۱۱۸٬۶۷۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'شعر (ابهام زدایی)' به 'شعر (ابهامزدایی)') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
(۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۵: | خط ۵: | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] (نویسنده) | [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] (نویسنده) | ||
| زبان = | | زبان =فارسی | ||
| کد کنگره = 83م3م/5305 PIR | | کد کنگره = 83م3م/5305 PIR | ||
| موضوع = مولوی. قرآن. شعر فارسی. نقد و تفسیر. | | موضوع = مولوی. قرآن. شعر فارسی. نقد و تفسیر. | ||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
| شابک =1-7-96787-964-978 | | شابک =1-7-96787-964-978 | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =0000 | ||
| کتابخوان همراه نور = | | کتابخوان همراه نور = | ||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
{{کاربردهای دیگر| شعر (ابهامزدایی)}} | |||
''' مولانا و شعر''' نوشتهی استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] کتابی است نقدی ـ تحلیلی که اختصاصاً به جنبههای شعر و شاعری مولانا میپردازد و به این که آیا او شاعر بود یا دفعتاً شاعر شد میپردازد. این کتاب در ادامهی مجموعه آثار مثنوی پژوهی و مولوی شناسی است که تا کنون بیش از سی عنوان آن منتشر شده است و نویسنده خود از مولوی شناسان بنام و محقّقان برجستهی عرفان اسلامیاست. و با این وصف باید در انتظار تحلیلی نقدی در خصوص مولانا و شعر باشیم. در این که [[مولانا]] چه نسبتی با شعر و شاعری برقرار میکند دهههاست که حرف و حدیث وجود دارد. و در این که آیا تعلیم و مشق شاعری کرده بود یا یکباره و دفعتاً شعر گفت و شاعر شد نیز همینگونه اختلافات شدید وجود دارد. کتاب [[مولانا]] و شعر به طور علمیو دقیق به این مقوله میپردازد و پاسخهایی درخور و دقیق به یکایک آن میدهد و خواننده با خوانش این اثر شاید از این ابهامات و اختلافات بیرون آید و شناختی درست از [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] و شعر مولانا داشته باشد. | |||
آنچه که مسلّم است این که [[مولانا]] دو اثر شعری ناب و پر قوّت و مطوّل دارد، یکی [[مثنوی معنوی]] و یکی هم [[دیوان کبیر]] در این هر دو اثر جاودانه دهها هزار بیت را در قالبهای گوناگون ساخته و پرداخته است و لذا انکار شعر و شاعری مولانا به هیچ روی عملی خردمندانه نیست، ولی از این بابت که آیا [[مولانا]] خود با شعر و شاعر بودنش موافق است یا نه در این خصوص حرف و حدیثهای زیادی وجود دارد و از قضا [[مولانا]] خود به این نکته در مواقفی اشاره کرده و تکلیف خود را با شعر و صفت شاعری معلوم داشته و از ابهامات ساخته شده. گفته شده توسّط دیگران پرده برداشته و موقعیّت خود را مشخّص نموده است. در اینجا دو نکته قابل ذکر است یکی اینکه [[مولانا]] این موضوع و موضع را مسکوت نگذاشته و دو دیگر اینکه نویسندهی کتاب مولانا و شعر از مهمترین [[مولوی]] شناسان و از بهترین مفسّران [[مثنوی]] است، ضمن این که نه تنها با شعر هم آشناست بلکه خود در این باره صاحب اثر است و لذا در این کتاب با تحقیقی دقیق و عالمانه مواجه هستیم و به قوّت میتوانیم پاسخ این ابهامات را دریافت کنیم. | |||
آنچه که مسلّم است این که [[مولانا]] دو اثر شعری ناب و پر قوّت و مطوّل دارد، یکی [[مثنوی معنوی]] و یکی هم [[دیوان کبیر]] در این هر دو اثر جاودانه | |||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
این که هر کسی با شنیدن سخنان [[مولانا]] خود را یار و همراه [[مولانا]] میپندارد از اشکالاتی است که [[مولانا]] آن پندار را مطرح و ابطال میکند و بر این است که افراد بی دانش دقیق و معرفت درست در بارهی او حرف میزنند و یا به خیال خام خود وی را با خود یار و همراه میبینند. استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در همین مقدّمه نقدی تند به مدّعیان مولوی شناسی دارد و بر این است که اغلب ایشان نه [[مثنوی]] را کامل خواندهاند و نه به زبان و متن [[دیوان کبیر]] اشرافی دارند، تنها با حفظ چند بیت و غزل خود را در ردیف [[مولوی]] پژوهان جا زدهاند و حال آنکه متن اشعار [[مولانا]] را به درستی و بدون غلط هم نمیتوانند بخوانند. | این که هر کسی با شنیدن سخنان [[مولانا]] خود را یار و همراه [[مولانا]] میپندارد از اشکالاتی است که [[مولانا]] آن پندار را مطرح و ابطال میکند و بر این است که افراد بی دانش دقیق و معرفت درست در بارهی او حرف میزنند و یا به خیال خام خود وی را با خود یار و همراه میبینند. استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در همین مقدّمه نقدی تند به مدّعیان مولوی شناسی دارد و بر این است که اغلب ایشان نه [[مثنوی]] را کامل خواندهاند و نه به زبان و متن [[دیوان کبیر]] اشرافی دارند، تنها با حفظ چند بیت و غزل خود را در ردیف [[مولوی]] پژوهان جا زدهاند و حال آنکه متن اشعار [[مولانا]] را به درستی و بدون غلط هم نمیتوانند بخوانند. | ||
استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در بخشی از مقدّمه مینویسد: نکتهی دیگری که در این مقدّمه باید به آن اشاره شود اینکه شناخت [[مولانا]] به طور نسبی آنهم فقط از طریق آثار خود او بایسته و شایسته است. این شناخت نسبی هم معلوم است که باید در خلال نوشتههای نظم و نثر مولانا جست و جو شود. شناخت [[مثنوی]] بدون شناخت [[دیوان کبیر]] کاری است خام و ناقص. چه، شرح بسیاری از کلمات و ابیات [[مثنوی]] در [[دیوان کبیر]] و بالعکس آنهم وجود دارد. و کسان بسیاری که [[مولانا]] را تکّه پاره کرده و لااقل برای او دو | استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در بخشی از مقدّمه مینویسد: نکتهی دیگری که در این مقدّمه باید به آن اشاره شود اینکه شناخت [[مولانا]] به طور نسبی آنهم فقط از طریق آثار خود او بایسته و شایسته است. این شناخت نسبی هم معلوم است که باید در خلال نوشتههای نظم و نثر مولانا جست و جو شود. شناخت [[مثنوی]] بدون شناخت [[دیوان کبیر]] کاری است خام و ناقص. چه، شرح بسیاری از کلمات و ابیات [[مثنوی]] در [[دیوان کبیر]] و بالعکس آنهم وجود دارد. و کسان بسیاری که [[مولانا]] را تکّه پاره کرده و لااقل برای او دو شخصیّت قائل شدهاند و گفتهاند مولانای [[مثنوی]] با مولانای [[کلیات شمس تبریزی|دیوان شمس]] فرق دارد و چونان احولانی که [[مولانا]] از آنان هماره پرهیز میدهد، به وی مینگرند و قدرت تحقیق ایشان به شناخت توحیدیِ شخص عارفی که دارای انسجام کامل شخصیّت است نمیرسد<ref>مقدّمه، ص 11</ref>. در فصل تعریف شعر و شاعر با توجّه به چند اثر قدیمیکه در این باره منبع و مأخذ اصلی به حساب میآید تعریفی از شعر و شاعر ارائه داده است. [[نظامی عروضی سمرقندی|نظامی عروضی سمرقندی]] و [[چهار مقاله]] او یکی از ملاکهای تعریف نویسنده است. | ||
== گزارش محتوا== | == گزارش محتوا== | ||
مولانا و شعر، کتابی نقدی ـ تحلیلی در بارهی شعر و شاعری مولاناست. در این کتاب، شعر [[مولانا]] و شاعری او از دیدگاه نویسنده مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. نقد و اشکالی مفصّل با استنادات بسیار از سخن و شعر [[مولانا]] بر استاد [[فروزانفر، بدیعالزمان|بدیعالزمان فروزانفر]] میآورد که وی [[مولانا]] را شاعری بداهه و بدون پیشینه در نظر گرفته و بر این است که شعر [[مولانا]] به سان عرفان و تصوّفش با دیدن [[شمس تبریزی]] دفعتاً و به بداهه جوشیده و پدیدار شده است. پاسخهای نویسنده با زمینهای که در معنا و مفهوم شعر و شاعری بیان میکند برای خواننده بسیار مهم