یکصد و پنجاه درس زندگی: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''')
    جز (جایگزینی متن - 'زندگی (ابهام زدایی)' به 'زندگی (ابهام‌زدایی)')
     
    (۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۴: خط ۴:
    | عنوان‌های دیگر =
    | عنوان‌های دیگر =
    | پدیدآوران =  
    | پدیدآوران =  
    [[مکارم شیرازی، ناصر]] (نويسنده)
    [[مکارم شیرازی، ناصر]] (نویسنده)
    | زبان =فارسی
    | زبان =فارسی
    | کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏141‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏7‎‏ی‎‏8
    | کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏141‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏7‎‏ی‎‏8
    خط ۱۵: خط ۱۵:
    | سال نشر = 1386 ش  
    | سال نشر = 1386 ش  


    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE3991AUTOMATIONCODE
    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE03991AUTOMATIONCODE
    | چاپ =3
    | چاپ =3
    | شابک =964-6275-30-3
    | شابک =964-6275-30-3
    | تعداد جلد =1
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =14759
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =03991
    | کتابخوان همراه نور =03991
    | کد پدیدآور =
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پس از =
    | پیش از =
    | پیش از =
    }}
    }}
     
    {{کاربردهای دیگر| زندگی (ابهام‌زدایی)}}
    '''يك‌صدوپنجاه درس زندگى''' اثر [[مکارم شیرازی، ناصر|آيت‌الله مكارم شيرازى]]، متن، ترجمه و شرح يك‌صدوپنجاه روايت از معصومين(ع) مى‌باشد كه به زبان فارسى نوشته شده است.
    '''يك‌صدوپنجاه درس زندگى''' اثر [[مکارم شیرازی، ناصر|آيت‌الله مكارم شيرازى]]، متن، ترجمه و شرح يك‌صدوپنجاه روايت از معصومين(ع) مى‌باشد كه به زبان فارسى نوشته شده است.


    == ساختار ==
    == ساختار ==
    كتاب با مقدمه نویسنده درباره موضوع و اهميت كتاب آغاز و متن اثر در 150 نكته تنظيم شده است.


    روش كار نویسنده بدين‌صورت است كه ابتدا عنوانى براى هر روايت ذكر كرده و سپس ضمن اشاره به نص و ترجمه آن روايت، به شرحى كوتاه پيرامون هريك، پرداخته است.


    كتاب با مقدمه نويسنده درباره موضوع و اهميت كتاب آغاز و متن اثر در 150 نكته تنظيم شده است.
    اثر حاضر، در واقع گلچينى از احاديث، با ترجمه روان و شرح كوتاه است كه مى‌تواند نمونه‌اى باشد از تعليمات اسلام براى همه آن‌ها كه مى‌خواهند اين دين الهى را با يك مطالعه كوتاه، بهتر بشناسند<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/14759/1/9 مقدمه، ص9- 10]</ref>
     
    روش كار نويسنده بدين‌صورت است كه ابتدا عنوانى براى هر روايت ذكر كرده و سپس ضمن اشاره به نص و ترجمه آن روايت، به شرحى كوتاه پيرامون هريك، پرداخته است.
     
    اثر حاضر، در واقع گلچينى از احاديث، با ترجمه روان و شرح كوتاه است كه مى‌تواند نمونه‌اى باشد از تعليمات اسلام براى همه آن‌ها كه مى‌خواهند اين دين الهى را با يك مطالعه كوتاه، بهتر بشناسند<ref>مقدمه، ص9- 10</ref>
     
    == گزارش محتوا ==
     


    ==گزارش محتوا==
    به‌منظور آشنايى با محتواى مطالب، به برخى روايات و شرح آن‌ها، به‌صورت مختصر، اشاره مى‌گردد:
    به‌منظور آشنايى با محتواى مطالب، به برخى روايات و شرح آن‌ها، به‌صورت مختصر، اشاره مى‌گردد:


    اولين روايت، از [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] است كه فرموده‌اند: «آگاه باشيد دانشى كه در آن انديشه نيست، سودى ندارد و تلاوت قرآن كه در آن تدبر نباشد، نفعى نداشته و عبادتى كه در آن تفكر نيست، بى‌اثر است». نويسنده در تشريح اين روايت، به اين نكته اشاره دارد كه انباشتن مغز از فرمول‌هاى علمى، قوانين منطقى، اصول فلسفى و هرگونه دانشى، مادام كه با انديشه صحيح و جهان‌بينى روشن و آشنايى با اصول زندگى انسانى هماهنگ نباشد، بسيار كم اثر است؛ همان‌طور كه خواندن آيات قرآن اگر با تدبر و دقت در عمق معانى آن همراه نباشد، تأثير آن ناچيز است و عبادتى كه نور تفكر و عقل بر آن نتابد، جسمى است بى‌روح و فاقد آثار عالى تربيتى<ref>متن كتاب، ص11</ref>
    اولين روايت، از [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] است كه فرموده‌اند: «آگاه باشيد دانشى كه در آن انديشه نيست، سودى ندارد و تلاوت قرآن كه در آن تدبر نباشد، نفعى نداشته و عبادتى كه در آن تفكر نيست، بى‌اثر است». نویسنده در تشريح اين روايت، به اين نكته اشاره دارد كه انباشتن مغز از فرمول‌هاى علمى، قوانين منطقى، اصول فلسفى و هرگونه دانشى، مادام كه با انديشه صحيح و جهان‌بينى روشن و آشنايى با اصول زندگى انسانى هماهنگ نباشد، بسيار كم اثر است؛ همان‌طور كه خواندن آيات قرآن اگر با تدبر و دقت در عمق معانى آن همراه نباشد، تأثير آن ناچيز است و عبادتى كه نور تفكر و عقل بر آن نتابد، جسمى است بى‌روح و فاقد آثار عالى تربيتى<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/14759/1/11 متن كتاب، ص11]</ref>


    در روايت پنجم، [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] از نگرانى مؤمن از گناهان گذشته و همچنين از باقى‌مانده عمر خود، سخن به ميان آورده است. نويسنده معقتد است بارزترين نشانه ايمان، احساس مسئوليت انسان در برابر اعمالى است كه انجام داده و احساس مسئوليت در برابر وظايف و تكاليفى كه در پيش دارد<ref>همان، ص15</ref>
    در روايت پنجم، [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] از نگرانى مؤمن از گناهان گذشته و همچنين از باقى‌مانده عمر خود، سخن به ميان آورده است. نویسنده معقتد است بارزترين نشانه ايمان، احساس مسئوليت انسان در برابر اعمالى است كه انجام داده و احساس مسئوليت در برابر وظايف و تكاليفى كه در پيش دارد<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/14759/1/15 همان، ص15]</ref>


    در هفتمين روايت، [[امام على(ع)|اميرمؤمنان(ع)]] تنبلى و ناتوانى را به هم آميخته دانسته كه فرزندى به نام «فقر و تنگدستى» از آن دو متولد خواهد شد. نويسنده نيز به اين نكته اشاره نموده است كه همه چيز در پرتو سعى و كوشش به دست آمده و تنبلى، سستى، ناتوانى و فرار از برابر حوادث سخت و مشكلات، چيزى است كه با روح ايمان، هرگز سازگار نيست و اينها، مولودى جر فقر در همه جهات- اقتصادى، اخلاقى و معنوى- نخواهد داشت، در حالى‌كه مردم با ايمان، بايد در تمام جهات، متكى به خود و بى‌نياز باشند<ref>همان، ص17</ref>
    در هفتمين روايت، [[امام على(ع)|اميرمؤمنان(ع)]] تنبلى و ناتوانى را به هم آميخته دانسته كه فرزندى به نام «فقر و تنگدستى» از آن دو متولد خواهد شد. نویسنده نيز به اين نكته اشاره نموده است كه همه چيز در پرتو سعى و كوشش به دست آمده و تنبلى، سستى، ناتوانى و فرار از برابر حوادث سخت و مشكلات، چيزى است كه با روح ايمان، هرگز سازگار نيست و اينها، مولودى جر فقر در همه جهات- اقتصادى، اخلاقى و معنوى- نخواهد داشت، در حالى‌كه مردم با ايمان، بايد در تمام جهات، متكى به خود و بى‌نياز باشند<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/14759/1/17 همان، ص17]</ref>


