أصول الإيمان: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'مولف' به 'مؤلف')
    جز (جایگزینی متن - 'ایمان (ابهام زدایی)' به 'ایمان (ابهام‌زدایی)')
     
    (۶۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    <div class='wikiInfo'>
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    [[پرونده:NUR01058J1.jpg|بندانگشتی|اصول الایمان]]
    | تصویر =NUR01058J1.jpg
    {| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
    | عنوان =اصول الایمان
    |+ |
    | عنوان‌های دیگر =
    |-
    | پدیدآوران =
    ! نام کتاب!! data-type='bookName'|اصول الایمان
    [[بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر]] (نویسنده)
    |-
    | زبان =عربی
    |نام های دیگر کتاب
    | کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏204‎‏ ‎‏/‎‏ت‎‏8‎‏الف‎‏6
    |data-type='otherBookNames'|
    | موضوع =
    |-
    اسلام - عقاید
    |پدیدآورندگان
    |data-type='authors'|[[بغدادی، عبدالقاهر ابن طاهر]] (نويسنده)
    |-
    |زبان  
    |data-type='language'|عربی
    |-
    |کد کنگره  
    |data-type='congeressCode' style='direction:ltr'|‏BP‎‏ ‎‏204‎‏ ‎‏/‎‏ت‎‏8‎‏الف‎‏6
    |-
    |موضوع  
    |data-type='subject'|اسلام - عقاید


    اهل سنت - عقاید
    اهل سنت - عقاید
    |-
    | ناشر
    |ناشر  
    دار و مکتبة الهلال
    |data-type='publisher'|دار و مکتبة الهلال
    | مکان نشر =بیروت - لبنان
    |-
    | سال نشر =  2003 م
    |مکان نشر  
    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE01058AUTOMATIONCODE
    |data-type='publishPlace'|بیروت - لبنان
    | چاپ =1
    |-
    | تعداد جلد =1
    |سال نشر
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =01058
    |data-type='publishYear'| 2003 م
    | کتابخوان همراه نور =01058
    |-class='articleCode'
    | کد پدیدآور =
    |کد اتوماسیون
    | پس از =
    |data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE1058AUTOMATIONCODE
    | پیش از =
    |}
    }}
    </div>
    {{کاربردهای دیگر| ایمان (ابهام‌زدایی) }}
    '''أصول الإيمان''' كه نام ديگر آن «أصول‌الدين» است، مهم‌ترين کتاب كلامى [[بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر|عبدالقاهر ابن طاهر تمیمى بغدادى]] و یکى از کتاب‌هاى مهم كلام اشعرى به حساب مى‌آيد.


    ==ساختار ==


    ==معرفى اجمالى==
    کتاب شامل؛ معرفى مؤلف<ref>[https://noorlib.ir/book/view/1058/%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86?pageNumber=5&viewType=pdf ترجمه مؤلف، ص 5]</ref>، مقدمه<ref>[https://noorlib.ir/book/view/1058/%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86?pageNumber=9&viewType=pdf مقدمه، ص 9]</ref> و 15 اصل كه هر اصلى را مؤلف در 15 فصل يا مسئله بيان مى‌كند.


    ==  گزارش محتوا ==
    الاصل الاول في بيان الحقائق و العلوم: مؤلف در این اصل علم را تعريف كرده، آن را اثبات و اقسامش را بيان مى‌كند<ref>[https://noorlib.ir/book/view/1058/%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86?pageNumber=13&viewType=pdf متن کتاب، ص 13]</ref>. در ادامه علوم نظريه را اثبات و طرق حصول علم را بيان مى‌كند و در همین راستا پس از توضيح اخبار متواتر و اخبار آحاد، شروط الزامى اخبار را جهت حصول علم متذكر مى‌شود. همچنين از قياس سخن گفته و به ادلۀ مخالفين قياس جواب مى‌دهد.


    '''أصول الإيمان''' كه نام ديگر آن «أصول الدين»است، مهم‌ترين کتاب كلامى [[عبدالقاهر ابن طاهر تميمى بغدادى]] و يكى از کتاب‌هاى مهم كلام اشعرى به حساب مى‌آيد.
    الاصل الثانى في بيان حدوث العالم: مؤلف در این اصل برای اثبات حدوث عالم از مقدماتى نظير معنى عالم و اجزاء عالم؛ همچون اعراض، اجسام و هيولى زمین و آسمانها، نهایت عالم و جائز بودن فناء عالم سخن مى‌گوید<ref>ر.ک: همان، ص33</ref>.


    ==ساختار و گزارش محتوا==
    الاصل الثالث في معرفة الصانع: در این اصل در ابتدا با برهان حدوث وجود صانع را اثبات كرده و بعد به اثبات بعضى از صفات او مى‌پردازد. او اثبات مى‌كند كه صانع قديم است، غنى است، حد و نهایت ندارد، مكان ندارد، متصف به رنگ و طعم و رائحه نمى‌شود و ازلى است<ref>ر.ک: همان، ص 59</ref>.


