نخستین زنان صوفی: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'زن (ابهام زدایی)' به 'زن (ابهامزدایی)') |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
{{کاربردهای دیگر| زن ( | {{کاربردهای دیگر| زن (ابهامزدایی)}} | ||
{{کاربردهای دیگر|ذكر النسوة المتعبدات الصوفيات (ابهام زدایی)}} | {{کاربردهای دیگر|ذكر النسوة المتعبدات الصوفيات (ابهام زدایی)}} | ||
نسخهٔ ۱ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۰:۲۹
نخستین زنان صوفی | |
---|---|
پدیدآوران | سلمی، محمد بن حسین (نویسنده) حسینی، مریم (نویسنده) |
عنوانهای دیگر | ذکر النسوه المتعبدات الصوفیان. فارسی - عربی ذکر النسوة المتعبدات الصوفیات |
ناشر | نشر علم |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1385 ش |
چاپ | 1 |
موضوع | زنان عارف - سرگذشتنامه عارفان - سرگذشتنامه |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 278 /ح5ن3 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
نخستين زنان صوفى، ترجمه كتاب «ذكر النسوة المتعبدات الصوفيات»، نوشته يكى از برترين صوفيان و متخصّصان تصوّف و آشنا به معارف اسلامى در قرن چهارم و پنجم هجرى، ابوعبدالرحمن محمد سلمى (325-412ق) است كه آن را خانم مريم حسينى از عربى به فارسى ترجمه كرده و همراه با متن عربى در يك جلد منتشر ساخته است. در اين اثر، گزارش و شرح حال و زندگى و انديشهها، سخنان، گفتار، رفتار و حالات هشتاد و دو نفر از زنان پارساى تاريخ اسلام از اقصا نقاط سرزمينهاى اسلامى، بهخصوص ايران در باب مسائل عرفانى مانند عشق به خدا و عبادت او و زهد و ترك دنيا و... جمع و بيان شده است. اين كتاب با بيان شرح حال رابعه عدويه آغاز شده و با كسانى چون لبابه متعبده، شعوانه، فاطمه نيشابورى و... ادامه يافته و با عايشه دختر احمد طويل مروزى به پايان رسيده است.
درباره اثر حاضر چند نكته گفتنى است:
- سلمى از مهمترين صوفيان عصر خود بود و رسالههاى متعدد وى در علم تصوّف از بهترين اين آثار بشمار مىرفت[۱]
- با توجه به اينكه تاريخنگاران مسلمان كمتر به زنان و آثار ايشان توجّه داشتهاند، كتاب «ذكر النسوة المتعبدات الصوفيات» سلمى اثر منحصربهفردى در اين زمينه محسوب مىشد و نويسندگانى چون ابن جوزى در «صفة الصفوة» و جامى در «نفحات الأنس» و مناوى در «كواكب الدرّية» به آن اشاره داشته و از آن استفاده كردهاند[۲]
- متأسفانه كتاب «ذكر النّسوة المتعبّدات الصوفيّات» براى قرنها گم شده بود و هيچ نسخهاى از آن در دست نبود. پيدا شدن نسخهاى از اين كتاب در سال 1991 توسط دكتر محمد طناحى در مجموعه نسخههاى خطى كتابخانه رياض عربستان سعودى واقعهى مهمى بود. دكتر طناحى اين اثر را در سال 1993 تصحيح و با حواشى مختصرى منتشر كرد. پس از آن در سال 1999 خانم اركيا كرنل استاد دانشگاه دوك امريكا اين اثر را دوباره تصحيح و سپس به انگليسى ترجمه كرد. حوصله و دقّت ايشان در ترجمه و تصحيح اين اثر ستودنى است و نمونهى خوبى از جمله مطالعات مستشرقين غربى بر آثار اسلامى بشمار مىرود. خانم كرنل، اغلاط راهيافته در متن مصحّح طناحى را تصحيح كرد و با وسواس و نكتهبينىهاى دقيق همراه با مقدمه و حواشى مفيد، به زبان انگليسى برگرداند. بخشى از مقدمه مبسوط خانم كرنل، شامل مرورى بر شرح احوال و آثار سلمى همراه با مطالعاتى پيرامون دوران زندگى و ويژگىهاى فرهنگى و دينى زمان وى است و بخش ديگر آن به بررسى متن و مطالعه ساختارى كتاب «ذكر النّسوة المتعبدات الصوفيات» اختصاص دارد. در اين بخش خانم كرنل تلاش مىكند تا مكاتب زنان صوفى را بر اساس ديدگاه سلمى و ابن جوزى طبقهبندى و ديدگاه سلمى را نسبت به زنان صوفى بيان كند. حواشى كتاب زنان صوفى سلمى هم شامل پژوهشهاى اين محقق دربارهى عارفان و صوفيانى است كه نامشان بهمناسبت اسنادها و ذكر زنجيره راويان حديث در كتاب سلمى آمده است. مهمترين منابعى كه در اين بخش مورد استفاده قرار مىگيرد، كتابهاى «صفة الصفوة» ابن جوزى، «حلية الأولياء» حافظ ابونعيم اصفهانى، كتاب «اللّمع» ابونصر سراج، كتاب «التعرف» كلاباذى، «رساله قشيريه»، «كشف المحجوب» هجويرى، «تذكرة الأولياء» عطار، «طبقات الصوفية» انصارى، «نفحات الأنس» جامى و «طبقات الصوفية» سلمى است[۳]