    در روايت نهم، [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] فرموده است: هيچ كس بر ديگران برترى‌جويى نمى‌كند و بزرگى نمى‌فروشد، مگر به خاطر حقارتى كه در درون وجود خود احساس مى‌كند. نويسنده در شرح اين روايت، معتقد است كه امروزه در پرتو تحقيقات روانشناسى و روانكاوى مسلم شده است سرچشمه تكبر و بزرگى فروختن بر ديگران، چيزى جز عقده حقارت نيست و آن‌ها كه مبتلا به اين عقده هستند و از آن رنج مى‌برند، براى جبران كمبودهاى خود، متوسل به اين وسيله غلط -يعنى خود را به‌طور مصنوعى بزرگ نشان دادن- مى‌شوند و از اين راه بر حقارت اجتماعى خود مى‌افزايند و بيش از پيش خود را منفور مى‌سازند<ref>همان، ص19</ref>
    در روايت نهم، [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] فرموده است: هيچ كس بر ديگران برترى‌جويى نمى‌كند و بزرگى نمى‌فروشد، مگر به خاطر حقارتى كه در درون وجود خود احساس مى‌كند. نویسنده در شرح اين روايت، معتقد است كه امروزه در پرتو تحقيقات روانشناسى و روانكاوى مسلم شده است سرچشمه تكبر و بزرگى فروختن بر ديگران، چيزى جز عقده حقارت نيست و آن‌ها كه مبتلا به اين عقده هستند و از آن رنج مى‌برند، براى جبران كمبودهاى خود، متوسل به اين وسيله غلط -يعنى خود را به‌طور مصنوعى بزرگ نشان دادن- مى‌شوند و از اين راه بر حقارت اجتماعى خود مى‌افزايند و بيش از پيش خود را منفور مى‌سازند<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/14759/1/19 همان، ص19]</ref>


    در روايت دوازدهم، پيامبر(ص) راست‌گويى و امانت را دو نشانه انسان واقعى معرفى كرده و نويسنده، به اين نكته اشاره نموده است كه با مطالعه مدارك اسلامى، اين حقيقت روشن مى‌شود كه دو نشانه قطعى مسلمان واقعى اين است كه راست‌گو و امين باشد و با اين‌كه عبادات اسلامى برنامه‌هاى عالى تربيتى هستند، ولى تنها اينها نشانه اسلام نيست، بلكه بايد با راست‌گويى و امانت، تكميل گردد<ref>همان، ص22</ref>
    در روايت دوازدهم، پيامبر(ص) راست‌گويى و امانت را دو نشانه انسان واقعى معرفى كرده و نویسنده، به اين نكته اشاره نموده است كه با مطالعه مدارک اسلامى، اين حقيقت روشن مى‌شود كه دو نشانه قطعى مسلمان واقعى اين است كه راست‌گو و امين باشد و با اين‌كه عبادات اسلامى برنامه‌هاى عالى تربيتى هستند، ولى تنها اينها نشانه اسلام نيست، بلكه بايد با راست‌گويى و امانت، تكميل گردد<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/14759/1/22 همان، ص22]</ref>


    نويسنده معقتد است گريز از واقعيات و پرده‌پوشى بر حقايق، نه مشكلى را حل مى‌كند و نه خدمتى به كسى محسوب مى‌شود؛ به همين دليل، دوستانى كه به جاى انتقاد سازنده و صحيح، سعى دارند حقايق را كتمان كنند و براى ارضاى كاذب خاطر دوست، عيوب او را بپوشانند و يا آن را حُسن جلوه دهند، نه تنها خدمتى در عالم دوستى و رفاقت نكرده‌اند، بلكه خيانتى بزرگ مرتكب شده‌اند. اين مطلب، نكته‌اى است كه نويسنده در شرح روايت [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] در مورد بدترين دوستان فرموده‌اند<ref>همان، ص30</ref>
    نویسنده معقتد است گريز از واقعيات و پرده‌پوشى بر حقايق، نه مشكلى را حل مى‌كند و نه خدمتى به كسى محسوب مى‌شود؛ به همين دليل، دوستانى كه به جاى انتقاد سازنده و صحيح، سعى دارند حقايق را كتمان كنند و براى ارضاى كاذب خاطر دوست، عيوب او را بپوشانند و يا آن را حُسن جلوه دهند، نه تنها خدمتى در عالم دوستى و رفاقت نكرده‌اند، بلكه خيانتى بزرگ مرتكب شده‌اند. اين مطلب، نكته‌اى است كه نویسنده در شرح روايت [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] در مورد بدترين دوستان فرموده‌اند<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/14759/1/30 همان، ص30]</ref>