    الاصل الرابع في بيان الصفات القائمة بالإله: مؤلف در این اصل قدماء ثمانيه را اثبات مى‌كند. او ابتدا در تعداد این قدماء و سپس از تك تك آنها كه عبارتند از؛ قدرت، علم، سمع، رؤيت، اراده، حيات، كلام و بقاء بحث مى‌كند<ref>ر.ک: همان، ص75</ref>.


    کتاب شامل؛ معرفى مؤلف، مقدمه و 15 اصل كه هر اصلى را مؤلف در 15 فصل يا مسئله بيان مى‌كند.
    در ادامه، وجه، عين، يد و استواء را تأویل مى‌كند<ref>ر.ک: همان، ص91</ref>.


    الاصل الاول فى بيان الحقائق و العلوم: مؤلف در اين اصل علم را تعريف كرده، آن را اثبات و اقسامش را بيان مى‌كند. در ادامه علوم نظريه را اثبات و طرق حصول علم را بيان مى‌كند و در همين راستا پس از توضيح اخبار متواتر و اخبار آحاد، شروط الزامى اخبار را جهت حصول علم متذكر مى‌شود. همچنين از قياس سخن گفته و به ادلۀ مخالفين قياس جواب مى‌دهد.
    الاصل الخامس في بيان اسماء الله و اوصافه: مؤلف در این اصل، اسم را تعريف كرده و حقيقت آن را شرح مى‌دهد. او پس از بيان تعداد اسماء و اثبات توفيقى بودنشان، آنها را به حسب معنى به اسماء ذات، اسماء صفات و اسماء افعال تقسيم و هر یک را توضيح مى‌دهد<ref>[https://noorlib.ir/book/view/1058/%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86?pageNumber=93&viewType=html ر.ک: همان، ص93]</ref>.


    الاصل الثانى فى بيان حدوث العالم: مؤلف در اين اصل براى اثبات حدوث عالم از مقدماتى نظير معنى عالم و اجزاء عالم؛ همچون اعراض، اجسام و هيولى زمين و آسمانها، نهايت عالم و جائز بودن فناء عالم سخن مى‌گويد.
    الاصل السادس في بيان عدل الصانع و حكمته: مسألۀ اول از این اصل در تعريف عدل و ظلم است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/1058/%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86?pageNumber=108&viewType=html ر.ک: همان، ص108]</ref>. سپس خلق و كسب را تعريف كرده و اثبات مى‌كند كه خداوند خالق، أكساب بندگان مى‌باشد. او قول به تولد را باطل دانسته و قائل شده است كه هدايت و ضلالت بندگان از جانب خداست. در ادامه بحث مى‌كند از آجال، ارزاق، تكليف و اينكه رعايت مصلحت بر خداوند واجب نيست.


    الاصل الثالث فى معرفة الصانع: در اين اصل در ابتدا با برهان حدوث وجود صانع را اثبات كرده و بعد به اثبات بعضى از صفات او مى‌پردازد. او اثبات مى‌كند كه صانع قديم است، غنى است، حد و نهايت ندارد، مكان ندارد، متصف به رنگ و طعم و رائحه نمى‌شود و ازلى است.
    الاصل السابع في معرفة الانبياء(ع): مؤلف در این بخش به ترتيب به بيان مباحثى نظير: تعريف نبوت و رسالت، اثبات جواز آن، تعداد انبياء، اثبات رسالت بعضى از آنها؛ مانند عيسى(ع)، موسى(ع) و پيامبر اكرم(ص)، خاتمیت، افضليت و عصمت رسول‌اللّه(ص) مى‌پردازد<ref>[https://noorlib.ir/book/view/1058/%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86?pageNumber=125&viewType=html ر.ک: همان، ص125]</ref>.


    الاصل الرابع فى بيان الصفات القائمة بالإله: مؤلف در اين اصل قدماء ثمانيه را اثبات مى‌كند. او ابتدا در تعداد اين قدماء و سپس از تك تك آنها كه عبارتند از؛ قدرت، علم، سمع، رؤيت، اراده، حيات، كلام و بقاء بحث مى‌كند.
    الاصل الثامن في المعجزات و الكرامات: مؤلف معنى و اقسام معجزه و كرامت را بيان كرده<ref>ر.ک: همان، ص138</ref> و فرق آنها را توضيح مى‌دهد. او از علت و دلالت معجزه و کیفیت علم به معجزه بحث مى‌كند. همچنين بعضى از معجزات موسى(ع)، عيسى(ع) و پيامبر خاتم(ص) را ذكر كرده و وجه اعجاز قرآن را بيان مى‌كند.


    در ادامه، وجه، عين، يد و استواء را تأويل مى‌كند.
    الاصل التاسع في بيان معرفة اركان الاسلام: مؤلف در این اصل، عقائد اشعرى‌ها را در مورد احكام شريعت بيان مى‌كند. او ابتدا از اركان خمسه (شهادة، صلاة، صوم، زكاة و حج) بحث مى‌كند و در ادامه به موضوعات جهاد، معاملات، فروج، حدود، محرمات و مباحات و مسائل مربوط به اموات مى‌پردازد<ref>ر.ک: همان، ص149</ref>.


