پژوهشی در علم تجوید: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'مى نمود' به 'می‌نمود')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
    جز (جایگزینی متن - 'تجوید (ابهام زدایی)' به 'تجوید (ابهام‌زدایی)')
     
    (۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۴: خط ۴:
    | عنوان‌های دیگر =
    | عنوان‌های دیگر =
    | پدیدآوران =  
    | پدیدآوران =  
    [[علامي، ابوالفضل]] (نویسنده)
    [[علامی، ابوالفضل]] (نویسنده)
       
       
    [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. نمايندگي ولی فقیه. پژوهشکده تحقيقات اسلامی]] (تهيه کننده)
    [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. نمايندگي ولی فقیه. پژوهشکده تحقيقات اسلامی]] (تهيه کننده)
    خط ۲۲: خط ۲۲:
    | شابک =964-92539-2-0
    | شابک =964-92539-2-0
    | تعداد جلد =1
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =  
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =04218
    | کتابخوان همراه نور =04218
    | کد پدیدآور =
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پس از =
    | پیش از =
    | پیش از =
    }}
    }}
     
    {{کاربردهای دیگر| تجوید (ابهام‌زدایی)}}
    '''پژوهشی در علم تجوید'''، اثر ابوالفضل علامی، کتابی است پیرامون علم تجوید و روش‌های قرائت قرآن کریم.
    '''پژوهشی در علم تجوید'''، اثر [[علامی، ابوالفضل|ابوالفضل علامی]]، کتابی است پیرامون علم تجوید و روش‌های قرائت قرآن کریم.


    ===انگیزه نگارش===
    ===انگیزه نگارش===
    خط ۵۰: خط ۵۱:
    گروه دوم، صحابه خاص: عده‌اى از اصحاب در مدینه، قرآن را نزد پیامبر(ص) فرامى‌گرفتند تا به دیگران تعلیم دهند و پیامبر(ص) اهتمام خاصى به این موضوع داشت؛ به‌طورى که در زمان حیاتش، جمعیت متشکلى در مدینه به قرائت قرآن و تعلیم آن اشتغال داشتند. آیات قرآنى را که به‌تدریج نازل مى‌شد، از زبان پیامبر(ص) استماع مى‌کردند و گاهى در برابر او خوانده و به وى عرضه مى‌نمودند. نویسنده در این مورد، به دو روایت زیر، اشاره کرده است:
    گروه دوم، صحابه خاص: عده‌اى از اصحاب در مدینه، قرآن را نزد پیامبر(ص) فرامى‌گرفتند تا به دیگران تعلیم دهند و پیامبر(ص) اهتمام خاصى به این موضوع داشت؛ به‌طورى که در زمان حیاتش، جمعیت متشکلى در مدینه به قرائت قرآن و تعلیم آن اشتغال داشتند. آیات قرآنى را که به‌تدریج نازل مى‌شد، از زبان پیامبر(ص) استماع مى‌کردند و گاهى در برابر او خوانده و به وى عرضه مى‌نمودند. نویسنده در این مورد، به دو روایت زیر، اشاره کرده است:
    # ابى‌ بن کعب، ابن مسعود و عثمان مى‌گویند: رسول خدا(ص) ده آیه از قرآن را بر آنان مى‌خواند و ده آیه بعد را تعلیم نمى‌داد، تا آنکه معارف عملى آن را فراگیرند و این نشان مى‌دهد پیامبر(ص)، تعلیم قرآن و عمل به آن را باهم مدّ نظر داشته است.
    # ابى‌ بن کعب، ابن مسعود و عثمان مى‌گویند: رسول خدا(ص) ده آیه از قرآن را بر آنان مى‌خواند و ده آیه بعد را تعلیم نمى‌داد، تا آنکه معارف عملى آن را فراگیرند و این نشان مى‌دهد پیامبر(ص)، تعلیم قرآن و عمل به آن را باهم مدّ نظر داشته است.
    # ابوعبدالرحمن سلمى از قول صحابه مى‌گوید: پیامبر(ص)، قرآن را ده آیه ده آیه آموزش مى‌داد و تا آگاهی‌هاى علمى و عملى را فرانمى‌گرفتند، ده آیه بعدى را از آن حضرت اخذ نمى‌کردند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص15-16</ref>.
    # ابوعبدالرحمن سلمى از قول صحابه مى‌گوید: پیامبر(ص)، قرآن را ده آیه ده آیه آموزش مى‌داد و تا آگاهی‌هاى علمى و عملى را فرانمى‌گرفتند، ده آیه بعدى را از آن حضرت اخذ نمى‌کردند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/5855/1/15 ر.ک: متن کتاب، ص15-16]</ref>.


