۱۰۶٬۳۳۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'دیوان اشعار (ابهام زدایی)' به 'دیوان اشعار (ابهامزدایی)') |
||
(۲۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر =دیوان. شرح | | عنوانهای دیگر =دیوان. شرح | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[سبزواری، هادی بن مهدی]] ( | [[سبزواری، هادی بن مهدی]] (نویسنده) | ||
[[عطایی رویانی، حسن]] (توضیح و گزارش) | [[عطایی رویانی، حسن]] (توضیح و گزارش) | ||
[[علوی مقدم، محمد]] (مقدمهنويس) | [[علوی مقدم، سید محمد]] (مقدمهنويس) | ||
| زبان =فارسی | | زبان =فارسی | ||
| کد کنگره =PIR 7072 /د908 ع6 | | کد کنگره =PIR 7072 /د908 ع6 | ||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE12138AUTOMATIONCODE | | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE12138AUTOMATIONCODE | ||
| چاپ =1 | | چاپ =1 | ||
| تعداد جلد =1 | |||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =12138 | |||
| کتابخوان همراه نور =12138 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
{{کاربردهای دیگر|دیوان اشعار (ابهامزدایی)}} | |||
'''ديوان اشعار حكيم سبزوارى (اسرار)'''، از آثار ادبى - عرفانى حكيم شهير ايرانى و عارف بزرگ صدرايى قرن سيزدهم هجرى، حاج [[سبزواری، هادی|ملا هادى سبزوارى]]، متخلص به «اسرار»، به زبان فارسى است. در اين مجموعه زيباى شعرى، مباحث معنوى و عرفانى ارزندهاى مانند عشق حقيقى و اشتياق انسان به قرب و لقاى خداى متعال هنرمندانه تجلى كرده است. | '''ديوان اشعار حكيم سبزوارى (اسرار)'''، از آثار ادبى - عرفانى حكيم شهير ايرانى و عارف بزرگ صدرايى قرن سيزدهم هجرى، حاج [[سبزواری، هادی|ملا هادى سبزوارى]]، متخلص به «اسرار»، به زبان فارسى است. در اين مجموعه زيباى شعرى، مباحث معنوى و عرفانى ارزندهاى مانند عشق حقيقى و اشتياق انسان به قرب و لقاى خداى متعال هنرمندانه تجلى كرده است. | ||
حسن عطايى رويانى، به توضيح و گزارش اشعار پرداخته و دكتر [[علوی مقدم، محمد|محمد علوى مقدم]]، مقدمهاى كوتاه بر آن نگاشته است. | حسن عطايى رويانى، به توضيح و گزارش اشعار پرداخته و دكتر [[علوی مقدم، سید محمد|محمد علوى مقدم]]، مقدمهاى كوتاه بر آن نگاشته است. | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
كتاب، داراى 2 بخش است. در بخش اول، پس از شرح زندگى شاعر و ويژگىهاى شعرى او متن اشعار كه شامل 188 غزل، 1 ترجيعبند، 1 ساقىنامه، 4 مثنوى كوتاه و 15 رباعى است، نگاشته شده است و در بخش دوم كه موسوم به «توضيح و گزارش» است، 4 مبحث مربوط به اشعار حكيم سبزوارى مطرح شده است. | كتاب، داراى 2 بخش است. در بخش اول، پس از شرح زندگى شاعر و ويژگىهاى شعرى او متن اشعار كه شامل 188 غزل، 1 ترجيعبند، 1 ساقىنامه، 4 مثنوى كوتاه و 15 رباعى است، نگاشته شده است و در بخش دوم كه موسوم به «توضيح و گزارش» است، 4 مبحث مربوط به اشعار حكيم سبزوارى مطرح شده است. | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