    الاصل الخامس فى بيان اسماء الله و اوصافه: مؤلف در اين اصل، اسم را تعريف كرده و حقيقت آن را شرح مى‌دهد. او پس از بيان تعداد اسماء و اثبات توفيقى بودنشان، آنها را به حسب معنى به اسماء ذات، اسماء صفات و اسماء افعال تقسيم و هر يك را توضيح مى‌دهد.
    الاصل العاشر في معرفة احكام التكليف و الامر: در این اصل به بيان تعريف، اقسام، شروط و ترتيب تكليف مى‌پردازد و از اوصاف مكلّف و مكلّف، اقسام خطاب، اقسام و احكام اخبار و نسخ و شرائط آن بحث مى‌كند<ref>ر.ک: همان، ص165</ref>.


    الاصل السادس فى بيان عدل الصانع و حكمته: مسألۀ اول از اين اصل در تعريف عدل و ظلم است. سپس خلق و كسب را تعريف كرده و اثبات مى‌كند كه خداوند خالق، أكساب بندگان مى‌باشد. او قول به تولد را باطل دانسته و قائل شده است كه هدايت و ضلالت بندگان از جانب خداست. در ادامه بحث مى‌كند از آجال، ارزاق، تكليف و اينكه رعايت مصلحت بر خداوند واجب نيست.
    الاصل الحادى عشر في معرفة العباد في المعاد: در این اصل، مؤلف از معاد و کیفیت آن بحث مى‌كند و از معاد اجسام، ارواح و حيوانات، وجوب معاد، بهشت و دوزخ و اهل آنها سخن مى‌گوید. او در نهایت، شفاعت، حوض، صراط، میزان و... را اثبات مى‌كند<ref>[https://noorlib.ir/book/view/1058/%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86?pageNumber=183&viewType=html ر.ک: همان، ص183]</ref>.


    الاصل السابع فى معرفة الانبياء(ع): مؤلف در اين بخش به ترتيب به بيان مباحثى نظير: تعريف نبوت و رسالت، اثبات جواز آن، تعداد انبياء، اثبات رسالت بعضى از آنها؛ مانند عيسى(ع)، موسى(ع) و پيامبر اكرم(ص)، خاتميت، افضليت و عصمت رسول اللّه(ص) مى‌پردازد.
    الاصل الثانى عشر في بيان اصول الايمان: در این اصل از حقيقت ايمان و كفر، حقيقت طاعت و معصيت، احكام ايمان، ايمان اطفال، افعال داله بر كفر و اقسام طاعت و معصيت بحث شده است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/1058/%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86?pageNumber=197&viewType=html ر.ک: همان، ص197]</ref>.


    الاصل الثامن فى المعجزات و الكرامات: مؤلف معنى و اقسام معجزه و كرامت را بيان كرده و فرق آنها را توضيح مى‌دهد. او از علت و دلالت معجزه و كيفيت علم به معجزه بحث مى‌كند. همچنين بعضى از معجزات موسى(ع)، عيسى(ع) و پيامبر خاتم(ص) را ذكر كرده و وجه اعجاز قرآن را بيان مى‌كند.
    الاصل الثالث عشر في بيان احكام الامامة و شروط الزعامة: مؤلف در این اصل به بيان مباحثى نظير: وجوب امامت، نصب امام، تعداد ائمه شروط امامت، عصمت امام<ref>[https://noorlib.ir/book/view/1058/%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86?pageNumber=215&viewType=html ر.ک: همان، ص215]</ref>.


    الاصل التاسع فى بيان معرفة اركان الاسلام: مؤلف در اين اصل، عقائد اشعرى‌ها را در مورد احكام شريعت بيان مى‌كند. او ابتدا از اركان خمسه(شهادة، صلاة، صوم، زكاة و حج) بحث مى‌كند و در ادامه به موضوعات جهاد، معاملات، فروج، حدود، محرمات و مباحات و مسائل مربوط به اموات مى‌پردازد.
    امورى كه امامت به وسيلۀ آنها ثابت مى‌شود، امامت عمر و عثمان و [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] و جنگ‌هایى كه در زمان امامت [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] اتفاق افتاده مى‌پردازد.


    الاصل العاشر فى معرفة احكام التكليف و الامر: در اين اصل به بيان تعريف، اقسام، شروط و ترتيب تكليف مى‌پردازد و از اوصاف مكلّف و مكلّف، اقسام خطاب، اقسام و احكام اخبار و نسخ و شرائط آن بحث مى‌كند.
    الاصل الرابع عشر في بيان احكام العلماء و الائمة: در این اصل كه ظاهرا خيلى به مباحث كلامى ارتباطى ندارد، مؤلف از تفاضل بين انبياء، تفضيل آنها بر ملائكة، مراتب صحابه، تابعين و نساء سخن مى‌گوید و همچنين از ترتيب علماى كلام، فقه، حديث، تصوف و نحو بحث مى‌كند.<ref>[https://noorlib.ir/book/view/1058/%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86?pageNumber=233&viewType=html ر.ک: همان، ص233]</ref>


    الاصل الحادى عشر فى معرفة العباد فى المعاد: در اين اصل، مؤلف از معاد و كيفيت آن بحث مى‌كند و از معاد اجسام، ارواح و حيوانات، وجوب معاد، بهشت و دوزخ و اهل آنها سخن مى‌گويد. او در نهايت، شفاعت، حوض، صراط، ميزان و...را اثبات مى‌كند.
    الاصل الخامس عشر في بيان احكام الكفر و اهل الاهواء و البدع: مؤلف در این اصل احكام اهل جزيه و مرتدين و همچنين منحرفين از دين؛ همچون باطنية، غلات، خوارج، جهمیه، نجارية، معتزله، مجسمه و... را بيان مى‌كند<ref>[https://noorlib.ir/book/view/1058/%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86?pageNumber=251&viewType=html ر.ک: همان، ص251]</ref>.


    الاصل الثانى عشر فى بيان اصول الايمان: در اين اصل از حقيقت ايمان و كفر، حقيقت طاعت و معصيت، احكام ايمان، ايمان اطفال، افعال داله بر كفر و اقسام طاعت و معصيت بحث شده است.
    مؤلف به اعتقاد خویش این کتاب را در اثبات عقائد فرقۀ ناجيه كه همان اشعرى و پيروان سنت نبوى(ص) مى‌باشند، نوشته است. او عقائد اشعرى‌ها را در 15 اصل ارائه مى‌كند و قائل است كه عدد 15 از منزلت خاصى در شريعت برخوردار است و برای تأييد سخنش استشهاداتى مى‌آورد. تاريخ و محل نگارش کتاب مشخص نيست.
     
    الاصل الثالث عشر فى بيان احكام الامامة و شروط الزعامة: مؤلف در اين اصل به بيان مباحثى نظير: وجوب امامت، نصب امام، تعداد ائمه شروط امامت، عصمت امام.
     
    امورى كه امامت به وسيلۀ آنها ثابت مى‌شود، امامت عمر و عثمان و اميرالمومنين(ع) و جنگ‌هايى كه در زمان امامت اميرالمومنين(ع) اتفاق افتاده مى‌پردازد.
     
    الاصل الرابع عشر فى بيان احكام العلماء و الائمة: در اين اصل كه ظاهرا خيلى به مباحث كلامى ارتباطى ندارد، مؤلف از تفاضل بين انبياء، تفضيل آنها بر ملائكة، مراتب صحابه، تابعين و نساء سخن مى‌گويد و همچنين از ترتيب علماى كلام، فقه، حديث، تصوف و نحو بحث مى‌كند.
     
    الاصل الخامس عشر فى بيان احكام الكفر و اهل الاهواء و البدع: مؤلف در اين اصل احكام اهل جزيه و مرتدين و همچنين منحرفين از دين؛ همچون باطنية، غلات، خوارج، جهميه، نجارية، معتزله، مجسمه و... را بيان مى‌كند.
     
    مؤلف به اعتقاد خويش اين کتاب را در اثبات عقائد فرقۀ ناجيه كه همان اشعرى و پيروان سنت نبوى(ص) مى‌باشند، نوشته است. او عقائد اشعرى‌ها را در 15 اصل ارائه مى‌كند و قائل است كه عدد 15 از منزلت خاصى در شريعت برخوردار است و براى تأييد سخنش استشهاداتى مى‌آورد. تاريخ و محل نگارش کتاب مشخص نيست.


    مؤلف همان طور كه در ابتداى کتاب تصريح كرده، به اجمال سخن گفته و تنها به بيان اصول مطالب مى‌پردازد.
    مؤلف همان طور كه در ابتداى کتاب تصريح كرده، به اجمال سخن گفته و تنها به بيان اصول مطالب مى‌پردازد.


    ويژگى‌هاى کتاب عبارتند از: 1- اولين متكلم اهل سنت: بغدادى اميرالمومنين(ع)را اولين متكلم اهل سنت از صحابه مى‌داند، زيرا قائل است كه آن حضرت اولين كسى است كه در مسائل وعد و وعيد با خوارج و در مسائل مربوط به قضا و قدر و مشيت و استطاعت با قدريه به مناظره پرداخت. عبدالقاهر، عمر بن عبدالعزيز را اولين متكلم از تابعين برمى‌شمارد و پس از او زيد بن على، حسن بصرى و ديگران را نام مى‌برد. او در طبقه بعد از تابعين اولين متكلم اهل سنت را [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] مى‌داند كه در رد قدريه، خوارج و غلات رافضى کتاب نگاشته است.
    ویژگى‌هاى کتاب عبارتند از:  