    بعد از وفات پیامبر(ص)، بزرگان صحابه مانند: عبدالله بن مسعود، ابى‌ بن کعب، معاذ بن جبل، مقداد بن اسود و... مشغول جمع‌آورى قرآن شدند. این کار، چون به‌وسیله افراد مختلف و به‌صورت پراکنده انجام گرفت، باعث اختلافاتى در ثبت نص قرآن و یا در کیفیت قرائت آن شد. عثمان براى جلوگیرى از این امر، جماعتى را مأمور به یکى‌کردن مصاحف و ارسال آنها به بلاد مهم اسلامی‌نمود. وى دستور جمع‌آورى و از بین بردن قرآن‌هاى دیگر را صادر کرد و به قرائت قرآن، طبق مصاحف جدید امر نمود، ولی بر اثر سرعت و عجله بی‌مورد و شاید عدم کفایت متولیان امر، در خود این مصاحف، خطاهای املایی فراوان و بعضی اختلاف‌های دیگر، به وجود آمد که باعث اختلاف قرائات گردید. در این زمینه، موارد زیر، به‌عنوان عوامل مسبب اختلاف در قرائت، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است: اختلاف در مصاحف شهرها؛ ابتدایی بودن خط؛ خالی بودن از نقطه؛ خالی بودن کلمات از اعراب؛ حذف الف‌های ممدود؛ اختلاف لهجه‌ها<ref>ر.ک: همان، ص17-22</ref>.
    بعد از وفات پیامبر(ص)، بزرگان صحابه مانند: عبدالله بن مسعود، ابى‌ بن کعب، معاذ بن جبل، مقداد بن اسود و... مشغول جمع‌آورى قرآن شدند. این کار، چون به‌وسیله افراد مختلف و به‌صورت پراکنده انجام گرفت، باعث اختلافاتى در ثبت نص قرآن و یا در کیفیت قرائت آن شد. عثمان براى جلوگیرى از این امر، جماعتى را مأمور به یکى‌کردن مصاحف و ارسال آنها به بلاد مهم اسلامی‌نمود. وى دستور جمع‌آورى و از بین بردن قرآن‌هاى دیگر را صادر کرد و به قرائت قرآن، طبق مصاحف جدید امر نمود، ولی بر اثر سرعت و عجله بی‌مورد و شاید عدم کفایت متولیان امر، در خود این مصاحف، خطاهای املایی فراوان و بعضی اختلاف‌های دیگر، به وجود آمد که باعث اختلاف قرائات گردید. در این زمینه، موارد زیر، به‌عنوان عوامل مسبب اختلاف در قرائت، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است: اختلاف در مصاحف شهرها؛ ابتدایی بودن خط؛ خالی بودن از نقطه؛ خالی بودن کلمات از اعراب؛ حذف الف‌های ممدود؛ اختلاف لهجه‌ها<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/5855/1/17 ر.ک: همان، ص17-22]</ref>.


