قیام افسران خراسان: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURقیام افسران خراسانJ1.jpg | عنوان =قیام افسران خراسان | عنوانهای دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = زارعی، احمدرضا (نویسنده) |زبان | زبان = | کد کنگره = | موضوع = |ناشر | ناشر =علم | مکان نشر =تهران | سال نشر =1400 | کد اتوما...» ایجاد کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۳۱ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۲۶
قیام افسران خراسان | |
---|---|
پدیدآوران | زارعی، احمدرضا (نویسنده) |
ناشر | علم |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1400 |
شابک | 8ـ291ـ246ـ622ـ978 |
کد کنگره | |
قیام افسران خراسان تألیف احمدرضا زارعی، تابستان سال 1324 در حالی که جنگ جهانی دوم به روزهای پایانی خود میرسید، گروهی از افسران لشکر خراسان که عضو شاخۀ سازمان نظامی حزب توده بودند، به فرماندهی سرگرد اسکندانی اقدام به قیام میکنند. آنها در اواخر شب 24 مرداد طی برنامهریزی قبلی با برداشتن اسلحه و مهمات، با سوارشدن بر دو کامیون و یک جیپ از مشهد خارج شده به سمت ترکمنصحرا حرکت میکنند. در این کتاب برای اولین بار به طول کامل به ماجرای این قیام مسلحانه، انگیزههای قیام و ... پرداخته شده است.
ساختار
کتاب در پنج گفتار به نگارش درآمده است.
گزارش کتاب
حزب توده را میتوان جنجالیترین حزب سیاسی ایران دانست که طی پنج دهه حضور خود، در حوادث و رویدادهای بسیاری دخیل بوده است. بررسی دقیق برخی از مهمترین جریانات ایجادشده به واسطۀ این حزب تنها با گذشت زمان و روشنشدن زوایای مختلف آن امکانپذیر است. ماجرای قیام افسران خراسان یکی از همین وقایعی است که گرچه به نظر میرسد با موافقت حزب توده نبوده، اما بیشک توسط سازمان نظامی آن به وقوع پیوسته است. این قیام زوایای پنهان بسیاری دارد که تنها با مطالعۀ عمیقتر میتوان به آنها دست پیدا کرد و بررسی ابعاد ماجرا خود به کتاب مستقلی نیاز دارد.
شاخۀ افسران خراسان با انتقال سرگرد علیاکبر اسکندانی به مشهد تشکیل میشود. اسکندانی در دانشکده افسری به عنوان فرماندۀ رستۀ توپخانه شاگردان بسیاری پرورش داده بود. او به دلیل نزدیکی به سرهنگ عبدالرضا آذر، در سال 1322 توسط وی وارد تشکیلات سازمان افسری حزب توده میشود. سال 1323 رزمآرا به ریاست ستاد ارتش میرسد و تصمیم میگیرد عدهای از افسران را جابجا کند تا همیشه عدۀ خاصی از افسران در تهران خدمت نکنند و برخی به شهرستانها و مناطق مرزی اعزام شوند. انتخاب محل خدمت افسران نیز از روی قرعهکشی انجام شده و اسکندانی به مشهد منتقل میشود.
تابستان سال 1324 در حالی که جنگ جهانی دوم به روزهای پایانی خود میرسید، گروهی از افسران لشکر خراسان که عضو شاخۀ سازمان نظامی حزب توده بودند، به فرماندهی سرگرد اسکندانی اقدام به قیام میکنند. آنها در اواخر شب 24 مرداد طی برنامهریزی قبلی با برداشتن اسلحه و مهمات، با سوارشدن بر دو کامیون و یک جیپ از مشهد خارج شده به سمت ترکمنصحرا حرکت میکنند. در این کتاب برای اولین بار به طول کامل به ماجرای این قیام مسلحانه، انگیزههای قیام و ... پرداخته شده است.
اسکندانی به عنوان رهبر قیام در همان ابتدا در درگیری گنبد کشته میشود. تنها سه نفر دیگر باقی میمانند که میتوان گفت کاملاً از چندوچون قیام اطلاع داشتهاند: بهرام دانش به عنوان مذاکرهکنندهای که از طرف اسکندانی برای گرفتن مجوز قیام از طرف اسکندانی از مشهد راهی تهران شده بود؛ عبدالرضا آذر مسئول وقت سازمان نظامی حزب که شخصاً در گرگان به افسران خراسان پیوسته بود و عبدالصمد کامبخش که رابط حزب توده و سازمان نظامی به شمار میرفت و گفته میشود وی موافقت حزب توده را از طریق دانش به اسکندانی رسانده است. هر سه نفر پس از سقوط فرقۀ دموکرات آذربایجان به شوروی میروند و طی سالیان درازی که مقیم آنجا بودند، هیچگاه به دلایل و اهداف قیام اشارهای نمیکنند و شاید تنها بتوان با استنتاج اوضاع حاکم بر کشور در آن دوره به تحلیلی صحیح در اینباره دست یافت.
کامبخش در سال 1350 در شهر لایپزیک آلمان فوت میکند و عبدالرضا آذر در سال 1355 به ایران بازگشته و دو سال بعد در شهریور 1357 در تهران فوت میکند. بهرام دانش نیز پس از انقلاب به ایران بازگشته و سال 1362 در جریان دستگیری سران حزب توده زندانی و پس از چند سال اعدام میشود. احمد شفایی یکی دیگر از افسران حاضر در قیام بود که پس از گذشت مدتزمانی از حضور خود در آذربایجان شوروی، از حزب توده جدا شده و به تحصیل و سرانجام تدریس مشغول میشود. وی پس از سالها زندگی در شوروی، در سال 1362 به ایران بازمیگردد. پس از بازگشت شفایی به ایران، تفرشیان به دیدار او میرود و یک جلد از کتاب خاطراتش را به شفایی میدهد. در هنگام اقامت شفایی در شوروی، کامبخش به وی پیشنهاد کرده بود که یادداشتهایش از قیام را در اختیار مخزن دستنویسهای آکادمی علوم آذربایجان شوروی قرار دهد. شفایی که متوجه شده بو کامبخش قصد دارد یادداشتها را از دسترس او و دیگران خارج کند تا گوشههایی از سیاست شوروی در قبال آن واقعه برملا نگردد، آنها را در اختیار کامبخش قرار نمیدهد. یادداشتها او سرانجام هنگام خروج وی از شوروی مصادره و ضبط میشود. سه سال بعد او با تکیه بر محفوظاتش کتابی با عنوان «خاطرات ما از قیام افسران خراسان» در سال 1365 به چاپ میرساند.
جریان قیام افسران خراسان نیز مانند بسیاری از وقایع تاریخی، مولود تنها یک عامل خاص نبوده است و کنار هم قرارگرفتن برخی عوامل داخبی و خارجی و همزمانی برخی رویدادها باعث این حرکت شده است. کتاب در پنج فصل به چگونگی شکلگیری این گروه از افسران در مشهد، چگونگی تدارک قیام، نحوۀ اجرای آن، شکست قیام و در پایان به سرانجام افراد شرکتکننده در قیام میپردازد.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات