طى میکردند. لباس این افراد، شلوار کوتاهى بوده که تا زانو آنها امتداد داشته و زنگولههاى کوچکى از کمر آنها آویزان بوده و براى جلوگیرى از خستگى بر ماهیچههاى ران خود روغن مخصوصى را مىمالیدند. | |||
سوگوارى محرم، عقاید مذهبى و مشاغل و... از دیگر موارد خواندنى سفرنامه کاررى است که شرح و تحلیل آن در این کوتهواره نمىگنجند و خوانندگان علاقهمند براى کسب اطلاعات بیشتر مىتوانند، به اثر مذکور مراجعه کنند. اما در این قسمت بنا به اهمیت رویکرد شخصى شاه سلیمان به امر سلطنت، به عنوان قدرتى که در فضاى کلى کشور نقش تعیین کننده دارد و مشاهدات ارزنده [[جملی کارری، جووانی فرانچسکو|کاررى]] در این باره، بدین مهم پرداخته مىشود. با توجه به سیاستهاى عصر شاه عباس، مبنى بر محصور ساختن شاهزادگان در حرمسراى سلطنتى که در پى سوءظن شاه نسبت به پسرانش روى داد. شاه سلیمان نیز در حرم پرورش یافت و بنابراین از رموز سیاست مملکتى چندان آگاهى نداشت. در زمان او قدرت توسط وزیر (اعتمادالدوله) و خواجگان حرم و دیگر کاربدستان جز شخص شاه اعمال مىگردید و بدینسان آرام آرام سقوط سلسله صفویه نزدیک شد. شایان ذکر است که این مهم در سفرنامه کاررى نمود، یافته است. او از مستى دائمى شاه سخن گفته: مستى این پادشاه به حدى است که خود قادر به گرفتن شراب نیست و دائما ساقى زیبایى پیالهاى لبریز جلوى لبان او مىگیرد... | |||
[[جملی کارری، جووانی فرانچسکو|کاررى]] یکى از وجوه ناکارآمدى سلطنت او را در امتداد روابط صلحآمیز با ترکان عثمانى مىداند و بر این نکته تاکید دارد که طى دوران سلطنت او از سوى پرتغالىها پیشنهاداتى راجع به حمله به عثمانى عرضه شد؛ اما شاه این پیشنهادها را رد مىکرد و از فرصتهاى به دست آمده نفعى نبرد! از سوى دیگر سختگیرىها و ستم این پادشاه صفوى و رهاشدن امور سیاسى از دست او فضایى کاملا متفاوت را با آن چه در دوران شاه عباس اول مىگذشت، به تصویر مىکشد! [[جملی کارری، جووانی فرانچسکو|کاررى]] به حوادث زمان تاجگذارى شاه سلیمان صفوى اشاره کرده است. او در این باره به بیمارى و ناتوانى پزشکان دربار از معالجه او سخن گفته است. | |||
سفرنامه کاررى علاوه بر وقایع ورویدادهاى سفر او مشحون از تصاویر نابى از اوضاع اجتماعى مردم و اخلاق و اندیشه شاه صفوى. تصاویرى که در نوع خود بىنظیرند، زیرا جز در سفرنامهها در تاریخنگارى سلسلهاى این دوران چندان چیزى از وضعیت زندگى توده مردم در دست نیست! شناخت شخصى [[جملی کارری، جووانی فرانچسکو|کاررى]] که همه برآمده از انتظار نوسانآمیز او براى ورود به ایران است، شناختى است درخور تعمق و بررسى و در کنار سایر اطلاعات بر جاى مانده از سفرنامههاى این دوران به منظور دریافت وجوه ذهنى و عینى جامعه عصر صفوى، ارزنده و ماندگار است. | |||
گزارشهاى او از شهرهاى ایران، به ویژه شهر مقدس قم با گزارشهاى تاورنیه و سیاحان پیشین و معاصر و در برخى از زمینهها متفاوت است. «[[جملی کارری، جووانی فرانچسکو|کاررى]]» درباره موقعیت جغرافیایى و نماى بیرونى و وضع بازار و خانههاى شهر مقدس قم مىنویسد: | |||
«شهر قم شصت و نه درجه طول و سى و پنج درجه عرض جغرافیایى دارد، محیط آن قریب ده میل است. برج و باروى آن در نتیجه ریزش باران از بین رفته و به صورت ویرانه درآمده است. خانههاى شهر نیز همین حال را دارد. میدان شهر کثیف و زننده و مغازههاى آن خالى و محقر است». | |||