    در روايت چهل‌وسوم، [[امام على(ع)|اميرمؤمنان(ع)]] فرموده‌اند: «حقيقت توحيد پروردگار اين است كه ذات او را به وهم و تصور خود، محدود نسازى و ايمان و عدالت او در اين است كه هيچ كار او را متهم نكنى». نويسنده در توضيح و شرح اين روايت، اين نكته را خاطرنشان نموده است كه به همان اندازه كه اصل وجود خداوند براى ما روشن و آشكار است و هر ذره‌اى از ذرات اين جهان، دليل عظمت، قدرت، علم و توانايى اوست، به همان مقدار، حقيقت ذات او بر ما پوشيده است؛ زيرا او وجودى است نامحدود و چنان وجودى، بالاتر از درك محدود ماست، بنابراين بايد ذات او را از هر چيز تصور مى‌كنيم، بالاتر بدانيم و اين حقيقت توحيد است<ref>همان، ص53</ref>
    در روايت چهل‌وسوم، [[امام على(ع)|اميرمؤمنان(ع)]] فرموده‌اند: «حقيقت توحيد پروردگار اين است كه ذات او را به وهم و تصور خود، محدود نسازى و ايمان و عدالت او در اين است كه هيچ كار او را متهم نكنى». نویسنده در توضيح و شرح اين روايت، اين نكته را خاطرنشان نموده است كه به همان اندازه كه اصل وجود خداوند براى ما روشن و آشكار است و هر ذره‌اى از ذرات اين جهان، دليل عظمت، قدرت، علم و توانايى اوست، به همان مقدار، حقيقت ذات او بر ما پوشيده است؛ زيرا او وجودى است نامحدود و چنان وجودى، بالاتر از درك محدود ماست، بنابراین بايد ذات او را از هر چيز تصور مى‌كنيم، بالاتر بدانيم و اين حقيقت توحيد است<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/14759/1/53 همان، ص53]</ref>


    در روايت هشتادم، امام جواد(ع) سفارش كرده است انسان پاى هر سخنى منشيند و نويسنده نيز بر اين عقيده است كه سخن هرچه باشد و از هر كس باشد، اثر دارد و گوش فرا دادن به سخنان اين و آن، معمولاً با تأثير آن در دل آدمى همراه است و از آنجا كه هدف سخن‌گويان مختلف است، جمعى سخنگوى حقند و جمعى سخنگوى باطل؛ خضوع در برابر هر يك از اين دو گروه، يك نوع پرستش است؛ زيرا روح پرستش همان تسليم است، بنابراين آنها كه به سخنان حق گوش مى‌دهند، پرستندگان حقند و آنها كه به سخنگويان باطل گوش فرا مى‌دهند، پرستندگان باطلند<ref>همان، ص90</ref>
    در روايت هشتادم، امام جواد(ع) سفارش كرده است انسان پاى هر سخنى منشيند و نویسنده نيز بر اين عقيده است كه سخن هرچه باشد و از هر كس باشد، اثر دارد و گوش فرا دادن به سخنان اين و آن، معمولاً با تأثير آن در دل آدمى همراه است و از آنجا كه هدف سخن‌گويان مختلف است، جمعى سخنگوى حقند و جمعى سخنگوى باطل؛ خضوع در برابر هر يك از اين دو گروه، يك نوع پرستش است؛ زيرا روح پرستش همان تسليم است، بنابراین آنها كه به سخنان حق گوش مى‌دهند، پرستندگان حقند و آنها كه به سخنگويان باطل گوش فرا مى‌دهند، پرستندگان باطلند<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/14759/1/90 همان، ص90]</ref>