ويژگىهاى اشعار حكيم سبزوارى: | ويژگىهاى اشعار حكيم سبزوارى: | ||
#كلام اسرار، فصيح و شيواست، الفاظ و كلماتى را كه در اشعارش به كار برده، خالى از تنافر حروف، مخالفت قياس و غرابت استعمال است و اگر بهندرت چند واژهاى در كلامش مهجور مىنمايد، در روزگار او و نزد اهل ذوق و ادب مفهوم و شناخته بوده مانند: مرغزن، بومهن، چيچله، اوشنگ، انگشت، تاوك و تاول<ref>ديوان اشعار حكيم سبزوارى، ص 31</ref> | #كلام اسرار، فصيح و شيواست، الفاظ و كلماتى را كه در اشعارش به كار برده، خالى از تنافر حروف، مخالفت قياس و غرابت استعمال است و اگر بهندرت چند واژهاى در كلامش مهجور مىنمايد، در روزگار او و نزد اهل ذوق و ادب مفهوم و شناخته بوده مانند: مرغزن، بومهن، چيچله، اوشنگ، انگشت، تاوك و تاول<ref>ديوان اشعار حكيم سبزوارى، ص 31</ref> | ||
#اسرار، با آنكه كاملا بر زبان عربى مسلّط بوده و بيشتر آثارش به زبان عربى است، در غزليات فارسىاش از به كار بردن واژههاى عربى، خوددارى نموده است و اگر هم از لغات عربى بهره برده، | #اسرار، با آنكه كاملا بر زبان عربى مسلّط بوده و بيشتر آثارش به زبان عربى است، در غزليات فارسىاش از به كار بردن واژههاى عربى، خوددارى نموده است و اگر هم از لغات عربى بهره برده، غالباً لغات متداول و رايج در زبان فارسى است.<ref>همان</ref> | ||
#در به كار بردن صنايع لفظى و معنوى، در عرصه اعتدال گام نهاده و از نازكخيالىهاى | #در به كار بردن صنايع لفظى و معنوى، در عرصه اعتدال گام نهاده و از نازكخيالىهاى سبک هندى، استعارات و تعبيرات پيچيده و دور از ذهن پرهيز كرده است كه خواننده نخست شيفته مضمون دلپذير، شيوايى و فصاحت كلام او مىشود، آنگاه به آرايشهاى بديعى كه با ظرافت خاص و به اقتضاى حال و مقام به كار رفته است، پى مىبرد<ref>همان</ref> | ||
#تصويرگرى و تشخيص كه از زيباترين گونههاى صور خيال در شعر است، در برخى از بيتهاى غزلهاى حكيم سبزوارى به اوج مىرسد. او نكتههاى ظريف عرفانى را با مهارت خاصى بدين روش بيان كرده است<ref>همان</ref> | #تصويرگرى و تشخيص كه از زيباترين گونههاى صور خيال در شعر است، در برخى از بيتهاى غزلهاى حكيم سبزوارى به اوج مىرسد. او نكتههاى ظريف عرفانى را با مهارت خاصى بدين روش بيان كرده است.<ref>همان</ref> | ||
#حكيم سبزوارى توانسته است | #حكيم سبزوارى توانسته است سبک عراقى را كه بر اساس كمال لفظ و معنى و رعايت تناسب ميان آن دو استوار است، بهخوبى رعايت كند<ref>همان</ref> | ||
#او از جهت احاطه بر اوزان عروضى فارسى و عربى، مطبوعترين وزنهاى عروضى را كه با مذاق و سليقه فارسىزبانان سازگارى دارد انتخاب نموده است و بيشترين غزلهاى خود را در مشهورترين اوزان چهار بحر رمل، هزج، مضارع و مجتث سروده است؛ كه حدود 31 غزل را در وزن هزج مسدّس محذوف و 17 غزل را در وزن هزج مثمّن سالم و 18 غزل را در وزن مضارع مثمّن اخرب مكفوف و... سروده است<ref>همان، ص 31 - 32</ref> | #او از جهت احاطه بر اوزان عروضى فارسى و عربى، مطبوعترين وزنهاى عروضى را كه با مذاق و سليقه فارسىزبانان سازگارى دارد انتخاب نموده است و بيشترين غزلهاى خود را در مشهورترين اوزان چهار بحر رمل، هزج، مضارع و مجتث سروده است؛ كه حدود 31 غزل را در وزن هزج مسدّس محذوف و 17 غزل را در وزن هزج مثمّن سالم و 18 غزل را در وزن مضارع مثمّن اخرب مكفوف و... سروده است.<ref>همان، ص 31 - 32</ref> | ||