- كتابى كه اينك پيش روى شما قرار دارد، شامل ترجمه كتاب «ذكر النّسوة المتعبّدات الصوفيّات» ابوعبدالرحمن سلمى و متن اصلى آن مطابق تصحيح خانم كرنل است. مجموعه آنچه خانم كرنل در مقدمه و حواشى به كتاب افزودهاند نيز از زبان انگليسى به فارسى برگردانده شده است[۴]
- تقريبا اصل تمامى منابع مورد استفاده خانم كرنل در اين بخش با متن عربى يا فارسى آن مطابقت داده شده و در بسيارى موارد متن اصلى مورد استناد توسط مترجم به پاورقى اضافه شده است. در ضمن تلاش شده تا هر نوع اطّلاع تازهاى كه ممكن است در يكى از كتابهاى تاريخ، تذكره و طبقات دربارهى اين هشتاد و دو زن صوفى موجود باشد، جمعآورى و به حواشى مترجم انگليسى افزوده شود. به اين ترتيب حواشى كتاب حاضر شامل دو دسته پانوشت است كه توسط مترجم انگليسى و مترجم فارسى به آن اضافه شده است. به همين جهت حجم حواشى نسبت به متن اصلى افزايش يافته است. در اين مطالعه و پژوهش غير از كتابهايى كه در بالا ذكر شد و مورد مطالعه مترجم انگليسى هم قرار گرفته بود، به منابع ديگرى هم رجوع شده كه فهرست آن در پايان كتاب مىآيد. به منابع مورد استفاده خانم كرنل هم مطابق فرم چاپ انگليسى آن در همان حواشى كتاب اشاره شده است[۵]
- تمام كوشش در پژوهش حاضر، مبنى بر اين بود تا تمامى دانستنىهاى تاريخى دربارهى اين هشتاد زن در همين كتاب فراهم آيد و محقّقان تاريخ و عرفان اسلامى از جستجوى ديگرى در اين زمينه بىنياز باشند[۶]
- مقدمهاى نيز با عنوان زنان صوفى تا عصر سلمى به كتاب اضافه شد و پيش از مقدمه مترجم انگليسى قرار گرفت. در اين مقدمه محتواى كتاب «ذكر النّسوة المتعبّدات الصوفيّات» بههمراه ساير منابع اطّلاعاتى دربارهى زنان صوفى تحليل و طبقهبندى شده است. ذيل هريك از عناوين هم فصلى مشروح در طبقهبندى زنان و آثار و احوالشان آمده است[۷]
- شيوه نگارش سلمى در اين اثر و ارجاع وى شبيه به شيوه راويان حديث است كه زنجيره ناقلان سخن را نقل میكردند. در اين كتاب هم سلمى چون كتاب «طبقات الصوفية» براى نقل هر جمله يا روايت از فتيان و يا شرح احوال زنان سلسله سندهاى آن را نقل مىكند. هرچند شايد اين شيوه نقل قول براى خواننده امروزى دلچسب نباشد، امّا نمونهاى از دقّتها و وسواسهاى پژوهشگران ايرانى و اسلامى را در نقل روايت نشان مىدهد. به همين جهت هنگام ترجمه كتاب براى اين كه اصالت متن حفظ شود از حذف زنجيره راويان پرهيز شد[۸]
- خانم اركيا كرنل در مواردى پاورقى توضيحى نگاشته[۹] و گاه به اظهار نظر پرداخته[۱۰] و گاهى مطالبى انتقادى در پاورقى نوشته است؛ بهطور مثال در موضوع ملاقات حلاج با يكى از زنان صوفى چنين نوشته است: «با توجه به اينكه حسين بن منصور حلاج در سال 309 هجرى به شهادت رسيده است و سلمى سال وفات فاطمه نيشابورى را 223 هجرى مىداند، ديدار اين دو ناممكن بوده است»[۱۱]
- مترجم محترم نيز در مواردى مطالبى توضيحى آورده[۱۲] و گاهى پاورقى انتقادى نوشته است؛ مثلاًدر بحث پنهان و ناشناس بودن عارفان در بين مردم، چنين آورده است كه: «به نظر مىرسد خانم كرنل در دريافت اين جملات از كتاب «أسرار التوحيد» دچار اشتباه شده باشند. آنچه محمد بن منور دربارهى پوشيدگان مىگويد، ظاهرا عارفانى است كه ديگران ايشان را نمىشناسند و در پوشش الهى مستورند. واژه پوشيده در اين جملات به معناى زن روىپوشيده نيست»[۱۳]
پانويس
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.