    در بررسى مسائل و موضوعات مربوط‍‌ به ضوابط‍‌ قرائت و تلاوت قرآن‌کریم، با دو علم مواجه هستیم: علم قرائات و علم تجوید. یکى متکفل کیفیت ادای کلمات قرآن و اختلاف آنهاست و دیگرى عهده‌دار صحت ادای آن الفاظ ‍‌[یعنى حروف کلمات]، از نظر رعایت مخارج و صفات مى‌باشد. اما گاهى ملاحظه مى‌شود که موضوعات این دو علم با یکدیگر تداخل مى‌کند؛ ازاین‌رو در فصل دوم، به بررسی فرق بین دو علم مذکور و تبیین این نکته پرداخته شده است که آیا علم قرائات و علم تجوید، از نظر تعریف یا موضوع، یکى هستند یا خیر؟ اگر یکى نیستند، نقاط‍‌ اشتراک و افتراق آنها کدام است‌؟<ref>ر.ک: همان، ص33</ref>.
    در بررسى مسائل و موضوعات مربوط‍‌ به ضوابط‍‌ قرائت و تلاوت قرآن‌کریم، با دو علم مواجه هستیم: علم قرائات و علم تجوید. یکى متکفل کیفیت ادای کلمات قرآن و اختلاف آنهاست و دیگرى عهده‌دار صحت ادای آن الفاظ ‍‌[یعنى حروف کلمات]، از نظر رعایت مخارج و صفات مى‌باشد. اما گاهى ملاحظه مى‌شود که موضوعات این دو علم با یکدیگر تداخل مى‌کند؛ ازاین‌رو در فصل دوم، به بررسی فرق بین دو علم مذکور و تبیین این نکته پرداخته شده است که آیا علم قرائات و علم تجوید، از نظر تعریف یا موضوع، یکى هستند یا خیر؟ اگر یکى نیستند، نقاط‍‌ اشتراک و افتراق آنها کدام است‌؟<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/5855/1/33 ر.ک: همان، ص33]</ref>.


    در فصل سوم، روش‌های قرائت قرآن و مخصوصا روش ترتیل، توضیح داده شده است. نویسنده معتقد است آنچه پایه و اساس قرآنى داشته و مسلمانان به آن تشویق شده‌اند، خواندن قرآن به‌صورت «ترتیل» است. وی با توجه به تعریف امام على(ع) و دیگران از واژه ترتیل، به ذکر این مطلب پرداخته که قرآن به هر شکلى که خوانده شود، درصورتى‌که همراه با صحت قرائت حروف و کلمات قرآن باشد، آن را «ترتیل» گویند. بنابراین براى تلاوت صحیح قرآن یک روش بیشتر موجود نیست و آن «ترتیل» است، ولى این روش بر اساس هدف قارى از تلاوت قرآن، صورت‌هاى متفاوتى به خود مى‌گیرد. گاهى هدف قارى از قرائت، تعلیم و آموزش است، که به آن قرائت «تحقیق» مى‌گویند. اگر با تحسین (زیبا گردانیدن) لفظ‍‌ و صدا همراه باشد، به آن «تدویر» گفته مى‌شود و زمانى که قاری قرآن هدفش ختم قرآن و تلاوت آیات بیشترى از کلام الله مجید باشد، از روش «حدر» یا «تحدیر» سود مى‌جوید<ref>ر.ک: همان، ص49</ref>.
    در فصل سوم، روش‌های قرائت قرآن و مخصوصاً روش ترتیل، توضیح داده شده است. نویسنده معتقد است آنچه پایه و اساس قرآنى داشته و مسلمانان به آن تشویق شده‌اند، خواندن قرآن به‌صورت «ترتیل» است. وی با توجه به تعریف امام على(ع) و دیگران از واژه ترتیل، به ذکر این مطلب پرداخته که قرآن به هر شکلى که خوانده شود، درصورتى‌که همراه با صحت قرائت حروف و کلمات قرآن باشد، آن را «ترتیل» گویند. بنابراین براى تلاوت صحیح قرآن یک روش بیشتر موجود نیست و آن «ترتیل» است، ولى این روش بر اساس هدف قارى از تلاوت قرآن، صورت‌هاى متفاوتى به خود مى‌گیرد. گاهى هدف قارى از قرائت، تعلیم و آموزش است، که به آن قرائت «تحقیق» مى‌گویند. اگر با تحسین (زیبا گردانیدن) لفظ‍‌ و صدا همراه باشد، به آن «تدویر» گفته مى‌شود و زمانى که قاری قرآن هدفش ختم قرآن و تلاوت آیات بیشترى از کلام الله مجید باشد، از روش «حدر» یا «تحدیر» سود مى‌جوید<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/5855/1/49 ر.ک: همان، ص49]</ref>.


    بخش دوم، در شش فصل، به «أداء الحروف» اختصاص یافته و در آن، مباحث شناخت حروف، مخارج و صفات آن، مطرح گردیده است. در این بخش، در تأیید نظر علمای تجوید در زمینه مخارج، صفات حروف و... از نظرات آواشناسان نیز استفاده شده است<ref>ر.ک: مقدمه، ص11</ref>.
    بخش دوم، در شش فصل، به «أداء الحروف» اختصاص یافته و در آن، مباحث شناخت حروف، مخارج و صفات آن، مطرح گردیده است. در این بخش، در تأیید نظر علمای تجوید در زمینه مخارج، صفات حروف و... از نظرات آواشناسان نیز استفاده شده است<ref>ر.ک: مقدمه، ص11</ref>.
    خط ۶۲: خط ۶۳:
    علم الاصوات یا آواشناسى جدید صداهایى را که از مواضع و مخارج دستگاه تکلم تولید و شنیده مى‌شوند، «حرف» نمى‌نامد، بلکه نظر مى‌دهد که: «حرف، صورت نوشتارى آواهاى زبانى مى‌باشد»؛ به‌عبارت‌دیگر صدایى که از اندام‌هاى گفتارى شنیده مى‌شود، در جایى ثبت مى‌شود تا در موقع نیاز خوانده شود؛ ازاین‌رو، صورت نوشتارى آن آوا و صدا را «حرف» مى‌گویند. آواشناسى، صداهایى را که از اندام‌هاى صوتى شنیده مى‌شود، چنین تقسیم و نام‌گذارى مى‌کند:
    علم الاصوات یا آواشناسى جدید صداهایى را که از مواضع و مخارج دستگاه تکلم تولید و شنیده مى‌شوند، «حرف» نمى‌نامد، بلکه نظر مى‌دهد که: «حرف، صورت نوشتارى آواهاى زبانى مى‌باشد»؛ به‌عبارت‌دیگر صدایى که از اندام‌هاى گفتارى شنیده مى‌شود، در جایى ثبت مى‌شود تا در موقع نیاز خوانده شود؛ ازاین‌رو، صورت نوشتارى آن آوا و صدا را «حرف» مى‌گویند. آواشناسى، صداهایى را که از اندام‌هاى صوتى شنیده مى‌شود، چنین تقسیم و نام‌گذارى مى‌کند:
    الف)- صداهاى صامت: یعنى «صداهاى ساکن»؛ اصطلاح فارسى آن «هم‌خوان‌ها» مى‌باشد. در اصل «صداهاى صامت»، واژه‌اى است که به‌جاى کلمه «حرف» استعمال مى‌شود که لغویان آن را به کار مى‌برده‌اند.
    الف)- صداهاى صامت: یعنى «صداهاى ساکن»؛ اصطلاح فارسى آن «هم‌خوان‌ها» مى‌باشد. در اصل «صداهاى صامت»، واژه‌اى است که به‌جاى کلمه «حرف» استعمال مى‌شود که لغویان آن را به کار مى‌برده‌اند.
    ب)- حرکات: نام دیگر آن «مصوت‌ها» مى‌باشد. در آواشناسى فارسى به آن «واکه‌ها» گفته مى‌شود که همان صداهاى کوتاه و کشیده هستند. مصوت‌ها صداهاى مجهورى هستند که در حین تولید، تکیه‌گاه و مخرج خاصى در دستگاه تکلم ندارند؛ یعنى وقتى هوا از شش‌ها خارج شد، تارهاى صوتى را مرتعش مى‌کند و به موازات حالت گرفتن دهان و چگونگى حالت آن، صدایى شنیده مى‌شود. علت ارائه بحث حاضر، این است که نویسنده با توجه به مباحث جدید در این زمینه، ازهمان اصطلاح «حرف» استفاده کرده ‌است؛ زیرا کلمه حرف به ذهن مربیان و قاریان آشناتر است؛ وگرنه خود اقرار نموده است که اصطلاح «صامت‌ها» یا صداهاى «صامت»، دقیق‌تر از واژه «حرف» مى‌باشد<ref>ر.ک: همان، ص65-66</ref>.
    ب)- حرکات: نام دیگر آن «مصوت‌ها» مى‌باشد. در آواشناسى فارسى به آن «واکه‌ها» گفته مى‌شود که همان صداهاى کوتاه و کشیده هستند. مصوت‌ها صداهاى مجهورى هستند که در حین تولید، تکیه‌گاه و مخرج خاصى در دستگاه تکلم ندارند؛ یعنى وقتى هوا از شش‌ها خارج شد، تارهاى صوتى را مرتعش مى‌کند و به موازات حالت گرفتن دهان و چگونگى حالت آن، صدایى شنیده مى‌شود. علت ارائه بحث حاضر، این است که نویسنده با توجه به مباحث جدید در این زمینه، ازهمان اصطلاح «حرف» استفاده کرده ‌است؛ زیرا کلمه حرف به ذهن مربیان و قاریان آشناتر است؛ وگرنه خود اقرار نموده است که اصطلاح «صامت‌ها» یا صداهاى «صامت»، دقیق‌تر از واژه «حرف» مى‌باشد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/5855/1/65 ر.ک: همان، ص65-66]</ref>.


    در بخش سوم، به بررسی مسائل مربوط به «وقف و ابتدا» تحت عنوان «حفظ الوقوف» پرداخته شده است. در این بخش، از کیفیت وقف بر آخر کلمات، ارائه سه دیدگاه در زمینه اقسام و احکام وقف در موارد مختلف، بحث به میان آمده است<ref>ر.ک: مقدمه، ص11</ref>.
    در بخش سوم، به بررسی مسائل مربوط به «وقف و ابتدا» تحت عنوان «حفظ الوقوف» پرداخته شده است. در این بخش، از کیفیت وقف بر آخر کلمات، ارائه سه دیدگاه در زمینه اقسام و احکام وقف در موارد مختلف، بحث به میان آمده است<ref>ر.ک: مقدمه، ص11</ref>.
    خط ۷۳: خط ۷۴:
    فهرست مطالب در ابتدا و فهرست منابع و مآخذ مورد استفاده نویسنده، در انتهای کتاب آمده است.
    فهرست مطالب در ابتدا و فهرست منابع و مآخذ مورد استفاده نویسنده، در انتهای کتاب آمده است.


    در پاورقی‌ها، علاوه بر ذکر منابع، به توضیح برخی از مطالب متن، پرداخته شده است<ref>ر.ک: پاورقی، ص82</ref>.
    در پاورقی‌ها، علاوه بر ذکر منابع، به توضیح برخی از مطالب متن، پرداخته شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/5855/1/82 ر.ک: پاورقی، ص82]</ref>.
       
       
    ==پانویس==
    ==پانویس==
    خط ۸۳: خط ۸۴:


    ==وابسته‌ها==
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}


    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
       
       
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:اسلام، عرفان، غیره]]
       
       
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:قرآن و علوم قرآنی]]
       
       
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:علوم قرآنی]]
       
       
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:علم قرائت و تجوید]]
     
    [[رده:علم تجوید]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۳۴

    پژوهشی در علم تجوید
    پژوهشی در علم تجوید
    پدیدآورانعلامی، ابوالفضل (نویسنده) سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. نمايندگي ولی فقیه. پژوهشکده تحقيقات اسلامی (تهيه کننده)
    ناشرياقوت
    مکان نشرايران - قم
    سال نشرمجلد1: 1381ش ,
    چاپ3
    شابک964-92539-2-0
    موضوعقرآن - تجويد قرآن - قرائت
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏79‎‏/‎‏6‎‏ ‎‏/‎‏ع‎‏8‎‏ب‎‏4
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    پژوهشی در علم تجوید، اثر ابوالفضل علامی، کتابی است پیرامون علم تجوید و روش‌های قرائت قرآن کریم.

    انگیزه نگارش

    انگیزه نویسنده از نگارش کتاب، موارد زیر عنوان شده است:

    1. اقبال عمومی جامعه، به‌خصوص نسل جوان به آموزش قرآن کریم، به‌ویژه آموزش تجوید قرآن، نیاز به اساتید و مربیان این رشته را دوچندان می‌کند؛ بنابراین لازم است مباحث علمی این فن، با بهره‌گیری از روش‌های علمی و تحقیقی و برخورداری از منابع جامع و معتبر، در اختیار مربیان عزیز قرار گیرد تا بتوانند این وظیفه الهی را به‌نحو مطلوب‌تری، ایفا نمایند.
    2. نیاز مبرم اساتید و مربیان قرآنی به کتاب‌های مرجع و منابع معتبر در زمینه این علم و کمیاب و نایاب بودن و در دسترس عموم نبودن این منابع.
    3. بهره‌گیری اغلب کتاب‌هایی که به زبان فارسی در زمینه علم تجوید نگارش یافته، از یافته‌های نوین زبان‌شناسان در این زمینه[۱].

    ساختار

    کتاب با پیشگفتار معاونت متون آموزشی و کمک‌آموزشی مرکز تحقیقات اسلامی و مقدمه نویسنده آغاز و مطالب در سه بخش و هر بخش در چندین فصل، تنظیم شده است.

    اثر حاضر، کوششی است جهت پاسداری از همه تلاش‌هایی که در راه قرآن و آموزش آن شده و پاسخی است به شور و اشتیاق فرزندان قرآن[۲].

    گزارش محتوا

    در پیشگفتار، به اهمیت و موضوع کتاب[۳] و در مقدمه، به انگیزه نگارش و ویژگی‌های کتاب، اشاره شده است[۴].

    در بخش اول، در سه فصل زیر، کلیاتی در مورد علم قرائات، مطرح شده است: در فصل اول، به بررسی تاریخ پیدایش علم قرائات، پرداخته شده و به این نکته، اشاره شده است که اولین مرحله در تعلیم قرائت قرآن، مربوط‍‌ به زمانى است که پیامبر(ص) به رسالت مبعوث شد و جبرئیل امین، از طرف خداوند مأمور به تعلیم وى گردید و آن حضرت، قرآن را برای دو دسته، تلاوت نموده و آموزش داد: گروه اول، توده مردم: قرائت پیام قرآن براى دعوت‌شدگان به اسلام، مبناى دعوت پیامبر اکرم(ص) بوده است که این مطلب نیازى به استدلال ندارد؛ زیرا کتاب‌هاى تفسیرى و حدیث مملو از این قبیل احادیث است؛ بنابراین، یکى از شئون پیامبر(ص)، خواندن قرآن براى عموم مردم، در زمان‌ها و عرصه‌هاى گوناگون حیاتش بوده است.

    گروه دوم، صحابه خاص: عده‌اى از اصحاب در مدینه، قرآن را نزد پیامبر(ص) فرامى‌گرفتند تا به دیگران تعلیم دهند و پیامبر(ص) اهتمام خاصى به این موضوع داشت؛ به‌طورى که در زمان حیاتش، جمعیت متشکلى در مدینه به قرائت قرآن و تعلیم آن اشتغال داشتند. آیات قرآنى را که به‌تدریج نازل مى‌شد، از زبان پیامبر(ص) استماع مى‌کردند و گاهى در برابر او خوانده و به وى عرضه مى‌نمودند. نویسنده در این مورد، به دو روایت زیر، اشاره کرده است:

    1. ابى‌ بن کعب، ابن مسعود و عثمان مى‌گویند: رسول خدا(ص) ده آیه از قرآن را بر آنان مى‌خواند و ده آیه بعد را تعلیم نمى‌داد، تا آنکه معارف عملى آن را فراگیرند و این نشان مى‌دهد پیامبر(ص)، تعلیم قرآن و عمل به آن را باهم مدّ نظر داشته است.
    2. ابوعبدالرحمن سلمى از قول صحابه مى‌گوید: پیامبر(ص)، قرآن را ده آیه ده آیه آموزش مى‌داد و تا آگاهی‌هاى علمى و عملى را فرانمى‌گرفتند، ده آیه بعدى را از آن حضرت اخذ نمى‌کردند[۵].