    2- جايگاه اهل تصوف: مؤلف در دسته‌بندى و اصناف اهل سنت و جماعت، به صوفيان و بزرگان آنها اشاره كرده و طريقۀ آنها را توكل، قناعت و نفى تشبيه تعريف مى‌كند و كرامات آنها را قبول مى‌كند، او با اشاره به کتاب تاريخ الصوفيه عبدالرحمن [[سلمی، محمد بن حسین |سلمى]] مى‌گويد، هزار عارفى كه در مورد آنها بحث شده، همگى از اهل سنت و جماعت هستند، مگر سه نفر از آنها.
    #اولین متكلم اهل سنت: بغدادى [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] را اولین متكلم اهل سنت از صحابه مى‌داند، زيرا قائل است كه آن حضرت اولین كسى است كه در مسائل وعد و وعيد با خوارج و در مسائل مربوط به قضا و قدر و مشيت و استطاعت با قدريه به مناظره پرداخت. عبدالقاهر، عمر بن عبدالعزيز را اولین متكلم از تابعين برمى‌شمارد و پس از او زيد بن على، حسن بصرى و ديگران را نام مى‌برد<ref>[https://noorlib.ir/book/view/1058/%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86?pageNumber=242&viewType=html ر.ک: همان، ص242]</ref>. او در طبقه بعد از تابعين اولین متكلم اهل سنت را [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] مى‌داند كه در رد قدريه، خوارج و غلات رافضى کتاب نگاشته است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/1058/%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86?pageNumber=243&viewType=html ر.ک: همان، ص243]</ref>.
    #جايگاه اهل تصوف: مؤلف در دسته‌بندى و اصناف اهل سنت و جماعت، به صوفيان و بزرگان آنها اشاره كرده و طريقۀ آنها را توكل، قناعت و نفى تشبيه تعريف مى‌كند و كرامات آنها را قبول مى‌كند، او با اشاره به کتاب تاريخ الصوفيه عبدالرحمن [[سلمی، محمد بن حسین |سلمى]] مى‌گوید، هزار عارفى كه در مورد آنها بحث شده، همگى از اهل سنت و جماعت هستند، مگر سه نفر از آنها.
    #شناخت شناسى: اشعرى‌ها در جدال عقل و نقل كه میان معتزله، اهل سنت و جماعت درگرفته بود، ابتدا عقل گريز شدند؛ اما بعدها به عقل گرائى بازگشتند.بغدادى علوم را به سه دسته تقسيم مى‌كند و تصريح مى‌نمايد كه علوم بديهى و حسى، از راه حواس و علوم استدلالى از راه عقل حاصل مى‌شوند. بغدادى با تأكيد بر امكان حصول علم سوفسطايى‌گرى را رد مى‌كند.
    #:او در اثبات صحت دعوى پيامبران و اثبات صحت و سقم اخبار آحاد دلايل عقلى را ملاك تشخيص قرار مى‌دهد.
    #منزلت حضرت زهرا(س): یکى از مباحث کتاب تفضيل مراتب النساء مى‌باشد.
    #:مؤلف ابتدا حديثى را نقل مى‌كند كه سيدۀ زنان جهانيان چهار نفرند؛ آسيه، مريم، حضرت خديجه و حضرت زهرا(س)، او مى‌گوید بنابر قول حق كه [[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن اشعرى]] و شافعى نيز تابع آن بودند، حضرت زهرا(س) افضل از عائشه مى‌باشد.
    #:او قائل است بعد از حضرت زهرا(س) و حضرت خديجه(س)، عائشه و سپس ام سلمه و بعد از او حفصه دختر عمر از ديگر زنان افضل هستند.
    #امام منتظر چه كسى است؟ مؤلف در مبحث نصب امام مى‌گوید: اصحاب ما جائز نمى‌دانند كه امامى غائب باشد.
    #:او در مورد اعتقاد شیعیان به غيبت امام بحث مى‌كند؛ ولى جاى تعجب است كه او نظر شيعه را در مورد امام منتظر مختلف دانسته است. او مى‌گوید عده‌اى قائلند محمد بن عبدالله بن حسن بن حسین بن على بن ابى‌طالب، امام منتظر مى‌باشد و حال آن كه از امام حسین پسرى به نام حسن ثابت نشده و آنچه ثابت است در نزد زيديه امامت محمد بن عبدالله بن حسن بن حسن بن على(ع) مى‌باشد. مؤلف گرچه به هشت فرقۀ غير مشهور از شيعه اشاره كرده، به نظر مشهور شيعه كه غيبت حضرت حجة بن حسن عسکرى است، هيچ اشاره‌اى نكرده است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/1058/%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A7%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86?pageNumber=217&viewType=html ر.ک: همان، ص217]</ref>.


    3- شناخت شناسى: اشعرى‌ها در جدال عقل و نقل كه ميان معتزله، اهل سنت و جماعت درگرفته بود، ابتدا عقل گريز شدند؛ اما بعدها به عقل گرائى بازگشتند.بغدادى علوم را به سه دسته تقسيم مى‌كند و تصريح مى‌نمايد كه علوم بديهى و حسى، از راه حواس و علوم استدلالى از راه عقل حاصل مى‌شوند. بغدادى با تأكيد بر امكان حصول علم سوفسطايى‌گرى را رد مى‌كند.
    ==نسخه شناسى==
     
    او در اثبات صحت دعوى پيامبران و اثبات صحت و سقم اخبار آحاد دلايل عقلى را ملاك تشخيص قرار مى‌دهد.
     
    4-منزلت حضرت زهرا(س): يكى از مباحث کتاب تفضيل مراتب النساء مى‌باشد.
     
    مؤلف ابتدا حديثى را نقل مى‌كند كه سيدۀ زنان جهانيان چهار نفرند؛ آسيه، مريم، حضرت خديجه و حضرت زهرا(س)، او مى‌گويد بنابر قول حق كه ابوالحسن اشعرى و شافعى نيز تابع آن بودند، حضرت زهرا(س) افضل از عائشه مى‌باشد.
     
    او قائل است بعد از حضرت زهرا(س) و حضرت خديجه(س)، عائشه و سپس ام سلمه و بعد از او حفصه دختر عمر از ديگر زنان افضل هستند.


