دیوان قضائی یزدی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR13332J1.jpg | عنوان = دیوان قضائی یزدی | عنوانهای دیگ...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'دیوان اشعار (ابهام زدایی)' به 'دیوان اشعار (ابهامزدایی)') |
||
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
| زبان = فارسی | | زبان = فارسی | ||
| کد کنگره = /د9 / 7314 PIR | | کد کنگره = /د9 / 7314 PIR | ||
| موضوع = شعر | | موضوع = شعر فارسی - قرن 13ق. | ||
|ناشر | |ناشر | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
'''دیوان قضائی یزدی''' مجموعه اشعار عبدالرحیم قضایی یزدی (متوفی 1244ق) است که دربردارنده غزلها، قصیدهها و رباعیهای او بوده و به کوشش احمد | {{کاربردهای دیگر|دیوان اشعار (ابهامزدایی)}} | ||
'''دیوان قضائی یزدی''' مجموعه اشعار [[قضایی یزدی، عبدالرحیم|عبدالرحیم قضایی یزدی]] (متوفی 1244ق) است که دربردارنده غزلها، قصیدهها و رباعیهای او بوده و به کوشش [[کرمی، احمد|احمد کرمی]]، گردآوری شده است. | |||
در مقدمه کوتاهی که در ابتدای کتاب آمده، شرح حال مختصری از این شاعر، درج شده و به این نکته اشاره شده است که وی، یکی از ارادتمندان عبدالرضاخان، حاکم معروف یزد بوده و از عنایات وی، بهره میبرد و در سایه توجهات او، زندگانی توام با آسایشی داشت که موقوف کارهای فرهنگی و ادبی بود<ref>ر.ک: مقدمه، صفحه دو</ref>. | در مقدمه کوتاهی که در ابتدای کتاب آمده، شرح حال مختصری از این شاعر، درج شده و به این نکته اشاره شده است که وی، یکی از ارادتمندان عبدالرضاخان، حاکم معروف یزد بوده و از عنایات وی، بهره میبرد و در سایه توجهات او، زندگانی توام با آسایشی داشت که موقوف کارهای فرهنگی و ادبی بود<ref>ر.ک: مقدمه، صفحه دو</ref>. | ||
خط ۳۵: | خط ۳۶: | ||
این دیوان، دربردارنده مجموعا 134 غزل، 22 قصیده، 20 قطعه، یک مثنوی و 34 رباعی میباشد که به منظور آشنایی بیشتر، به برخی از اشعار آن، اشاره میشود: | این دیوان، دربردارنده مجموعا 134 غزل، 22 قصیده، 20 قطعه، یک مثنوی و 34 رباعی میباشد که به منظور آشنایی بیشتر، به برخی از اشعار آن، اشاره میشود: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''من آن حریفم، به میگساری، که برنگیرم، زبزم صهبا''|2=''اگر که گردد، ز تاب مستی، فتاده ساقی، شکسته مینا''}} | |||
همه غرورم، زبردباری، به یک نگه شد، بدل به زاری | {{ب|''همه غرورم، زبردباری، به یک نگه شد، بدل به زاری''|2='' که گفت یارب؟ ز زخم کاری، نگشته نالان، تن توانا''}} | ||
{{ب|''نموده داغم، ز خال هندو، ربوده تابم، ز جعد گیسو''|2='' بتی که آمد، به غمزه جادو، مهی که باشد، به چره زیبا''}} | |||
نموده داغم، ز خال هندو، ربوده تابم، ز جعد گیسو | {{ب|''بهار بارد، ز ابر ژاله، به بوستان گل، به دشت لاله''|2=''گرفته هر یک، به کف پیاله، که خوش بود می، به باغ و صحرا''<ref>متن کتاب، ص3</ref>}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
بهار بارد، ز ابر ژاله، به بوستان گل، به دشت لاله | |||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
<references /> | <references /> | ||
خط ۵۶: | خط ۵۵: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:زبانشناسی، علم زبان]] | |||
[[رده:زبان و ادبیات شرقی (آسیایی)]] | |||
[[رده:زبان و ادبیات فارسی]] | |||
[[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]] | |||
[[رده:مقالات آبان 01 مکرمی]] | [[رده:مقالات آبان 01 مکرمی]] | ||
[[رده:مقالات بازبینی | [[رده:مقالات بازبینی شده1]] | ||
[[رده:مقالات بازبینی | [[رده:مقالات بازبینی شده2 مهرماه 1401]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۰
دیوان قضائی یزدی | |
---|---|
پدیدآوران | قضایی یزدی، عبدالرحیم (نویسنده) کرمی، احمد (محقق) |
ناشر | نشر ما |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1370ش |
چاپ | یکم |
موضوع | شعر فارسی - قرن 13ق. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /د9 / 7314 PIR |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
برای دیگر کاربردها، دیوان اشعار (ابهامزدایی) را ببینید.
دیوان قضائی یزدی مجموعه اشعار عبدالرحیم قضایی یزدی (متوفی 1244ق) است که دربردارنده غزلها، قصیدهها و رباعیهای او بوده و به کوشش احمد کرمی، گردآوری شده است.
در مقدمه کوتاهی که در ابتدای کتاب آمده، شرح حال مختصری از این شاعر، درج شده و به این نکته اشاره شده است که وی، یکی از ارادتمندان عبدالرضاخان، حاکم معروف یزد بوده و از عنایات وی، بهره میبرد و در سایه توجهات او، زندگانی توام با آسایشی داشت که موقوف کارهای فرهنگی و ادبی بود[۱].
این دیوان، دربردارنده مجموعا 134 غزل، 22 قصیده، 20 قطعه، یک مثنوی و 34 رباعی میباشد که به منظور آشنایی بیشتر، به برخی از اشعار آن، اشاره میشود:
من آن حریفم، به میگساری، که برنگیرم، زبزم صهبا | اگر که گردد، ز تاب مستی، فتاده ساقی، شکسته مینا | |
همه غرورم، زبردباری، به یک نگه شد، بدل به زاری | که گفت یارب؟ ز زخم کاری، نگشته نالان، تن توانا | |
نموده داغم، ز خال هندو، ربوده تابم، ز جعد گیسو | بتی که آمد، به غمزه جادو، مهی که باشد، به چره زیبا | |
بهار بارد، ز ابر ژاله، به بوستان گل، به دشت لاله | گرفته هر یک، به کف پیاله، که خوش بود می، به باغ و صحرا[۲] |
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.