جبر و اختیار (فانی): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'میس' به 'میس') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'جبر و اختیار (ابهام زدایی)' به 'جبر و اختیار (ابهامزدایی)') |
||
(۳۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر =نورالأنوار في ترجمة المختار | | عنوانهای دیگر =نورالأنوار في ترجمة المختار | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[ | [[فانی اصفهانی، سید علی]] (نویسنده) | ||
[[ | [[شریعتمدار جزایری، نورالدین]] (مترجم) | ||
| زبان = فارسی | | زبان = فارسی | ||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
| شابک =+ | | شابک =+ | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =38640 | ||
| کتابخوان همراه نور =38640 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
{{کاربردهای دیگر|جبر و اختیار (ابهامزدایی)}} | |||
'''جبر و اختیار'''، نوشته [[ | '''جبر و اختیار'''، نوشته [[فانی اصفهانی، سید علی|علی فانی اصفهانی]]، کتابی است با موضوع کلامی که در یک جلد به نگارش در آمده است. عمده محتوای این نوشتار در باب دفع شبهات کلامی در زمینه جبر و اختیار میباشد که نتیجه آراء و افکار علمی [[فانی اصفهانی، سید علی|علامه فانی اصفهانی]] را دراین زمینه به نمایش میگذارد. اصل این کتاب به زبان عربی، با نام «المختار في الجبر و الاختيار» بوده که توسط [[شریعتمدار جزایری، نورالدین|سید نورالدین شریعتمدار جزائری]] به زبان فارسی برگردانده شده است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب، دارای | کتاب، دارای مقدمهای کوتاه از نویسنده، یک پیشگفتار از مترجم و هشت مقدمه نافع و پنج فصل است و هر فصل از بخشهای گوناگونی تشکیل شده است. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
نویسنده در مقدمه خویش، مترجم و ترجمه وی را تأیید نموده است.<ref>ر.ک: مقدمه علامه فانی، ص2</ref>. | نویسنده در مقدمه خویش، مترجم و ترجمه وی را تأیید نموده است.<ref>ر.ک: مقدمه علامه فانی، ص2</ref>. | ||
مترجم کتاب درباره اهمیت این کتاب که تصمیم بر ترجمه آن گرفته است بیان | مترجم کتاب درباره اهمیت این کتاب که تصمیم بر ترجمه آن گرفته است بیان میدارد که: بهترین کتابی که رفع اشکالات مینماید و شبهات دو دسته (جبریان و مفوضه) را از بین میبرد و عقیده حقه پیشوایان ما را روشن و آفتابی میسازد بهطوریکه بعد از مطالعه آن هیچگونه شبههای در ذهن باقی نمیماند، کتاب «المختار في الجبر و الاختيار»، است که نتیجه آراء و افکار علمی علامه بزرگوار و محقق عالیمقداری که در دانشمندان دینی نظیر او کمتر یافت میشود، میباشد و چون این کتاب به زبان عربی بود و فارسیزبانان از فیض آن محروم بودند و از طرف دیگر اشکالات جبر و تفویض همگانی است، بهویژه برای کسانی که از علوم اسلامی اطلاع کافی ندارند و میخواهند به حقیقت برسند و این کتاب برای حل مشکلات آنها کافی بود، لازم دانستم به ترجمه آن و توضیح بعضی از عبارات در پاورقی اقدام نمایم تا در راه رساندن افکار اسلامی و اندیشه پیشوایان بزرگ دینی خدمتی کرده باشم<ref>ر.ک: پیشگفتار مترجم، ص3</ref>. | ||
