سفرنامه فرد ریچاردز: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'سفرنامه (ابهام زدایی)' به 'سفرنامه (ابهامزدایی)') |
||
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
{{کاربردهای دیگر|سفرنامه (ابهامزدایی)}} | |||
{{کاربردهای دیگر|سفرنامه ( | |||
خط ۴۶: | خط ۴۴: | ||
== ساختار و گزارش محتوا== | == ساختار و گزارش محتوا== | ||
با مقدمههای مفيدي از مترجم و مؤلف آغاز مىشود. اولين تابلويي كه در كتاب آمده "دروازه قرآن شيراز" است. از گذشته دور هر ايراني سفرش را با گرفتن قرآن بر سرآغاز مىكرده است. نویسنده نيز با توجه به اين نكته، اين طرح را كه بايد در صفحه 170 كتاب میآمد، در مطلع كتاب آورده است. او در "به سوي ايران" چگونگی آغاز سفر به ايران را شرح داده و سپس شهرهای مختلف ايران: اصفهان، شيراز، يزد، کرمان، مشهد، قزوين، تبريز، رشد و انزلي را به همان ترتيبي كه سفر كرده توصيف كرده است. آنچه در اين شهرها توجهش را جلب كرده است، از آثار تاریخی تا رسوم و مراسم مذهبی و يا حتي ملخ و درشكه و گورستانهای ايران را با بياني شيرين تعريف میكند. يك مشاهده كوچك را چنان پرورش مىدهد و از اندوختههای علمي و اشعار و تشبيهات استفاده مىكند كه خواننده را به اعجاب وامیدارد. تفكيك بين موضوعات، جذابيت آنها و بيان روان و داستاني كتاب فضايي را فراهم آورده كه خواننده از مطالعه آن خسته نشود. | |||
با مقدمههای مفيدي از مترجم و مؤلف آغاز مىشود. اولين تابلويي كه در كتاب آمده "دروازه قرآن شيراز" است. از گذشته دور هر ايراني سفرش را با گرفتن قرآن بر | |||
هر سفرنامه بيانگر اوضاع و احوال يك جامعه در زمان معيني است. سفرنامههای خارجي از اين جهاتي بر داخلي برتر است: اول آنكه نویسنده آن يك فرد بيگانه با مردم و فرهنگ و رسوم است و ممكن است هر پديدهای نظر او را جلب كند و ديگر اينكه پديده مورد نظرش را با پديدههای همانندش در جامعه خويش مقايسه مىكند. از جهات مثبت كه بگذريم در مطالعه سفرنامههای سياحان بيگانه نبايد از اين نكته غفلت كرد كه اين مقايسهها ممكن است كه تحليلهای ناصوابي را نتيجه دهد. عدم آشنايي كافي با زبان و ادبيات و تاريخ گذشته ايران نيز سبب لغزشهایی در اين زمينهها شده كه مترجم كتاب با دقت و تيزبيني مواردي از آنها را يافته و تذكر داده است. به عنوان نمونه در صفحه 162 كتاب سوزاندن كتابخانه اسكندريه به عمر نسبت داده شده است. در صفحه 163 در رباعي مشهور عمر خيام به جای نام جمشيد، بهرام آمده است. در صفحه 189 امامت را با نظام شاهنشاهي و موروثي مقايسه كرده است. | هر سفرنامه بيانگر اوضاع و احوال يك جامعه در زمان معيني است. سفرنامههای خارجي از اين جهاتي بر داخلي برتر است: اول آنكه نویسنده آن يك فرد بيگانه با مردم و فرهنگ و رسوم است و ممكن است هر پديدهای نظر او را جلب كند و ديگر اينكه پديده مورد نظرش را با پديدههای همانندش در جامعه خويش مقايسه مىكند. از جهات مثبت كه بگذريم در مطالعه سفرنامههای سياحان بيگانه نبايد از اين نكته غفلت كرد كه اين مقايسهها ممكن است كه تحليلهای ناصوابي را نتيجه دهد. عدم آشنايي كافي با زبان و ادبيات و تاريخ گذشته ايران نيز سبب لغزشهایی در اين زمينهها شده كه مترجم كتاب با دقت و تيزبيني مواردي از آنها را يافته و تذكر داده است. به عنوان نمونه در صفحه 162 كتاب سوزاندن كتابخانه اسكندريه به عمر نسبت داده شده است. در صفحه 163 در رباعي مشهور عمر خيام به جای نام جمشيد، بهرام آمده است. در صفحه 189 امامت را با نظام شاهنشاهي و موروثي مقايسه كرده است. | ||
خط ۷۰: | خط ۶۷: | ||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
نسخهٔ کنونی تا ۳ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۲۱
سفرنامه فرد ریچاردز | |
---|---|
پدیدآوران | ریچاردز، فردریک چارلز (نویسنده) بزرگمهر، مهین دخت (صبا) (مترجم) |
ناشر | شرکت انتشارات علمی و فرهنگی |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1379 ش |
چاپ | 2 |
شابک | 964-445-239-9 |
موضوع | ایران - آثار تاریخی
ایران - سیر و سیاحت - قرن 14 سفر نامهها شهرها و شهرستانها - ایران |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | DSR 1481 /ر9س7 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
سفرنامه فرد ريچاردز، سفرنامهای تصويري به قلم يك نویسنده انگليسى مىباشد كه توسط خانم ميهن دخت صبا به فارسی ترجمه شده است. نام اصلی آن "يك سفرنامه ايراني" بوده و در زمان خود مورد استقبال و تحسين قرار گرفته است. از ويژگىهایی آن مىتوان به اين موارد اشاره نمود:
- مؤلف سراسر ايران را پيموده و آنچه را كه ديده به خوبى شرح داده است. وي نویسنده و شاعر بوده و كتاب را با بياني لطيف و دقيق و شاعرانه نوشته است.