    == وضعيت كتاب ==
    == وضعيت كتاب ==
    خط ۶۸: خط ۶۵:


    مقدمه و متن كتاب.
    مقدمه و متن كتاب.
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}





    نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۰۰

    یکصد و پنجاه درس زندگی
    یکصد و پنجاه درس زندگی
    پدیدآورانمکارم شیرازی، ناصر (نویسنده)
    ناشرنسل جوان
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1386 ش
    چاپ3
    شابک964-6275-30-3
    موضوعاحادیث شیعه - قرن 14 راه و رسم زندگی (اسلام)
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏141‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏7‎‏ی‎‏8
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    يك‌صدوپنجاه درس زندگى اثر آيت‌الله مكارم شيرازى، متن، ترجمه و شرح يك‌صدوپنجاه روايت از معصومين(ع) مى‌باشد كه به زبان فارسى نوشته شده است.

    ساختار

    كتاب با مقدمه نویسنده درباره موضوع و اهميت كتاب آغاز و متن اثر در 150 نكته تنظيم شده است.

    روش كار نویسنده بدين‌صورت است كه ابتدا عنوانى براى هر روايت ذكر كرده و سپس ضمن اشاره به نص و ترجمه آن روايت، به شرحى كوتاه پيرامون هريك، پرداخته است.

    اثر حاضر، در واقع گلچينى از احاديث، با ترجمه روان و شرح كوتاه است كه مى‌تواند نمونه‌اى باشد از تعليمات اسلام براى همه آن‌ها كه مى‌خواهند اين دين الهى را با يك مطالعه كوتاه، بهتر بشناسند[۱]

    گزارش محتوا

    به‌منظور آشنايى با محتواى مطالب، به برخى روايات و شرح آن‌ها، به‌صورت مختصر، اشاره مى‌گردد:

    اولين روايت، از حضرت على(ع) است كه فرموده‌اند: «آگاه باشيد دانشى كه در آن انديشه نيست، سودى ندارد و تلاوت قرآن كه در آن تدبر نباشد، نفعى نداشته و عبادتى كه در آن تفكر نيست، بى‌اثر است». نویسنده در تشريح اين روايت، به اين نكته اشاره دارد كه انباشتن مغز از فرمول‌هاى علمى، قوانين منطقى، اصول فلسفى و هرگونه دانشى، مادام كه با انديشه صحيح و جهان‌بينى روشن و آشنايى با اصول زندگى انسانى هماهنگ نباشد، بسيار كم اثر است؛ همان‌طور كه خواندن آيات قرآن اگر با تدبر و دقت در عمق معانى آن همراه نباشد، تأثير آن ناچيز است و عبادتى كه نور تفكر و عقل بر آن نتابد، جسمى است بى‌روح و فاقد آثار عالى تربيتى[۲]

    در روايت پنجم، امام صادق(ع) از نگرانى مؤمن از گناهان گذشته و همچنين از باقى‌مانده عمر خود، سخن به ميان آورده است. نویسنده معقتد است بارزترين نشانه ايمان، احساس مسئوليت انسان در برابر اعمالى است كه انجام داده و احساس مسئوليت در برابر وظايف و تكاليفى كه در پيش دارد[۳]

    در هفتمين روايت، اميرمؤمنان(ع) تنبلى و ناتوانى را به هم آميخته دانسته كه فرزندى به نام «فقر و تنگدستى» از آن دو متولد خواهد شد. نویسنده نيز به اين نكته اشاره نموده است كه همه چيز در پرتو سعى و كوشش به دست آمده و تنبلى، سستى، ناتوانى و فرار از برابر حوادث سخت و مشكلات، چيزى است كه با روح ايمان، هرگز سازگار نيست و اينها، مولودى جر فقر در همه جهات- اقتصادى، اخلاقى و معنوى- نخواهد داشت، در حالى‌كه مردم با ايمان، بايد در تمام جهات، متكى به خود و بى‌نياز باشند[۴]