این کتاب مشتمل بر هشت مقدمه است که اساس مباحث فصول آتی محسوب | این کتاب مشتمل بر هشت مقدمه است که اساس مباحث فصول آتی محسوب میشود؛ مباحثی چون: مقدمه اول: نسبت شرور و بدیها به ماهیت و ذاتی بودن آنها سخنی بیدلیل است؛ مقدمه دوم: علل قوام نوعی در تمام افراد نوع یکسان است؛ مقدمه سوم: نیکبختی و بدمنشی نتیجه کردار نیک و بد دامنگیر انسان میشود و در حقیقت همان کردار نیک است که انسان را نیکبخت و سعید میکند و کردار بد است که او را بدمنش و شقی مینماید؛ مقدمه چهارم: دستگاه قانونگذاری الهی برای بهکار بستن غرائز انسان در مسیر عقلپسند و مطابق با فطرت بشری میباشد و از بهکار بستن قوا و غرائز مانع نشده و از پیروی کردن خواسته آنها جلوگیری ننموده است؛ مقدمه پنجم: هر موجود ممکن الوجودی در حدوث و بقا نیاز به مؤثر و علت دارد و گذشته از این در تمام مراتب و بهرههای هستی نیز بدان نیازمند است؛ مقدمه ششم: ویژگیها و تمایزات واجب الوجود نسبت به ممکن الوجود، از جمله ازلی و ابدی بودن و...؛ مقدمه هفتم: اقسام و خواص صفات واجب الوجود، چه صفات ذات و چه صفات فعل؛ مقدمه هشتم: چرایی و چگونگی خلقت مخلوقات<ref>ر.ک: متن کتاب، ص4-52</ref>. | ||
فصل اول، در جبر و اختیار است. این فصل | فصل اول، در جبر و اختیار است. این فصل خلاصهای است از طرح نظرات گوناگون فرق کلامی در باب جبر و اختیار. | ||
اولین نظریه | اولین نظریه طرحشده، نظریه اشاعره یا همان جبریه است که قائلند به اینکه مؤثر در افعال عباد قدرت خداوند متعال است. اولین کسی که مکتب جبریه را اختیار کرد، جهم بن صفوان بوده است، سپس رئیس اشاعره ابوالحسن اشعری آن را گسترش داد. البته بزرگان اشاعره در کلام اشعری که گفته است: «کار بندگان خدا اکتسابی است»، اختلاف کردهاند؛ برخی گفتهاند: خدا فاعل فعل است و عبدمحل پزیرش آن و برخی گفتهاند: فعل زمانی از عبدصادر میشود که خدا اعمال قدرت کرده باشد. | ||
نظریه دوم برخلاف گفتار اول است، به اینکه افعال از نیروی خود مردم سر | نظریه دوم برخلاف گفتار اول است، به اینکه افعال از نیروی خود مردم سر میزند و خداوند متعال هیچگونه دخالتی در آنها ندارد که این قول را معتزله اختیار کردهاند. | ||
نظریه سوم این است که در صدور افعال دو نیرو با هم مشترکند و کارهایی که از مردم سر | نظریه سوم این است که در صدور افعال دو نیرو با هم مشترکند و کارهایی که از مردم سر میزند، فاعل آنها هم خداست و هم مردم و قائلین به آن بر دو دستهاند: اول ابواسحاق که گفته است: دو نیرو در عرض همند و هرکدام بالاستقلال تأثیر میکند و دو علت با هم جمع میشوند و یک معلول از آنها سر میزند؛ دوم فلاسفهاند که گفتهاند: نیروی عبددر طول نیروی خداست، بدین نحو که نخست قدرت خداوند اثر میکند در قدرت عبد، سپس قدرت عبداثر میکند در انجام فعل و تأثیر قدرت عبددر تحت تأثیر قدرت خداست که از این تعبیر کردهاند به اضطرار عبددر اختیار. این قول اگرچه بهظاهر جبر را میرساند و اینکه مردم تکوینا از خود اختیاری ندارند، لکن ممکن است آن را سر و صورتی داد، به صورتی که منافاتی با اختیار نداشته باشد و برگشت آن به قول چهارم باشد. | ||
گفتار چهارم که از نظر نگارنده بهترین قول مختار است، قول امر بین الامرین است؛ بدین معنا که قدرت و نیروی انسانی از فیض و بخشندگی خداست، مانند دیگر معدات فعل از قوای ظاهری و باطنی و اعضای بدن و هرچه در انجام کار دخالت دارد، خواه از اسباب و علل فعل باشد، از شرائط و همچنین چیزهایی که باعث رغبت به طاعت | گفتار چهارم که از نظر نگارنده بهترین قول مختار است، قول امر بین الامرین است؛ بدین معنا که قدرت و نیروی انسانی از فیض و بخشندگی خداست، مانند دیگر معدات فعل از قوای ظاهری و باطنی و اعضای بدن و هرچه در انجام کار دخالت دارد، خواه از اسباب و علل فعل باشد، از شرائط و همچنین چیزهایی که باعث رغبت به طاعت میشود و انسان را از معاصی و گناهان نگهداری مینماید که آن را لطف رحمانی گویند که تمام اینها از فیض و رحمت خداست و با تمام اینها باز هم انسان در انجام دادن کار مختار است.<ref>ر.ک: همان، ص52-56</ref>. | ||
فصل دوم کتاب، اختصاص به بیان ادله نظریه اول، یعنی اعقتاد به جبر در نظر اشاعره دارد. اشاعره چهار دلیل بر گفتار خود | فصل دوم کتاب، اختصاص به بیان ادله نظریه اول، یعنی اعقتاد به جبر در نظر اشاعره دارد. اشاعره چهار دلیل بر گفتار خود آوردهاند که به بخشی از آن اشاره میشود: | ||
# دانش مطلق و | # دانش مطلق و بیپایان خداوند به همه چیز، که لازمهاش آن است که تمام افعال عباد باید در زمان خاص خود انجام گیرد و اختیار عباد در آنها بیمعناست. در جواب این استدلال آمده است، علم خداوند به اختیار انسان تعلق میگیرد، نه اینکه علم خداوند علت ایجاد افعال عباد باشد. | ||
# قدرت مطلق و بیانتهای خداوند، متعال مستلزم آن است که تمام افعال صادرشده در جهان به قوه او باشد، نه هیچ شخص دیگری. مؤلف در پاسخ بیان | # قدرت مطلق و بیانتهای خداوند، متعال مستلزم آن است که تمام افعال صادرشده در جهان به قوه او باشد، نه هیچ شخص دیگری. مؤلف در پاسخ بیان میدارد: قدرت بینهایت خداوند به این تعلق گرفته که اختیار به مردم عطا کند و مقتضای آن این است که علت افعال عباد قدرت خود ایشان باشد، نه اینکه علت در افعال عباد قدرت خدا باشد. | ||
# افعال عباد چون از ممکنات هستند، در حدوث و پیدایش نیاز به علت و مؤثر دارند و این علت که افعال بدان نیاز دارند یا قدرت خداوند است، که در این صورت جبر لازم | # افعال عباد چون از ممکنات هستند، در حدوث و پیدایش نیاز به علت و مؤثر دارند و این علت که افعال بدان نیاز دارند یا قدرت خداوند است، که در این صورت جبر لازم میآید؛ یا قدرت مردم، که در این صورت چنانچه عمل مطابق اراده مردم صورت گیرد و اراده خدا غیر از آن باشد، عجز لازم میآید. پاسخ آن است که خداوند اراده کرده صدور افعال را از مردم به اختیار و قدرت خود ایشان<ref>ر.ک: همان، ص56-62</ref>. | ||
فصل سوم پیرامون نظریه برخی از فلاسفه است، مبنی بر اینکه اختیار انسان اضطراری است و انسان اگرچه مختار است، لکن در اختیار کردن مجبور و مقهور است. از جمله ادله ایشان بر ادعای خویش این است که اراده انسان باید به اراده خدا برسد، وگرنه تسلسل لازم | فصل سوم پیرامون نظریه برخی از فلاسفه است، مبنی بر اینکه اختیار انسان اضطراری است و انسان اگرچه مختار است، لکن در اختیار کردن مجبور و مقهور است. از جمله ادله ایشان بر ادعای خویش این است که اراده انسان باید به اراده خدا برسد، وگرنه تسلسل لازم میآید و تسلسل باطل است و هنگامی که تمام ارادهها منتهی به خدا شدند، از انسان سلب اختیار میشود. | ||
پاسخ این است که خداوند متعال به جعل بسیط انسان را با اراده و اختیار آفریده است و اختیار، امری جدای از وجود انسان نیست که بشود آن را تفکیک و به آن اشاره کنیم، فلذا لازمه انسانیت، اختیار بالفعل اوست و اختیار به آن معناست که اگر بخواهد انجام | پاسخ این است که خداوند متعال به جعل بسیط انسان را با اراده و اختیار آفریده است و اختیار، امری جدای از وجود انسان نیست که بشود آن را تفکیک و به آن اشاره کنیم، فلذا لازمه انسانیت، اختیار بالفعل اوست و اختیار به آن معناست که اگر بخواهد انجام میدهد یا ترک میکند. | ||
همچنین ادله دیگری در مورد این ادعا از سوی فلاسفه مطرح شده است که مؤلف | همچنین ادله دیگری در مورد این ادعا از سوی فلاسفه مطرح شده است که مؤلف بهتفصیل به طرح و نقد آنها میپردازد<ref>ر.ک: همان، ص62-66</ref>. | ||
فصل چهارم این نوشتار در مورد نظریه تفویض است. نگارنده پس از بیان معانی | فصل چهارم این نوشتار در مورد نظریه تفویض است. نگارنده پس از بیان معانی سهگانه تفویض، به طرح استدلالات طرفدران این نظریه میپردازد؛ ازجمله استدلالات ایشان این است که اگر کارهای انسان مستند به قدرت خداوند باشند، تمام این جنایات و تبهکاریهایی که در جهان اتفاق میافتد، مستند به خداوند متعال میشود و حال اینکه ذات مقدس او از جنایات پاک و مبراست. | ||
پاسخ این سخن این است که افعال عباد را اگر به خدا نسبت دهیم، از جهت اینکه قوای انسانی از اوست جبر لازم | پاسخ این سخن این است که افعال عباد را اگر به خدا نسبت دهیم، از جهت اینکه قوای انسانی از اوست جبر لازم نمیآید و اگر به خود انسان نسبت دهیم تفویض نیست، بلکه امر بین الامرین است و خود انسان است که کارهای نیک و زشت را به اختیار خود انجام میدهد<ref>ر.ک: همان، ص83-84</ref>. | ||
فصل نهایی کتاب اختصاص به طرح آیات و روایاتی دارد که اشاعره و معتزله در استدلالات خویش به آنها تمسک | فصل نهایی کتاب اختصاص به طرح آیات و روایاتی دارد که اشاعره و معتزله در استدلالات خویش به آنها تمسک جستهاند. نگارنده محترم با بیان آنها به بررسی محتوایی آنها پرداخته و استنادات این دو مکتب فکری به این آیات را مورد تحلیل و نقد قرار میدهد. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
هیچ فهرستی برای کتاب ذکر نشده است. | هیچ فهرستی برای کتاب ذکر نشده است. | ||
در | در پاورقیها توضیح برخی از جملات و آدرس مطالب ذکر شده است. | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
خط ۷۰: | خط ۷۲: | ||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | |||
[[شبهات و ردود عقائدية]] | [[شبهات و ردود عقائدية]] | ||
خط ۷۷: | خط ۸۱: | ||
[[علم کلام]] | [[علم کلام]] | ||
[[جبر و اختیار (سبحانی)]] | |||
[[پرسمان قرآنی جبر و اختیار]] | |||
[[قضاء و قدر و جبر و اختیار]] | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۳۱ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۱:۳۳
جبر و اختیار | |
---|---|
پدیدآوران | فانی اصفهانی، سید علی (نویسنده) شریعتمدار جزایری، نورالدین (مترجم) |
عنوانهای دیگر | نورالأنوار في ترجمة المختار |
چاپ | 1 |
شابک | + |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
جبر و اختیار، نوشته علی فانی اصفهانی، کتابی است با موضوع کلامی که در یک جلد به نگارش در آمده است. عمده محتوای این نوشتار در باب دفع شبهات کلامی در زمینه جبر و اختیار میباشد که نتیجه آراء و افکار علمی علامه فانی اصفهانی را دراین زمینه به نمایش میگذارد. اصل این کتاب به زبان عربی، با نام «المختار في الجبر و الاختيار» بوده که توسط سید نورالدین شریعتمدار جزائری به زبان فارسی برگردانده شده است.
ساختار
کتاب، دارای مقدمهای کوتاه از نویسنده، یک پیشگفتار از مترجم و هشت مقدمه نافع و پنج فصل است و هر فصل از بخشهای گوناگونی تشکیل شده است.
گزارش محتوا
نویسنده در مقدمه خویش، مترجم و ترجمه وی را تأیید نموده است.[۱].
مترجم کتاب درباره اهمیت این کتاب که تصمیم بر ترجمه آن گرفته است بیان میدارد که: بهترین کتابی که رفع اشکالات مینماید و شبهات دو دسته (جبریان و مفوضه) را از بین میبرد و عقیده حقه پیشوایان ما را روشن و آفتابی میسازد بهطوریکه بعد از مطالعه آن هیچگونه شبههای در ذهن باقی نمیماند، کتاب «المختار في الجبر و الاختيار»، است که نتیجه آراء و افکار علمی علامه بزرگوار و محقق عالیمقداری که در دانشمندان دینی نظیر او کمتر یافت میشود، میباشد و چون این کتاب به زبان عربی بود و فارسیزبانان از فیض آن محروم بودند و از طرف دیگر اشکالات جبر و تفویض همگانی است، بهویژه برای کسانی که از علوم اسلامی اطلاع کافی ندارند و میخواهند به حقیقت برسند و این کتاب برای حل مشکلات آنها کافی بود، لازم دانستم به ترجمه آن و توضیح بعضی از عبارات در پاورقی اقدام نمایم تا در راه رساندن افکار اسلامی و اندیشه پیشوایان بزرگ دینی خدمتی کرده باشم[۲].
این کتاب مشتمل بر هشت مقدمه است که اساس مباحث فصول آتی محسوب میشود؛ مباحثی چون: مقدمه اول: نسبت شرور و بدیها به ماهیت و ذاتی بودن آنها سخنی بیدلیل است؛ مقدمه دوم: علل قوام نوعی در تمام افراد نوع یکسان است؛ مقدمه سوم: نیکبختی و بدمنشی نتیجه کردار نیک و بد دامنگیر انسان میشود و در حقیقت همان کردار نیک است که انسان را نیکبخت و سعید میکند و کردار بد است که او را بدمنش و شقی مینماید؛ مقدمه چهارم: دستگاه قانونگذاری الهی برای بهکار بستن غرائز انسان در مسیر عقلپسند و مطابق با فطرت بشری میباشد و از بهکار بستن قوا و غرائز مانع نشده و از پیروی کردن خواسته آنها جلوگیری ننموده است؛ مقدمه پنجم: هر موجود ممکن الوجودی در حدوث و بقا نیاز به مؤثر و علت دارد و گذشته از این در تمام مراتب و بهرههای هستی نیز بدان نیازمند است؛ مقدمه ششم: ویژگیها و تمایزات واجب الوجود نسبت به ممکن الوجود، از جمله ازلی و ابدی بودن و...؛ مقدمه هفتم: اقسام و خواص صفات واجب الوجود، چه صفات ذات و چه صفات فعل؛ مقدمه هشتم: چرایی و چگونگی خلقت مخلوقات[۳].
فصل اول، در جبر و اختیار است. این فصل خلاصهای است از طرح نظرات گوناگون فرق کلامی در باب جبر و اختیار. اولین نظریه طرحشده، نظریه اشاعره یا همان جبریه است که قائلند به اینکه مؤثر در افعال عباد قدرت خداوند متعال است. اولین کسی که مکتب جبریه را اختیار کرد، جهم بن صفوان بوده است، سپس رئیس اشاعره ابوالحسن اشعری آن را گسترش داد. البته بزرگان اشاعره در کلام اشعری که گفته است: «کار بندگان خدا اکتسابی است»، اختلاف کردهاند؛ برخی گفتهاند: خدا فاعل فعل است و عبدمحل پزیرش آن و برخی گفتهاند: فعل زمانی از عبدصادر میشود که خدا اعمال قدرت کرده باشد.
نظریه دوم برخلاف گفتار اول است، به اینکه افعال از نیروی خود مردم سر میزند و خداوند متعال هیچگونه دخالتی در آنها ندارد که این قول را معتزله اختیار کردهاند.
نظریه سوم این است که در صدور افعال دو نیرو با هم مشترکند و کارهایی که از مردم سر میزند، فاعل آنها هم خداست و هم مردم و قائلین به آن بر دو دستهاند: اول ابواسحاق که گفته است: دو نیرو در عرض همند و هرکدام بالاستقلال تأثیر میکند و دو علت با هم جمع میشوند و یک معلول از آنها سر میزند؛ دوم فلاسفهاند که گفتهاند: نیروی عبددر طول نیروی خداست، بدین نحو که نخست قدرت خداوند اثر میکند در قدرت عبد، سپس قدرت عبداثر میکند در انجام فعل و تأثیر قدرت عبددر تحت تأثیر قدرت خداست که از این تعبیر کردهاند به اضطرار عبددر اختیار. این قول اگرچه بهظاهر جبر را میرساند و اینکه مردم تکوینا از خود اختیاری ندارند، لکن ممکن است آن را سر و صورتی داد، به صورتی که منافاتی با اختیار نداشته باشد و برگشت آن به قول چهارم باشد.
گفتار چهارم که از نظر نگارنده بهترین قول مختار است، قول امر بین الامرین است؛ بدین معنا که قدرت و نیروی انسانی از فیض و بخشندگی خداست، مانند دیگر معدات فعل از قوای ظاهری و باطنی و اعضای بدن و هرچه در انجام کار دخالت دارد، خواه از اسباب و علل فعل باشد، از شرائط و همچنین چیزهایی که باعث رغبت به طاعت میشود و انسان را از معاصی و گناهان نگهداری مینماید که آن را لطف رحمانی گویند که تمام اینها از فیض و رحمت خداست و با تمام اینها باز هم انسان در انجام دادن کار مختار است.[۴].
فصل دوم کتاب، اختصاص به بیان ادله نظریه اول، یعنی اعقتاد به جبر در نظر اشاعره دارد. اشاعره چهار دلیل بر گفتار خود آوردهاند که به بخشی از آن اشاره میشود:
- دانش مطلق و بیپایان خداوند به همه چیز، که لازمهاش آن است که تمام افعال عباد باید در زمان خاص خود انجام گیرد و اختیار عباد در آنها بیمعناست. در جواب این استدلال آمده است، علم خداوند به اختیار انسان تعلق میگیرد، نه اینکه علم خداوند علت ایجاد افعال عباد باشد.
- قدرت مطلق و بیانتهای خداوند، متعال مستلزم آن است که تمام افعال صادرشده در جهان به قوه او باشد، نه هیچ شخص دیگری. مؤلف در پاسخ بیان میدارد: قدرت بینهایت خداوند به این تعلق گرفته که اختیار به مردم عطا کند و مقتضای آن این است که علت افعال عباد قدرت خود ایشان باشد، نه اینکه علت در افعال عباد قدرت خدا باشد.
- افعال عباد چون از ممکنات هستند، در حدوث و پیدایش نیاز به علت و مؤثر دارند و این علت که افعال بدان نیاز دارند یا قدرت خداوند است، که در این صورت جبر لازم میآید؛ یا قدرت مردم، که در این صورت چنانچه عمل مطابق اراده مردم صورت گیرد و اراده خدا غیر از آن باشد، عجز لازم میآید. پاسخ آن است که خداوند اراده کرده صدور افعال را از مردم به اختیار و قدرت خود ایشان[۵].
فصل سوم پیرامون نظریه برخی از فلاسفه است، مبنی بر اینکه اختیار انسان اضطراری است و انسان اگرچه مختار است، لکن در اختیار کردن مجبور و مقهور است. از جمله ادله ایشان بر ادعای خویش این است که اراده انسان باید به اراده خدا برسد، وگرنه تسلسل لازم میآید و تسلسل باطل است و هنگامی که تمام ارادهها منتهی به خدا شدند، از انسان سلب اختیار میشود. پاسخ این است که خداوند متعال به جعل بسیط انسان را با اراده و اختیار آفریده است و اختیار، امری جدای از وجود انسان نیست که بشود آن را تفکیک و به آن اشاره کنیم، فلذا لازمه انسانیت، اختیار بالفعل اوست و اختیار به آن معناست که اگر بخواهد انجام میدهد یا ترک میکند. همچنین ادله دیگری در مورد این ادعا از سوی فلاسفه مطرح شده است که مؤلف بهتفصیل به طرح و نقد آنها میپردازد[۶].
فصل چهارم این نوشتار در مورد نظریه تفویض است. نگارنده پس از بیان معانی سهگانه تفویض، به طرح استدلالات طرفدران این نظریه میپردازد؛ ازجمله استدلالات ایشان این است که اگر کارهای انسان مستند به قدرت خداوند باشند، تمام این جنایات و تبهکاریهایی که در جهان اتفاق میافتد، مستند به خداوند متعال میشود و حال اینکه ذات مقدس او از جنایات پاک و مبراست. پاسخ این سخن این است که افعال عباد را اگر به خدا نسبت دهیم، از جهت اینکه قوای انسانی از اوست جبر لازم نمیآید و اگر به خود انسان نسبت دهیم تفویض نیست، بلکه امر بین الامرین است و خود انسان است که کارهای نیک و زشت را به اختیار خود انجام میدهد[۷].
فصل نهایی کتاب اختصاص به طرح آیات و روایاتی دارد که اشاعره و معتزله در استدلالات خویش به آنها تمسک جستهاند. نگارنده محترم با بیان آنها به بررسی محتوایی آنها پرداخته و استنادات این دو مکتب فکری به این آیات را مورد تحلیل و نقد قرار میدهد.
وضعیت کتاب
هیچ فهرستی برای کتاب ذکر نشده است.
در پاورقیها توضیح برخی از جملات و آدرس مطالب ذکر شده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.