    بعد از وفات پیامبر(ص)، بزرگان صحابه مانند: عبدالله بن مسعود، ابى‌ بن کعب، معاذ بن جبل، مقداد بن اسود و... مشغول جمع‌آورى قرآن شدند. این کار، چون به‌وسیله افراد مختلف و به‌صورت پراکنده انجام گرفت، باعث اختلافاتى در ثبت نص قرآن و یا در کیفیت قرائت آن شد. عثمان براى جلوگیرى از این امر، جماعتى را مأمور به یکى‌کردن مصاحف و ارسال آنها به بلاد مهم اسلامی‌نمود. وى دستور جمع‌آورى و از بین بردن قرآن‌هاى دیگر را صادر کرد و به قرائت قرآن، طبق مصاحف جدید امر نمود، ولی بر اثر سرعت و عجله بی‌مورد و شاید عدم کفایت متولیان امر، در خود این مصاحف، خطاهای املایی فراوان و بعضی اختلاف‌های دیگر، به وجود آمد که باعث اختلاف قرائات گردید. در این زمینه، موارد زیر، به‌عنوان عوامل مسبب اختلاف در قرائت، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است: اختلاف در مصاحف شهرها؛ ابتدایی بودن خط؛ خالی بودن از نقطه؛ خالی بودن کلمات از اعراب؛ حذف الف‌های ممدود؛ اختلاف لهجه‌ها[۶].

    در بررسى مسائل و موضوعات مربوط‍‌ به ضوابط‍‌ قرائت و تلاوت قرآن‌کریم، با دو علم مواجه هستیم: علم قرائات و علم تجوید. یکى متکفل کیفیت ادای کلمات قرآن و اختلاف آنهاست و دیگرى عهده‌دار صحت ادای آن الفاظ ‍‌[یعنى حروف کلمات]، از نظر رعایت مخارج و صفات مى‌باشد. اما گاهى ملاحظه مى‌شود که موضوعات این دو علم با یکدیگر تداخل مى‌کند؛ ازاین‌رو در فصل دوم، به بررسی فرق بین دو علم مذکور و تبیین این نکته پرداخته شده است که آیا علم قرائات و علم تجوید، از نظر تعریف یا موضوع، یکى هستند یا خیر؟ اگر یکى نیستند، نقاط‍‌ اشتراک و افتراق آنها کدام است‌؟[۷].

    در فصل سوم، روش‌های قرائت قرآن و مخصوصاً روش ترتیل، توضیح داده شده است. نویسنده معتقد است آنچه پایه و اساس قرآنى داشته و مسلمانان به آن تشویق شده‌اند، خواندن قرآن به‌صورت «ترتیل» است. وی با توجه به تعریف امام على(ع) و دیگران از واژه ترتیل، به ذکر این مطلب پرداخته که قرآن به هر شکلى که خوانده شود، درصورتى‌که همراه با صحت قرائت حروف و کلمات قرآن باشد، آن را «ترتیل» گویند. بنابراین براى تلاوت صحیح قرآن یک روش بیشتر موجود نیست و آن «ترتیل» است، ولى این روش بر اساس هدف قارى از تلاوت قرآن، صورت‌هاى متفاوتى به خود مى‌گیرد. گاهى هدف قارى از قرائت، تعلیم و آموزش است، که به آن قرائت «تحقیق» مى‌گویند. اگر با تحسین (زیبا گردانیدن) لفظ‍‌ و صدا همراه باشد، به آن «تدویر» گفته مى‌شود و زمانى که قاری قرآن هدفش ختم قرآن و تلاوت آیات بیشترى از کلام الله مجید باشد، از روش «حدر» یا «تحدیر» سود مى‌جوید[۸].

    بخش دوم، در شش فصل، به «أداء الحروف» اختصاص یافته و در آن، مباحث شناخت حروف، مخارج و صفات آن، مطرح گردیده است. در این بخش، در تأیید نظر علمای تجوید در زمینه مخارج، صفات حروف و... از نظرات آواشناسان نیز استفاده شده است[۹].