#اسرار در ديوان خود 31 بيت عربى و 185 بيت ملمّع سروده است كه در هر بيت مصراع عربى بهگونهاى مفهوم و معنى مصراع فارسى را كامل مىكند<ref>همان، ص 32</ref> | #اسرار در ديوان خود 31 بيت عربى و 185 بيت ملمّع سروده است كه در هر بيت مصراع عربى بهگونهاى مفهوم و معنى مصراع فارسى را كامل مىكند<ref>همان، ص 32</ref> | ||
#اگرچه پارهاى از تركيبات و اصطلاحات غزليّات «اسرار» با اصطلاحات و تركيبات غزليّات حافظ شبيهاند، بااينحال، خود او تركيباتى در اشعارش به كار برده كه در سخن شاعران ديگر، يا هرگز يافت نمىشود يا بسيار نادر است، مانند رخش نظر، رخش ملاحت، شيشه ديده، شيشه نام، اهرمن خال، فارِس گردون، صمصام سام، دستار باحنك، صهباى سالخورده، خضر خط، گلشن شكن و | #اگرچه پارهاى از تركيبات و اصطلاحات غزليّات «اسرار» با اصطلاحات و تركيبات غزليّات حافظ شبيهاند، بااينحال، خود او تركيباتى در اشعارش به كار برده كه در سخن شاعران ديگر، يا هرگز يافت نمىشود يا بسيار نادر است، مانند رخش نظر، رخش ملاحت، شيشه ديده، شيشه نام، اهرمن خال، فارِس گردون، صمصام سام، دستار باحنك، صهباى سالخورده، خضر خط، گلشن شكن و..<ref>همان</ref> | ||
#اكثر غزلها داراى رديف است و بيشترين رديفها، اختصاص به فعل دارد<ref>همان</ref> | #اكثر غزلها داراى رديف است و بيشترين رديفها، اختصاص به فعل دارد<ref>همان</ref> | ||
#از اصطلاحات موسيقى در اشعارش بهره برده است، مانند: پرده ساختن، پرده حجازى، عراقى و مخالف. از آلات موسيقى نيز در اشعارش نام برده است، مانند: نى، ارغنون، چنگ، رباب و بربط<ref>همان</ref> | #از اصطلاحات موسيقى در اشعارش بهره برده است، مانند: پرده ساختن، پرده حجازى، عراقى و مخالف. از آلات موسيقى نيز در اشعارش نام برده است، مانند: نى، ارغنون، چنگ، رباب و بربط<ref>همان</ref> | ||
#در پايان هريك از غزلها به شيوه غزلسرايان پيشين، تخلّص خود (اسرار) را ذكر كرده است كه در حقيقت، مهر يا امضاى سراينده غزل است<ref>همان</ref> | #در پايان هريك از غزلها به شيوه غزلسرايان پيشين، تخلّص خود (اسرار) را ذكر كرده است كه در حقيقت، مهر يا امضاى سراينده غزل است.<ref>همان</ref> | ||
#كلمات «دل» و «عشق» در ميان ساير كلمات بالاترين بسامد را دارد؛ زيرا «دل» بيش از صد و چهل بار و عشق بيش از نود و پنج بار به كار رفته است<ref>همان</ref> | #كلمات «دل» و «عشق» در ميان ساير كلمات بالاترين بسامد را دارد؛ زيرا «دل» بيش از صد و چهل بار و عشق بيش از نود و پنج بار به كار رفته است.<ref>همان</ref> | ||
#بهندرت سهلانگارىهايى در برخى ابيات ديده مىشود؛ | #بهندرت سهلانگارىهايى در برخى ابيات ديده مىشود؛ مثلاًدر غزل «37» در بيت «7 و 8» پسوند «مند» را قافيه كرده، كه از عيوب قافيه است و به آن «ايطاى جلى» مىگويند. در غزل «119» قافيه رعايت نشده است و..<ref>همان</ref> | ||
#اسرار، در اشعارش از آيات قرآن و احاديث بهره بسيار برده است و اين بهرهگيرى يا اقتباس | #اسرار، در اشعارش از آيات قرآن و احاديث بهره بسيار برده است و اين بهرهگيرى يا اقتباس غالباً بهصورت صنعت «حلّ» است تا صنعت «درج». مثال درج:{{شعر}} | ||
#:{{ب|''لا أُحِبُّ الْآفِلِينَ، گو چون خليل''|2=''چشم دل بر شاهد يكتا فكن''}}{{پایان شعر}} | #:{{ب|''لا أُحِبُّ الْآفِلِينَ، گو چون خليل''|2=''چشم دل بر شاهد يكتا فكن''}}{{پایان شعر}} | ||
#:مثال حلّ:<ref>همان، ص 32 - 33</ref>{{شعر}} | #:مثال حلّ:<ref>همان، ص 32 - 33</ref>{{شعر}} | ||
#:{{ب|''دم عيسى گرفت باد سحر''|2=''از دم جانفزاى حضرت دوست''}}{{پایان شعر}} | #:{{ب|''دم عيسى گرفت باد سحر''|2=''از دم جانفزاى حضرت دوست''}}{{پایان شعر}} | ||
#اسرار گذشته از آنكه بسيارى از غزليّات حافظ را استقبال نموده است، از افكار و عقايد عارفانى چون فخرالدين عراقى، [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] و مولوى تأثير پذيرفته است كه در پارهاى موارد در توضيحات به آنها اشاره شده است. اينجا به ذكر نمونههايى مىپردازيم: | #اسرار گذشته از آنكه بسيارى از غزليّات حافظ را استقبال نموده است، از افكار و عقايد عارفانى چون فخرالدين عراقى، [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] و مولوى تأثير پذيرفته است كه در پارهاى موارد در توضيحات به آنها اشاره شده است. اينجا به ذكر نمونههايى مىپردازيم: | ||
#:حافظ گويد:<ref>ديوان، | #:حافظ گويد:<ref>ديوان، خطیب رهبر، غزل 73</ref>{{شعر}} | ||
#:{{ب|''روشن از پرتو رويت نظرى نيست كه نيست''|2=''منّت خاک درت بر بصرى نيست كه نيست''}}{{پایان شعر}} | #:{{ب|''روشن از پرتو رويت نظرى نيست كه نيست''|2=''منّت خاک درت بر بصرى نيست كه نيست''}}{{پایان شعر}} | ||
#:اسرار گويد:<ref>غزل 54</ref>{{شعر}} | #:اسرار گويد:<ref>غزل 54</ref>{{شعر}} | ||
#:{{ب|''شورش عشق تو در هيچ سرى نيست كه نيست''|2=''منظر روى تو زيب نظرى نيست كه نيست''}{{پایان شعر}} | #:{{ب|''شورش عشق تو در هيچ سرى نيست كه نيست''|2=''منظر روى تو زيب نظرى نيست كه نيست''}}{{پایان شعر}} | ||
#: فخرالدين عراقى گويد:<ref>مجموعه آثار، ص 180</ref>{{شعر}} | #: فخرالدين عراقى گويد:<ref>مجموعه آثار، ص 180</ref>{{شعر}} | ||
#:{{ب|''خوشا دردى كه درمانش تو باشى''|2=''خوشا راهى كه پايانش تو باشى''}}{{پایان شعر}} | #:{{ب|''خوشا دردى كه درمانش تو باشى''|2=''خوشا راهى كه پايانش تو باشى''}}{{پایان شعر}} | ||
خط ۷۴: | خط ۷۳: | ||
#:مولوى گويد:<ref>ديوان كبير، غزل 1826</ref>{{شعر}} | #:مولوى گويد:<ref>ديوان كبير، غزل 1826</ref>{{شعر}} | ||
#:{{ب|''هركى بگويدت: «ز مه، ابر چگونه وا شود»''|2=''بازگشا گرهگره بند قبا كه همچنين''}} | #:{{ب|''هركى بگويدت: «ز مه، ابر چگونه وا شود»''|2=''بازگشا گرهگره بند قبا كه همچنين''}} | ||
#:{{ب|''گر ز مسيح پرسدت مرده چگونه زنده كرد''|2=''بوسه بده به پيش او بر لب ما كه همچنين''}{{پایان شعر}} | #:{{ب|'' گر ز مسيح پرسدت مرده چگونه زنده كرد''|2='' بوسه بده به پيش او بر لب ما كه همچنين''}}{{پایان شعر}} | ||
#:اسرار گويد:<ref>غزل 151</ref>{{شعر}} | #:اسرار گويد:<ref>غزل 151</ref>{{شعر}} | ||
#:{{ب|''فتنه چسان بپا شود خيز بيا كه همچنين''|2=''آب حيات چون رود جلوه نما كه همچنين''}} | #:{{ب|''فتنه چسان بپا شود خيز بيا كه همچنين''|2=''آب حيات چون رود جلوه نما كه همچنين''}} | ||
#:{{ب|''آتش طور موسوى گر ز تو آرزو كنند''|2=''از سر طور دل نما نور و سنا كه همچنين''}} | #:{{ب|''آتش طور موسوى گر ز تو آرزو كنند''|2=''از سر طور دل نما نور و سنا كه همچنين''}}{{پایان شعر}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
#حكيم سبزوارى برخلاف بسيارى از فلاسفه و استدلاليون كه به عرفان توجهى نداشتهاند، با عقل و خرد و كولهبارى از انديشههاى فلاسفه، وادى عشق و عرفان را طى نموده است و اين سخن در غزليّات او مشهود است. او عارفى شوريده و عاشقى سوختهجان بوده كه زبان وى، زبان دلشيفتگان و دلباختگان مهر و محبّت است و با سخن دلپذير و سحرانگيز خود مرهم نه دل ريش آنان.{{شعر}} | #حكيم سبزوارى برخلاف بسيارى از فلاسفه و استدلاليون كه به عرفان توجهى نداشتهاند، با عقل و خرد و كولهبارى از انديشههاى فلاسفه، وادى عشق و عرفان را طى نموده است و اين سخن در غزليّات او مشهود است. او عارفى شوريده و عاشقى سوختهجان بوده كه زبان وى، زبان دلشيفتگان و دلباختگان مهر و محبّت است و با سخن دلپذير و سحرانگيز خود مرهم نه دل ريش آنان.{{شعر}} | ||
#:{{ب|''هركس كه برد لذّت تير تو، مرهمى''|2=''نگذاشت زخم سينه افگار خويش را''}} | #:{{ب|''هركس كه برد لذّت تير تو، مرهمى''|2=''نگذاشت زخم سينه افگار خويش را''}} | ||
خط ۸۶: | خط ۸۴: | ||
#:{{ب|''گر عشق نبود خود نبودى''|2=''هرگز نه زمين، نه آسمانى''}} | #:{{ب|''گر عشق نبود خود نبودى''|2=''هرگز نه زمين، نه آسمانى''}} | ||
#:{{ب|''از ميكده گر درى گشايد''|2=''نگشود ز درس مشكل ما''}}{{پایان شعر}} | #:{{ب|''از ميكده گر درى گشايد''|2=''نگشود ز درس مشكل ما''}}{{پایان شعر}} | ||
#در ميان غزليات اسرار چند غزل مدحى وجود دارد كه سه غزل (112، 150، 181)، در مدح حضرت رسول(ص)، سه غزل (60، 118، 120)، در مدح [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]]، يك غزل در مدح پنج تن آل عبا، يك غزل در مدح حافظ و يك غزل در مدح محمد شاه قاجار است. غزل اخير، پنج بيت است و اسرار دليل اين مدحگويى را چنين توضيح داده است:{{شعر}} | #در ميان غزليات اسرار چند غزل مدحى وجود دارد كه سه غزل (112، 150، 181)، در مدح حضرت رسول(ص)، سه غزل (60، 118، 120)، در مدح [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]]، يك غزل در مدح پنج تن آل عبا، يك غزل در مدح حافظ و يك غزل در مدح محمد شاه قاجار است. غزل اخير، پنج بيت است و اسرار دليل اين مدحگويى را چنين توضيح داده است:{{شعر}}{{ب|''شد چهل سال و نگفت اسرار مدح''|2=''ليك حسن شه بود پيمانشكن ''}}{{پایان شعر}} | ||