اما [[جملی کارری، جووانی فرانچسکو|کاررى]] در کنار این عیبجویى و گزارش نادرست، نکتهاى را یاد کرده است که عبرت آموز است. او مىنویسد: | |||
«اما قم چند مسجد زیبا دارد، اگر مخارج هنگفتى که براى بناى مساجد تازه صرف مىشود، به مصرف تعمیر و نگهدارى این چند مسجد قدیمى برسد، آنها را از ویرانى و انهدام نجات خواهد داد. متأسفانه به این نکته توجه نمىشود و هر ثروتمندى براى آمرزیده شدن گناهان و زنده ماندن نامش به ساختمان مسجد تازهاى اقدام مىکند، ولو چند سال پس از مرگ او مبدل به تل خاک شود. از این رو است که روز به روز شمار مساجد ویران افزون مىشود.» | |||
[[جملی کارری، جووانی فرانچسکو|کاررى]] على رغم این خردهگیرىها، کاروانسراها، تولید اشیاى چرمى، گندم و میوههاى قم را ستوده و در این باره چنین نوشته است: | |||
«کاروانسراها تا حدى راحت و بعضى دو طبقه هستند. در اطراف شهر گندم و اقسام میوه به حد وفور بدست مىآید. چکمههاى ساغرى و دیگر اشیاى چرمى رنگارنگ نیز در این جا ساخته مىشود». | |||
بخش عمده گزارش «[[جملی کارری، جووانی فرانچسکو|کاررى]]» از قم مربوط است به حرم حضرت فاطمه معصومه(س). [[جملی کارری، جووانی فرانچسکو|کاررى]] گر چه در این زمینه اشتباه برخى از سفرنامه نویسان پیشین را تکرار کرده و حضرت فاطمه معصومه را دختر بىواسطه امام حسین(ع)، به شمار آورده است، ولى نکتههایى دقیق و ظریف از وضعیت حرم مظهر و رواقهاى اطراف آن ثبت کرده است که به راستى ارجمند و زیباست. | |||
گزارش [[جملی کارری، جووانی فرانچسکو|کاررى]]، شامل جنبههاى معمارى، هنرى و معنوى حرم مطهر حضرت معصومه مىشود و علاوه بر آن به نقش اجتماعى حرم نیز اشاره نموده و از تحصن بدهکاران و گرفتاران در اطراف مرقد دختر پیامبر(ص) و اطعام و اعطاى صدقه به نیازمندان به نیکى یاده کرده است. | |||
== منابع مقاله == | |||
#متن و مقدمه کتاب | |||
#راهنماى کتاب جلد سیزدهم، نوشته محمد مشیرى | |||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[آثار و بناهای تاریخی خوزستان]] | |||
[[اسماعيليان در تاريخ]] | |||
[[انقراض سلسله صفویه]] | |||
[[ایرانشهر در جغرافیای بطلمیوس]] | |||
[[تاریخ آل بویه]] | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده: تاریخ]] | [[رده: تاریخ]] | ||
[[رده: تاریخ ایران]] | [[رده: تاریخ ایران]] | ||
[[رده:فروردین(1400)]] | |||
[[رده:آثار خاورشناسان]] |
نسخهٔ کنونی تا ۳ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۲۲
سفرنامه کارری | |
---|---|
پدیدآوران | جملی کارری، جووانی فرانچسکو (نویسنده)
نخجوانی، عباس (مترجم) کارنگ، عبدالعلی (مترجم) |
ناشر | اداره کل فرهنگ و هنر آذربايجان شرقی |
مکان نشر | تبریز - ایران |
سال نشر | 1348 ش |
چاپ | 1 |
موضوع | ایران - آداب و رسوم و زندگی اجتماعی
ایران - سیر و سیاحت - قرن 12ق. جملی کارری، جووانی فرانچسکو، 1651 - 1725م. - سفرها سفر نامهها |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | DSR 1183 /ج8س7 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
سفرنامه کاررى، اثر جملى کاررى، جهانگرد ایتالیایى 1105ق و ترجمه عباس نخجوانى و عبدالعلى کارنگ مىباشد.
سفرنام جملى کاررى، جهانگرد ایتالیایى، از آن جهت مفید و قابل بررسى است که با ظرافت تمام، مشاهدات خود را از شهرهاى ایران و مردم و رسوم آنان بیان کرده است.
این سفرنامه از اوضاع مردم ایران در اواخر دور صفویه سخن مىگوید و اگر چه اعتقادات و آداب و رسوم آن زمان تفاوت فراوانى با فرهنگ امروز جامع ما دارد؛ اما چون از نگاه دقیق جهانگرد ایتالیا یى به وقایع نگریسته شده، جالب توجه است.
نویسنده، هم از اوضاع دربار و اخلاق پادشاهان صفوى سخن گفته و هم از مردم کوچه و بازار. شرح سفرهاى او به شهرهاى جلفا، تبریز، قم، اصفهان شیراز و بندر لنگه و بیان دیدنىهاى این شهرها براى محققان و دانشجویان بسیار مفید است.
ساختار
کاررى سفرنامه خود را به دو بخش تقسیم کرده است: در بخش اول شرح حوادث سفر بر توصیف اوضاع اجتماعى غلبه دارد؛ اما در بخش دوم، به طور اختصاصى به مذهب، پوشاک، آداب و رسوم (ازدواج، مرگ و..). تفریحات و مشاغل و... پرداخته و بدینسان این بخش گویاى نسبتا روشنى از بستر زندگى توده مردم ایران زیر سایه اقتدار حکومت صفویه در عصر شاه سلیمان صفوى است.
گزارش محتوا
جووانى فرانچسکو جملى کاررى جهانگرد ایتالیایى که در سال 1105ق؛ یعنى همزمان با سلطنت شاه سلیمان صفوى به ایران قدم گذاشته است و در مراسم تاجگذارى شاه سلطان حسین حضور داشته؛ از جمله مسافرانى است که پس از پشت سر گذاشتن خطرهاى بسیار به ایران وارد شده است. او که هنگام ورود به ایران، سرا پا غرق در شادى مىشود، لذت شیرین رسیدن به ایران آنچنان او را از خود بىخود کرده که تمامى رنجهاى مسیر را از خاطرش پاک مىکند.
کاررى از آغازین صفحات سفرنامه خود بسان نقاشى قلموى خاطر خود را چنان بر صفحه مىکشد که تصاویرى زنده را در پیش چشم خواننده ترسیم مىکند.
درباره اخلاق اجتماعى مردم ایران کاررى بر این نظر است که مردم ایران متمدن، شریف و درستکار، بخشنده و مخالف تقلب و نادرستىاند و در قیاس با ترکان عثمانى از خلقیات قابل توجهى برخوردارند. رفتار آنها با خارجیان خوب است و بنابراین حسن برخورد، خارجیان با آزادى کامل مىتوانند در ایران تردد کنند و حتى با ایرانیان رابطه دوستى برقرار نمایند و این کاملا بر خلاف آن چیزى است که در عثمانى در جریان است.
کاررى به چند جمله از اصطلاحات تعارفآمیز در بین ایرانیان نیز اشاره کرده است: قربان خواستهاى شما، قدم بالاى چشم ما، چاکر جنابعالى، اختیار مخلص دست سر کار است و... و این خود مىتواند اندکى از گفتوگوهاى معمول در بین مردم آن روزگار را نشان دهد. از جمله تفریحات دلچسبى که در بین مردم آن دوران جذابیت بیشترى داشته و آنها را به آرامش بیشترى مىرسانده و در تکاندن خستگىهاى روزمرگىهاى زندگى، آنها را به اندکى آسودگىخاطر مىرسانده، نشستن بر سر جویبارها و گوش سپردن به نواى پاى آب و تماشاى مناظر سرسبز و خرم بوده است.
از تفریحات و سرگرمىهاى قابل توجه در این دوران بین کودکان و جوانان، پرواز دادن بادبادکهایى است که آن را با لولهاى مقوایى با دنبالهاى بلند مىساختند و با نخى نازک به هوا مىفرستادند. کاررى صداى برخاسته از این بادبادکها را به صدایى شبیه صداى ارگ کلیسا تشبیه کرده است. گویى کودکان رهیده از گذر شتابناک زمان با تماشاى رقص بادبادکى که نواى آرامشبخشى از خود تولید مىکند نیز در جستوجوى دمىآسودگىاند و پرواز خاطرات کودکىشان و آرزوهاى بلندشان را در رقص بادبادکها به تماشا مىنشستهاند.
از جمله زوایاى جالبى که در نظر کاررى مهم افتاده و آن را در اوراق سفرنامهاش منعکس ساخته، انجام مراسم ازدواج است.
و این تنها یکى از لایههاى پنهان و جذاب زندگى مردمىاست که در کوچه پس کوچههاى شهرها و روستاها در پى روزگارى عادى قدم مىزنند و نامى از خود در تاریخ سیاسى و نظامى حاکم بر جاى نمىنهند. کاررى درباره نشان دادن عشق و علاقه برخى از مردان نسبت به زن خود مىنویسد: در پارهاى از موارد براى نشان دادن شدت علاقه خود به زنى، بازوى خود را با آهن تفته داغ مىکنند و مىخواهند بگویند که آتش عشق دلشان از آتشى که بازویشان را داغ مىکنند، سوزناکتر است.
اما در مورد چگونگى انجام بخشى از مراسم ازدواج، کاررى مشاهده کرده است که قبل از آن که عروس را به خانه داماد ببرند، داماد برحسب وسع مالى خود لباسهایى را به خانه عروس مىفرستد و مبلغ مهریه را تعیین مىکند. شب عروسى داماد همراه با جمعى از خویشان خود و در حالى که همراهان او چراغها و مشعلهایى در دست دارند، به سوى خانه عروس به راه مىافتند و اطرافیان عروس نیز پیاده و یا سواره براى استقبال از کسان داماد، به راه مىافتند و زمان برخورد این دو دسته با هم کرنا و شیپور مىنوازند و پس از مشایعت آنها تا خانه عروس روحانى عاقد مبلغ مهریه را اعلام مىکند تا پس از تایید خانواده عروس ثبت شود.
در برابر این جنبه شاد و روشن زندگى توده مردم، بیمارى و مرگ، بسان یکى از زوایاى غمانگیز حیات در سفرنامه کاررى انعکاس یافته است. بنا بر نوشته او، زمانى که یکى از ایرانیان بیمارى ناعلاجى را دچار مىشود، اطرافیان او براى آن که دیگران را به دعا براى شفاى بیمار خود دعوت کنند، هر روز عصر بر پشتبام خانه آتشى را مىافروزند. و هر گاه بیمار به کام مرگ رانده شود، کسان او با گریه و شیون و تعریف از منش اخلاقى او پیکرش را با تابوت تا قبرستان همراهى مىکنند. اگر کسى از بزرگان فوت کند، در مراسم تشییع جنازه او اسبهایى تدارکمىبینند که روى یکى از آنها، عمامه متوفى و روى دیگرى، شمشیر و ترکش و کمان او و روى اسب سوم لباس و وسایل شخصى او حمل مىشود.
اما درباره وضعیت ظاهرى ایرانیان کاررى به نکاتى اشاره ورزیده که در پارهاى از آنها دچار خطا و اشتباه گردیده است و این نشان از آن دارد که نگاه او به عنوان ناظر جامعه ایران عصر صفوى تا بطن و متن واقعى حیات اجتماعى - فرهنگى فاصلهاى پرناشدنى دارد. او درباره لباس متداول در ایران اگر چه به طبقات فرودست و فرادست توجه کرده، اما در ارائه تصویرى روشن از نوع لباس اهل حرف و مشاغل گوناگون و تفکیک لباسهاى زنان اعیان و زنان طبقات پایین بازمانده است. او مىنویسد: لباس متداول ایرانیان، جبهاى است که تا قسمتى پایینتر از زانو را مىپوشاند؛ آستینهاى تنگ و دراز دارد و تا روى دست مىافتد. آستینها دگمه ندارند و با نوارى که روى آنها دوخته شده بسته مىشود.