    علم الاصوات یا آواشناسى جدید صداهایى را که از مواضع و مخارج دستگاه تکلم تولید و شنیده مى‌شوند، «حرف» نمى‌نامد، بلکه نظر مى‌دهد که: «حرف، صورت نوشتارى آواهاى زبانى مى‌باشد»؛ به‌عبارت‌دیگر صدایى که از اندام‌هاى گفتارى شنیده مى‌شود، در جایى ثبت مى‌شود تا در موقع نیاز خوانده شود؛ ازاین‌رو، صورت نوشتارى آن آوا و صدا را «حرف» مى‌گویند. آواشناسى، صداهایى را که از اندام‌هاى صوتى شنیده مى‌شود، چنین تقسیم و نام‌گذارى مى‌کند: الف)- صداهاى صامت: یعنى «صداهاى ساکن»؛ اصطلاح فارسى آن «هم‌خوان‌ها» مى‌باشد. در اصل «صداهاى صامت»، واژه‌اى است که به‌جاى کلمه «حرف» استعمال مى‌شود که لغویان آن را به کار مى‌برده‌اند. ب)- حرکات: نام دیگر آن «مصوت‌ها» مى‌باشد. در آواشناسى فارسى به آن «واکه‌ها» گفته مى‌شود که همان صداهاى کوتاه و کشیده هستند. مصوت‌ها صداهاى مجهورى هستند که در حین تولید، تکیه‌گاه و مخرج خاصى در دستگاه تکلم ندارند؛ یعنى وقتى هوا از شش‌ها خارج شد، تارهاى صوتى را مرتعش مى‌کند و به موازات حالت گرفتن دهان و چگونگى حالت آن، صدایى شنیده مى‌شود. علت ارائه بحث حاضر، این است که نویسنده با توجه به مباحث جدید در این زمینه، ازهمان اصطلاح «حرف» استفاده کرده ‌است؛ زیرا کلمه حرف به ذهن مربیان و قاریان آشناتر است؛ وگرنه خود اقرار نموده است که اصطلاح «صامت‌ها» یا صداهاى «صامت»، دقیق‌تر از واژه «حرف» مى‌باشد[۱۰].

    در بخش سوم، به بررسی مسائل مربوط به «وقف و ابتدا» تحت عنوان «حفظ الوقوف» پرداخته شده است. در این بخش، از کیفیت وقف بر آخر کلمات، ارائه سه دیدگاه در زمینه اقسام و احکام وقف در موارد مختلف، بحث به میان آمده است[۱۱].

    برخی از ویژگی‌های کتاب را می‌توان در امور زیر، خلاصه نمود:

    1. کوشش زیادی به عمل آمده تا مهم‌ترین و اساسی‌ترین مسائل علم تجوید، با استفاده از معتبرترین منابع و یافته‌های محققان و پژوهندگان علم تجوید، مطرح و مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد؛ به‌گونه‌ای که بتواند تا حد زیادی، خواننده را از سایر کتاب‌های مرجع، بی‌نیاز گرداند.
    2. تلاش‌های جدی به عمل آمده که ضمن بیان قواعد این علم شریف، مبانی گذشتگان در مورد این قواعد و مبانی نوین زبان‌شناسی و آواشناسی نیز مورد توجه و استفاده قرار گیرد؛ البته خود نویسنده به این نکته تذکر داده است که استفاده از این موارد نوین زبان‌شناسی، تا جایی است که اصالت علم تجوید، از بین نرود؛ زیرا این علوم، از علوم مختص قرآن است و از رهگذر قرآن، شرافتی و فضیلتی یافته است؛ بنابراین بر همگان لازم است که از این علم و جایگاه رفیع آن، صیانت نمایند[۱۲].

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب در ابتدا و فهرست منابع و مآخذ مورد استفاده نویسنده، در انتهای کتاب آمده است.

    در پاورقی‌ها، علاوه بر ذکر منابع، به توضیح برخی از مطالب متن، پرداخته شده است[۱۳].

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه، ص10
    2. ر.ک: همان
    3. ر.ک: پیشگفتار، ص7-8
    4. ر.ک: مقدمه، ص9-11
    5. ر.ک: متن کتاب، ص15-16
    6. ر.ک: همان، ص17-22
    7. ر.ک: همان، ص33
    8. ر.ک: همان، ص49
    9. ر.ک: مقدمه، ص11
    10. ر.ک: همان، ص65-66
    11. ر.ک: مقدمه، ص11
    12. ر.ک: همان، ص10-11
    13. ر.ک: پاورقی، ص82

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.


    وابسته‌ها