    5- امام منتظر چه كسى است؟ مؤلف در مبحث نصب امام مى‌گويد: اصحاب ما جائز نمى‌دانند كه امامى غائب باشد.
    اين کتاب برای اولین بار در سال 1346ق در استانبول توسط مطبعة الدولة، بدون هيچ تحقيق مقدمه‌اى در 343 صفحه به چاپ رسيده است.


    او در مورد اعتقاد شيعيان به غيبت امام بحث مى‌كند؛ ولى جاى تعجب است كه او نظر شيعه را در مورد امام منتظر مختلف دانسته است. او مى‌گويد عده‌اى قائلند محمد بن عبدالله بن حسن بن حسين بن على بن ابى‌طالب، امام منتظر مى‌باشد و حال آن كه از امام حسين پسرى به نام حسن ثابت نشده و آنچه ثابت است در نزد زيديه امامت محمد بن عبدالله بن حسن بن حسن بن على(ع) مى‌باشد. مؤلف گرچه به هشت فرقۀ غير مشهور از شيعه اشاره كرده، به نظر مشهور شيعه كه غيبت حضرت حجة بن حسن عسگرى است، هيچ اشاره‌اى نكرده است.
    همین نسخه برای بار دوم در بيروت توسط دار المدينه تجديد چاپ گرديد.
     
    ==نسخه شناسى==


    اين کتاب بار سوم در سال 1401 ه‍.ق در لبنان توسط انتشارات دار الكتب العلمیه به صورت افست به چاپ رسيده است. نسخۀ موجود در برنامه با تحقيق ابراهیم محمد رمضان در سال 2003م در بيروت توسط دار و مكتبة الهلال منتشر شده است.


    اين کتاب براى اولين بار در سال 1346ق در استانبول توسط مطبعة الدولة، بدون هيچ تحقيق مقدمه‌اى در 343 صفحه به چاپ رسيده است.
    ==پانويس ==
    <references />


    همين نسخه براى بار دوم در بيروت توسط دار المدينه تجديد چاپ گرديد.


    اين کتاب بار سوم در سال 1401 ه‍.ق در لبنان توسط انتشارات دار الكتب العلميه به صورت افست به چاپ رسيده است. نسخۀ موجود در برنامه با تحقيق ابراهيم محمد رمضان در سال 2003م در بيروت توسط دار و مكتبة الهلال منتشر شده است.
    ==منابع مقاله==
    مقدمه و متن کتاب


    ==منابع==
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}




    متن و مقدمه کتاب




    == پیوندها ==
    [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/10554 مطالعه کتاب اصول الایمان در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:اسلام، عرفان، غیره]]
    [[رده:اسلام، عرفان، غیره]]
    [[رده:کلام و عقاید]]
    [[رده:کلام و عقاید]]
    [[رده:آثار کلی (مناظرات کلامی، مذاهب کلامی)]]
    [[رده:آثار کلی (مناظرات کلامی، مذاهب کلامی)]]
    [[رده:اسفند(1400)]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۵۱

    اصول الایمان
    أصول الإيمان
    پدیدآورانبغدادی، عبدالقاهر بن طاهر (نویسنده)
    ناشردار و مکتبة الهلال
    مکان نشربیروت - لبنان
    سال نشر2003 م
    چاپ1
    موضوعاسلام - عقاید اهل سنت - عقاید
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏204‎‏ ‎‏/‎‏ت‎‏8‎‏الف‎‏6
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    أصول الإيمان كه نام ديگر آن «أصول‌الدين» است، مهم‌ترين کتاب كلامى عبدالقاهر ابن طاهر تمیمى بغدادى و یکى از کتاب‌هاى مهم كلام اشعرى به حساب مى‌آيد.

    ساختار

    کتاب شامل؛ معرفى مؤلف[۱]، مقدمه[۲] و 15 اصل كه هر اصلى را مؤلف در 15 فصل يا مسئله بيان مى‌كند.

    گزارش محتوا

    الاصل الاول في بيان الحقائق و العلوم: مؤلف در این اصل علم را تعريف كرده، آن را اثبات و اقسامش را بيان مى‌كند[۳]. در ادامه علوم نظريه را اثبات و طرق حصول علم را بيان مى‌كند و در همین راستا پس از توضيح اخبار متواتر و اخبار آحاد، شروط الزامى اخبار را جهت حصول علم متذكر مى‌شود. همچنين از قياس سخن گفته و به ادلۀ مخالفين قياس جواب مى‌دهد.

    الاصل الثانى في بيان حدوث العالم: مؤلف در این اصل برای اثبات حدوث عالم از مقدماتى نظير معنى عالم و اجزاء عالم؛ همچون اعراض، اجسام و هيولى زمین و آسمانها، نهایت عالم و جائز بودن فناء عالم سخن مى‌گوید[۴].

    الاصل الثالث في معرفة الصانع: در این اصل در ابتدا با برهان حدوث وجود صانع را اثبات كرده و بعد به اثبات بعضى از صفات او مى‌پردازد. او اثبات مى‌كند كه صانع قديم است، غنى است، حد و نهایت ندارد، مكان ندارد، متصف به رنگ و طعم و رائحه نمى‌شود و ازلى است[۵].