و اثربخش است. استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در بخشی از مقدّمه مینویسد: نکتهی دیگری که در این مقدّمه باید به آن اشاره شود اینکه شناخت [[مولانا]] به طور نسبی آنهم فقط از طریق آثار خود او بایسته و شایسته است. این شناخت نسبی هم معلوم است که باید در خلال نوشتههای نظم و نثر مولانا جست و جو شود. شناخت [[مثنوی]] بدون شناخت [[دیوان کبیر]] کاری است خام و ناقص. چه، شرح بسیاری از کلمات و ابیات [[مثنوی]] در [[دیوان کبیر]] و بالعکس آنهم وجود دارد. و کسان بسیاری که [[مولانا]] را تکّه پاره کرده و لااقل برای او دو | مولانا و شعر، کتابی نقدی ـ تحلیلی در بارهی شعر و شاعری مولاناست. در این کتاب، شعر [[مولانا]] و شاعری او از دیدگاه نویسنده مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. نقد و اشکالی مفصّل با استنادات بسیار از سخن و شعر [[مولانا]] بر استاد [[فروزانفر، بدیعالزمان|بدیعالزمان فروزانفر]] میآورد که وی [[مولانا]] را شاعری بداهه و بدون پیشینه در نظر گرفته و بر این است که شعر [[مولانا]] به سان عرفان و تصوّفش با دیدن [[شمس تبریزی]] دفعتاً و به بداهه جوشیده و پدیدار شده است. پاسخهای نویسنده با زمینهای که در معنا و مفهوم شعر و شاعری بیان میکند برای خواننده بسیار مهم و اثربخش است. استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در بخشی از مقدّمه مینویسد: نکتهی دیگری که در این مقدّمه باید به آن اشاره شود اینکه شناخت [[مولانا]] به طور نسبی آنهم فقط از طریق آثار خود او بایسته و شایسته است. این شناخت نسبی هم معلوم است که باید در خلال نوشتههای نظم و نثر مولانا جست و جو شود. شناخت [[مثنوی]] بدون شناخت [[دیوان کبیر]] کاری است خام و ناقص. چه، شرح بسیاری از کلمات و ابیات [[مثنوی]] در [[دیوان کبیر]] و بالعکس آنهم وجود دارد. و کسان بسیاری که [[مولانا]] را تکّه پاره کرده و لااقل برای او دو شخصیّت قائل شدهاند و گفتهاند مولانای [[مثنوی]] با مولانای [[دیوان شمس]] فرق دارد و چونان احولانی که [[مولانا]] از آنان هماره پرهیز میدهد، به وی مینگرند و قدرت تحقیق ایشان به شناخت توحیدیِ شخص عارفی که دارای انسجام کامل شخصیّت است نمیرسد<ref>مقدّمه، ص 11</ref>. | ||
در فصل تعریف شعر و شاعر با توجّه به چند اثر قدیمی که در این باره منبع و مأخذ اصلی به حساب میآید تعریفی از شعر و شاعر ارائه داده است. [[نظامی عروضی سمرقندی|نظامی عروضی سمرقندی]] و [[چهار مقاله]] او یکی از ملاکهای تعریف نویسنده است. چنانکه مقالهی دوّم از چهار مقاله به همین مقوله اختصاص یافته و نویسنده به برخی عبارات او در خصوص تعریف استناد کرده تا بتواند بحث را به خوبی هدایت کند، لذا در بخشی از این فصل از زبان [[نظامی عروضی سمرقندی|عروضی سمرقندی]] آورده است: امّا شاعر باید که سلیم الفطره، عظیم الفکره، صحیح الطّبع، جیّدالرّویّه، و دقیق النّظر باشد. در انواع علوم متنوّع باشد و در اطراف رسوم مستطرف، زیرا چنانکه شعر در هر علمی به کار همیشود هر علمیدر شعر به کار همیشود. و شاعر باید که در مجلس محاورت، | در فصل تعریف شعر و شاعر با توجّه به چند اثر قدیمی که در این باره منبع و مأخذ اصلی به حساب میآید تعریفی از شعر و شاعر ارائه داده است. [[نظامی عروضی سمرقندی|نظامی عروضی سمرقندی]] و [[چهار مقاله]] او یکی از ملاکهای تعریف نویسنده است. چنانکه مقالهی دوّم از چهار مقاله به همین مقوله اختصاص یافته و نویسنده به برخی عبارات او در خصوص تعریف استناد کرده تا بتواند بحث را به خوبی هدایت کند، لذا در بخشی از این فصل از زبان [[نظامی عروضی سمرقندی|عروضی سمرقندی]] آورده است: امّا شاعر باید که سلیم الفطره، عظیم الفکره، صحیح الطّبع، جیّدالرّویّه، و دقیق النّظر باشد. در انواع علوم متنوّع باشد و در اطراف رسوم مستطرف، زیرا چنانکه شعر در هر علمی به کار همیشود هر علمیدر شعر به کار همیشود. و شاعر باید که در مجلس محاورت، خوشگوی بود و در مجلس معاشرت، خوشروی. و باید که شعر او بدان درجه رسیده باشد که در صحیفهی روزگار مسطور باشد و بر السنهی احرار مقروء، و بر سفائن بنویسند و در مدائن بخوانند که حظّ اوفر و قسم افضل از شعر بقای اسم است. و تا مسطور و مقروء نباشد این معنی به حاصل نیاید، و چون او را در بقاء خویش اثری نیست در بقاء اسم دیگری چه اثر باشد؟ امّا شاعر بدین درجه نرسد الّا که در عنفوان شباب و در روزگار جوانی بیست هزار بیت از اشعار متقدّمان یاد گیرد و ده هزار کلمه از آثار متأخّران پیش چشم کند و پیوسته دواوین استادان همیخواند و یاد همیگیرد که در آمد و بیرون شد ایشان از مضایق و دقایق سخن بر چه وجه بوده است، تا طرق و انواع شعر در طبع او مترسّم شود و عیب و هنر شعر بر صحیفهی خِرد او منقّش گردد، تا سخنش روی در ترقّی دارد و طبعش به جانب علوّ میل کند، هرکه را طبع در نظم شعر راسخ شد و سخنش هموار گشت، روی به علم شعر آرد و عروض بخواند و گرد تصانیف استاد [[ابوالحسن سرخسی بهرامی]] گردد چون [[غایة العروضین و کنز القافیه]]، و نقد معانی و نقد الفاظ و سرقات و تراجم. و انواع این علوم بخواند بر استادی که آن داند تا نام استادی را سزاوار شود و اسم او در صحیفهی روزگار پدید آید، چنانکه اسامیدیگر استادان که نامهای ایشان یاد کردیم<ref>چهار مقاله، صص48-49</ref>. | ||
استنادات دیگر نویسنده به کتابهایی چون [[انیس الشّعراء]] و [[المعجم فی معابیر اشعار العجم]] است که از آن طریق تعاریف و توصیفاتی قابل قبول و موجّه را تمهید میکند تا بتواند از پیشینهی شاعری [[مولانا]] سخن بگوید. آنچه که نویسنده در پایهی بحث در شعر و شاعری بیان میکند آشنایی و تمرین مستمر و مکرّر در وزن و عروض و قافیه است که این تمرین و شناخت نیز از استمرار مرور و مطالعهی شاعران طراز اوّل به دست میآید و این کاری است که بر خلاف سخن استاد [[فروزانفر، بدیعالزمان|فروزانفر]]، [[مولانا]] بدان خو گرفته و مشق کرده بود. | استنادات دیگر نویسنده به کتابهایی چون [[انیس الشّعراء]] و [[المعجم فی معابیر اشعار العجم]] است که از آن طریق تعاریف و توصیفاتی قابل قبول و موجّه را تمهید میکند تا بتواند از پیشینهی شاعری [[مولانا]] سخن بگوید. آنچه که نویسنده در پایهی بحث در شعر و شاعری بیان میکند آشنایی و تمرین مستمر و مکرّر در وزن و عروض و قافیه است که این تمرین و شناخت نیز از استمرار مرور و مطالعهی شاعران طراز اوّل به دست میآید و این کاری است که بر خلاف سخن استاد [[فروزانفر، بدیعالزمان|فروزانفر]]، [[مولانا]] بدان خو گرفته و مشق کرده بود. | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
درفصل سخنان [[سپهسالار]] و [[سلطانولد، محمد بن محمد|سلطان ولد]] هر دو از شعر مولانا و بی اعتنایی مولانا به شعر سخن گفتهاند و هر دو بی اعتباری شعر نزد مولانا را متذکّر | درفصل سخنان [[سپهسالار]] و [[سلطانولد، محمد بن محمد|سلطان ولد]] هر دو از شعر مولانا و بی اعتنایی مولانا به شعر سخن گفتهاند و هر دو بی اعتباری شعر نزد مولانا را متذکّر گشتهاند. این تذکار در کتاب [[فیه ما فیه]] نیز مستقیماً وجود دارد. در عین حال در [[ولد نامه]] [[سلطانولد، محمد بن محمد|سلطان ولد]] ابیاتی وجود دارد که بین شاعران و اشعار نیز تمییز قائل میشود، شعری را عاشقانه و شعری را شاعرانه میداند، شعر عاشق را تفسیر و شعر شاعر را تف سیر میگوید، با این جناس فرق شعر عارفانه یا عاشقانه را از شعری که فقط شعر است و شاعران از روی ظواهر شعری به آن میپردازند معلوم کرده است<ref>ولدنامه، صص 46-45</ref>. در صفحهی 76 با تمهیداتی صفحات قبل به اینجا میرسد که [[مولانا]] شاعر به معنای مصطلح نیست ولی با این حال دارای اشعاری است که به تعبیر [[سلطانولد، محمد بن محمد|سلطان ولد]] شعر الهامیو آسمانی است، شعری برخاسته از ذوق و عشق و معرفت. شعری عرفانی و عاشقانه، شعری برگرفته از حکمت. البتّه [[مولانا]] خود نیز بارها و بارها در خلال ابیات [[مثنوی]] و [[دیوان کبیر]] به الهامیبودن شعرش اذعان داشته و به آن متذکّر شده است، نمونهای از آن را در غزل شماره 2115 [[دیوان کبیر]] میتوان دید. | ||