    در روايت نهم، امام صادق(ع) فرموده است: هيچ كس بر ديگران برترى‌جويى نمى‌كند و بزرگى نمى‌فروشد، مگر به خاطر حقارتى كه در درون وجود خود احساس مى‌كند. نویسنده در شرح اين روايت، معتقد است كه امروزه در پرتو تحقيقات روانشناسى و روانكاوى مسلم شده است سرچشمه تكبر و بزرگى فروختن بر ديگران، چيزى جز عقده حقارت نيست و آن‌ها كه مبتلا به اين عقده هستند و از آن رنج مى‌برند، براى جبران كمبودهاى خود، متوسل به اين وسيله غلط -يعنى خود را به‌طور مصنوعى بزرگ نشان دادن- مى‌شوند و از اين راه بر حقارت اجتماعى خود مى‌افزايند و بيش از پيش خود را منفور مى‌سازند[۵]

    در روايت دوازدهم، پيامبر(ص) راست‌گويى و امانت را دو نشانه انسان واقعى معرفى كرده و نویسنده، به اين نكته اشاره نموده است كه با مطالعه مدارک اسلامى، اين حقيقت روشن مى‌شود كه دو نشانه قطعى مسلمان واقعى اين است كه راست‌گو و امين باشد و با اين‌كه عبادات اسلامى برنامه‌هاى عالى تربيتى هستند، ولى تنها اينها نشانه اسلام نيست، بلكه بايد با راست‌گويى و امانت، تكميل گردد[۶]

    نویسنده معقتد است گريز از واقعيات و پرده‌پوشى بر حقايق، نه مشكلى را حل مى‌كند و نه خدمتى به كسى محسوب مى‌شود؛ به همين دليل، دوستانى كه به جاى انتقاد سازنده و صحيح، سعى دارند حقايق را كتمان كنند و براى ارضاى كاذب خاطر دوست، عيوب او را بپوشانند و يا آن را حُسن جلوه دهند، نه تنها خدمتى در عالم دوستى و رفاقت نكرده‌اند، بلكه خيانتى بزرگ مرتكب شده‌اند. اين مطلب، نكته‌اى است كه نویسنده در شرح روايت حضرت على(ع) در مورد بدترين دوستان فرموده‌اند[۷]

    در روايت چهل‌وسوم، اميرمؤمنان(ع) فرموده‌اند: «حقيقت توحيد پروردگار اين است كه ذات او را به وهم و تصور خود، محدود نسازى و ايمان و عدالت او در اين است كه هيچ كار او را متهم نكنى». نویسنده در توضيح و شرح اين روايت، اين نكته را خاطرنشان نموده است كه به همان اندازه كه اصل وجود خداوند براى ما روشن و آشكار است و هر ذره‌اى از ذرات اين جهان، دليل عظمت، قدرت، علم و توانايى اوست، به همان مقدار، حقيقت ذات او بر ما پوشيده است؛ زيرا او وجودى است نامحدود و چنان وجودى، بالاتر از درك محدود ماست، بنابراین بايد ذات او را از هر چيز تصور مى‌كنيم، بالاتر بدانيم و اين حقيقت توحيد است[۸]

    در روايت هشتادم، امام جواد(ع) سفارش كرده است انسان پاى هر سخنى منشيند و نویسنده نيز بر اين عقيده است كه سخن هرچه باشد و از هر كس باشد، اثر دارد و گوش فرا دادن به سخنان اين و آن، معمولاً با تأثير آن در دل آدمى همراه است و از آنجا كه هدف سخن‌گويان مختلف است، جمعى سخنگوى حقند و جمعى سخنگوى باطل؛ خضوع در برابر هر يك از اين دو گروه، يك نوع پرستش است؛ زيرا روح پرستش همان تسليم است، بنابراین آنها كه به سخنان حق گوش مى‌دهند، پرستندگان حقند و آنها كه به سخنگويان باطل گوش فرا مى‌دهند، پرستندگان باطلند[۹]

    وضعيت كتاب

    فهرست مطالب، در ابتداى كتاب آمده است. پاورقى‌ها به ذكر منابع اختصاص يافته است.

    پانويس

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.

    وابسته‌ها