او لباس ثروتمندان را از پارچه ابریشمى و با کمربندى با همین جنس توصیف کرده است؛ در حالى که از این کمربندها چند گل زرین نیز آویزان است. علاوه بر آن ثروتمندان عمامه خود را که معمولا از حریر زربفت است، با سکهها و سنگهاى قیمتى تزئین مىکنند. لباس روستاییان ساده بوده و ساق پاى خود را با مچ پیچپشمى مىپوشاندهاند. لباس زنان از قسمت جلو باز و با کمربندى محکم مىشده است. زنها کلاههاى کوچکى بر سر مىگذاشتند که بر آنها سکههاى زرین و سنگهاى گرانبها مىدوختند. اغلب زنان جوان نیز نوارى را بر پشت خود داشتند که به کیسهاى متصل بوده و گیسوان خود را در آن کیسه جاى مىدادند.
کاررى در بخشى از اثر خود که به مشاهداتش در اصفهان مربوط مىشود، به نکتهاى اشاره کرده که نشان از تحرک عمودى در جامعه عصر صفوى دارد و یکى از شیوههاى معمول دستیابى به مشاغل مهمتر قلمداد مىشده است. او در میدان نقش جهان مسابقه دو براى پذیرفته شدن در چاپارى دیوان بیگى (محکمه قضاوت) شاهد مىشود که طى آن غلامان دستگاه دیوانبیگى براى دست یافتن به شغل چاپارى مىبایست از عالى قاپو تا ستون سنگىاى که بر فراز تپهاى در پنج کیلومترى نقطه مبدا واقع شده بود را بدوند و این فاصله را هفت بار بدون توقف باید طى میکردند. لباس این افراد، شلوار کوتاهى بوده که تا زانو آنها امتداد داشته و زنگولههاى کوچکى از کمر آنها آویزان بوده و براى جلوگیرى از خستگى بر ماهیچههاى ران خود روغن مخصوصى را مىمالیدند.
سوگوارى محرم، عقاید مذهبى و مشاغل و... از دیگر موارد خواندنى سفرنامه کاررى است که شرح و تحلیل آن در این کوتهواره نمىگنجند و خوانندگان علاقهمند براى کسب اطلاعات بیشتر مىتوانند، به اثر مذکور مراجعه کنند. اما در این قسمت بنا به اهمیت رویکرد شخصى شاه سلیمان به امر سلطنت، به عنوان قدرتى که در فضاى کلى کشور نقش تعیین کننده دارد و مشاهدات ارزنده کاررى در این باره، بدین مهم پرداخته مىشود. با توجه به سیاستهاى عصر شاه عباس، مبنى بر محصور ساختن شاهزادگان در حرمسراى سلطنتى که در پى سوءظن شاه نسبت به پسرانش روى داد. شاه سلیمان نیز در حرم پرورش یافت و بنابراین از رموز سیاست مملکتى چندان آگاهى نداشت. در زمان او قدرت توسط وزیر (اعتمادالدوله) و خواجگان حرم و دیگر کاربدستان جز شخص شاه اعمال مىگردید و بدینسان آرام آرام سقوط سلسله صفویه نزدیک شد. شایان ذکر است که این مهم در سفرنامه کاررى نمود، یافته است. او از مستى دائمى شاه سخن گفته: مستى این پادشاه به حدى است که خود قادر به گرفتن شراب نیست و دائما ساقى زیبایى پیالهاى لبریز جلوى لبان او مىگیرد...
کاررى یکى از وجوه ناکارآمدى سلطنت او را در امتداد روابط صلحآمیز با ترکان عثمانى مىداند و بر این نکته تاکید دارد که طى دوران سلطنت او از سوى پرتغالىها پیشنهاداتى راجع به حمله به عثمانى عرضه شد؛ اما شاه این پیشنهادها را رد مىکرد و از فرصتهاى به دست آمده نفعى نبرد! از سوى دیگر سختگیرىها و ستم این پادشاه صفوى و رهاشدن امور سیاسى از دست او فضایى کاملا متفاوت را با آن چه در دوران شاه عباس اول مىگذشت، به تصویر مىکشد! کاررى به حوادث زمان تاجگذارى شاه سلیمان صفوى اشاره کرده است. او در این باره به بیمارى و ناتوانى پزشکان دربار از معالجه او سخن گفته است.