در فصل [[مولانا]] و شعر و شاعری شواهدی از اشعار [[مولانا]] را به دست میدهد که شعر او را ملودیک و آهنگین نشان میدهد، اشعاذی که در آن جنبههای موسیقایی موج میزند و از نوعی نیست که بتوان به سادگی خواند. تنها وزن و قافیه و ردیف نیست که حرف میزد، بلکه موسیقی و ریتم و ملودی در آن حرف میزند و همین شعر [[مولانا]] را از دیگر شاعران ممتاز و متمایز میسازد. همین است که شعر مولانا را با سماع نیز هماهنگ میکند، چه آشنایی [[مولانا]] با موسیقی و وزن موسیقایی و ریتم سبب میشده تا به قوّال و خوانندهی سماع نوع شعری که بتوان با آن به سماع در آمد را القاء و تعلیم نماید. نمونههای زیادی از غزلیات هست که این حالت را نشانه میرود. در همین فصل چالشی جدّی و تند بین استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] و استاد [[فروزانفر، بدیعالزمان|فروزانفر]] در مقولهی شعر و شاعری مولانا دیده میشود، استاد [[فروزانفر، بدیعالزمان|فروزانفر]] عباراتی را در این باره به کار میبرد که استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] آن را بی پایه و خطا میداند و برای حرف خود نیز دلایل مهم و قابل توجّهی ارائه میدهد که از صفحهی 135 تا 202 را به طور مشروح در بر میگیرد. با شواهدی که استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] از منابع گوناگون و به ویژه از خلال ابیات و سخنان [[مولانا]] به دست میدهد نشان میدهد که سخن او دقیق و درست تر است و در امر مولوی شناسی دقیقتر و عالیتر. در آخرین فصل هم نمونههایی زیبا از غزلیات مولانا به همراه چند رباعی نغز را میآورد که گزینش خوبی برای اشعار مولانا محسوب میشود. | در فصل [[مولانا]] و شعر و شاعری شواهدی از اشعار [[مولانا]] را به دست میدهد که شعر او را ملودیک و آهنگین نشان میدهد، اشعاذی که در آن جنبههای موسیقایی موج میزند و از نوعی نیست که بتوان به سادگی خواند. تنها وزن و قافیه و ردیف نیست که حرف میزد، بلکه موسیقی و ریتم و ملودی در آن حرف میزند و همین شعر [[مولانا]] را از دیگر شاعران ممتاز و متمایز میسازد. همین است که شعر مولانا را با سماع نیز هماهنگ میکند، چه آشنایی [[مولانا]] با موسیقی و وزن موسیقایی و ریتم سبب میشده تا به قوّال و خوانندهی سماع نوع شعری که بتوان با آن به سماع در آمد را القاء و تعلیم نماید. نمونههای زیادی از غزلیات هست که این حالت را نشانه میرود. در همین فصل چالشی جدّی و تند بین استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] و استاد [[فروزانفر، بدیعالزمان|فروزانفر]] در مقولهی شعر و شاعری مولانا دیده میشود، استاد [[فروزانفر، بدیعالزمان|فروزانفر]] عباراتی را در این باره به کار میبرد که استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] آن را بی پایه و خطا میداند و برای حرف خود نیز دلایل مهم و قابل توجّهی ارائه میدهد که از صفحهی 135 تا 202 را به طور مشروح در بر میگیرد. با شواهدی که استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] از منابع گوناگون و به ویژه از خلال ابیات و سخنان [[مولانا]] به دست میدهد نشان میدهد که سخن او دقیق و درست تر است و در امر مولوی شناسی دقیقتر و عالیتر. در آخرین فصل هم نمونههایی زیبا از غزلیات مولانا به همراه چند رباعی نغز را میآورد که گزینش خوبی برای اشعار مولانا محسوب میشود. |