    الاصل الرابع في بيان الصفات القائمة بالإله: مؤلف در این اصل قدماء ثمانيه را اثبات مى‌كند. او ابتدا در تعداد این قدماء و سپس از تك تك آنها كه عبارتند از؛ قدرت، علم، سمع، رؤيت، اراده، حيات، كلام و بقاء بحث مى‌كند[۶].

    در ادامه، وجه، عين، يد و استواء را تأویل مى‌كند[۷].

    الاصل الخامس في بيان اسماء الله و اوصافه: مؤلف در این اصل، اسم را تعريف كرده و حقيقت آن را شرح مى‌دهد. او پس از بيان تعداد اسماء و اثبات توفيقى بودنشان، آنها را به حسب معنى به اسماء ذات، اسماء صفات و اسماء افعال تقسيم و هر یک را توضيح مى‌دهد[۸].

    الاصل السادس في بيان عدل الصانع و حكمته: مسألۀ اول از این اصل در تعريف عدل و ظلم است[۹]. سپس خلق و كسب را تعريف كرده و اثبات مى‌كند كه خداوند خالق، أكساب بندگان مى‌باشد. او قول به تولد را باطل دانسته و قائل شده است كه هدايت و ضلالت بندگان از جانب خداست. در ادامه بحث مى‌كند از آجال، ارزاق، تكليف و اينكه رعايت مصلحت بر خداوند واجب نيست.

    الاصل السابع في معرفة الانبياء(ع): مؤلف در این بخش به ترتيب به بيان مباحثى نظير: تعريف نبوت و رسالت، اثبات جواز آن، تعداد انبياء، اثبات رسالت بعضى از آنها؛ مانند عيسى(ع)، موسى(ع) و پيامبر اكرم(ص)، خاتمیت، افضليت و عصمت رسول‌اللّه(ص) مى‌پردازد[۱۰].

    الاصل الثامن في المعجزات و الكرامات: مؤلف معنى و اقسام معجزه و كرامت را بيان كرده[۱۱] و فرق آنها را توضيح مى‌دهد. او از علت و دلالت معجزه و کیفیت علم به معجزه بحث مى‌كند. همچنين بعضى از معجزات موسى(ع)، عيسى(ع) و پيامبر خاتم(ص) را ذكر كرده و وجه اعجاز قرآن را بيان مى‌كند.

    الاصل التاسع في بيان معرفة اركان الاسلام: مؤلف در این اصل، عقائد اشعرى‌ها را در مورد احكام شريعت بيان مى‌كند. او ابتدا از اركان خمسه (شهادة، صلاة، صوم، زكاة و حج) بحث مى‌كند و در ادامه به موضوعات جهاد، معاملات، فروج، حدود، محرمات و مباحات و مسائل مربوط به اموات مى‌پردازد[۱۲].

    الاصل العاشر في معرفة احكام التكليف و الامر: در این اصل به بيان تعريف، اقسام، شروط و ترتيب تكليف مى‌پردازد و از اوصاف مكلّف و مكلّف، اقسام خطاب، اقسام و احكام اخبار و نسخ و شرائط آن بحث مى‌كند[۱۳].

    الاصل الحادى عشر في معرفة العباد في المعاد: در این اصل، مؤلف از معاد و کیفیت آن بحث مى‌كند و از معاد اجسام، ارواح و حيوانات، وجوب معاد، بهشت و دوزخ و اهل آنها سخن مى‌گوید. او در نهایت، شفاعت، حوض، صراط، میزان و... را اثبات مى‌كند[۱۴].

    الاصل الثانى عشر في بيان اصول الايمان: در این اصل از حقيقت ايمان و كفر، حقيقت طاعت و معصيت، احكام ايمان، ايمان اطفال، افعال داله بر كفر و اقسام طاعت و معصيت بحث شده است[۱۵].

    الاصل الثالث عشر في بيان احكام الامامة و شروط الزعامة: مؤلف در این اصل به بيان مباحثى نظير: وجوب امامت، نصب امام، تعداد ائمه شروط امامت، عصمت امام[۱۶].

    امورى كه امامت به وسيلۀ آنها ثابت مى‌شود، امامت عمر و عثمان و امیرالمؤمنین(ع) و جنگ‌هایى كه در زمان امامت امیرالمؤمنین(ع) اتفاق افتاده مى‌پردازد.

    الاصل الرابع عشر في بيان احكام العلماء و الائمة: در این اصل كه ظاهرا خيلى به مباحث كلامى ارتباطى ندارد، مؤلف از تفاضل بين انبياء، تفضيل آنها بر ملائكة، مراتب صحابه، تابعين و نساء سخن مى‌گوید و همچنين از ترتيب علماى كلام، فقه، حديث، تصوف و نحو بحث مى‌كند.[۱۷]

    الاصل الخامس عشر في بيان احكام الكفر و اهل الاهواء و البدع: مؤلف در این اصل احكام اهل جزيه و مرتدين و همچنين منحرفين از دين؛ همچون باطنية، غلات، خوارج، جهمیه، نجارية، معتزله، مجسمه و... را بيان مى‌كند[۱۸].