- او همچنين نقاشی ماهر بوده و 48 تابلوي زيبا از شهرهای مختلف ايران و اماكن تاریخی و مذهبی تهيه كرده و در كتاب آورده كه از اين جهت كم نظير است.
- تاريخ مسافرت او اوايل سلطنت رضا شاه (1309ش 1930م) است كه با دگرگونىهای بسیاری در كشور همراه است و توجه خوانندگان ايراني را جلب میكند.
ساختار و گزارش محتوا
با مقدمههای مفيدي از مترجم و مؤلف آغاز مىشود. اولين تابلويي كه در كتاب آمده "دروازه قرآن شيراز" است. از گذشته دور هر ايراني سفرش را با گرفتن قرآن بر سرآغاز مىكرده است. نویسنده نيز با توجه به اين نكته، اين طرح را كه بايد در صفحه 170 كتاب میآمد، در مطلع كتاب آورده است. او در "به سوي ايران" چگونگی آغاز سفر به ايران را شرح داده و سپس شهرهای مختلف ايران: اصفهان، شيراز، يزد، کرمان، مشهد، قزوين، تبريز، رشد و انزلي را به همان ترتيبي كه سفر كرده توصيف كرده است. آنچه در اين شهرها توجهش را جلب كرده است، از آثار تاریخی تا رسوم و مراسم مذهبی و يا حتي ملخ و درشكه و گورستانهای ايران را با بياني شيرين تعريف میكند. يك مشاهده كوچك را چنان پرورش مىدهد و از اندوختههای علمي و اشعار و تشبيهات استفاده مىكند كه خواننده را به اعجاب وامیدارد. تفكيك بين موضوعات، جذابيت آنها و بيان روان و داستاني كتاب فضايي را فراهم آورده كه خواننده از مطالعه آن خسته نشود.
هر سفرنامه بيانگر اوضاع و احوال يك جامعه در زمان معيني است. سفرنامههای خارجي از اين جهاتي بر داخلي برتر است: اول آنكه نویسنده آن يك فرد بيگانه با مردم و فرهنگ و رسوم است و ممكن است هر پديدهای نظر او را جلب كند و ديگر اينكه پديده مورد نظرش را با پديدههای همانندش در جامعه خويش مقايسه مىكند. از جهات مثبت كه بگذريم در مطالعه سفرنامههای سياحان بيگانه نبايد از اين نكته غفلت كرد كه اين مقايسهها ممكن است كه تحليلهای ناصوابي را نتيجه دهد. عدم آشنايي كافي با زبان و ادبيات و تاريخ گذشته ايران نيز سبب لغزشهایی در اين زمينهها شده كه مترجم كتاب با دقت و تيزبيني مواردي از آنها را يافته و تذكر داده است. به عنوان نمونه در صفحه 162 كتاب سوزاندن كتابخانه اسكندريه به عمر نسبت داده شده است. در صفحه 163 در رباعي مشهور عمر خيام به جای نام جمشيد، بهرام آمده است. در صفحه 189 امامت را با نظام شاهنشاهي و موروثي مقايسه كرده است.
نویسنده با علاقه به زيبايىهای معماری ايران سعي كرده است كه آثار شهرهای مختلف را از نزدیک ببيند و از آنها نقشي زده و توصيفي داشته باشد. او از اينكه نتوانسته از طاق بستان کرمانشاه نقاشی بكشد، اظهار تأثر كرده و پوزش مىطلبد.شرح و توصيف از شهرها و محلات و اماكني كه بازديد كرده با ارائه ويژگىهای جغرافیایی، تاریخی و هنري آن آثار همراه است. فرد ريچاردز در صفحه 342 كتاب در ديدار مجددش از تهران مىنويسد:
"تهران امروز با شتابي تب آلود از مغرب زمين پیروی مىكند. قسمتهای كاملي را از ظواهر سبک ها و مختصات و ادوار تاریخی مغرب زمين، بدون در نظر گرفتن اين كه از چه كشوري آمده، اخذ مىكند و با زندگی خود تناسب میدهد... جای بسي تأسف است كه ايران در عرض یکی دو سال از آداب و سنن ملي خود در زمينه سبک های معماری شرمنده و خجل شود. هيچ چيز در دنيا مانند خيابانهای سرپوشيده (البته هر گاه به عنوان سايبان باشد و به عنوان مغازه نيز مورد استفاده قرار گيرد) زيبا نيست".
در اين نوشته خواننده با بسيارى از آداب و رسوم و وضع اجتماعى آن روزگاران ايران آشنا مىشود، البته نویسنده، بنا به نگرش غربى خود از يكسو نگرى و بيان طنزى گزنده درباره عقايد ايرانيان بركنار نمانده است و اين نكتهاى است كه در هنگام مطالعه بايد مد نظر قرار گيرد.
وضعیت کتاب
مترجم كتاب در پانوشت كتاب مطالبى را كه نياز به شرح و توضيح دارد و از نظر تاريخى و اعتقادى داراى اشكال مىباشد، را توضيح داده است.فهرست مطالب و فهرست تصاوير در ابتدای كتاب آمده است.
درباره ترجمه
ترجمه كتاب سليس و روان و تحتاللفظي است. در مواردي كه مترجم احساس كرده ابهامي وجود دارد و نياز به توضيحي است، در متن و يا پاورقیرفع ابهام كرده است. لغزشها و اشتباهات وي سبب دخل و تصرف در ترجمه نشده و با رعايت امانت در پانوشت به تصحيح آن مطلب پرداخته است.
منابع مقاله
- متن و مقدمات كتاب.
- مقاله مسعود رجب نيا، مجله سخن، شماره 168.