سفرنامه کاررى علاوه بر وقایع ورویدادهاى سفر او مشحون از تصاویر نابى از اوضاع اجتماعى مردم و اخلاق و اندیشه شاه صفوى. تصاویرى که در نوع خود بىنظیرند، زیرا جز در سفرنامهها در تاریخنگارى سلسلهاى این دوران چندان چیزى از وضعیت زندگى توده مردم در دست نیست! شناخت شخصى کاررى که همه برآمده از انتظار نوسانآمیز او براى ورود به ایران است، شناختى است درخور تعمق و بررسى و در کنار سایر اطلاعات بر جاى مانده از سفرنامههاى این دوران به منظور دریافت وجوه ذهنى و عینى جامعه عصر صفوى، ارزنده و ماندگار است.
گزارشهاى او از شهرهاى ایران، به ویژه شهر مقدس قم با گزارشهاى تاورنیه و سیاحان پیشین و معاصر و در برخى از زمینهها متفاوت است. «کاررى» درباره موقعیت جغرافیایى و نماى بیرونى و وضع بازار و خانههاى شهر مقدس قم مىنویسد:
«شهر قم شصت و نه درجه طول و سى و پنج درجه عرض جغرافیایى دارد، محیط آن قریب ده میل است. برج و باروى آن در نتیجه ریزش باران از بین رفته و به صورت ویرانه درآمده است. خانههاى شهر نیز همین حال را دارد. میدان شهر کثیف و زننده و مغازههاى آن خالى و محقر است».
اما کاررى در کنار این عیبجویى و گزارش نادرست، نکتهاى را یاد کرده است که عبرت آموز است. او مىنویسد:
«اما قم چند مسجد زیبا دارد، اگر مخارج هنگفتى که براى بناى مساجد تازه صرف مىشود، به مصرف تعمیر و نگهدارى این چند مسجد قدیمى برسد، آنها را از ویرانى و انهدام نجات خواهد داد. متأسفانه به این نکته توجه نمىشود و هر ثروتمندى براى آمرزیده شدن گناهان و زنده ماندن نامش به ساختمان مسجد تازهاى اقدام مىکند، ولو چند سال پس از مرگ او مبدل به تل خاک شود. از این رو است که روز به روز شمار مساجد ویران افزون مىشود.»
کاررى على رغم این خردهگیرىها، کاروانسراها، تولید اشیاى چرمى، گندم و میوههاى قم را ستوده و در این باره چنین نوشته است:
«کاروانسراها تا حدى راحت و بعضى دو طبقه هستند. در اطراف شهر گندم و اقسام میوه به حد وفور بدست مىآید. چکمههاى ساغرى و دیگر اشیاى چرمى رنگارنگ نیز در این جا ساخته مىشود».
بخش عمده گزارش «کاررى» از قم مربوط است به حرم حضرت فاطمه معصومه(س). کاررى گر چه در این زمینه اشتباه برخى از سفرنامه نویسان پیشین را تکرار کرده و حضرت فاطمه معصومه را دختر بىواسطه امام حسین(ع)، به شمار آورده است، ولى نکتههایى دقیق و ظریف از وضعیت حرم مظهر و رواقهاى اطراف آن ثبت کرده است که به راستى ارجمند و زیباست.
گزارش کاررى، شامل جنبههاى معمارى، هنرى و معنوى حرم مطهر حضرت معصومه مىشود و علاوه بر آن به نقش اجتماعى حرم نیز اشاره نموده و از تحصن بدهکاران و گرفتاران در اطراف مرقد دختر پیامبر(ص) و اطعام و اعطاى صدقه به نیازمندان به نیکى یاده کرده است.
منابع مقاله
- متن و مقدمه کتاب
- راهنماى کتاب جلد سیزدهم، نوشته محمد مشیرى