اخلاق و خودسازی در مکتب قرآن و اهلبیت علیهمالسلام: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'اخلاق در قرآن (ابهام زدایی)' به 'اخلاق در قرآن (ابهامزدایی)') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'خودسازی (ابهام زدایی)' به 'خودسازی (ابهامزدایی)') |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
{{کاربردهای دیگر|خودسازی ( | {{کاربردهای دیگر|خودسازی (ابهامزدایی)}} | ||
{{کاربردهای دیگر|اخلاق در قرآن (ابهامزدایی)}} | {{کاربردهای دیگر|اخلاق در قرآن (ابهامزدایی)}} | ||
'''اخلاق و خودسازی در مکتب قرآن و اهلبیت علیهمالسلام'''، نوشته [[مظاهری، حسین|حسین مظاهری]]، کتابی است فارسی در یک جلد با موضوع اخلاق کاربردی. نویسنده در این اثر با تمسک به آموزههای شیعی، سعی در بیان اخلاق کاربردی دارد. مطالب این اثر بیشتر در قالب موعظه است. | '''اخلاق و خودسازی در مکتب قرآن و اهلبیت علیهمالسلام'''، نوشته [[مظاهری، حسین|حسین مظاهری]]، کتابی است فارسی در یک جلد با موضوع اخلاق کاربردی. نویسنده در این اثر با تمسک به آموزههای شیعی، سعی در بیان اخلاق کاربردی دارد. مطالب این اثر بیشتر در قالب موعظه است. |
نسخهٔ کنونی تا ۱ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۰۲
اخلاق و خودسازی در مکتب قرآن و اهلبیت علیهمالسلام | |
---|---|
پدیدآوران | مظاهری، حسین (نويسنده) |
ناشر | پيام آزادي |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | مجلد1: 1386ش, |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
اخلاق و خودسازی در مکتب قرآن و اهلبیت علیهمالسلام، نوشته حسین مظاهری، کتابی است فارسی در یک جلد با موضوع اخلاق کاربردی. نویسنده در این اثر با تمسک به آموزههای شیعی، سعی در بیان اخلاق کاربردی دارد. مطالب این اثر بیشتر در قالب موعظه است.
ساختار
کتاب یک جلد دارد. مقدمه ندارد و ابتدا وارد مباحث اصلی میشود. این مباحث در 26 شماره ذکر میگردد.
گزارش محتوا
بخشی از مطالب این کتاب درباره تمسک به قرآن و ائمه(ع)، امامشناسی، حضرت زهرا(س)، نقش نماز در پیشگیری از گناهان، معنای توکل، ریشه گرفتاری انسانها و... است. در کل محتوای مطالب کتاب را میتوان در قالب مواعظ اخلاقی دستهبندی کرد.
در بخشی از کتاب، درباره ذکر اصل و مادر فضایل چنین میخوانیم: راجع به صبر، قرآن شریف خیلى صحبت دارد. اول صحبتى که قرآن دارد این است که مىگوید: این دنیا جاى مصیبت و کمبود و نگرانى است و باید از مصیبتها بهخوبى گذشت و خود را نباخت. ممکن نیست کسى در این دنیا بیاید و مشکل و مصیبت نداشته باشد؛ مثل آنکه کسى در دریا برود و آب و موج و جزر و مد نبیند. لذا قرآن مىفرماید: این مشکلها و مصیبتها و گرهها حتماً در دنیا و زندگى هست و مواظب باش بهواسطه این مصایب و بلاها، خود را نبازى، بلکه خود را بسازى. اما اگر خود را نباختى و از امتحان موفق بیرون آمدى و بهواسطه آن بلا و مصیبت، خودت را ساختى، دنیا و آخرت را دارى. بهواسطه همان مصیبت، نه فقط به ساحل مىرسى، بلکه مىتوانى مقصود و مطلوب را پیدا کنى و آخرت تو هم آخرت آبادى است[۱].
در آیهاى که قرآن راجع به صبر دارد مىفرماید:
وَ لَنَبْلُوَنَّكمْ بِشَيءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الأَمْوالِ وَ الأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصّابرينَ؛ ما امتحانتان مىکنیم. این امتحان، امتحان معلم از شاگرد نیست، بلکه شبیه امتحان مهندس از سنگ معدن است. مهندس، سنگ معدنى را که مىخواهد امتحان کند در کوره چندین هزار درجهاى مىبرد تا اینکه سنگ و فضولات آن را از بین ببرد و طلاى آن را به دست بیاورد. قرآن مىفرماید: این براى همه هست[۲].