    مؤلف به اعتقاد خویش این کتاب را در اثبات عقائد فرقۀ ناجيه كه همان اشعرى و پيروان سنت نبوى(ص) مى‌باشند، نوشته است. او عقائد اشعرى‌ها را در 15 اصل ارائه مى‌كند و قائل است كه عدد 15 از منزلت خاصى در شريعت برخوردار است و برای تأييد سخنش استشهاداتى مى‌آورد. تاريخ و محل نگارش کتاب مشخص نيست.

    مؤلف همان طور كه در ابتداى کتاب تصريح كرده، به اجمال سخن گفته و تنها به بيان اصول مطالب مى‌پردازد.

    ویژگى‌هاى کتاب عبارتند از:

    1. اولین متكلم اهل سنت: بغدادى امیرالمؤمنین(ع) را اولین متكلم اهل سنت از صحابه مى‌داند، زيرا قائل است كه آن حضرت اولین كسى است كه در مسائل وعد و وعيد با خوارج و در مسائل مربوط به قضا و قدر و مشيت و استطاعت با قدريه به مناظره پرداخت. عبدالقاهر، عمر بن عبدالعزيز را اولین متكلم از تابعين برمى‌شمارد و پس از او زيد بن على، حسن بصرى و ديگران را نام مى‌برد[۱۹]. او در طبقه بعد از تابعين اولین متكلم اهل سنت را امام صادق(ع) مى‌داند كه در رد قدريه، خوارج و غلات رافضى کتاب نگاشته است[۲۰].
    2. جايگاه اهل تصوف: مؤلف در دسته‌بندى و اصناف اهل سنت و جماعت، به صوفيان و بزرگان آنها اشاره كرده و طريقۀ آنها را توكل، قناعت و نفى تشبيه تعريف مى‌كند و كرامات آنها را قبول مى‌كند، او با اشاره به کتاب تاريخ الصوفيه عبدالرحمن سلمى مى‌گوید، هزار عارفى كه در مورد آنها بحث شده، همگى از اهل سنت و جماعت هستند، مگر سه نفر از آنها.
    3. شناخت شناسى: اشعرى‌ها در جدال عقل و نقل كه میان معتزله، اهل سنت و جماعت درگرفته بود، ابتدا عقل گريز شدند؛ اما بعدها به عقل گرائى بازگشتند.بغدادى علوم را به سه دسته تقسيم مى‌كند و تصريح مى‌نمايد كه علوم بديهى و حسى، از راه حواس و علوم استدلالى از راه عقل حاصل مى‌شوند. بغدادى با تأكيد بر امكان حصول علم سوفسطايى‌گرى را رد مى‌كند.
      او در اثبات صحت دعوى پيامبران و اثبات صحت و سقم اخبار آحاد دلايل عقلى را ملاك تشخيص قرار مى‌دهد.
    4. منزلت حضرت زهرا(س): یکى از مباحث کتاب تفضيل مراتب النساء مى‌باشد.
      مؤلف ابتدا حديثى را نقل مى‌كند كه سيدۀ زنان جهانيان چهار نفرند؛ آسيه، مريم، حضرت خديجه و حضرت زهرا(س)، او مى‌گوید بنابر قول حق كه ابوالحسن اشعرى و شافعى نيز تابع آن بودند، حضرت زهرا(س) افضل از عائشه مى‌باشد.
      او قائل است بعد از حضرت زهرا(س) و حضرت خديجه(س)، عائشه و سپس ام سلمه و بعد از او حفصه دختر عمر از ديگر زنان افضل هستند.
    5. امام منتظر چه كسى است؟ مؤلف در مبحث نصب امام مى‌گوید: اصحاب ما جائز نمى‌دانند كه امامى غائب باشد.
      او در مورد اعتقاد شیعیان به غيبت امام بحث مى‌كند؛ ولى جاى تعجب است كه او نظر شيعه را در مورد امام منتظر مختلف دانسته است. او مى‌گوید عده‌اى قائلند محمد بن عبدالله بن حسن بن حسین بن على بن ابى‌طالب، امام منتظر مى‌باشد و حال آن كه از امام حسین پسرى به نام حسن ثابت نشده و آنچه ثابت است در نزد زيديه امامت محمد بن عبدالله بن حسن بن حسن بن على(ع) مى‌باشد. مؤلف گرچه به هشت فرقۀ غير مشهور از شيعه اشاره كرده، به نظر مشهور شيعه كه غيبت حضرت حجة بن حسن عسکرى است، هيچ اشاره‌اى نكرده است[۲۱].

    نسخه شناسى

    اين کتاب برای اولین بار در سال 1346ق در استانبول توسط مطبعة الدولة، بدون هيچ تحقيق مقدمه‌اى در 343 صفحه به چاپ رسيده است.

    همین نسخه برای بار دوم در بيروت توسط دار المدينه تجديد چاپ گرديد.

    اين کتاب بار سوم در سال 1401 ه‍.ق در لبنان توسط انتشارات دار الكتب العلمیه به صورت افست به چاپ رسيده است. نسخۀ موجود در برنامه با تحقيق ابراهیم محمد رمضان در سال 2003م در بيروت توسط دار و مكتبة الهلال منتشر شده است.

    پانويس


    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب

    وابسته‌ها