{{ب|''شد چهل سال و نگفت اسرار مدح''|2=''ليك حسن شه بود پيمانشكن ''}}{{پایان شعر}} | #آخرين نكته، اين است كه در اشعار اسرار - آنگونه كه در اشعار برخى شاعران ديده مىشود - هيچگونه حرف ناپسند و ركيكى ديده نمىشود، بلكه اگر بخواهيم با نظرى دقيق به اشعار حاج [[سبزواری، هادی|ملا هادى سبزوارى]] توجه و درباره او حكم كنيم، به گفته مؤلف «حديقة الشعرا»: «خلاف طريقه ادب است كه آن عارف حكيم و فيلسوف شهير را در زمره شاعران ذكر نماييم، اما چون بيان «إنّ من الشعر لحكمة»، شعراى حكيم را برهان قوى بر جلالت شأن است و خود آن جناب نيز اقدام به فرمايشات اشعار و غزلهاى موحدانه فرمودهاند، عذرى پسنديده است.<ref>همان، ص 30</ref> | ||
#آخرين نكته، اين است كه در اشعار اسرار - آنگونه كه در اشعار برخى شاعران ديده مىشود - هيچگونه حرف ناپسند و ركيكى ديده نمىشود، بلكه اگر بخواهيم با نظرى دقيق به اشعار حاج [[سبزواری، هادی|ملا هادى سبزوارى]] توجه و درباره او حكم كنيم، به گفته مؤلف «حديقة الشعرا»: «خلاف طريقه ادب است كه آن عارف حكيم و فيلسوف شهير را در زمره شاعران ذكر نماييم، اما چون بيان «إنّ من الشعر لحكمة»، شعراى حكيم را برهان قوى بر جلالت شأن است و خود آن جناب نيز اقدام به فرمايشات اشعار و غزلهاى موحدانه فرمودهاند، عذرى پسنديده است<ref>همان، ص 30</ref> | #حكيم سبزوارى در زمانى زندگى مىكرد كه نهضت بازگشت ادبى به اوج خود رسيده بود. او مانند اغلب شاعران كه از شاعران سبک خراسانى و عراقى پيروى میكردند، از شاعران و غزلسرايان گذشته، بهخصوص حافظ تأثير پذيرفته و غزليّاتش بيشتر طنين و رنگ و بوى غزليّات حافظ را دارد. از آنجا كه «اسرار» با ديوان حافظ انس و الفتى داشته، در مدح او چنين سروده است:<ref>همان، ص 30 - 31</ref>{{شعر}} | ||
#حكيم سبزوارى در زمانى زندگى مىكرد كه نهضت بازگشت ادبى به اوج خود رسيده بود. او مانند اغلب شاعران كه از شاعران | |||
#:{{ب|''هزاران آفرين بر جان حافظ''|2=''همه غرقيم در احسان حافظ''}} | #:{{ب|''هزاران آفرين بر جان حافظ''|2=''همه غرقيم در احسان حافظ''}} | ||
#:{{ب|''ز هفتمآسمان غيب آمد''|2=''لسانالغيب اندر شأن حافظ''}} | #:{{ب|''ز هفتمآسمان غيب آمد''|2=''لسانالغيب اندر شأن حافظ''}} | ||
خط ۱۱۳: | خط ۱۱۰: | ||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == | ||
ديوان اشعار حكيم سبزوارى (اسرار)، [[سبزواری، هادی|ملا هادى سبزوارى]]، تصحيح حسن عطايى رويانى، با مقدمهاى از دكتر [[علوی مقدم، سید محمد|محمد علوى مقدم]]، نشر ابن يمين، تهران 1382ش. | |||
ديوان اشعار حكيم سبزوارى (اسرار)، [[سبزواری، هادی|ملا هادى سبزوارى]]، تصحيح حسن عطايى رويانى، با مقدمهاى از دكتر [[علوی مقدم، محمد|محمد علوى مقدم]]، نشر ابن يمين، تهران 1382ش. | |||
==پانويس == | ==پانويس == | ||
<references /> | <references/> | ||
{{شعر و شاعری}} | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:زبان و ادبیات فارسی]] | [[رده:زبان و ادبیات فارسی]] | ||
[[رده:نویسندگان و آثار انفرادی]] | [[رده:نویسندگان و آثار انفرادی]] |