قرآن مىفرماید: در دنیا آمدى و باید بدانى که نقص و بلا و مشکل و مصیبت هست. هرکس چه خوب و چه بد در این دنیا بیاید و مصیبت مرگ نبیند، به این معناست که همه آشنایان او زنده بمانند. خوب اگر کسى پدر یا مادر یا برادر یا خویشاوندش بمیرد، آیا بر او مصیبت وارد نمیشود؟ اگر یک سال مرگ در شهرى نباشد، دیگر در آن شهر نمیشود زندگى کرد. اگر یک سال در دنیا مرگ نباشد، انسانها یکدیگر را مىخورند. مرگ که یک مصیبت براى مردم است، نمىتواند در این جهان نباشد.
ما اگر بخواهیم در این دنیا باشیم، نمیشود ترس از دشمن نباشد و ترس از کمبودها نداشته باشیم، انسان از نظر خوراک و پوشاک و مسکن و ازدواج نمىتواند صددرصد در رفاه باشد. بالاخره کسى که کسرى مال و ثروت در این دنیا نداشته باشد، پیدا نمیشود. مطالبى که قرآن مىگوید، از باب مثال است و شما باید بر آن قیاس کنید. بدانید انسان نمىتواند در این دنیا، مشکل نداشته باشد و جزر و مد در زندگیاش نباشد. نمیشود اختلاف بین زن و شوهر و بین انسانها نباشد و همه سلیقهها یکى باشند؛ معنا ندارد. اگر بین یک زن و شوهر هفتاد درصد توافق اخلاقى باشد، این زن و شوهر از آن زن و شوهرهاى خیلى خوب هستند. اگر بخواهیم اختلاف در خانه نباشد، آن سى درصد اختلاف را باید با صبر و گذشت و ایثار حل کرد. بین دو رفیق، صددرصد توافق اخلاقى محال است. بین یک شاگرد و استاد حتى در سیر و سلوک، صددرصد توافق اخلاقى محال است. فقط یک توافق اخلاقى بین انسانها سراغ داریم و آنهم توافق چهارده معصوم با همدیگر است. براى اینکه «كلُّهُمْ نُورٌ واحِدٌ»؛ چون یک نور هستند و الا معقول نیست حتى اولیاى خدا در آن بالا بالاها صددرصد توافق اخلاقى با هم داشته باشند، یا با همسرشان و یا با پسرها و دخترها و مریدهایشان و یا با مردم صددرصد نمیشود تفاهم داشت و مشکلها هم از اینجا پیدا میشود. لذا این جهان دار مشکل است و گره روى گره و باید گرههارا با حوصله و استقامت باز کرد و الا نمیشود گره و کمبود و مصیبت نباشد. انسان باید از این مصیبتها و بلاها در جهت خوب استفاده کند. قرآن مىگوید: اینها امتحان است و بعد از آنکه این گوشزد را به انسانها مىکند، مىگوید:وَ بَشِّرِ الصّابِرينَ»؛ «اى پیغمبر! بشارت بده به افرادى که صبر دارند». براى اینکه صبر است که مىتواند آدمى را بسازد و اگر صبر نباشد، این مشکلات از انسان حیوانى مىسازد درنده و مشکل و عقده برایش پیدا میشود.
صابرین کسانى هستند که وقتى مصیبتى یا بلایى یا مشکلى برایشان پیش میآید، با صبر مىگویند: در عالم هستى باید چنین باشد و ما باید از این استفاده کنیم و قرآن به آنها پاداش مىدهد؛ پاداش آن را قرآن ذکر کرده است:اُولئِك عَلَيهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ اولئِك هُمُ المُهْتَدُونَ؛ درود خدا بر اینها و دست عنایت خدا روى سر اینهاست. صابر با عنایت خدا پیش مىرود و با لطف خاص خدا به کمال مىرسد. بعد هم قرآن شریف بیش از صد آیه راجع به صبر و اینکه اگر بخواهى به مقصود برسى، باید صبر پیشه کنى و نمیشود کسى بدون صبر به مطلوب برسد، دارد.
آیهاى است در قرآن که براى افراد صابر خیلى باارزش است و براى افرادى که صبر نداشته باشند، ترغیب و تحریص است و باعث میشود که آنها صبر پیدا کنند. قرآن مىفرماید:اِنَّما يوَفَّی الصّابِروُنَ أجْرَهُمْ بِغَيرِ حِسابٍ؛ یعنى اگر کسى نماز بخواند، پاداش مخصوصى دارد و اگر روزه بگیرد، پاداش محدودى دارد و اگر مکه برود یا جهاد کند یا صدقه بدهد و بالاخره هر کار خیرى حدى دارد و پاداش معینى هم دارد؛ بهغیر از جزاى صابر که بهغیر حساب به او پاداش مىدهند. خدا غیر متناهى است و پاداش صابر هم غیر متناهى است و این پاداش نزد اهل دل معناى خاصى دارد و آن این است که براى صابر، بهشت، کوچک است؛ حتى بهشت عدن و بهشت رضوان. پس جاى انسان صابر کجاست؟ نزد خداست[۳].
در روایت داریم: «الْمُؤمِنُ كسُنْبُلَة»؛ مؤمن در مقابل مشکلات، مثل خوشه گندم است. جاى دیگر هم مىفرماید: «الْمُؤمِنُ كالْجَبَلِ الرّاسِخِ»؛ مؤمن مثل کوه است؛ یعنى در مقابل بلا، استقامت دارد و هیچ طوفانى نمىتواند به او اذیت برساند. معناى دیگرش این است که در مقابل دشمن، مثل کوه است. در مقابل دشمن و نفس اماره و شیطان و رفیق بد و استثمار، مثل کوه پابرجاست. اما در مقابل حوادث و بلا و مصیبت، مثل سنبله است. دانه گندم اگر مىخواهد خوشه کند، باید صبر کند. وقتى هم که خوشه کرد، اول بلا و سختى است. باید زیر چرخ جدا کردن گندم از کاه، استقامت کند. بعد زیر سنگ آسیا آرد شود. باید با صبر در مقابل آتش نانوایى، نان شود و برود در دهان یک مؤمن و جویده شود. به معده او برود و در آن دیگ جوشان خرد و هضم شود. بعد برود در روده و جوهرش گرفته شود و مثل سنگ معدنى که در کوره ذوب آهن، فضولات خود را از دست مىدهد باید خالص شود. عاقبت این دانه گندم وارد خون شده و جزئى از بدن مؤمن شود، تا به آن مؤمن بگویند تو بالاتر از کعبهاى و بالاتر از ملک مقربى. لذا اگر از شما بپرسند آیا یک دانه گندم از کعبه بالاتر میشود، مىگویید: بله. اما با صبر و استقامت و با چشیدن بلا روى بلا و الا هرجا استقامت و صبرش تمام شود، آنهم تمام شده و از بین رفته است. این عالم تکوین هم به ما مىگوید: صبر. علماى علم اخلاق مىگویند: صبر امالفضایل است؛ یعنى شما هر فضیلتى که مىخواهید پیدا کنید، متوقف بر صبر است؛ اگر بخواهید تهذیب نفس کنید، چهل سال خون جگر خوردن و شبانهروز زحمت کشیدن مىخواهد.
اگر بخواهید صفت حسد را ریشهکن کنید، خیلى خون جگر خوردن مىخواهد. اگر بخواهید بهجاى حسد، رأفت اسلامى را جایگزین کنید، صبر و فعالیت و استقامت مىخواهد. هر فضیلتى استقامت مىخواهد. تا صبر نداشته باشید، حتى ملکه صبر هم نمىتوانید پیدا کنید؛ لذا علماى علم اخلاق مىگویند: صبر ام الفضایل است. این ملکه، مادر همه ملکههاست. این حالت، مادر همه حالات است. لذا باید بهمرور زمان و با حوصله، این حالت صبر در همه پیدا شود؛ مخصوصاًً در جوانها. رابطه با خدا به شما خیلى کمک مىکند؛ براى اینکه همه حالات خوب را خدا باید بدهد و مقدماتش دست ماست. همه حالات بد را هم خدا باید رفع کند و مقدماتش دست ماست. لذا قرآن مىفرماید که معلم اخلاق واقعاً خداست:وَ لَوْ لا فَضْلُ اللهِ عَلَيكمْ و رَحْمَتُهُ ما زَكی مِنْكمْ مِنْ أحَدٍ أبَداً وَ لكنَّ اللهَ يزَكي مَنْ يشاءُ؛ اگر فضل و رحمت خدا نباشد، هیچکس نمىتواند خودسازى کند؛ براى اینکه مزکى، یعنى معلم اخلاق خداست. براى کسب هر ملکهاى از جمله ملکه صبر، رابطه با خدا لازم است[۴].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در ابتدای کتاب ذکر شده و فهرست کتابهای انتشارات پیام آزادی در انتهای آن.
پانویس
منابع مقاله
متن کتاب.